iran-emrooz.net | Sat, 25.03.2006, 18:44
(قسمت دوم و پايانی)
ایران و پرچم ایران
دکتر محسن قائم مقام – نیویورک
|
ماه مارس 2006
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
بخش دوم : نقش سیاسی پرچم ایران در دورانهای مختلف تاریخی
صحبت بخش اول این مقاله بیشتر گرد این موضوع بود که کسانی که به تمامیت ارضی ایران بیاعتنا هستند با ایرانیانی که معتقد به دفاع از ایران و سرزمین ایران هستند میتوانند گفتگو داشته باشند، ولی در مکانی باهم بمنظور ارائه راه برای ادامه مبارزه برای آزادی و دمکراسی ایران نمیتوانند گردهم آیند. چه فکر حفظ تمامیت ارضی ایران با عدم اعتقاد به آن اصل مغایر همدیگرند. و اجتماع ضدین راهی برای مبارزه نخواهد گشود. این بحث بدنبال جلوگیری از برافراشتن پرچم سه رنگ ایران در کنگره "جمهوریخواهان دمکرات و لائیک" در پاریس ، بدلیل آنکه گروهی هم میخواهند "پرچم سرخ" برافراشته شود، پیش کشیده شد. بدنبال انتشار قسمت اول مقاله، برخی برایم یادآوری کردند که "قطعنامه" اجتماع در تصویب دفاع از تمامیت ارضی ایران بوده است ولی باین موضوع پاسخ ندادند که عدم قبول افراشتن پرچم ایران در کنگره معنی آنرا داشت که اکثریت شرکت کنندگان پرجم ایران را مایه "تفرقه در جمع" میشناسند تا "نشانی از وحدت ملی ایران"! و لاجرم امری در جهت منافع و مصالح ایرانیان نبود.
بخش دوم :
شرح و تاریخچه پرچم را زنده یاد احمد کسروی در کتاب کوچکی بدقت تحقیق و تألیف کرده است. و دیگران هم مکرراً درباره تاریخچه پرچم نوشتهاند. ازجمله کتاب کوچک و جالب "شیر و خورشید ، نشان سه هزارساله" گردآوری و نوشته دکتر ناصر انقطاع و یا مقالاتی در شرح اینکه نقش شیر و خورشید ابتدا در ارمنستان بکار گرفته شده و عیره با دفت شرح و توضیح و نظرات مختلف در مورد شیر و خورشید را دادهاند. در این مقاله من بدنبال شرح این تحقیقات نیستم و علاقه مندان را بخواندن متون و مقالات بسیاری که در این زمینه نوشتهاند مراجعه میدهم. در اینجا من تنها میل دارم که در زاویه سیاسی حضور پرجم در دورههای مختلف تاریخی صحبت نمایم و برخی از مشاهدات خود از احساس مردم ایران از پرچم ایران در دورانهای مختلف را بنویسم:
از خارج از کشور شروع میکنم. در سالهائی که کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی جشنهای بسیار باشکوه عید نوروز را در شهرهای امریکا برپا میداشت، از سالهای ١٩٦٠ تا انقلاب بهمن، پرچم ایران در جشنهای امریکا در محلی که حتی بالغ بر هزار ایرانی و بیشتر دانشجویان دور از وطن گردهم آمده بودند در گردهم آئی جشنهای نوروزی وجود نداشت. این امر بخاطر آن بود که مطابق قوانین امریکا هیچ پرچمی بدون آنکه پرچم امریکا در کنار آن باشد نمیتواند در مجلسی بر افراشته شود. و از آنجا که کنفدراسیون جهانی موضع قاطعی در برابر جنگ ویتنام داشت میل نداشت که پرچم امریکا را نیز در جشن عید نوروز قرار دهد و باین دلیل اجباراً از قرار دادن پرچم ایران در جشن عید و یا سایر نشستها و جشنها خودداری مینمود. البته بعد از انقلاب ایرانیان مقیم امریکا بدون تأمل و پرسش پرچم امریکا را در کنار پرچم ایران در اکثر نشستهای عمومی و جشنهای خود قرار دادند و فرزندان ایشان امروزه پرچم امریکا را بیشتر از پرچم ایران میشناسند!
برافشاندن پرچم ایران در خارج از کشور، مهمتر از هر چیز دیگری بمنظور نشان دادن هویت ایرانیان در خارج از کشور صورت میپذیرد. چه امروزه نه مانند گذشته تنها گروههای دانشجوئی بلکه هزاران ایرانی در سرزمینهای دور از میهن اقامت دارند. امروزه ایرانیان در امریکا پرچم امریکا را در مجالس خود میافرازند چون میل دارند که همچون سایر ملیتها که در این سرزمین پهناور و ثروتمند گرد آمدهاند زندگی نمایند و از مزایای کامل زندگی در این سرزمین برخوردار باشند. عشق به میهن و هموطنان درون کشور و توجه به سرزمین آباء و اجدادی، مانع از آماده کردن شرایط لازم برای بهتر زندگی کردن در دنیای جدید، نمیتواند باشد.
پرچم ایران از آنجائیکه پرچم انقلابیون مشروطه نبود بصورت پرچم ملی مورد پشتیبانی قلبی مردم ایران نبود. انقلابیون مشروطه پرچمی در دست نداشتند. اولین نشانهائی که بایشان دادند "نشان شیروخورشید[ii] بود. برای ایرانیان پرچم ایران بیشتر بصورت یک نشان "دولتی " ایران بجساب میآمد تا یک نماد "ملی". البته احترام به پرچم ایران محفوظ بود ولی این احساس رنگ احترام به پرچم "دولت ایران" را داشت تا "ملت ایران". و باز در ادامه صحبت معمولاً پرچم "سه رنگ" بعنوان پرچم ملی در میدانهای شهر ، در جلوی مغازهها یا حجره بازاریها در "اعیاد و جشنها"ی ملی و احیاناً تظاهرات بکار میرفت و پرچم "شیر و خورشید" در سر در ادارات دولتی و وزارتخانهها افراشته میشد و نقش "شیر و خورشید" معنی "پرچم دولتی" به آن میداد. پس از پیروزی انفلاب مشروطه پرچم ایران با رنگهای سه گانه و نشان شیر و خورشید به تصویب مجلس شورای ملی رسید. با وجود این از آنجا که پرچم ایران همانند فیالمثل پرچم فرانسویها و یا امریکائیها که زاده انقلابهای ملی و دمکراتیک ایشان بود، زاده انقلاب و یا حرکتی از مردم ایران نبود، در قلب مردم بعنوان یک پرچم تمام عیار ملی با تمام احترامات قلبی آن جای نگرفته بود. مگر آن زمان که بخاطر "سلماسی" اولین کسی که در المپیک برای ایران مدال جهانی آورد و یا "نامجو" و "تختی" و دیگران که در میدانهای بینالمللی برای مردم ایران کسب افتخار نمودند، و پرچم ایران را در میدانهای جهانی به احتزاز درآوردند. که بعنوان معرفی "هویت ملی ایرانیان" ، در برابر کشورها و ملل دیگر جهان ، باید بحساب آید.
در شناخت احساس غرور ملی به پرچم ایران در دورانهای مختلف کافی است که نگاهی به مبارزات سیاسی بزرگ دوران نهضت ملی ایران بیاندازیم. در این عکسها مشاهده خواهیم نمود که پرچم ایران در هنگام تظاهرات اعلب یا نیست و یا یک یا دو پرچم بیشتر در تمام تظاهرات وجود ندارد. مگر آنزمانی که کارگران نفت در تظاهرات "خلع ید" از "شرکت نفت انگلیس و ایران" در آبادان و سایر شهرهای نفت خیز شرکت داشتند که معرف هویت ایرانیها در مقابل پرچم انگلیس بود. بطور مثال عکسی از تظاهرات بزرگ سیام تیر ماه موجود است که تنها یک پرچم در آن دیده میشود که حتی ممکن است آن پرچم متعلق به حزب ایران باشد که علامت حزبیاش پرچم ایران بود[iii].
در تظاهرات گروههای ملی در آن دوران تنها عکسهای دکتر مصدق و پلاکاردهای حزبی بچشم میخورند. عکسهای دکتر مصدق همچون پرچم مبارزه خواستهها و آرزوهای شرکت کنندگان در گردهمائی را نشان میدادند. در آنزمان در تظاهرات حزب توده یا سازمانهائی که حزب توده را معرفی میکردند نیز پرچم ایران نقش عمدهای نداشت و باز
پلاکاردهای حزبی در طول و عرض تظاهرات فضای گردهمائیها و دمونستراسیونها را پر نموده است. در تظاهرات بسیار وسیع حزب توده بمناسبت مرگ استالین در میدان فوزیه هیچ پرچمی وجود نداشت!
بخوبی خاطرم هست که در سالهائی که در دانشگاه تهران فعالیت سیاسی داشتم گویا در سال ١٣٤١ بود که در ترکیه دانشجویان ترک علیه "ژنرال گورسل" رئیس جمهور کودتائی آنجا مبارزه میکردند. یک نمایش عمدهشان این بود که پرچم ترکیه را بسیاری از دانشجویان بسر میکشیدند و بتظاهرات میپرداختند. بطور مشخص در گروهی از فعالان دانشگاه پیشنهاد شد که ما هم مانند ایشان از پرچم ایران استفاده نمائیم و بر سر بکشیم. نه تنها این پیشنهاد مورد قبول هیچکس واقع نشد بلکه در هیچ یک از تظاهرات دانشگاه پرچم ایران حمل نمیشد. عکسهای تظاهرات دانشگاه بهترین شاهد این مدعا است. غروری برای پرچم ایران در میان نبود. البته این بی تفاوتی به پرچم ایران در آن زمان معنی "جدا طلبی" بهر شکل آن، مانند برداشت امروزی از آنرا هرگز نداشت.
علاقه به پرچم ایران در میان نو آموزان دانش آموزان در ایران بیشتر بچشم میخورد. ولی این علاقهها در میان دانشجویان تحلیل میرفت.
چند کلام از سرود ملی ایران که با پرچم گره خورده است بنویسم. اخیراً در اینترنت سرود ملی ایران در زمان ناصرالدین شاه را پخش نمودند. هنوز فرصت آنرا پیدا نکردهام که آنرا گوش کنم. بمن گفتند که آهنگ قشنگی دارد و هنوز از متن آن اطلاعی ندارم. سرود شاهنشاهی زمان پهلوی را بسیاری بخاطر دارند. در سینماها در ابتدای برنامه نواخته میشد و مثل نام بردن امام زمان در کلاسهای درس مدارس ایستادن حاضرین در سینما اجباری بود! در دوران دولت ملی دکتر مصدق تودهایها و احیاناً عدهای دیگر از مردم از جا بلند نمیشدند. و نیز شعر " سرود شاهنشاهی" را بطعنه با همان ضربهای آهنگ "دم داره ، سم داره، خر. بودست خری..." میخواندند و کسی نبود که باین طعنه آشنا نباشد. پس از کودتا بسیاری از مردم کوشش داشتند که در هنگام اجرای سرود شاهنشاهی در سینماها از جا بلند نشوند ولی در این دوران اگر کسی در سینما برای سرود "شاهنشاهی" بلند نمیشد سر و کارش با پلیس و کتک و زندان بود!
سرود "ای ایران ای مرز پرگهر" را استاد حسین گلوگلاب پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ٢٠ تصنیف نمود و آهنگ آن را هم استاد روحالله خالقی ساخت. بسیار سرود پر شوری است. تنها اشکالش آنست که فقط از سنگ و کوه وطن صحبت میکند و کلمهای از مردم ایران در آن بچشم نمیخورد. شاید تنها نظرش در ایثار بوده است و دفاع از میهن در برابر بیگانگان جای هر چیز دیگری را گرفته است. ولی آیا وطن و آب و خاک بدون مردمانش معنی درستی دارد؟
این سرود را بدون اینگونه پرسشها ایرانیان داخل و خارج از مملکت بعد از حکومت خودکامه اسلامیها بعنوان سرود ملی پذیرفتهاند و با غرور تمام آنرا میخوانند. زیبائی آهنگ سرود و اشعار قشنگ و آهنگینش باین پذیرش بسیار کمک نموده است. با این حساب سرود "ای ایران ای مرز پرگهر " تنها سرودی است که بعنوان سرود ملی پذیرفته شده است.
کشورهای دنیای سوم که با ضرورتهای سیاسی و بازرگانی حکومتهای دمکراتیک غربی سرو کاری نداشتند و لذا سرود و پرچمی برای خود نشاخته بودند. و بعدها آنرا از پرچمهای کشورهای غربی نسخهبرداری کردند. پرچم سه رنگ ایران گویا در زمان فتحعلی شاه از پرچم ایتالیا اقتباس شده است. داستانهائی که آقای طباطبائی (علامه طباطبائی) برای حفظ پرچم سه رنگ با شیر و خورشید در اول انقلاب برای آقای خمینی نوشت که سبز بمعنی اسلام است و شیر امام علی است و شمشیر ذوالفقار علی و خورشید نقش ایران است[iv] و غیره که البته "امام راحل" آنرا نپذیرفت و بقول مردم نقش "عنکبوت" که به علامت سیکهای هندی شباهت دارد را در نقش لااله الله بجای "علامت منحوس شیر و خورشید" بر پرچم ایران قرار داد. آقای طباطبائی که شیر را امام علی معرفی میکند یادش رفته است که نقش شیر اولین بار بر روی پرچم آق قویونلوها که سنی مذهب بودند در نقش پرچم شکل گرفت.
به تصادف در مورد سرود ملی ترکیه میخواندم که در در زمان عثمانیها در ابتدای قرن بیستم کشتیهایشان در مراسمی از تنگه طارق در دریای مدیترانه میگذشت و از ایشان خواستند که سرود ملی شان را بنوازند و چون ایشان سرود ملی نداشتند آهنگی شرقی را بجای آن نواختند. و در دوران آتاتورک ، خانم آتاتورک مسؤل انتخاب سرود ملی شد و آهنگی را انتخاب کردند که بقدری نتهایش بلند است که افراد معمولی قادر بخواندن بخشی از سرود نیستند و تا کنون کوششهای برای تعویض آن بجائی نرسیده است. و میبینیم که در دنیای سوم است که سرود ملی مملکتی را افراد بیصلاحیت تنها بخاطر آنکه وابستگی حکومتی دارند انتخاب میکنند.
پرچم سرخ درگونههای مختلف در ایران دیده شده است. در تعزیهها رنگ "قرمز" نماد پرچم سپاه یزید بسرکردگی ابن زیاد بود و مردم از آن تداعی شمر را مینمودند. در گردش در "الحمراء" قصرهای اعراب در اسپانیا، دانستم که قرمز پرچم "اموی"ها که از دودمان معاویه و یزید بودند میباشد. و برخلاف آنچه مادر بسیار متدینام در کودکی بمن میآموخت بسیار دیر تر از بقیه ایشان از میان رفتند! در تاریخ معاصر رنگ قرمز زمینه پرچم آغامحمدخان قاجار را میسازد که شیر و خورشیدی در دایره سفیدی در میان آن است[v]. پرچم قرمز یکبار در مقاومت شهر تبریز در برابر اشعال شهر توسط روسها بکار رفته. در آنزمان ستارخان و یارانش شبانه پرچم سفید را از جلوی خانههای شهر برمیدارند و بجای آن پرچم برنگ قرمز را قرار میدهند [vi]. در اینجا رنگ سرخ یا قرمز معنی جنگ و مقاومت در برابر روسها را داشته است. از زمان پیروزی انقلاب شوروی است که پرچم بینالمللی کمونیستها و یا دستجات چپ نقشی در میدان سیاست ایران پیدا مینماید. و واژه "سرخ" جای واژهی "قرمز" راکه در گذشته بیشتر باین رنگ در پرچم اطلاق میشد را میگیرد. البته حزب توده که بشکلی از این هویت پشتیبانی میکرد پرچماش پرچم سه رنگ ایران بود. ملک اشعرای بهار وزیر فرهنگ وقت در ١٣٢٥ و شاعر نامدار ایران که در این دوره از زندگیاش به ستایش از " چپ " پرداخته بود، بیتی از شعر زیبای وصفی طراز بالای "لاله" خود را باین شکل میسراید:
یا ظفرنامچه لشگر سرخ است که دهر/ بر سر نیزه بیاد ظفر آورده برون ، طعنه تاریخ آنست که شهر تبریز که در زمان ستارخان با پرچم "قرمز" یا "سرخ" رنگ محافظت شده بود در این زمان با کمک ارتش "سرخ" بدست "تجزیه طلبان" فرقه دمکرات میافتاد که میتوانست جزئی از "ظفرنامچه" لشگر سرخ رقم زده شود! و در این زمان که از لشگر سرخ و پرچم آن تنها خاطره اشعال "پراگ" و "بوداپست" و قتل و عام سربازان و افسران
لهستانی در "جنگل پوتین" در اذهان باقی مانده است، گروههای افراطی سیاسی "چپ " ایران در خارج از کشور پرچم سرخ را پرچم ایران قرار دادهاند تا راه برای "جدائیخواهی" برخی از رهبران "خود ساخته" اقوام ایرانی باز بماند.
در انقلاب بهمن و پس از ربوده شدن آن توسط افراطیون مذهبی، در میان بسیاری دیگر از موضوعات پرچم ایران هم بصورت موضوع ملی و فرهنگی مورد توجه فرار گرفت. مردم به تغییر شیر و خورشید به خطوطی موهومی روی خوشی نشان نمیدادند. در ابتدا هنوز شیر و خورشید اثر "دولتی" بودن خودش را حفظ کرده بود. گروههای سطنت طلب اولین گروههائی بودند که پرچم ایران با نقش شیر و خورشید بر آنرا برای پرچم انتخاب کردند. اینکار بمعنی ادامه "دولت" پیشین هم میتوانست بحساب آید. پرچم شیر و خورشید در محیطهای ایرانیان امریکا اغلب پرچم گروههای سلطنت طلب بجساب میآمد. ولی رفته رفته شیر و خورشید شکل "ملی و تاریخی" خودش را در دلها باز یافت. و گروههای دیگر سیاسی و فرهنگی شیر و خورشید را که از نیاکان خویش و بنقل از شاهان گذشته "سه هزار ساله"[vii] یافتند از آن خویش ساختند و نخواستند که مانند ملیونها دلار از ثروتهای مردم ایران، که در بانکهای خارج از کشور به تاراج خانواده آخرین تاجدار ایران رفته، "شیر و خورشید" را هم که نشان ملی ایرانیان است واگذار به گروههای هوادار آن خانواده نمایند. و در درون کشور بدلیل شدت عمل در جلوگیری از استفاده از پرچم با نقش شیر و خورشید و نقش شیر و خورشید حتی بدون همراهی با پرچم، احساسات مردم در دلهایشان باقی ماند و اجازه نمایش نیافت. ولی بعکس در بیرون از کشور پرچم ایران با نقش شیر و خورشید رفته رفته مقام خود را باز یافت. ایرانیان در خارج از کشور نه تنها پرچم سه رنگ همراه نقش شیر و خورشید را بعنوان پرچم مخالفت با جمهوری اسلامی و دشمنیهای این حکومت در حفظ فرهنگ ایرانی بکار میبرند بلکه پرچم ایران نقشی از هویت ایرانیان در خارج از کشور را دارا گردیده. و این بار ایرانیان پرچم ایران را با غرور فراوان ملی در دست میگیرند.
در پایان پرچم ایران نمایانگر وحدت ملی و مورد احترام فراوان قاطبه مردم ایران است. پرچم ایران در دورههای مختلف تاریخی مقام و ارزشهای متفاوتی در میان مردم داشته است. و امروزه پس از سیطره مذهبیها در ایران پرچم سه رنگ ایران با نقش شیر و خورشید در میان آن، بخصوص در خارج از کشور ، مورد پذیرش قاطبه ایرانیان بوده و در دلهای ایشان جای دارد. پرچم سه رنگ جدا از نمایش هویت ملی ما در خارج از کشور، بدقت معنی دفاع از تمامیت ارضی ایران را ترجمه میکند.
امروزه معامله سیاسی در نمایش و عدم نمایش پرجم سه رنگ ایران در مجالس گردهمآئی ایرانیان بخصوص درگردهمائیهائی که برای تعیین خط ومشی مبارزاتی ملی تشکیل میشود اقدامی مغایر با منافع و مصالح ملی ماست. بدین معنی که این اقدام اندیشه و خیال "تجزیه طلبی" برای ایران را در خود گرفته است، که اقدامی خلاف مصالح ملی ایرانیان و در نهایت شرایط زندگی برای اقوام ایرانی را در " تنهائی " دشوار تر میکند.
وظیفه روشنفکران ایرانی و مبارزین راه آزادی و دمکراسی در ایران افشای حکومت خودکامه مذهبیهاست که با رفتارهای خشن و صد ملی خود چنین شرایطی را در داخل کشور برای زندگی مردم پدید آوردهاند. و با سرکوب بیرحمانه اقوام ایرانی و محروم ساختن ایشان از سهم عادلانه از منافع ملی تخم جداطلبی را در این مناطق میپراکنند.
-------------------
- لوگو یا نشان کنفدراسیون جهانی پیکره " فروهر " بود. فروهر نشانی از ایرانیان قدیم است و آن نمادی از باورهای زرتشتی است. این نشانه بعدها مورد علاقه بسیاری از ایشان در سالهائی که کنفدراسیون تمایل بیشتری به "چپ آنزمان" داشت، نبود. و لذا از این نشانه تنها در برخی از نشریات ایشان استفاده میشد. ولی باوجود این عدم پذیرش قلبیی در میان اکثریت ایشان، هرگز رسمآ از سازمان برداشته نشد.
[ii] -پدر بزرگ من در سپاه یفرمخان بود و این نشان را باو بخشیده بودند. نشان بقطر 10 سانتی متر و برجسته بود و نقش شیری بحال خوابیده روی آن قرار داشت.
[iv] - برای اطلاعات پیرامون مذاکرات در مجلس دوم پیرامون پرچم به کتاب " شیر و خورشید نشان سه هزار ساله " تألیف اقای دکتر ناصر انقطاع ملاجظه نمائید.
[v] - اسناد و عکسهای مربوطه را در کتاب بالا مشاهده نمائید
[vi] - نگاه کنید به کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان نوشته زنده یاد احمد کسروی.
[vii] - فرمان محمد شاه قاجار – نگاه کنید به کتاب " شیر و خورشید..."