يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
شاید خروج یکطرفه و قلدرمآبانه آمریکا از توافق برجام یکبار دیگر ضرورت بازخوانی آنچه که به «آمریکاستیزی» معروف است را ایجاب کند. اصطلاح «آمریکا ستیزی» را در پرانتز و با نقل قول ذکر میکنم چرا که کاربردهای متعددی در محافل سیاسی و نقشهای متفاوتی را در مناسبات قدرت ایفا میکند. به عنوان مثال هر دو کشور عراق و لیبی با برچسب آمریکا ستیزی توسط این کشور و متحدانش ویران شدند. در صورتیکه تاریخ معاصر حتی یک نمونه را هم به یاد نمیآورد که کشوری ضعیف مانند عراق یا لیبی بر علیه کشوری قدرتمند مانند آمریکا اعلام جنگ و ستیز داده باشد و این رابطه همواره معکوس بوده است. ریشههای معقول هراس ایران از آمریکا اما میتواند به دو بخش تقسیم شوند که متاسفانه موضع جمهوری اسلامی در تقابل با آمریکا نماینده هیچ کدام از این دو بخش نیست. بخش اول تجربههای ایران از دخالتهای مستقیم آمریکا در امور این کشور و در نتیجه تاثیر گذاری این دخالتها بر پیکره سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دیروز و امروز ایران است. بخش دوم تاثیر پذیری ایران بعنوان یک کشور در حاشیه جهانی از سیاستهای آمریکا به عنوان یک ابر قدرت در جهان است.
ایران و آمریکا
نه تنها ایران بلکه منطقه خاورمیانه در دهه چهل میلادی و به خصوص اوایل این دهه عرصه دخالتها و یا استعمار و یا تحت الحمایگی بریتانیا و فرانسه بود. آنچنان که یافتههای پژوهشگر اقتصاد سیاسی رشید خالدی نشان میدهند, ملتهای خاورمیانه به تنگ آمده از سیاستهای استعماری انگلیس و خسته از خلاف به وعد آنها در ابتدا از قدرت گرفتن آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی در همان بحبوحه استقبال کردند. به این امید که شاید سیاستهای آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه با سیاستهای دیگر قدرتهای استعماری متفاوت باشد. به خصوص اینکه گفتمان سلطه آمریکایی گفتمانی توام با ضدیت با سیاستهای استعماری بود (این مساله به معنی صرف نظر از نقیض آن یعنی استعمار فیلیپین در اوایل قرن بیستم از سوی آمریکا نیست).
اما نخستین تجربه ایالات متحده آمریکا در ایران و تعامل با این کشور همان اشغال ایران در اوایل دهه چهل میلادی به همراه انگلستان و شوروی بود. علیرغم اعلام بی طرفی دولت ایران در جنگ جهانی دوم این کشور توسط سه قدرت جهانی مذکور اشغال و رضا شاه معروف به «پدر ایران مدرن» خلع و فرزند هجده ساله او در اثر این اشغال به سلطنت گماشته میشود. بدون شک خط امداد رسانی به روسیه در جنگ جهانی دوم بر علیه آلمان نازی و با استفاده از خاک ایران, برای آمریکا و انگلستان از آنچه که در ایران گذشته و نیازهای بومی این سرزمین مهمتر بود.
دهه چهل میلادی اما بر خلاف انتظار تماما دهه سیاهی برای ایران به شمار نمیرود. این دهه توام با رشد احزاب و تکثرگرایی سیاسی نیز همراه بود. دومین تجربه ایران در تعامل با آمریکا در سال ۱۹۵۳ میلادی صورت میگیرد. سالی که نخست وزیر منتخب کشور یعنی محمد مصدق کماکان به بهتر بودن نیتهای امریکایی نسبت به همقرینهای انگلیسی ایمان داشته و از دست استثمار و زیاده خواهی شرکت نفت بریتانیا که نفت ایران را از آن خود میدانست به آمریکا پناه برد. او در پیشنهاد خود به آمریکاییها بسیار عمل گرا و واقع بین هم بود و چیزی خارج از توان آمریکاییها را از آنها نخواست. آنچه که مصدق به آمریکاییها پیشنهاد داد همکاری نفتی با ایران مشابه آنچیزی که آمریکاییها با ونزوئلیها یا عربستانیها داشتند بود. یعنی سهم پنجاه درصدی ایران از استخراج نفت خود. پاسخ آمریکا به دیدار مصدق با مقامهای آمریکایی در نیویورک و همچنین سخنرانی و دیدارهای او در سازمان ملل کودتایی با همکاری بریتانیا در مرداد همان سال بود. بسیاری از صاحبنظران این واقعه را نقطه آغاز انقلاب 57 و بخصوص پیروزی اسلامگرایان در آن انقلاب میدانند که ورود به این مبحث خارج از توان یا حتی موضوع این مطلب است.
ایران پس از ۱۹۵۳ از منظر آمریکا ایرانی بود که مانند دیگر همپیمانان آمریکا در حاشیه جهانی میبایست علیرغم نیازهای بومی خود سیاستهای تقابل با نفوذ یا گسترش کمونیزم را اتخاذ میکرد. این سیاستها به قیمت تقویت اسلامگرایی در برابر خطر کمونیزم و از ریشه زدن هرگونه صدای سیاسی متغایر با صدای حاکمیت به بهانه کمونیزم تمام شد. حتی پس از اینکه آخرین شاه ایران کشور را ترک کرده و دولت موقت شاپور بختیار مسئولیت امور از هم پاشیده را در اختیار میگیرد این سفیر آمریکا در تهران است که بین اسلامگرایان و ارتش میانجی گری کرده و اسباب سقوط دولت موقت را فراهم میسازد. امری که بعدها نه تنها به تصویه سران ارتش توسط آیت الله خمینی (با هراس از کودتایی محتمل) منجر شده بلکه به گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی و اشغال سفارت این کشور نیز انجامید. دیالوگ خصمانه بین آمریکا و حاکمان جدید ایران در سال 57 تا به امروز ادامه دارد. در این مدت آمریکا از هرگونه عمل خصمانهای که موجودیت ایران را به خطر میاندازد, از حمایت از کشوریا کشورهاییکه بر علیه ایران به جنگ نیابتی میپردازند تا تحریمهای طاقت فرسا, فرو گذار نبوده است. از این رو و با توجه به تاریخچه روابط آمریکا و ایران, هراس از این قدرت جهانی و عدم اعتماد به آن امری خارج از منطق نیست.
آمریکای ابر قدرت و ایران حاشیه
دیگر بستر تاثیر پذیری ایران از هژمونی آمریکا در جهان و البته منطقه خارومیانه در پیرامون جهان واقع بودن ایران است. ویژگیهای متعددی کشورهای پیرامون را به یکدیگر شبیه میسازد. اکثر آنها چند صباحی است که استقلال خود را از کشورهای مرکز و استعمار و استثمار آنها باز یافتهاند. اقتصاد این کشورها اقتصادی به میراث رسیده از عهد استعماری و اغلب تک محصولی است. اقتصاد کشورهای پیرامون و کارایی آن به کشورهای مرکز وابسته است و کشورهای ثروتمند مرکز برای رونق اقتصادی خود به استثمار کشورهای پیرامون متکی و منابع خام آنها را برای صنعت خود ارزان میخواهند. شرکتهای چند ملیتی و نخبههای اقتصادی که حاکمان اصلی کشورهای مرکز جهانی هم هستند با نخبههای مرکز نشین در کشورهای پیرامون برای استثمار این کشورها شریک هستند. به عنوان مثال, آخرین هم و غم شرکتهایی مانند زیمنس و نوکیا که تکنولوژی پیشرفته شنود مخابراتی را به سپاه پاسداران فروختند این بود که مبادا این تکنولوژی منجر به حبس و سرکوب و خفقان میلیونها ایرانی شود.
آمریکا در راس کشورهای مرکز بیشترین سهم مالی و اقتصادی را از آن خود میداند. مدل اقتصادی مد نظر آمریکا مدلی است که بدون توجه به نیازهای بومی دیگر کشورها به آنها تحمیل میشود. دو موسسه اقتصادی جهانی یعنی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بدون مطمئن شدن از اینکه کشوری به سمت اصلاحات نئولیبرال گام بردارد به آن کشور وام نمیدهند. دیگر سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل و یا حتی سازمانهای غیر دولتی بین المللی نیز خالی از نفوذ آمریکا و دیکته کردن شرطهای این کشور به دیگران نیستند.
آمریکا میخواهد ارزش پول دیگر کشورها با ارزش دلار آن کشور ارزش گذاری و مبادله شده و در حفظ این روند در سطح جهان کاملا جدی است. این باعث میشود تا دیگر کشورها با دلار آمریکا در این کشور سرمایه گذاری کنند, همانطور که عربستان و ایران مازاد بر درآمد فروش نفت خود را در دهه هفتاد میلادی در این کشور سرمایه گذاری کرده و یا اسلحه خریدند. آمریکا با همان سرمایهها و با دلار دیگر کشورهای پیرامون را مقروض میکند, همانگونه که در دهه هفتاد با پولهای سرمایه گذاری شده از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس در آمریکای لاتین بحرانی مالی خلق کرد. آمریکا در صورت قرض گرفتن هم برنده میدان است, چرا که قرض را با واحد پول خود گرفته و در صورت بازگرداندن با کم کردن ارزش پول خود هم پول کمتری را پس میدهد و هم بازار صادرات خود را تشویق و حمایت میکند.
آمریکا نه تنها بزرگترین سازنده و صادر کننده اسلحه در جهان است بلکه این صنعت درآمد نخست این کشور را تشکیل میدهد. لذا عجیب هم نیست که کمپانیهای سازنده اسلحه در کانون تصمیم گیری در آمریکا نفوذ زیادی داشته باشند و برای پیشبرد صنعت و منافع خود جنگ آفرینی هم بکنند. این جنگها نیز عمدتا در پیرامون جهان به راه انداخته میشوند. طبق گزارشی از سوی کنگره آمریکا, بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ میلادی رئسای جمهور آمریکا ۸۱ بار از «حق قانونی برای استفاده از راه حلهای جنگی» استفاده کرده و هر ۸۱ حمله یا عملیات نظامی در حاشیه جهانی از جمله خاورمیانه اتفاق افتادهاند.
به دلایل ذکر شده و دهها دلیل ذکر نشده هژمونی آمریکا در سطح جهان حافظ منافع سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی این ابرقدرت است. کشورهای حاشیه جهانی مانند ایران که حد اقل در تاریخ صد سال گذشته خود مجبور بوده تا بارها مسیر تاریخی خود را در اثر دخالت قدرتهای جهانی در امور داخلی خود تغییر دهند تمامی دلایل مشروع برای هراس از آمریکا را دارند.
نسخه جمهوری اسلامی از آمریکا هراسی
روشنفکری زاده شده از رحم اسلامگرایی جمهوری اسلامی و آمیخته با ایدئولوژی آن نسخه عجیبی است. این روشنفکری نه واکنشهای من درآوردی و خلق الساعهای مانند اسلامگرایی اخوان المسلمین است و نه حتی مانند جریانهای سلفی کل ماجرای روشنفکری را بدعت عصر مدرن دانسته و آن را از ریشه رد میکند. شاید دو جریان دیگر اسلامگرا به مرحله تشکیل نظامی سیاسی نرسیده و به حکومت مطلق بر کشوری خاص دست نیافتند تا به عنوان بخشی از هژمونی در آن کشور به عنصر روشنفکر و روشنفکری احتیاج پیدا کنند. اما عجیب و غیر اصیل بودن ریشههای روشنفکری در ایدئولوژی جمهوری اسلامی میتواند ناشی از دو امر باشد:
نخست اینکه کل جریانهای اسلامگرا به عنوان جریانهای سیاسی بوجود آمده در قرن بیستم فاقد بستر روشنفکری بوده و ایدئولوژی خود را دست چین شده از دین استخراج میکنند.
دوم, آنجا که جمهوری اسلامی به روشنفکری احتیاج پیدا کرده تا با تودههای وسیعتری نسبت به مخاطبان و هواداران خود رابطه برقرار کند به شکل ناقص الخلقهای از روشنفکری جریانهای چپ و اصطلاحات موجود در گفتمان آنها دست چین شده اخاذی کرد.
بدون شک تعامل با دلایل معقول آمریکا هراسی یاد شده به روشنفکری برخواسته از بستر ایدههای چپ و عدالت خواه ایرانی یا در نهایت ملیگرایی ایرانی برمیآید. آمریکا هراسی جمهوری اسلامی اما بیشتر ناشی از تلفیق فرانکنشتاینی دیگر ایدئولوژیها در ایدئولوژی اسلامگرای خود است. به عنوان مثال جمهوری اسلامی در نقد آمریکا از آن به عنوان «نظام سلطه» یاد میکند. این اصطلاح در تعبیر اولیه آن توسط مارکس و انگلس به معنی سلطه ایدئولوژیک نظام سرمایهداری بر جامعهای مشخص است که به پیش بینی مارکس به مرحلهای جهانی و سلطهای جهانی تبدیل میشد. لنین برای نخستین بار واژه «هژمونی» را برای این سلطه به کار برد و خواهان سر برافراشتن هژمونی کارگری در برابر آن شد. رزا لوگزامبورگ به معنی امپریالیستی این سلطه اشاره کرده و پیش بینی کرد که قدرتهای سرمایه داری در نهایت برای یافتن موارد طبیعی و بازارهای بیشتر سلطه خود را توسعه داده و کشورهای جهان سوم را به زیر سلطه خود خواهند کشید. آنتونیو گرمشی اما با تمرکز بر این «سلطه» اصطلاح «هژمونی» را بهتر از هر نظریه پرداز دیگری تبیین کرد. جمهوری اسلامی اما هیچکدام از معانی اصیل ذکر شده را در استفاده از اصطلاح «نظام سلطه» مد نظر ندارد. حقیقت امر هم این است که بر کسی معلوم نیست جمهوری اسلامی در استفاده از این اصطلاح چه چیزی را مد نظر دارد.
آیا آمریکا هراسی به معنی تنش با آمریکا است؟
پاسخ کوتاه به سوال فوق الذکر «خیر» است. امروزه حتی کشورهای سوسیالیستی مانند ویتنام که سابقه جنگ با آمریکا را داشتند نه تنها با این کشور به تنش نمیپردازند بلکه ضمن داشتن روابط همه جانبه با آمریکا سرمایه گذاری کمپانیهای این کشور در خاک خود را برای توسعه ضروری میدانند. چین دیگر مثال اینگونه کشورها است که علیرغم سابقه دخالتهای آمریکا در این کشور و موضع خصمانهای که در بتن ایدئولوژی کشوری مانند چین با آمریکا نهفته است تا سر حد شراکت و رقابت با آمریکا رابطههای همه جانبهای دارد.
رابطه با آمریکا و یا در اصل رابطه محدود با آمریکا چه توسط نظام فعلی جمهوری اسلامی (که البته پتانسیل ایجاد چنین رابطهای را ندارد) چه در نظامی جایگزین میتواند شکلهای متعددی به خود بگیرد. هراس از آمریکا و یا در اصل نبود تضمینی برای عدم تکرار آن روابط ناعادلانه در گذشته و حال از سوی آمریکا اقتضا میکند که ایران نه مدل عربستانی رابطه با آمریکا را برگزیند که در این سناریو عربستان تمامی تخممرغهای خود را در سبد آمریکا گذاشته و حتی برای امنیت کشور خود نیز به حمایت آمریکا نیازمند است, و نه مدل ترکی رابطه با آمریکا. در مدل دیگری, ترکیه ضمن عضویت در ناتو پایگاههای نظامی دائمی را در خاک خود در اختیار آمریکا قرار داده است. سیاست خارجه ایران در حالت فرضی میتواند نسخه به روز شدهای از آرمانهای سازمان کشورهای عدم تعهد باشد. به این صورت که ایران روابط خود با آمریکا و جهان را به حالت کاملا طبیعی بازگرداند اما ثقل روابط استراتژیک خود را با کشورهایی که بر میگزیند بگذارد. اتحادیه اروپا و به خصوص آلمان میتواند یکی از این جایگزینها باشد. آلمان تنها قدرت غربی بود که در مقایسه با دیگر قدرتها روابط بسیار سازندهای با ایران صد سال گذشته داشته است. راه آهنی که انگلیسها ایران را تا مرز تقسیم با روسیه کشانده و نساختند, آلمانیها بدون فرستادن حتی یک سرباز به ایران ساختند. اکثر قریب به اتفاق سازندگی در زمان رضا شاه با کمک آلمانیها صورت گرفت. اضافه بر آلمان و اتحادیه اروپا امروزه غولهای اقتصادی متعددی در جهان سر برافراشتهاند. چین و هند و روسیه و برزیل و آفریقای جنوبی هر کدام یا همه با هم میتوانند شرکای تجاری خوبی برای ایران باشند. آنسوی آبهای خلیج فارس و شیش کشور اتحادیه همان خلیج به اضافه کشور وسیع و پرجمعیتی مانند ترکیه در همسایگی ایران یکی از پر رونقترین بازارهای جهان را تشکیل داده که ایران به حکم نزدیکی جغرافیایی هم میتواند با این کشورها روابطی فوق العاده داشته باشد و هم به آن بازار برای کالاهای ایرانی چشم بدوزد. اضافه بر تمامی اینها ایران نه تنها یک کشور خاورمیانه ای, بلکه کشوری آسیایی نیز هست. دیگر بخشهای آسیا چه در جنوب شرقی آن و چه شبه قاره هند و یا ببرهای اقتصادی شرق آسیا جملگی میتوانند پتانسیل عظیمی در پذیرش ایران به عنوان یک شریک استراتژیک داشته باشند. در نهایت آمریکا تمامی دنیا نیست و از این رو جمهوری اسلامی باید از حربه آمریکا هراسی برای پوشش دادن به کاستیها و شکست خوردنهای همه جانبه خود دست بردارد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|