يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
عنوان اصلی مقاله:
در حاشیه خروج آمریکا از برجام و حمله اسرائیل به مواضع ایران در سوریه
با خروج آمریکا از قرارداد تاریخی برجام فصل جدیدی از دیپلماسی و جهت گیریهای استراتژیک بوجود آمده است که وقایع حداقل دو سال آینده را در خاور میانه و جهان تحت تاثیر قرار خواهد داد.
خروج آمریکا از برجام تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدتی در بر خواهند داشت که درک و تحلیل صحیح آنها برای مردم ومسئولان ایران حائزاهمیت زیادی است. چه بسا روشی که ایران در برخورد با دار و دسته ترامپ در پیش میگیرد بیشتر از خروج آمریکا از برجام در شکل دهی به آنچه که در پیش است نقش بازی کند و لذا هوشیاری مردم و مسئولان کشور در این برهه از تاریخ از اهمیتی سرشار برخوردار است. برجام سندی تاریخی است که اگرچه اکنون مچاله شده ولی هنوز پاره پاره نشده است. به نظر میرسد که مسئولین کشور در انتظار تغییر سیاست آمریکا و دولت ترامپ بودند و هشدار هفته پیش وزیر امور خارجه و واکنش خونسرد و به جای امروز رئیس جمهور ناشی از این آگاهی است.
هدف کوتاه مدت آمریکا و متحدان منطقهای او اعمال فشار اقتصادی است. کاهش در آمد نفتی ایران نقطه کانونی این فشار است. اگرچه اروپا هم از دست دولت ترامپ به تنگ آمده ولی امید بستن به کشورهای اروپای غربی برای همیاری با ایران احتمالا ره یافتهای عملی و موثر برای خنثی سازی تحریمهای ترامپ را در بر نخواهد داشت.
دل بستن به اینکه افراد «قابل اعتمادی از میان نور چشمان نظام» مسئول شکستن تحریمهای آقای ترامپ شوند نیز مثمر ثمر نیست. آقا زادهها در طول تحریمهای قبلی ثابت کردهاند که پیش از آنکه به فکرشکستن تحریمها باشند به فکر سوء استفاده از فرصت به دست آمده هستند و اگر بخشی از در آمدهای نفتی را به جیب دولت میریزند بخش قابل ملاحظهای را هم بابت حق الزحمه نکشیده برای خود کنار میگذارند. خسارت دوم ابتکارات زیر میزی آن است که با گذشت زمان کم کم و خواه نا خواه داستانهای سوء استفادهها درز میکنند و از این راه نظام حاکم بر کشور در مقطعی که بیشترین نیاز را به اعتماد و پشتیبانی مردم دارد دچار خسارت سیاسی میشود. سومین کاستی اتکا به نور چشمان و آقا زادهها در آن است که پیش بینی در آمدهای ارزی دشوار و بهتر بگوییم غیر ممکن است.
باید برای مواجهه با تحریمها راههائی مطمئن جست که هم آشکار و هم مشمول حساب و کتاب باشند. بهترین راهی که به نظر نگارنده میرسد آن است که شرکت ملی نفت ایران وارد قراردادهای حق العمل کاری با شرکتهائی شود که دست آمریکا به آنها نمیرسد. روشهای حقوقی زیادئ وجود دارد که شرکتهای طرف قرارداد را از ضرب تحریمهای ایالات متحده دور نگه خواهند داشت و دولت ترامپ باید آنگاه اقدامات بیشتری را انجام دهد تا آن شرکتها را هم از معامله با ایران منع نماید ولی اولین شاخص برای همکاری با این شرکتها وابستگی حقوقی/جغرافیائی آنها است، دومین شاخص توانائی مالی، و سومین شاخص پشتیبانی سیاسی است که دولت مطبوع آنها از آنها به عمل میآورد. انجام معاملات با ارزهای غیر از دلارآمریکا به پیش برد اهداف ایران یاری خواهد رساند. بهترین کاندیداها شرکتهای نفتی چینی، روسی و دروحله بعدی اسیائی میباشند. آلبته قراردادهای حق العمل کاری بخشی از ارزش نفت را به هدر خواهند داد ولی از آنجا که رسمیت دارند و همچنین دست دولت آمریکا به این شرکتها نمیرسد میتوانند در آمد نفتی ایران را تضمین و تحریمهای آمریکا را با شکست مواجه کنند.
خوبست دولت آقای روحانی پیش از آنکه وضعیت بحرانی شود با درگیر و فعال کردن وزارت خارجه بهخصوص سفارت خانههای ایران در مسکو و پکن، و وزارت نفت و سایر دستگاههای ذیربط به سرعت اقدام به شناسائی طرفهای کاری نماید و با کمک شرکتهای حقوقی معتبر مستقر در اروپا پیش نویس قراردادهای لازم را تهیه نماید تا اولا از بروز وضعیت اضطراری جلوگیری شود و ثانیا پیش از آنکه «آقا زادهها» بو بکشند که در سایه تحریمهای آقای ترامپ سفرهای گسترده باز شده کنترل امور را دولت خود بدست گیرد. با در نظر گرفتن اینکه اروپائیها لااقل در چرخه هزینه کردن در آمدهای ارزی ایران بر سر میز باقی خواهند ماند تنظیم طرحی که تحریمهای اقای ترامپ را بشکند ممکن به نظر میرسد و لذا چنانچه ارگانهای کشور دست به دست هم بدهند و به موقع و همسو طرحی موثر برای مواجهه با تحریمها تنظیم نمایند، با توجه به ضعیف شدن آقای ترامپ در ایالات متحده و آگاهی روز افزون مردم آمریکا در مورد بی کفایت بودن دولت ایشان، تداوم تعهد دولت ایران به برجام فعلا اصلح به نظر میرسد و مردم ایران نیز نباید هراسی از خروج آمریکا از برجام به دل راه دهند. البته بدیهی است که دولت ایران برای دفاع از حقوق خود میتواند و باید از کلیه آنچه که در قرار داد برجام پیش بینی شده استفاده نماید و قطعا هم استفاده خواهد کرد.
ولی تداوم چنین وضیتی تنها میتواند برای زمانی محدود و به شکلی موقت معنی دار باشد. همزمان با مواجهه با حل کوتاه مدت مشکلاتی که آمریکا برای کشور ما ایجاد میکند باید به فکر راه حلی دراز مدت بود. بالاخره ما ایرانیان هم باید به روزی فکر کنیم که بدون تنش با ایالات متحده و همانند دهها و بلکه بیش از صد کشور دیگر جای خود را در روابط بین المللی پیدا کردهایم و هم ما و هم سایر کشورهای دور و نزدیک، به جایگاهی که ما در آن قرار داریم احترام میگذارند. خوبست روزی را در نظر بیاوریم که ما هم با دنیای اطرافمان در صلح و رضایت و تسلیم و تعادل به سر میبریم و حاصل کار و تلاش و منابع طبیعی و انسانی مردم و سرزمین ما مصروف توسعه و آسایش و آبادانی و پیشرفت وضعیتی معیشتی و فرهنگی مردمی میشود که امروز در کشور ما زندگی میکنند و بلکه برآیند مثبتی از آعمال خود برای آسایش و بهبود زندگی نسلهای آینده بجا میگذاریم.
بحث بر سر این است که با تمام چند گانگی که در میان ما ایرانیان وجود دارد آیا مایل و قادریم که نقطهای را برای جایگاه خود تعریف کنیم که هم برای ما و هم برای همسایگان دور و نزدیک ما و قدرتهای بزرگ دنیا قابل قبول باشد؟ تعریف آن جایگاه چیست؟ در حال حاضر کدامین خطوط قرمز ما و یا همسایگان ما و یا قدرتهای بزرگ جهانی قطع و مانع از آن میشوند که ما در آن جایگاه قرار بگیریم؟ آیا ما مردم ایران تصوری واقع بینانهای ازآن جایگاه داریم؟ آیا رهبران ما با صراحت راجع به آن جایگاه صحبت میکنند و همت و قدرت آن را دارند که ما را به سوی آن رهبری کنند؟
پاسخ سوالات فوق آسان بلکه واضح است:
یکی از بزرگترین عداوتهائی که صلح و آرامش مردم خاورمیانه را تهدید میکند رابطه خصمانه ایران و اسرائیل است. برخورد دیروز بین نیروهای اسرائیل و نیروی قدس سپاه پاسداران، سکوت روز بعد ایران و موضع گیری وزیر دفاع اسرائیل و موضع گیری رسمی روسیه همه نشانگر این است که علیرغم برخورد نظامی اسرائیل تمایلی به تداوم مخاصمه نظامی ندارد و در خیمه ایران هم صدای منطقی وجود دارد که ایران را از تداوم درگیری بر حذر میدارد. آیا این برخورد و موضع گیری بر جناح ایران مسلط خواهد شد؟
مثل قدیمی که میگوید «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» شاید امروز مصداق پیدا میکند. اگر آقای ترامپ و همپالگیهای او اعلام نمیکردند که قصد خروج از برجام و اعمال تحریمهای جدیدی را دارند، چنین سوالهائی برای نگارنده و سایر مردم کشور مطرح نمیشد. وقت آن رسیده که ما مردم ایران با سری سرد و چشمی امیدوار به ارزیابی موقعیت کنونی خود در منطقه و در جهان نگاه کنیم و با آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود ابتدا جایگاه خود را در چهارچوب روابط بینالمللی دریابیم و پس از آن تمامی هم خود را بکار ببندیم تا هر چه زودتر خود را در آن جایگاه قرار دهیم. باید باور کنیم که اگر ما سنجیده رفتار کنیم، نیروهای جهانی نیز بردارهای خود را با ما همسو خواهند کرد و ما به سر منزل مقصود خواهیم رسید.
دولت آمریکا تحت رهبری ترامپ به غول قدرت مندی میماند که عاری از مغزی فعال است. این غول قدرتمند به رهبری ترامپ، غافل حتی از منافع خود، در اتخاذ اهداف خود تنها به چند چیز میاندیشد:
۱. چگونه موقعیت خود را در صحنه سیاسی آمریکا با تامین رضایت بخش خاصی از اجتماع آمریکا که به او رای دادهاند حفظ نماید.
۲. چگونه با ایجاد جنجال و سر و صدا ذهن مردم آمریکا و بخصوص هواداران خود را از ناتوانی و نا لایقی کاخ سفید منحرف کند.
۳. چگونه با اتخاذ سیاستهای مالیاتی و جهت گیریهای بینالمللی در آمدهای مالیاتی فعلی دولت آمریکا بعلاوه بخشی از درآمدهای آتی را به جیب شرکتهای بزرگ آمریکائی بخصوص شرکتهای اسلحه سازی بریزد و بلکه مبالغی هم به جیب شرکتهای وابسته به خودش سرازیر شود.
امروز کسی نیست که نداند سیاست خارجی آمریکا در قبال خاور میانه در تل آویو تنظیم میشود و پیش از آنکه منافع آمریکا را در خاور میانه منعکس نماید، مدافع و برآورنده آرزوهای بخش محدود و خاصی از نیروهای دست راستی سیاسی اسرائیل به رهبری آقای نتانیاهو است. همچنین بنا بر دلایل تاریخی، یهودیان آمریکائی که نیروئی ثروتمند و موثر در معادلات سیاسی آمریکا به حساب میآیند اصولا به شکلی چشم بسته از سیاستهای دولت وقت اسرائیل حمایت میکنند و حتی اگر بخشهای بزرگی از یهودیان آمریکا از سیاسیتهای دولت اسرائیل نا خشنود باشند مایل به ابراز نا خشنودی خود نیستند و هرگونه مخالفت یا حتی ابراز شک و شبهه در مورد سیاستهای منطقهای اسرائیل را به مثابه نوعی خیانت به اسرائیل تلقی نموده و از این کار اجتناب میکنند[۱][۲].
با علم به وضعیتی که ایران با آن مواجه است چه باید کرد و چگونه میتوان به جایگاهی که پیشتر به آن اشاره شده دست یافت؟
بنظر نگارنده دو خواستگاه برای برخورد با وضعیت فعلی بینتیجه و حتی میتواند باعث تخریب بیشتر شود.
۱- برخورد عدالت جویانه با آمریکا و اسرائیل در شرایط فعلی بیثمر خواهد بود. تعاملی که تلاش آن یافتن راهی عادلانه است از ابتدا محکوم به شکست است زیرا اگر زبان عدالت میتوانست کارگشا باشد، اصلا نمیبایست کار ایران و جایگاه آن در خاور میانه به اینجا بکشد. کشوری نه چندان متمول که بخش مهمی از منابع انسانی و مالی خود را برای نابودی سازمان جنایت کار داعش استفاده کرده و همه جهان نیز در اجرای این امر همصدا بودهاند، میبایست امروز توسط آمریکا و اروپا به عنوان قهرمان منطقه معرفی شود و نه بلافاصله پس از خاتمه ماموریت مورد سرزنش و تهاجم قرار گیرد.
۲- برخورد ایده ئولوژیک نیز برخوردی نا بجا و خرابکارانه است. کسانی که تصور میکنند میتوانند نیروی نظامی فعلی ایران را در سوریه حفظ وتقویت نمایند و خواب نابودی اسرائیل را در سر میپرورانند، اگر عمدا عاملین نفوذی نیستند، قطعا از روی نا آگاهی و نادانی آب به آسیابی میریزند که تضعیف و فروپاشی ایران را در دستور کار خود قرار داده است. افرادی که هر روز در خواب خود رویای محو کردن اسرائیل را میبینند چنانچه از خواب چهل ساله خود بیدار شوند و نگاهی به تاریخ چند دهه اخیر منطقه بکنند خواهند دید که اسرائیل متحمل خسارت جانی یا مالی قابل ملاحظهای نشده ولی بقیه منطقه خاور میانه با خاک هموار شده و در آتش میسوزد. ایران و عربستان سعودی هم چندان جان سالمی از این وضعیت بدر نبردهاند. عربستان سعودی که فقط چند سال پیش روزانه حدود یک میلیارد دلار در آمد نفتی داشت، امروز دست به سوی اعتبارات بین المللی دراز میکند و قراردادهای ترکمان چای برای خرید سلاح امضا مینماید و داستان ریال ایران و وضعیت معیشتی مردم هم که نیازی به توضیح ندارد. شعارهای ضد اسرائیل که از بدو انقلاب در نمازهای جمعه و تظاهرات خیابانی سازمان یافته مطرح میشوند در سطح همان شعار باقی ماندهاند و بیشتر به نظام جمهوری اسلامی وبرقراری اتحاد منطقهای برای احقاق حقوق مردم فلسطین زیان رساندهاند تا سود. چه بهتر که ما ایرانیان و مقامات رسمی کشورمان از همان قطع نامههای سازمان ملل که خواستار احقاق حقوق فلسطینیان هستند دفاع کنیم و خواستار اجرای آنها باشیم تا کاسه داغ تر از آش. خوب است برای حل مسئله فلسطین دنباله روی مردم فلسطین را بپذیریم واز ادعای رهبری مبارزات آنها جدا خود داری کنیم. این نهایت خود بزرگ بینی است که ما به فلسطیان میگوییم که ما بهتر از آنها برای حقوق آنها مبارزه میکنیم و رهبران و سازمانهای آنها کاری نیستند. متاسفانه چه بخواهیم و چه نخواهیم تند رویهای ایران در قبال مسئله فلسطین اگر به تضعیف مواضع و موقعیت انها نیانجامیده باشد کمکی هم به آنها نکرده است.
تنها برخوردی که به نظر میرسد میتواند برای کاهش بحران منطقه موثر باشد گفتگوی مستقیم ایران و اسرائیل با شرکت آمریکا و روسیه و احیانا دیگر اعضای دائمی سازمان ملل مثل چین ، انگلستان و فرانسه است. چه بسا گفتگوهائی در خفا و از طریق روسیه و بصورت غیر مستقیم در جریان است. جالب است که وزیر دفاع اسرائیل دو روز پیش از عملیات دیروز اسرائیل اجرای عملیات را به روسیه اعلام کرده و عجیب خواهد بود اگر روسیه همین موضوع را به مقامات ایرانی خبر نداده باشد. بهر حال مبنی و هدف کوتاه مدت چنین مذاکراتی تنها میتواند رسیدن به نوعی توافق مقطعی برای تنش زدایی باشد. مثلا ایران نیروی نظامی خود در سوریه را هرگزبه بیش از حد معینی افزایش نمیدهد[۳] و به حدی نمیرساند که تهدیدی برای اسرائیل محسوب شود و یا نیروهای ایران در سوریه بر حسب یک برنامه زمانبندی تحت فرماندهی سازمان ملل قرار میگیرند ومتقابلا اسرائیل از حمله به نیروهای ایران در سوریه اجتناب میکند یا مثلا عربستان دست از سرکوب نیروهای مخالف دریمن برمیدارد. البته یافتن توافق آسان نخواهد بود ولی حتی ورود به چنین مذاکراتی و اعلام عمومی اینکه این مذاکرات در حال وقوع میباشند میتواند به کاهش تنش در منطقه کمک کند. در نهایت هر توافقی میبایست توسط روسیه و آمریکا و سازمان ملل ضمانت شود. مذاکراتی از این قبیل که بر اساس تقسیم قدرت به منظور برقراری توعی تعادل میان مدت یا حتی دراز مدت صورت گرفتهاند سابقه تاریخی زیادی دارند و دست یافتن به چنین اهدافی کاملا عملی و میسر است.
ایران میتواند و باید با استفاده از روابط حسنهای که با روسیه دارد خواستار چنین مذاکراتی شود. تنها مانع برای شروع این کار مانع روانی و ایده ئو لوژیکی است که گریبان گیر رهبران جمهوری اسلامی است ولی امید است که هم اکنون رهبری ایران به ریاست جمهوری آقای روحانی درایت و شجاعت لازم را از خود نشان دهد تا اولا ارکان جمهوری اسلامی را برای برقراری مذاکرات فوق الذکر و خروج از بحران فعلی حاضر نماید و همچنین خطوط قرمز خود را برای برگزاری مذاکرات تنظیم کند. درس مهمی که همه ارکان جمهوری اسلامی میتوانند در مد نظر آورند درسی است که سابقه تاریخی آن را آقای خمینی در پذیرش قطع نامه 598 و درخاتمه جنگ با عراق از خود به جای گذاشته است.
درس بزرگی که از رهبر انقلاب برای سایر رهبران جمهوری اسلامی باقی مانده این است که برای انجام دادن آنچه صحیح است هرگز دیر نیست. زمان محدود است و باید شجاع بود و از فرصت استفاده کرد.
برگزاری مذاکرات مستقیم و چند طرفه با آمریکا و اسرائیل و با حضور روسیه و چین و سایر اعضای دائمی شورای امنیت به پیشبرد منافع منطقهای و داخلی ایران در این مقطع تاریخی یاری خواهد رساند.
————————
[۱] - در دوران ریاست جمهوری اوباما، معاون وی آقای جو بایدن که خود یهودی است و ضمنا زمانی ریاست کمیته سیاست خارجی مجلس سنای آمریکا را به عهده داشت وقتی برای دفاع از سیاستهای اوباما در خصوص برجام به اسرائیل سفر کرد مورد اهانت مقامات اسرائیلی قرار گرفت.
[۲] در کتاب مشهور Israel Lobby که آن هم توسط دو پروفسور آمریکائی یهودی نوشته شده نقش و روابط َAIPAC با دولتهای آمریکا و اسرائیل با شرح و تفضیل کامل تشریح شده است
[۳] نگارنده قصد ورود به جزئیات مورادی که در این مذاکرات گنجانیده میشوند یا نمیشوند را ندارد زیرا این خود بحث دیگری است که تنها بستگی مستقیمی با معادلات استراتژیک در خاور میانه دارد و نگارنده تبحر لازم را با توجه به پیچیدگی اوضاع برای اظهار نظر در این زمینه ندارد. مثالهای درج شده در این مقاله فقط برای روشن شدن منظور نگارنده از برگزاری مذاکرات ذکر شدهاند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|