iran-emrooz.net | Tue, 21.02.2006, 21:19
تاكید بیانیه اخیر بر مخالفت با حمله نظامی
دكترحسين باقرزاده
سه شنبه ٢ اسفند ١٣٨٤ – ٢١ فوریه ٢٠٠٦
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
همزمان با قطع مذاكرات رژیم ایران با اتحادیه اروپا بر سر برنامههای هستهای ایران و بیسرانجامی مذاكرات مشابه در مسكو، اطلاعیهای با امضای ١٢٠ تن از فعالان سیاسی و فرهنگی در ایران و خارج كشور در این باره صادر شده است. در این بیانیه، امضاكنندگان كه خود را به عنوان جمعی از «ايرانيان مسئول با گرايشها و ديدگاههای سياسی مختلف» معرفیكردهاند خواستهاند تا مواضع مشترك و مستقل خود را به جامعه جهانی عرضه كنند و صدای دیگری جز آن كه رژیم ایران به نام مردم آن در جهان میپراكند بلند كنند. جامعه جهانی باید بداند كه علارغم ادعاها و نمایشهایی كه جمهوری اسلامی در مورد حمایت «مردم» از برنامههای اتمیاش به دنیا عرضه میدارد رژیم حاكم خواست واقعی مردم ایران را نمایندگی نمیكند و بلكه با بهرهگیری از احساسات ملی مردم، اهداف جاهطلبانه و خطرناك خود را دنبال میكند. وظیفه چنین كاری در درجه اول بر دوش اپوزیسیون دموكرات است، و بیانیه یادشده را میتوان قدمی در این راه شمرد.
بیانیه در ابتدا از «حق انكار ناپذیر مردم ایران بر دستآوری و بهرهگیری از دانش و فنآوری هستهای برای مقاصد صلحآمیز» یاد میكند. این حربهای است كه رژیم ایران برای اغفال مردم و تهییج احساسات ملی آنان به كار گرفته و متاسفانه در این كار تا حدی موفق نیز بوده است. این حربه را باید از دست رژیم گرفت، و تاكید بیانیه بر این امر نیز همین هدف را دنبال میكند. رژیم با قلب حقیقت مدعی است كه درگیری آن با جهان غرب به این دلیل است كه جهان غرب با این حق مسلم مردم كشور ما به معارضه برخاسته است. از این رو، تاكید بیانیه در آغاز بر این امر، جای هرگونه سوء استفاده مشابه آن را برای رژیم سد میكند. اپوزیسیون دموكرات حقوق و منافع مردم ایران را محور حركت خود میشناسد و از آن همواره دفاع میكند.
پس از تاكید بر این حق، بیانیه به موضوع سلاحهای هستهای میپردازد و در دو بند متوالی ابتدا بر منع گسترش سلاحهای هستهای تاكید میورزد و سپس با اعلام مخالفت خود با این سلاحها خواستار نابودی همه این سلاحها در سطح جهان میشود. تاكید بر این دو به منظور مرزبندی با كسانی كه تولید سلاح هستهای در ایران را نیز حق مردم ایران میدانند لازم بوده است. سلاحهای هستهای نه فقط همچون شمشیر داموكلسی موجودیت جامعه انسانی را مورد تهدید قرار داده است و بلكه همچنان كه بیانیه میگوید كاربرد آنها «اخلاقا محكوم ... و به لحاظ قانونی دفاعناپذیر» است. جامعه بشری در جهان انباشته از سلاحهای هستهای در خطر نابودی است و افزایش هر كشوری به باشگاه سلاحهای هستهای تنها این خطر را تشدید میكند. یك جامعه صلحدوست به جای تلاش در راه دستیابی به سلاح هستهای فعالیت خود را در جهت نابودی سلاحهای موجود متمركز میكند.
بیانیه پس از اعلام موضع نسبت به فعالیتهای هستهای برای مقاصد دوگانه صلحآمیز و جنگطلبانه، فعالیتهای هستهای رژیم جمهوری اسلامی را مد نظر قرار میدهد و بر سه نكته انگشت میگذارد. اول این كه فعالیتهای مخفیانه رژیم جمهوری اسلامی در طول سالیان دراز (كه بی اعتمادی شدید جامعه جهانی را باعث شده) محكوم است و باید این برنامهها شفاف باشد. دوم، بدگمانی جامعه بینالملی در مورد اهداف واقعی رژیم ایران به جا است، و جمهوری اسلامی به دلیل رفتار گذشته خود و اهداف و مقاصد اعلام شدهاش (از «تداوم انقلاب در خارج كشور» كه در مقدمه قانون اساسی آن آمده گرفته تا اظهارات احمدی نژاد در باره نابودی اسراییل) در جلب اعتماد بینالمللی ناتوان است. و سوم، تاكید بروجود ذخایر بزرگی از تخصص و دانش در صنایع هستهای در داخل و خارج كشور كه در یك ایران دموكراتیك میتوان از آنها برای كار در یك برنامه شفاف هستهای برای مقاصد صلحآمیز بهره گرفت. بیانیه با اتكا به این ذخایر عظیم (كه رژیم فقط بخش بسیار كوچكی از آن را میتواند به كار بگیرد) اظهار اطمینان میكند كه توقف غنیسازی بر تواناییهای ایران در صنایع هستهای تاثیر عمدهای نخواهد داشت، و با دموكراتیزه كردن ایران میتوان هرگونه عقبماندگی احتمالی را سریعا جبران كرد.
تاكید بر نكته اخیر باز به منظور خنثا كردن تبلیغات عوامفریبانه رژیم جمهوری اسلامی لازم به نظر میرسد. رژیم جمهوری اسلامی مدعی است كه توقف غنیسازی به تواناییهای ایران در صنایع هستهای صدمه میزند، و بدین ترتیب سعی میكند كه احساسات ملی مردم را عوامفریبانه به نفع خود به كار بگیرد. باید گفت آنچه كه در واقع به این تواناییها صدمه زده و میزند سیاست دانشستیز و خرد ستیز جمهوری اسلامی است كه تحقیر و سركوب متخصصان حرفهای ما را به دنبال داشته و یا به مهاجرت وسیع آنان به خارج كشور منجر شده است. به عبارت دیگر، مانع اصلی پیشرفت ایران در صنایع هستهای وجود خود رژیم جمهوری اسلامی است، و نباید گذاشت ادعاهای دروغین رژیم در این باره كسی را بفریبد.
بیانیه با استناد به این نكات و واقعیات، از خواست جامعه بینالمللی برای توقف كامل غنیسازی در ایران به ازای تامین همه مواد و فنآوری لازم برای برنامه انرژی هسته ای حمایت میكند. در این جا نیز رژیم جمهوری اسلامی به یك فریب دیگر دست میزند و مدعی میشود كه با تعلیق غنیسازی نه فقط تواناییهای فنی ایران صدمه میخورد و بلكه تضمینی برای تامین مواد مورد نیاز خود نیز ندارد. بیانیه توقف برنامه تعلیق غنیسازی را برای تخفیف نگرانیهای بینالمللی اجتنابناپذیر میداند، و در عین حال تاكید میكند كه این تعلیق مانع از آن نمیشود كه ایران نیازهای خود را از راههای دیگر تامین كند. جامعه بینالمللی چنین امكانی را به رژیم ایران عرضه كرده است و این واقعیت را باید به گوش مردم ایران رساند تا فریب دروغهای رژیم جمهوری اسلامی را نخورند.
در دو بند آخر بیانیه، از یك سو قاطعانه با هر نوع دخالت نظامی در ایران مخالفت شده است و از سوی دیگر، بر تغییر دموكراتیك در ایران به عنوان «بهترین تضمین كننده حل بنبست جهانی در مورد برنامه هستهای ایران» تاكید شده و بر این اساس از جامعه جهانی خواسته شده است كه «امكانات خود را به جای كاربرد در راهكارهای نظامی، از طریق اپوزیسیون دموكراسي خواه ایران برای تحول دموكراتيك در ایران به كار گیرند». این دو بند راهكارهای درست و نادرست حل مشكل اتمی جمهوری اسلامی را از دید امضاكنندگان به جامعه جهانی عرضه میكند: جنگ نه، حمایت از مبارزه مردم ایران برای دموكراسی و حقوق بشر آری. اولی به فاجعه و تروریسم و پیآمدهای غیر قابل پیشبینی (و احتمالا برخورد اتمی در منطقه) میانجامد و دومی به صلح و آرامش.
تاكید بر مخالفت با حمله نظامی به ایران در این بیانیه اهمیت داشته است. متاسفانه بخشی از اپوزیسیون از تاكید بر این مسئله سر باز میزند. تصور بخشی از جمهوریخواهان بر آن است كه این افراد فقط در طیف سلطنتطلبان یافت میشوند. ولی در جریان جمعآوری امضا برای بیانیه با كمال تعجب دیده شد كه شخصیتهای نامداری از بین جمهوریخواهان نیز چنین برخوردی دارند. اینان مشخصا خواستار آن بودند كه بند مربوط به مخالفت با دخالت نظامی در ایران از بیانیه برداشته شود تا آن را امضا كنند - مسئلهای كه به هیچ عنوان برای تهیهكنندگان بیانیه قابل قبول نبود.
مخالفت با برنامههای هستهای رژیم ایران نمیتواند از مخالفت با حمله نظامی به ایران جدا باشد. این مسئله صرف نظر از این كه لازمه استقلالخواهی و وطندوستی است با توجه به تجربه فاجعهبار عراق و عواقب وخیمی كه چنین حملهای ممكن است به همراه داشته باشد باید موضع هر ایرانی آزادیخواه و دموكراتی باشد. علاوه بر این، جنبش جهانی ضد جنگ هماكنون در خطر آن است كه تحت كنترل نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی قرار گیرد و رژیم از آن به نفع خود بهرهبرداریكند. تجربه عراق همچنین نشان داد كه كسانی همچون احمد چلبی كه از حمله آمریكا به كشور خود حمایت كردند و در حقیقت جاده صاف كن آن بودند در عراق پس از صدام جایی نداشتند - و این باید عبرتی برای چلبیهای وطنی ما باشد. اگر آزادی و رفاه مردم ایران هدف ما است، باید به همان نسبت كه در برابر خشونت رژیم جمهوری اسلامی ایستادهایم در برابر نظامیگری قدرتهای خارجی نیز بایستیم. این امر شرط اولیه دموكراسیخواهی، آزادیخواهی و استقلالطلبی است.