يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
اتحاد شوروی یکشبه از هم فرو پاشید، تصور نکنید دموکراسی غرب برای همیشه ادامه خواهد یافت، نظام لیبرال هم میتواند مانند نظام شوروی ناگهان فروپاشد، راه رهایی، آموختن از تجربه شوروی است.
در پای قلعهای قرون وسطایی در شهر کازان (مرکز تاتارستان روسیه)، گستره سفید رنگی در چشمانداز از پیوند دو رودخانه بزرگ پدیدار شده است. در یک بعد از ظهر روز شنبه، مردان محلی قوی هیکلی، در مقابل مسجد، روبروی چراغهای رنگارنگ کریسمس و مجسمهای که یادآور دوران شوروی سابق است، بر روی لجنهای یخزده، برای گرفتن عکس سلفی جا به جا میشوند.
۲۵ سال پیش، من برای آخرین بار در روسیه بودم و میکوشیدم چپ در حال شکست را، در دوره هرجومرج روزهای آغازین اصلاحات اقتصادی بوریس یلسین یاری دهم. اکنون بعد از سپری شدن نصفی از عمرم، من در این جا، در اتاق پر از جمعیتی هستم که میخواهند در باره جایگزینی سرمایهداری با یک چیز بهتر، صحبت کنند. ما ناگهان موضع مشترکی را یافتهایم: اکنون ما میتوانیم نظارهگر فروپاشی سیستمی باشیم که زمانی دائمی به نظر میرسید.
از موقعی که من در این جا بودهام، تقریباً هر کسی تمایل خود را به نشستن پای صحبت من در مورد هنر معاصر و فلسفه نشان داده. روزنامهنگارانی که میخواهند با من مصاحبه کنند - منتقدین علنی سیاستهای پوتین در روسیه و اوکرائین- اغلب نویسندگان مجلات فرهنگی. این موقعیتها (نه گرچه دقیقن rock’n’roll نوین ) امنترین فضاهای انتقادی روشنفکری را تشکیل میدهند.
از زمانی که پوتین انتخابات سال ۲۰۱۱ را دزدید و جنبش اعتراضی متعاقب آن سرکوب گردید، جوانان شرکتکننده در آن، ناگزیر به عقبنشینی به یک موضع سکوت خشماگین شدند. این وضع دقیقاً یک موقعیت جدید و ناآشنا برای روشنفکران روس محسوب نمیشد و نمیشود. لنین در این جا در سال ۱۸۸۷ به خاطر رهبری تظاهرات دانشجویان دستگیر شده و تقریبن به مدت ۳۰ سال در تبعید و مخفیگاه به سر برده بود. بلشویکها در قدرت آزادی بیان را سرکوب کردند، و اپوزیسیون شوروی برای ۷۰ سال تحت پیگرد بود. و اکنون اولیگارشهای روسیه سرمایهداری، بیشترین تلاش خود را برای سرکوب اپوزیسیون کنونی روسیه به کار میبرند.
اما در مقابل، هنرمندان فیلسوفان و روزنامهنگاران روس همچنان بر اعتقادات خود اصرار میورزند.
الکسی یورچاک (Alexei Yurchak) استاد انسانشناسی دانشگاه برکلی کالیفرنیا، محسور حقیقتی در کتابی میشود که عنوان آن توضیحگر خویش است: - همه چیز برای همیشه بود تا زمانی که من دیگر نبودم - چرا به واقع هیچکسی فروپاشی را پیشبینی نکرد، اما وقتی رخ داد، بسیاری دریافتند که در قلب خود، همیشه آن را انتظار میکشیدهاند.
در طول دوره پروستوریکا، در حکومت گارباچف، مردمان زیادی شروع به درک شکستی کردند که فرا میرسید. اما تا آن موقع بیشتر مردم به گونهای رفتار کرده و سخن میگفتند، که دلالت بر ابدی بودن سیستم شوروی میکرد. آنها، علیرغم بدبینیهای خویش در مورد بیرحمی این سیستم، به رژه رسمی میرفتند، در متینگها شرکت میکردند و به اجرای مراسمی مشغول میشدند که دولت از آنها میخواست.
از پیروزی ترامپ در نوامبر ۲۰۱۶ تا به امروز، دیگر، امر باور به امکان یک فروپاشی ساده در گلوبالیزاسیون و ارزشهای لیبرال فراهم شده است. مشابهتهای کنونی با گذشته آشکارند. ما اکثراً و اغلب به مدت ۳۰ سال زیر پرچم یک سیستم اقتصادی مدعی دائمیبودن زندگی کردهایم که که تحت سیطره آن، گلوبالیزاسیون یک پروسه طبیعی غیرقابل توقف، و اقتصاد بازار آزاد، خیلی ساده حالتی عادی تلقی میشد.
اما وقتی که کشوری که گلوبالیزاسیون را طراحی و تحمیل کرد و از سود آن نیز بیش از دیگران سهم برد، بر علیه آن رای میدهد، شما در اینصورت مجبورید امکان پایان ناگهانی آن را هم در نظر بگیرید. اگر این چنین است، شما همچنین ناگزیر هستید - به عنوان یک لیبرال، دموکرات انسانگرا - این واقعیت شوکآور را در نظر داشته باشید که الیگارشی ملیگرایانه نتیجه ناگزیر اقتصادهای شکست خورده است.
وقتی یلتسین افسار فقر و فروپاشی را در سالهای ۹۰ رها ساخت، جامعه روسیه در هرجومرج سقوط کرد. در آن موقع ما جلسات خود را در ساختمانهای رها شده آکادمی استالینیستی، در میان کتابهای درسی رها شده شوروی، آثار حجیم لنین و گزارش جلسات کمیته مرکزی که دیگر وجود نداشت، برگزار میکردیم. در خیابانها خشونت و در اتاقهای مدیران منابع انحصاری روسیه سرقت جریان یافت، جایی که مالکیت آنها در حال افتادن به دست باند نیرومندتر، بود.
در مقایسه با سالهای هرجومرج ۹۰، پوتینیسم اکنون مثل یک رستگاری احساس میشود. پوتین به قیمت انزوای دپیلماتیک و سرکوب حقوق دموکراتیک مردم توانسته است رشد و غرور ملی را تجدید حیات کند. اکنون پوتینهای کوچک در تمام جهان ظاهر شدهاند: نخست وزیر مجارستان، ویکتور اوربان، رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان؛ رئیس جمهور احتمالی آینده فرانسه مارین لوپن فاشیست. اگر- آنگونه که آنها آرزو میکنند - غرب به ملیگرایی اقتصادی سقوط کند، جمعیت زیر سن ۵۰ سال، به نوعی از شوک ایدئولوژیک که روسیه در سالهای ۸۰ گرفتارش شد، فرو خواهد رفت.
در اقصاد، علم سیاست و روابط بینالملل، برای حدود سه دهه این تصور عمومی غلبه یافت که چهار چوبهای موجود دایمی هستند، درست مثل آکادمیهای شوروی. اگر جهانیشدن ناموفق شده و قابلبازگشت شود، کتابهای درسی کنونی نیز باید به دور انداخته شوند.
اما اکنون یک فرق بزرگ با آن زمانه وجود دارد. مخالفان دوره شوروی برای دموکراسی و حقوق بشر تحت عنوان «غرب» مبارزه میکردند. برای ما، اگر پوپولیسم دگرستیز پیروز شود، اگر جوامع لیبرال و دموکرات به مسیری بروند که اوربان مجارستان رفت، دیگر غربی که ما را امید دهد و نیرویی خارجی که یاور ما باشد، وجود نخواهد داشت.
در اینصورت آخرین امید بزرگ ما، خود ما خواهیم بود. و به تعداد کافی از ما وجود دارد که این دومین فروپاشی بزرگ را به سوی الیگارشی و ناسیونالیسم، متوقف کند. ما صاحب شبکه فعالیت، آگاهی، و علم در حال حاضر بوده و از لحاظ روحی مقاوم هستیم، به گونهای که میتوانیم برای اتحاد و مقاومت، از آنهایی بیاموزیم که این کار را در روسیه امروز بطور آرام پیش میبرند.
نسل جدید منتقدین پوتین ممکن است لباسی بدبینی، خستگی و انزوا بر تن کرده باشند، اما آنها الماسهای سختجان، باور به تغییر را با خود حمل میکنند.
برگردان: ترک اوغلی
برگرفته از روزنامه گاردین ۵ دسامبر ۲۰۱۶
https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/dec/05/soviet-union-collapsed-overnight-western-democracy-liberal-order-ussr-russia
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|