iran-emrooz.net | Wed, 01.02.2006, 7:17
شورای امنیت و خطر حمله نظامی به ایران
دكتر حسين باقرزاده
|
سهشنبه ١١ بهمن ١٣٨٤ – ٣١ ژانویه ٢٠٠٦
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
با تصمیم مشترك دوشنبه شب پنج عضو دایمی و دارای حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل، ارجاع پرونده اتمی ایران به این شورا قطعی شده است. این اقدام تا حد زیادی نامنتظره بود: رژیم ایران روی مخالفت روسیه و چین با این امر حساب زیادی باز كرده بود و حتا كشورهای غربی نیز به همراهی این دو كشور چندان خوشبین نبودند. البته كشورهای غربی یك مهلت چند هفتهای را برای فرصت واكنش رژیم جمهوری اسلامی در نظر گرفتهاند و از این طریق توانستهاند روسیه و چین را با خود همراه كنند. هند نیز كه یكی دیگر از امیدهای جمهوری اسلامی در شورای حكام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای مخالفت با ارجاع پرونده به شورای امنیت بود اعلام كرده است كه در این باره رای ممتنع خواهد داد.
همآهنگی جامعه جهانی برای ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت فشار سیاسی تازهای بر رژیم ایران وارد میكند و آن را به انزوای بیشتری میكشاند. این امر به نوبه خود برای اپوزیسیون دموكرات ایران مثبت است. ولی از یك زاویه دیگر نیز اقدام مشترك اعضای دایمی شورای امنیت خبر خوبی است: تجربه نشان داده كه هرگاه جامعه جهانی نتوانسته است برای حل مشكلات سیاسی و رفع تنشهای بینالمللی از خود همآهنگی بروز دهد به همان نسبت خطر جنگ افزایش یافته است. اكنون نیز میتوان احساس كرد كه مادام كه جامعه جهانی برای فشار علیه رژیم جمهوری اسلامی مشتركا اقدام كند خطر حمله نظامی یك طرفه آمریكا و اسراییل به ایران كاهش خواهد یافت.
اكنون باید دید كه جامعه جهانی تا كجا میتواند همآهنگی خود را در برخورد با رژیم ایران حفظ كند و چه سیاستهایی را برای اعمال فشار خود اتخاذ خواهد كرد. روسیه و چین سعی خواهند كرد از فرصت چند هفتهای برای اقناع ایران به همكاری با سازمان انرژی اتمی بهره بگیرند. از سوی دیگر، گزارشها و تحلیلهای منتشره در محافل غربی از تحریمهای مختلف سیاسی و اقتصادی سخن میگویند. در بسیاری از همین گزارشها بر روی تمایز بین رژیم حاكم و مردم ایران تاكید شده است. به عبارت دیگر، كشورهای غربی، و به خصوص آمریكا، تلاش دارند بین منافع هیئت حاكمه و مردم ایران تمیز بگذارند و تاكید كنند كه كه قصد ندارند با سیاستهای تحریمی خود به مردم ایران صدمه بزنند. همراه با این تاكیدات، آنان حتا گاه از كمك به «جنبش دموكراتیك مردم ایران» نیز سخن میگویند.
این جنبش البته وجود دارد و در حال رشد است، و مظاهر آنها را میتوان در دانشگاهها، زندانها و كارخانهها و نیروهای فعال حقوق زنان، اقوام و دگرباشان و دگراندیشان دید. اعتصاب وسیع كاركنان شركت واحد اتوبوسرانی تهران و سركوب شدید آن كه به دستگیری و ضرب و شتم سدها نفر، از جمله همسران و حتی كودكان برخی از آنان، منجر شده است از گسترش این جنبش در سطح كارگری حكایت میكند. تشدید سیاست سركوب از هنگام روی كار آمدن حكومت جدید، در عین حال حاكی از گسترش مقاومت مردم در برابر تحكمات رژیم و نافرمانی از آن است. جامعه جهانی بر روی وضع حقوق بشر در ایران حساس شده است. آقای كوفی عنان در كنفرانس مطبوعاتی امروز (سه شنبه) در لندن در پاسخ به سئوال نازنین انصاری در باره حقوق بشر در ایران، و سركوب زنان و همجنسگرایان و كاركنان اتوبوسرانی در تهران، از اكبر گنجی نیز بار دیگر یاد كرد.
اكنون كه مسئله ایران به سازمان ملل كشیده میشود حساسیت جامعه بینالمللی در مورد حقوق بشر در ایران نیز افزایش خواهد یافت. این خود تحول مثبتی است و باید از آن برای دفاع از حقوق بشر در ایران بهره گرفت. علاوه بر این، باید با استفاده از این حساسیت به جامعه بینالمللی یادآور شد كه در اتخاذ سیاستهای تحریمی خود طوری عمل كنند تا بیشترین فشار بر روی رژیم و مقامات آن وارد شود و به مردم ایران كمترین صدمه بخورد. انواعی از این تحریمها در محافل سیاسی مطرح شده است: از ممنوعیت سفر مقامات رژیم به خارج كشور گرفته تا بلوكه كردن حسابهای بانكی آنان و ممنوعیت فعالیتهای مالی و تجاری آنان و بستگان نزدیكشان در كشورهای مختلف جهان. علاوه بر این، میتوان و باید پروندههای جنایی مقامات ایران را به جریان انداخت و با تشكیل دادگاههای بینالمللی به جنایات ضد بشری آنان به خصوص در دهه ١٣٦٠ پرداخت و آنان را تحت تعقیب قانونی قرار داد.
اقداماتی از این قبیل اگر به طور قاطع اتخاذ و اعمال شود تاثیر زیادی بر تضعیف رژیم حاكم در سطح ملی و بینالمللی خواهد داشت. ولی تضمینی در دست نیست كه غرب بتواند از این طریق به هدف خود كه قطع فعالیتهای غنیسازی اتمی ایران است دست یابد. علاوه بر این، این امكان نیز وجود دارد كه رژیم برای تحریك غرب به اقدامات شدیدتر سیاسی (و حتا نظامی)، به واكنشهای حاد و یا خشونتبار دست بزند. رژیم از نتیجه انتخابات در فلسطین بیش از هر نیروی دیگری سود برده است و ممكن است تلاش كند از طریق نفوذ خود در آنجا برای اسراییل و غرب دردسر ایجاد كند. عراق میدان دیگری برای سنگاندازی و اعمال خشونت است. علاوه بر این، اهرم نفت و شاهراه نفتی خلیج فارس نیز حربه دیگری در اختیار افراطیان حاكم بر ایران قرار داده است تا متناسب با رجزخوانیهای احمدینژاد به زورآزمایی با غرب بپردازند. هدف رژیم از این اقدامات می تواند این باشد كه حربه تحریم یا فشار اعمال شده از سوی غرب را شدیدتر كند تا منافع كشور و مردم را به خطر بیندازد و از این طریق احساسات ملی مردم را تحریك كند و آنان را به حمایت از خود بكشاند.
از این رو خطر جنگ و حمله نظامی غرب به ایران را نباید منتفی شده دانست. این خطر مدتها وجود داشته و در ماههای اخیر پس از روی كار آمدن احمدینژاد تشدید شده بود. اكنون نیز اگر جامعه جهانی به توافقی در مورد كیفیت برخورد با ایران دست نمییافت این خطر فوری به نظر میرسید. ولی با اتفاق نظر اعضای دایمی و دارای حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل دایر بر ارجاع پرونده اتمی ایران به این شورا و مهلت چند هفته آینده، فوریت این خطر رفع شده است. اكنون باید از این فرصت استفاده كرد و با كشاندن مسایل حقوق بشر ایران به جامعه جهانی بر ضرورت اتخاذ سیاستهایی كه منافع رژیم ایران و نه مردم ایران را هدف قرار میدهد تاكید كرد. از سوی دیگر، باید در داخل كشور تبلیغات رژیم دایر بر صبغه ملی زدن به فعالیتهای اتمی آن را خنثا كرد و سیاستهای آن برای ایجاد مقابلههای اقتصادی و نظامی با غرب را افشا و محكوم نمود. به روشنی، رفع خطر حمله نظامی غرب به ایران در گرو موفقیت این گونه فعالیتها خواهد بود.
رژیم ایران در سطح داخلی بر دامنه سركوب خود افزوده است و در سطح بینالمللی به دنبال گسترش قدرت نظامی خود و احیانا ایجاد یك درگیری نظامی است. جامعه بینالمللی نگران دومی است و نسبت به اولی مسئولیت زیادی برای خود نمیشناسد. ولی برای مردم ایران هر دو سیاست رنجآور و فاجعهبار است. اكنون فرصتی پیش آمده است تا موضوع اولی را نیز به سطح بینالمللی كشاند و جامعه جهانی را واداشت تا برای حل مسئله دوم بیشتر به اولی بیندیشد. باید از این فرصت بهره گرفت تا شاید بتوان پیش از وقوع فاجعه وحشتناكی كه رژیم برای مردم ما تدارك دیده است آن را علاج كرد.