iran-emrooz.net | Mon, 30.01.2006, 7:18
شام غریبان در تهران
دكتر سید کمالالدین نبوی
سهشنبه ١١ بهمن ١٣٨٤
در حالی که شیعیان خود را برای برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم آماده میکنند تا نسبت به ظلم حاکمین مستبد ابراز انزجار نمایند، عمال ولی فقیه نوزادان ایرانی را همراه با مادرانشان به اسارت می برند. جمهوری اسلامی ایران که در برابر زورگوئی قدرتهای خارجی گام به گام از مواضع خویش عقب نشینی میکند در یک عمل وحشیانه برای انتقام از حقارتی که از طرف بیگانگان متحمل شده است، تعدادی از کودکان ایرانی را اسیر کرده و به زندان اوین منتقل کرده است.
کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه برای اعاده حقوق ابتدائی خویش دست به اعتراضاتی کاملا قانونی زدهاند. آنها میخواهند حقوق صنفی خود را از طریق تشکیل سندیکای خویش برآورده سازند. مقامات جمهوری اسلامی ایران و عمال ولی فقیه بجای اجابت تقاضای مشروع کارگران و کارمندان شرکت واحد، آنها را فوج فوج دستگیر کرده و به زندان انداخته اند. این در حالیست که آنها مرتکب هیچ جرمی نشده اند. بدتر آنکه در ادامه سیاست مهرورزی با اجانب و عداوت با ایرانیان، عمال ولی فقیه زنان و کودکان معترضین را نیز به اسارت برده اند. در جریان یورش نیروهای یزیدی تعداد بسیاری از فرزندان و همسران معترضین به شیوه ای مغول وار دستگیر شده و پس از تحمل توهین ها و اهانت ها به اسارت گرفته شده اند. از کودک خردسال تا بچه های دبستانی و راهنمائی و دبیرستانی همگی را وحشیانه سوار بر کامیون کرده و به زندان اوین منتقل کرده اند. عمال ولی فقیه با توحش فراوان به ضرب و جرح خردسالان از جمله یک کودک دو ساله پرداخته و به سر و صورت او جراحاتی وارد کرده اند. این وحشی گری ها در برابر چشمان دیگر کودکان خردسال و مادران آنها به وقوع پیوسته اند. در این میان تمامی جناح های حکومتی مهر سکوت بر لبان خویش زده و هیچگونه اعتراضی نسبت به این توحش از خود نشان ندادهاند.
مسئولیت این توحش در درجه اول برعهده ولی فقیه است. برای آنانی که هنوز در مورد آقای خامنه ای دچار توهم میباشند باید ثابت شده باشد که حتی بر اساس قوانین مورد قبولشان نیز آقای خامنه ای و منصوبین او به دلیل زورگوئی و ظلم بی حد و حسابی که از طرف عمالش بر مردم روا میشود از عدالت ساقط میباشد و شایسته صندلی اش نیست.
ما از نیروهائی که سالیان درازی است با سرنوشت کشور بازی میکنند و منافع حقیر گروه خویش را بر حقوق ملی و انسانی ایران و ایرانیان ترجیح میدهند انتظاری نداریم. ما دچار توهم نمی باشیم و از گروههای معدود ولی پر مدعا انتظار دفاع از حقوق مردم را نداریم. مدت زمان بسیاری است که آنان در جبهه استبداد و اسارت شمشیر میزنند و از امویان و یزیدیان اند. ما از موتلفه، از روحانیت مبارز، از جامعه مدرسین، از جامعه مهندسین و آن عده از بازاریان و تحصیل کردگانی که شرافت انسانی خویش را با تکه استخوانی معامله کرده اند انتظاری نداریم.
ما از مدعیان علویت گله مندیم که این چنین دم فروبسته و در حقارت و خاموشی فرو رفته اند. ما از روحانیت با افتخار گله مندیم. ما از آیات عظام آقایان منتظری و سیستانی و صانعی و طاهری و اردبیلی و بهجت و سایر آقایانی که شرافت خویش را با لقبی دولتی معاوضه نکرده اند در شگفتیم. شما را چه شده است؟ آیا اسلام به ولی فقیه و عمال او اجازه میدهد زنان و فرزندان مردم را مورد ضرب و شتم قرار داده و با توحش فراوان سوار بر کامیونها کرده و به اسارت ببرند؟ حتی اگر پدران این کودکان معصوم، همسران این زنان دربند، جرمی مرتکب شده باشند این رفتار با هیچ منطقی حتی «منطق وحوش!» نیز قابل توجیه نیست. مجازات دسته جمعی که میراث یهود است! اینست نتیجه تدریس فقه و شریعت نبوی؟ چرا فریاد نمی زنید و برائت نمی جوئید؟ مگر شما وارثین عدل علی وآزادگی حسین بن علی نیستید؟
ما از مدعیان اصلاح طلبی نیز در شگفتیم که در زمان انتخابات و برای کسب رائی بیشتر بر طبل کرامت انسانی و حقوق بشر میکوبند، اما در صحنه عمل در برابر چنین اجحافاتی به گوشه ای خزیده و عافیت می طلبند. اما بدانید که در صحنه عمل است که محک میخورید! اگر امروز نسبت به پایمال شدن حقوق اولیه مردم فریاد نزنید، فردا نیز انتظار رای از آنها نداشته باشید. تعجب نکنید اگر سیل شما را نیز با خواهد ببرد! چرا دم فرو بسته اید؟ فریاد اعتراضتان کجاست؟ اگر شما ظلم بر خردسالان بیگناه را نیز پذیرا باشید پس نسبت به چه قبح و ظلمی حساسیت خواهید داشت؟
ما مراتب افتخار خویش را از کارکنان زحمت کش شرکت واحد ابراز میداریم. دانشجویان سربلندی که در مقابل جور و ستم گردن فرازی میکنند مایه مباهات و افتخارند. ما از تمامی اقشار و اصناف و طبقات که با وجود ظلم و زور نظام ولایت فقیه بر خواسته های بحق خویش پافشاری میکنند حمایت میکنیم. مردم ایران تردیدی نداشته باشند که استبداد فاقد قدرت است. تمام زور استبداد در اذهان ماست. استبداد از خودش زور وقدرتی ندارد، توده ای پوشالی و طبلی تو خالی است. این تصور ماست که استبداد را قدرتمند مینمایاند. این تصور باطل را از اذهان خویش پاک کنیم، دست به دست هم دهیم و با یکدلی حقوق حقه خویش را از استبداد بازبستانیم. فروپاشی استبداد ضامن حیات و رشد و ترقی و وحدت ایران است.
دهم بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و چهار.
سید کمال الدین نبوی.