يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
ژوزف استیگلیز
نوامبر ۲۰۱۶
نیویورک- پیروزی خیره کننده دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا یک امر را کاملا آشکار کرد: اینکه بسیاری از آمریکاییان -بطورمشخص مردان سفید آمریکایی- احساس نادیده گرفتهشدن کردند. این تنها یک احساس نیست، بلکه آمریکاییان بطور واقعی نادیده گرفته شدهاند. این را در آمار که در آن کمتر به عصبانیت افراد میپردازد، میتوان آشکارا دید. و آنگونه که من پیوسته استدلال کردهام، سیستم اقتصادیی که به بخش وسیعی از مردم توجه ندارد، سیستمی شکست خورده و ناتوان است. بنابر این ریسس جمهور منتخب، آقای ترامپ چه باید بکند؟
در طی سه قرن اخیر، قوانین اقتصادی آمریکا به شیوه ای تدوین گردیده که منافع اقلیتی بالایی را تامین نموده، ولی این قوانین به کل اقتصاد و بطوراخص به جمعیت ۸۰ درصدی زیرین جامعه آسیب میرساند. مضحک اینکه، حزب جمهوری خواهانی که اکنون آقای ترامپ آنرا رهبری می کند، خود برای جهانی شدن افراطی فشار آورده و با هرگونه قوانین یا چهارچوبی که آسیبهای ناشی از جهانی شدن را تلطیف نماید، مخالفت کرده است. اما تاریخ اهمیت دارد! چین وهند در اقتصاد جهانی ادغام گردیدهاند. علاوه بر آن، تکنولوژی بسرعت درحال پیشرفت است و میزان کار، در صنعت جهان رو به کاهش است. حاصل آنکه ترامپ قادر نخواهد بود که میزان زیادی از کارهای صنعتی با دستمزد بهتر به آمریکا باز گرداند. اما وی میتواند صنعت را به آمریکا آنهم از طریق صنایعی با تکنولوژی پیشرفته باز گرداند، که آنهم با کارآفرینی بسیاراندکی همراه است. ولی اگر وی مشاغلی با دستمزد پایین را به آمریکا باز گرداند، این مشاغل همانند مشاغلی که در دهه ۱۹۵۰ با دستمزد بالا بودند، نخواهد بود. اگر ترامپ در باره مبارزه با نابرابری جدیست، بایستی قوانین اقتصادی را طوری تغییر دهد که به سود همگان بوده و تنها این قوانین در خدمت افرادی همچون وی قرارنگیرد.
اولین قانون بیزنس افزایش سرمایه گذاری و در نتیجه ایجاد رشد اقتصادی درازمدت و پایدار است. ترامپ میبایست به ویژه بر سرمایهگذاری در زیرساختها و تحقیق علمی همت گمارد. تعجبآور آنکه برای کشوری مانند آمریکا که اقتصاد آن برنوآوری تکنولوژیک استواراست، سهم سرمایهگذاری در تولید ناخالص ملی بر تحقیقات علمی پایه، کمتراز نیم قرن پیش است. بهبود زیرساختها، نرخ بازگشت سرمایهگذاری خصوصی را که کاهش یافته بود، افزایش خواهد داد. تضمین دسترسی به منابع مالی بیشتر برای شرکتهای کوچک و متوسط، به ویژه شرکتهایی که توسط زنان مدیریت میشوند، نیز میتواند سرمایهگذاری خصوصی را به حرکت وادارد. مالیات بر کربن (دی اکسید کربن) میتواند سه امرموفقیتآمیز رفاهی همچون: رشد اقتصادی بالا به دلیل توانمندسازی شرکتها برای نشان دادن افزایش هزینه انتشار دی اکسید کربن، محیط زیست سالم، و نیزدرآمدی که میتواند برای سرمایهگذاری در زیرساختها و نیز کوچک کردن تقسیم نابرابراقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. اما از آنجاییکه ترامپ منکر تغییر آب وهوایی (اقلیمی) است، بعید است از امتیازبهبود شرایط اقلیمی بهره گیرد، که این امر میتواند موجب تحمیل تعرفه گمرگی از سوی کشورهای دیگر بر کالاهای تولیدی آمریکایی که قوانین تغییرآب وهوایی (اقلیمی) جهانی را رعایت نمی کنند، گردد.
ازآنجاییکه توزیع درآمد در آمریکا ازجمله بدترینها در میان اقتصادهای پیشرفته است، بنابراین رویکردی جامع برای بهبود توزیع درآمد درآمریکا نیاز است،. ترامپ در انتخابات وعده افزایش حداقل دستمزد را داده است، اما به نظر نمیرسد او تغییرات اساسی دیگری چون تقویت حق چانهزنی-جمعی و قدرت مذاکره کارگران، و محدودسازی پاداش و امتیازات مالی مدیرعاملها را اجرا نماید. اصلاحات قانونی بایستی از محدود کردن آسیبهایی که بخش بازار مالی میتواند انجام دهد، فراتر رفته و کارکرد واقعی خدمتگذاری بخش مالی را برای جامعه تضمین نماید.
در ماه آپریل، شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهور اوباما گزارش کوتاهی منتشر کرد که نشان از افزایش تمرکز در بسیاری از بخشهای اقتصادی بود- که خود مطمئن شیوهای برای کاهش درآمد واقعی با کاهش مستقیم دستمزد میباشد. آمریکا نیاز به برخورد با تمرکز قدرت شرکتها در بازار، و نیز مانیفستهای جدیدی که اقتصاد شراکتی نامیده میشوند، دارد. سیستم کاهنده مالیاتی آمریکا-به دارا شدن ثروتمندان (و نه دیگر اعضای جامعه) یاری رسانده، و در نتیجه نابرابری را تقویت کرده است. این سیستم ناعادلانه مالیاتی باید اصلاح گردد. موضوعی شفاف اینکه برخورد ویژه و استثنایی با سود حاصل از سرمایه و سود سهام باید از میان برداشته شود. دیگر اینکه تضمین شود که شرکتها مالیات بپردازند- قطعا برای شرکتهایی که سرمایهگذاری کرده و کارآفرینی مینمایند بایستی مالیات آنها را کاهش داده، و مالیات شرکتهایی که نه سرمایهگذاری و نه کارآفرینی مینمایند، باید افزایش داده شود. اما با توجه به وعده ترامپ برای اجرای اصلاحات مالیاتی، این مسلم است که اصلاحات وی به نفع شهروندان عادی آمریکایی نخواهد بود و اصلاحات مالیاتی وی همچون اصلاحات مالیاتی توسط جمهوری خواهان بیشتر به سود ثروتمندان خواهد بود. ترامپ احتمالا نیز درافزایش کیفیت فرصت اجتماعی ناتوان خواهد بود. اگر امریکا میخواهد از تبدیل شدن به کشور نئوفئودالی بپرهیزد، بنابر این تضمین آموزش پیشدبستانی برای همگان و سرمایهگذاری در مدارس دولتی باید بسیار حائز اهمیت شمرده شود. زیرا که ما واقفیم که امکانات و محرومیت اجتماعی از نسلی به نسلی دیگر انتقال خواهد یافت. اما ترامپ درمورد این موضوع تقریبا ساکت بوده است.
بازیافت و اعاده کامیابی همگانی، نیازمند سیاستهایی است که دسترسی به مسکن مقرون به صرفه و مراقبت پزشکی، و بازنشستگی تامینی با اندکی کرامت انسانی امکان پذیر میسازد. باید به هرآمریکایی امکان داده شود که از آموزش پس ازمتوسطه متناسب با علاقه و تواناییاش صرف نظر از ثروت خانوادگی، بهرهمند گردد. اما از آنجاییکه من ترامپ را مرد پرنفوذ املاک میشناسم، حمایت از برنامه انبوه مسکنسازی از برنامههای او خواهد بود (که بیشترین سودها را به جیب افرادی همانند وی خواهد فرستاد). وعده ترامپ برای لغو قانون بهداشت (اوباما کایر) میلیونها آمریکایی را از بیمه بهداشتی محروم خواهد کرد (بعد از انتخابات وی پیشنهاد کرد که در مورد قانون اوباما کایر محتاط خواهد بود).
مشکلاتی که توسط آمریکاییان ناراضی مطرح گردیده - نتیجه دههها نادیده گرفتن و فراموشی آنان بوده- بسرعت و یا توسط ابزارهای مرسوم حل نخواهد شد. یک استراتژی کارا نیازمند کاربرد راه حلهای غیرمرسوم است که منافع شرکت جمهوری خواهان زیاد تمایلی بدان ندارد. برای مثال، بایستی به افراد اجازه داده شود که با گذاشتن پول بیشتر در حساب تامین اجتماعی خود امنیت بازنشستگی خود را متناسب با افزایش مزایای بازنشستگی افزایش دهند. سیاستهای جامع مرخصی خانواده و مرخصی استعلاجی به امریکاییان در داشتن زندگی متعادل و بی استرس کمک خواهد کرد.
سند قرضه اختیاری (option) عمومی برای تامین مالی مسکن به هر فرد که بطور منظم مالیات پرداخته، رهنی با ۲۰ درصد کاهش که متناسب با توانایی بازپرداخت بدهی وی بوده، خواهد داد. بهره این بدهی از بهرهای که دولت برای بدهی خویش میپردازد، اندکی بیشتر خواهد بود. پرداختها از طریق سیستم مالیات بردرآمد صورت خواهد گرفت. امروزه مسائل بسیاری در قیاس با دورانی که رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا طبقه متوسط را ورشکسته نمود، سود حاصله از رشد اقتصادی را به طبقه بالا بخشید و هماهنگی میان نهادها و سیاست گذاریها از میان رفت، تغییر زیادی یافتهاند.
امروزه با مشارکت زنان در بازار کار، ظهور اینترنت و افزایش تنوع فرهنگی، آمریکای قرن ۲۱ را بطور اساسی از آمریکای دهه ۱۹۸۰ متفاوت کرده است. اگر ترامپ واقعا خواهان کمک به فراموش شدگان است، باید ورای نبرد ایدئولوژیک گذشته سیر کند. برنامهای که من مطرح کردم تنها در مورد اقتصاد نیست: این برنامه درباره پرورش جامعهای پویا، باز و عادلانه است که بیشترین میثاق ارزشهای محبوب آمریکاییان را واقعیت میبخشد. اما گرچه از جهاتی با وعدههای انتخاباتی ترامپ خوانایی دارد، اما از سویی دیگر آنتی تز آنها نیز هست. توپ بسیار ابری کریستال من نشان از بازنویسی قوانین دارد، اما بدون اصلاح اشتباهات سنگین انقلاب رونالد ریگان، به نقطه عطفی از سفری چرکین میماند که توسط بسیاری از مردم به فراموشی سپرده شد. اما شاید قوانین جدید اوضاع را بدتر خواهد کرد، و مردم بیشتری را از رویای آمریکایی محروم خواهد نمود.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|