iran-emrooz.net | Fri, 27.01.2006, 21:59
بيدار شويم!
بابك جاودان خرد
شنبه ٨ بهمن ١٣٨٤
ما جمع "اكثريت خاموش" جامعهی كنونی ايران، نفس بريده و در گوشهی قفس نشسته، روزگار تيره و تاری را میگذرانيم. شرايط پرفشار داخلی ، منطقهای و بينالمللی میرود كه آخرين توش و توان ما بگيرد و دست و زبان بسته تسليم كامل شرايطی شويم كه نه خواستهی ماست و نه - با تسامح - خواست كشورهای غربی و شرقی. اما رژيم حاكم بر ايران با تعمدی جاهلانه، غرب و دنيا را به هزينهی تام و تمام مردم ايران، به انجام يك حركت سياسی- نظامی تنبيهی عليه كشور و مردم ايران برمی انگيزد. اين خطر جدی است و ما مردم و نيروهای سياسی در داخل و خارج بايد بهای لازم را به اين تهديد فوری بدهيم تا در همان مخمصهای نيفتيم كه مردم "ساكت" عراق در زمان ديكتاتوری صدام اكنون در آن گرفتارند، يعنی تجزيهی عملی كشور، هرج و مرج و ناامنی و جنگ داخلی كه در اثرا قدام نظامی نابخردانهی دولت بوش و متحدش بلر شكل گرفت. و از ياد نبريم كه بوش اكنون در ايران برابرنهاد اسلامیاش را كه چون او دعوای حشر و نشر با عالم وحی دارد، يافته و به نظر میرسد كه ديگر تا زمان پايان رياست جمهوریاش دست بردار نباشد: يا با تمام قوا حريف جاهل – و ما را ناگزير- بر زمين خواهد زد و.... با با همو كه خود "بوش"ی است در استانداردهای ايران اسلامی، به گفتگو و صلح خواهد نشست و با يافتن ديدگاه "بينالمذهبی" مشترك با وی گره كور۲۷ سال قطع رابطه با حريف بیرديف را خواهد گشود! به راستی نيز بوش با از بين بردن دو دشمن واقعی ايران درشرق و غرب كشور، بهترين موقعيت را برای رژيم و مردم ايران فراهم كرد تا نفسی راحت كشند و در كنار آن به سوی بهبود روابط دو كشور و حتا برقراری دوبارهی روابط پيش بروند، كه زمينههای آن از اواخر دوران كلينتون فراهم شده بود. اما اين موقعيت نيز عمدتا به دليل سخت سری رژيم در سياست خارجی فلسطين- محور و يهودستيزانهی خود، و در همان حال پيشبرد يك برنامهی هستهای مخفيانه از ديد مردم و آژانس انرژی اتمی، از دست رفت. انرژی اتمی گفتم تا ارتباط آن را با "اكثريت خاموش" باز نمايم. ظاهرا غربیها بكمك رسانههای گروهی "فكرساز"شان دارند اين تصوير را از مردم ايران به جهانيان میدهند كه، بله مردم عادی هم با استفاده از انرژی هستهای و داشتن تكنولوژی آن موافقت دارند، پس با اقدامات تحريك آميز اين رژيم "منحوس" هم موافقند، پس (تلويحا) نتيجه میشود كه در تحليل نهايی و با كنار گذاشتن تعارفاتی ازنوع "فرق بين رژيم و مردم ايران"، عملا فرقی بين رژيم اسلامی و مردم ايران نيست، بنابراين: مجازات مردم ايران نيز - همچون مجازات مردم عراق در دههی ۱۹۹۰ – منعی ندارد. اما میدانيم كه حقيقت اينگونه نيست و مردم ايران دست كم ۵۰ درصدشان، هيج ميانهای نه با رژيم و نه با سياستهای ماجراجويانهی آن كه پيامدهای فاجعهبار آن گريبان ۵۰ درصد ديگر را نيز خواهد گرفت، ندارند، و تا آنجا كه صدايشان برسد و خون شان ريخته نشود - كه بسيارمی شود - اعتراض و مخالفت خودرا به شيوهی مدنی، تحصن دانشجويی، اعتصاب غذا و ... اعلام میكنند. به دليل بسته بودن تقريبا كامل فضای رسانهای جامعه و سركوب خشن مطبوعات حتا نيمه مستقل، آنها كه میدانند چه سرنوشت شومی در انتظار خودشان و آن جاهلان كه به تحريك دانايان خائن، انرژی هستهای را "مسئلهی ملی" و احمدی نژاد را "مصدق" اسلامی دانسته و وانمود میكنند، در حد توان خود در ميدان مين ترور و خشونت رژيم گام برمیدارند و اذهان فريب خورده را روشن میسازند.
اما، ما مردم، خواص و عوام ، نه صرفا با تزريق آگاهی، كه بنا به غريزهی فردی بقا هم كه شده بايد خطر دخالت نظامی خارجی و فروپاشی ملی و اجتماعی محتمل را دريابيم و به جهانيان عملا نشان دهيم و بقبولانيم كه آن تصوير رسانهای از مردم ايران مجازی است و ملت ايران خواهان رويارويی با غرب وجهان برای حفظ تكنولوژی هسته ای، كه بهيچوجه در فهرست اولويتهای ملی ما قرار ندارد، نيست. آری، ما مردم درون و بويژه برون مرز بايد با صدای بلند به جهانيان بگوييم كه "مسئله ملی" ما، نه انرژی هستهای كه خود اين رژيم زور و جهل است كه با كشاندن ملت و كشور به لبهی پرتگاه جنگ و ويرانی، منطقه و جهان را نيز برآشفته، تروريسم و ناامنی را گسترش داده و آيندهای تيره و تار را در چشم انداز قرار میدهد.
ولی، از سوی ديگر، آيا ما "اكثريت خاموش" میتوانيم بدون رهبری و تشكيلات چيزی بگوييم كه از جانب غربیها و جهان به جد گرفته شود تا ترمزها به كار افتند و از سقوط محتمل جلوگيرند؟ آيا میتوانيم هيچ نگوييم (از بيم پرداختن هزينه) و در همان حال انتظار داشته باشيم كه جهان – به نيروی وحی؟- از دل ما باخبر باشد و صرفا نظاره گر اقدامات نابخردانه و ماجراجويانه و ضد منافع ملی و بين المللی رژيم بماند؟
در پايان ، از ياد نبريم كه در نهايت ما مردم درون ايران هستيم كه بيشترين هزينهی جانی و مالی را خواهيم پرداخت ، از اين رو مسئوليت مان هم در جلوگيری از فاجعهی محتمل بيشتر و سنگينتر است. پس فاجعهی پيش رو را دست كم نگيريم و همه بيدار شويم!