سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 02.07.2016, 19:15

درس بزرگی که اردوغان داد


محمد ارسی

سیاست تازهٔ دولت ترکیه در بهبودی رابطه با اسرائیل و از سرگیری دوستی دو کشور مهم خاورمیانه از هر زاویه و نظری که بنگریم برای ما ایرانی‌ها - از هر گروهی که باشیم- آموزنده و پرارزش است.

آموزنده از این لحاظ که روشنفکران، احزاب و جامعهٔ سیاسی ترکیه ثابت کرده‌اند که وقتی پای منافع ملی و بین‌المللی ترکیه در میان باشد، در تغییر دادن سیاستهای زیان‌آور قبلی و دست‌کشیدن از جاه‌طلبی‌ها و مواضع ایدئولوژیکی شخصی، شکی به خود راه نمی‌دهند. یعنی وقتی که ضروری است، بر وجههٔ شخصی و غرور رهبری، پای می‌نهند، تا حیثیت ترکیه را باز یابند و ملت خود را درگیر جنگ و جدال و تحریم نکنند.

ترک‌ها نشان دادند که آن موقعیت منطقه‌ای و بین المللی والایی را که طی هفت دهه بعد از جنگ جهانی بدست آورده بودند، نمی‌خواهند در دشمنی بی‌معنی با اسرائیل از دست بدهند و آن همه دست‌آورد اقتصادی و سیاسی جمهوری آتاتورکی را به نام دفاع از حق فلسطینی، فدای اسلام‌بازی و عثمانی‌گری و خصومت‌های ایدئولوژیکی کور بکنند.

تفاوت ما و آن‌ها هم در همین جاست که از آیات عظام و فقهای حاکم گرفته تا مخالفان نظام فقاهتی از راه اشتباهی که می‌رویم بر نمی‌گردیم، عقل پیشگیر نداریم، به دشمنی و دوستی‌ها معتاد می‌شویم و حد و اندازهٔ توان ایران را در مقایسه با دیگران نمی‌شناسیم. اما «سران» ترکیه و احزاب مخالف آن، تا متوجه میدان پر مین دشمنی با روسیه و اسرائیل شدند، زود باز گشتند و ملت زحمتکش و نجیب خود را در دام درگیری‌های ویرانگر بین‌المللی، اسیر نکردند.

همین رجب طیب اَردوغان- نه اُردوغان- رئیس جمهوری ترکیه به قیمت از دست دادن آن وجهه و محبوبیتی که میان تودهٔ عرب، فلسطینی و شمال آفریقا کسب کرده بود، دست در دست نتانیاهو گذاشت و رابطهٔ درهم‌ریخته و پر خصومتی را که با اسرائیل بوجود آمده بود، عاقلانه اصلاح کرد. او در پیشبرد این سیاست آشتی‌طلبانه که برای ترکیه حیاتی بود، از انتقادشنیدن و ملامت‌کشیدن نیاندیشید و به امنیت، ترقی و سعادت ملت ترکیه اندیشید. یعنی منافع و رفاه حال ملت ترکیه را بر‌تر از شئونات شخصی و امور حزبی خود، شمرد. زیرا شخص اردوغان، حزب عدالت توسعه و جامعهٔ سیاسی ترکیه، نیک می‌دانند که بدون تنش‌زدایی با اسرائیل، حفظ ارتباطات حیاتی و استراتژیک ترکیه با غرب و آمریکا ناممکن است و در لحظهٔ بحرانی فعلی، تجدید رابطهٔ دوستی با روسیه هم بسیار سخت است. از طرفی با جمهوری روسیه هم از در آشتی در آمد و با آن عذرخواهی هنرمندانه آتش اختلافی را که می‌توانست، روابط اقتصادی و سیاسی عالىِ دو کشور سابقا دوست را خاکستر کند فرونشاند.

فراموش نباید کرد که حجم مبادلات اقتصادی ترکیه و روسیه حدود پنجاه میلیارد در سال بود. سالی چهار میلیون توریست روسی وارد ترکیه می‌شدند. روس‌ها در حال ساختن پنج نیروگاه عظیم اتمی در ترکیه بودند و حجم مبادلات اقتصادیشان می‌رفت تا به صد میلیارد دلار در سال برسد.

باری، اردوغان و نخست‌وزیر تازه‌کارش نگذاشتند که آتش آن تحریم‌های روسیه علیه ترکیه این فرصت‌های طلائی را بسوزاند. در جا آمدند و با آشتی‌طلبی بر غرور شخصی خود، خط قرمز کشیدند و از مشکل میان دو کشور مهم، اما بحران زدهٔ منطقه گره‌گشایی کردند.

این سیاست آشتی‌طلبی ترک‌ها که از فهمی بالا از تفکرِ انتقادی، از توانایی در ادارهٔ بحران‌های بین‌المللی و از هنرشان در مذاکره برای حل مسائل سخت دنیا خبر می‌دهد، باید برای ما ایرانی‌ها هم، مکتب درسی باشد در ملت‌خواهی، میهن‌دوستی و کسب فضیلتِ واقع‌بینی، که بر‌ترین فضائل، در سیاست‌ورزی است.

ما ایرانی‌ها، از سران حکومت فقاهتی و اصلاح‌طلبان گرفته تا نیروهای ملی و مخالفان نظام فقاهتی - از هر دسته و تیپی - طی سال‌های اخیر، بر اردوغان و حزب عدالت و توسعه، به درستی، نکته‌ها گرفته، سخت تاخته‌ایم. اما انصاف آن است، که از فضائلشان هم بیاموزیم. بویژه از فضیلتی که رفاه حال و منافع ملت را بر عقاید و منافع شخصی، مقدم قرار می‌دهد، و با دنیا از در صلح و دوستی درمی‌آید! همین، درس بزرگی است که اردوغان داد.

محمد ارسی
تگزاس - تیر ماه ١٣٩۵

نطر خوانندگان:

■ آقای ارسی گرامی، وقتی می‌خوانم نوشته‌ی منطقی و صلح آمیز شما را بخصوص آنجا که در ابتدای سخنت می نویسی؛ «...آموزنده از این لحاظ که روشنفکران، احزاب و جامعهٔ سیاسی ترکیه ثابت کرده‌اند که وقتی پای منافع ملی و بین‌المللی ترکیه در میان باشد، در تغییر دادن سیاستهای زیان‌آور قبلی و دست‌کشیدن از جاه‌طلبی‌ها و مواضع ایدئولوژیکی شخصی، شکی به خود راه نمی‌دهند...» به این می اندیشم که نیروهای مختلف سیاسی اپوزیسیون نظام پهلوی در بیش پنجاه سال بر علیه استبداد، عدم آزادی بیان و ستم آن نظام گفتند و نوشتند، اما افاقه نکرد، تا که آن نظام در غلیانِ مردمی واژگون گردید.
و پس از آن در نزدیک به چهار دهه‌ی گذشته نیروهای مختلف سیاسی اپوزیسیون نظام ج.ا. باز هم بر علیه استبداد، عدم آزادی بیان و ستم این نظام گفته و نوشته اند، چنانکه گویی در این مملکت اصلاً قیامی بر علیه استبداد صورت نگرفته است. اما تاکنون و هنوز تمامی تلاشها بی نتیجه و هیچ افاقه ای نکرده است. به یقین بر این نظام هم دیر یا زود آن خواهد رفت که بر نظام پهلوی رفت. لذا گمان می کنم شاید بهتر آن باشد که نوک قلمها را، قدری هم متوجه مراوداتِ درونیِ اپوزیسیون کرده و مروج احترام به آزادی بیان در صفوفِ اپوزیسیون ج.ا. هم باشیم. چرا؟
چون ترسم از این است، که بواسطه ی ضخامتِ استبداد و عدمِ احترام کافی به آزادی بیان یا حقِ اظهارنظر مخالف در صفوفِ نیروهای مختلف اپوزیسیون ج.ا،. حتی پس از این نظام دربهای اداره کشور سه باره و همچنان بر پاشنه ی استبداد بگردد.
شاد و سرافراز باشی
البرز

■ آقای ارسی ممکن است من در همه گفته‌ها با شما هم‌کلام نباشم اما مثل پیش از این می‌گویم که نوع برخورد شما را سیاسی و پخته و میهن‌دوستانه می‌دانم. من از هیاهوی چپ‌کَشانه و راست‌کَشانه و به سوی خودکَشانه آن هم بر پایه تحریف و مبالغه خسته‌ام. یک هسته مرکزی در حرف چون شما کسانی هست که معمول تربیت غربی است و می‌تواند در عین مخالفت با چیزی و مبارزه برای هدفی درونی منافع مشترک مردمی و کشوری را ببیند. امری که در اروپا همه آن را بدیهی می‌دانند اما در کشور ما درکش تقریبا مثل فتح کوه قاف است. باری این چند سطر را نوشتم تا بگویم به سهم خود متوجه ظرافت سیاسی و احساس مسئولیت شما هستم. ما از رنج خود گنجی نداریم مگر همین یک ذره درک همدیگر و ارزشگذاری.
امیر مٌمبینی



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024