سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
جامعهای زنده است... :
۱- که در عرصههای اقتصاد، هنر، علم، سیاست، میان شهروندان رقابت قاعدهمند وجود داشته باشد.
۲- که آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان تمام شده باشد.
۳- که تعداد رسانههای غیر دولتی حداقل دو برابر دولتی باشد.
۴- که در جادههای آن در هر صدکیلومتر برای شهروندان، استراحتگاه ساخته شده باشد.
۵- که شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند.
۶- که حداکثر هزینههای غذا و مسکن، ۳۵ درصد درآمد شهروندان باشد.
۷- که در فرودگاههای آن، حداقل از ۷۰ ملیت و ۷۰ شرکت هواپیمایی خارجی تردد کنند.
۸- که شهروندان آن وقتی به چهار راهها میرسند، اتومبیل خود را کاملاً متوقف کنند.
۹- که نرخ تورم در آن یک رقمی باشد.
۱۰- که اساتید دانشگاه آن به کار دانشگاهی صرفاً به عنوان شغل نگاه نکنند بلکه برای خود، مسؤولیت و رسالت اجتماعی قایل باشند.
۱۱- که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم توام با سلامتی مالی عادت کرده باشند.
۱۲- که تکمیل پیچیدهترین طرحهای “عمرانی” در آن، حداکثر ۳ سال به طول انجامد.
۱۳- که دانمارک از شهروندان آن برای سفر، درخواست ویزا نکند.
۱۴- که مجموعه جامعه و سیستم از مرحله امنیت و بقا عبور کرده باشد.
۱۵- که شهروندان آن پس از تصادف رانندگی که پیش میآید، حتی یک واژه ناپسند نسبت به طرف مقابل استفاده نکنند.
۱۶- که مدیریت آن جامعه مبتنی بر سعی و خطا نباشد.
۱۷- که شهروندان نظافت محیط عمومی، خیابانها، جادهها و سواحل را با نظافت محل سکونت و اتومبیل خود مساوی بدانند.
۱۸- که حداقل سه و نیم درصد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد.
۱۹- که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند.
۲۰- که دستگاههای اجرایی آن با fact تحلیل کنند و نه با تخیل.
۲۱- که در آن فرهنگ مکتوب بر فرهنگ شفاهی غالب باشد.
۲۲- که شهروندان آن از اخلاقی بودن و رعایت حریمهای اجتماعی ، لذت ببرند.
۲۳- که شان و احترام و منزلت تولیدکننده از صاحب سمت بالاتر باشد.
۲۴- واژههای “ببخشید“، “عذر میخواهم” و “اشتباه کردم” به وفور در میان شهروندان رواج داشته باشد.
۲۵- که شهروندان آن، دندانهای سالم داشته باشند.
۲۶- که انتقاد از اندیشهها و سیاستگذاریها در آن، پی آمدی نداشته باشد.
۲۷- که سیاست مداران آن با هم قطاران خود در محیط بینالمللی مرتب در تعامل باشند.
۲۸- که وقتی پلیس راهنمایی، اتومبیلی را به خاطر تخلف رانندگی متوقف میکند، پلیس سراغ راننده برود نه بالعکس.
۲۹- که حفظ تعالی، شکوفایی وطن و کشور بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد.
۳۰- که در آن شهروندان علاقهای به داشتن سمت دولتی نداشته باشند بلکه با فکر ، همت و تواناییهای خود زندگی کنند.
■ فرزند ایران زمین گرامی، در زیبایی مملو از صداقت می نویسی؛ «...باید صفات خوب فرهنگ و تربیت خودمان را حفظ و بدهایش را بدور بریزیم و صفات خوب دیگران را یاد بگیریم. فقط میتوان جامعه را بدین صورت بنیادی درست کرد و نه به صورت ظاهر سازی و بیپایه...»
اما گرهگاه ماجرا اینجاست، که در عمل، آنچه از دیدگاهِ بخشی از مردم کشورمان “صفات خوب” تحلیل میشود، ممکن است از دیدگاه دیگرانی در جامعه، در ردیف صفات خوب قرار نگیرد. تصور می کنم، اگر کوششمان معطوفِ دگرگونیهای بنیادین در جامعه است، لازم است بجای پرداخت به صفات و وارد شدن به حریم شخصی و خصوصی آحاد، بر فراگیرترین خواستها و مشترکات تأکید و برنامه ای مشترک حول این مشترکات تنظیم و موردِ عمل در اتحاد ها و اتفاقهای ملی قرار داد.
خواستهای مشترکی چون؛
- تصحیح امور آموزشی و پرورشی در مؤسسات آموزشی کشور به قسمی که دانش آموزان و دانشجویان در راه بر طرف کردن مشکلات و نیازهای واقعی جامعه تجهیز شوند.
- تصحیح امور قضایی و دادگستری کشور به قسمی، که احدی از آحاد کشور عمر خود را بواسطهی بیان نظرش در پس میله های زندان یا بالای چوبهی دار از کف ندهد.
- تصحیح سیاستهای داخلی و خارجی کشور به قسمی که مبالغ قابل توجهی از امکانات مالی و زمانی برای پرداختن به امور در مضیقه قرار گرفتهی زیست محیطی کشور در دسترس باشند. و...
■ برای داشتن چنین جامعهای میباید از خانواده که ریشه این درخت در آن است، شروع کنیم. تا زمانی که این تربیت از پایه صورت نگیرد هیچ اتفاقی نمیافتد. میباید به اصلاح خودمان بپردازیم و از خودمان شروع کنیم. اشکال ما ایرانیها این است که همه کار را باید اول دیگران انجام دهند ولی، این راه درست نیست. برای مثال باید نظافت را از خانه خودمان شروع کنیم و بعد محله و شهر و کشور را هم چون خانه خودمان تمیز نگه داریم. باید دروغ نگفتن را از خودمان شروع کنیم و به فرزندانمان بیاموزیم و به همین ترتیب عمل کنیم تا جامعه درست شود. باید صفات خوب فرهنگ و تربیت خودمان را حفظ و بدهایش را بدور بریزیم و صفات خوب دیگران را یاد بگیریم. فقط میتوان جامعه را بدین صورت بنیادی درست کرد و نه به صورت ظاهر سازی و بیپایه. پیشرفت و شکوفایی در یک جامعه زمانی صورت میگیرد که همه چیز بنیادی باشد و نه بصورت سطحی. تا زمانی که بگویم دیگران چنین کنند تا اینجا درست شود و منتظر یک نیروی بیگانه باشیم که سرزمینمان را سر و سامان دهد، بگویم هر چه خدا بخواهد، هیچ اتفاقی نمیافتد و نیروی ما هم به تحلیل میرود ولی، اگر دستمان را به زانو بگیریم بر خیزیم که زندگی بهتری برای خود و فرزندانمان بسازیم میشود به آینده امیدور بود.
فرزند ایران زمین
■ نکات بر شمردهی آقای سریع القلم بسیار ارزنده و تعیین کننده هستند. اما نکتهی مرکزی قضیه اینجاست چنین جامعه ای را چگونه میشود احداث کرد. وقتی روشنفکرانِ پیشتازمان صحبت از منافع ملی می کنند، حتی در این زمینه هم اصلا سخنی از طرحی مشترک در میانمان نیست. و درجه ی فعالیتهای گروهی حتی در درون تک تک سازمانها و احزابمان نیز نزدیک به صفر است. با داشتن چنین مختصات و پیشینه ای، آنچه که در کشور و اجتماعاتمان بنیادی تر میشود استبداد است. و آماده شدن شرایط برای تعویض مستبدینی با مستبدینی تازه نفستر.
آقای سریع القلم یکی از نشانه های جامعه ی زنده را در این می بیند که «شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند» حال سخن اینجاست، آیا تاکنون حرکتی در سمتِ اعتماد سازی در کشور و در اجتماعاتمان انجام داده ایم. تصورم این است که در رکودِ اقتصادی حتی در کشوری مانند دانمارک هم شهروندان اعتماد چندانی به هم ندارند. به بیانی دیگر برایِ ایجاد اعتماد خارج ساختن کشور از رکود یکی از ملزومات است. و کشورمان از رکود خارج نخواهد شد مگر آنکه از انزوا خارج شود. و کشورمان از انزوا خارج نخواهد شد، مگر آنکه نیروهای پیشتاز جامعه بتوانند حول برنامهای بر اساس فراگیرترین خواستها و مشترکات گردِ هم آمده، و در سایه ی این اتحاد مانع از کجرویهای ج.ا. در عرصههای سیاستهای خارجی و داخلی شوند.
شاد و سلامت باشید
البرز
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|