يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.12.2015, 14:02

چرا داعش؟


دکتر غنی مجیدی

شنبه ۵ دی ۱۳۹۴

ایران امروز

داعش (دولت اسلامی در شام و عراق) و رفتار خشن آن جهان را ناامن نموده و ترور کور این سازمانِ به شدت خشن، بیش از پیش شهروندان بیگناه را در کشور‌های مختلف مورد تهدید قرار داده، ترس و وحشت در میان شهروندان در سراسر جهان گسترده است. نتیجه ترور آنکه؛ اکثر دولت‌های جهان به شهروندان خود اخطار می‌دهند که از مکان‌های شلوغ و پر جمعیت بپرهیزند، زیرا که در این مکان‌ها خطر انفجار و یا حمله نظامی از سوی داعش وجود دارد.
سئوالی که پیش روی اکثر مردم و شهروندان قرار دارد این است: چگونه داعش شکل گرفت؟ آیا سیاست‌های کشور‌های غربی و خاصه ایالات متحده‌ی امریکا در شکل‌گیری گروه‌های افراطی اسلامی و از جمله داعش نقش داشته‌اند؟ آیا داعش افول خواهد کرد؟

برآمد اسلام سیاسی و شکل‌گیری نیروهای جهادگر
در دکترین ایالات متحده امریکا برای حفظ هژمونی و سلطه، از میان بر داشتن رقیب سیاسی خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمار آن بوده است. اشتباه استراتژیک شوروی در دوران جنگ سرد و با ورود نیروهای نظامی آن در سال ۱۹۷۹ برای حمایت از کودتاچیان به رهبری ببرک کارمل در افغانستان فرصتی تاریخی برای ایالات متحده امریکا پیش آورد که شوروی را با حمایت از نیروهای جهادگر اسلامی در افغانستان شکست داده و از پیشروی آن به “آب‌های گرم” یعنی در خلیج فارس جلوگیری نمایند. جلوگیری از نفوذ شوروی در خلیج فارس و در دراز مدت محاصره آن، در دکترین جیمی کار‌تر رئیس جمهور وقت امریکا که مبتنی بر استراتژی کمربند سبز بود قرار داشت. این استراتژی توسط زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی وی تدوین گردیده بود. از سویی دیگر با شکست سوسیالیسمِ واقعاً موجود در شوروی و بلوک شرق در دهه نود و نیز پیدایش خلا سیاسی و ایدئولوژیک ناشی از پایان پان-عربیسم به رهبری مصر و نیز سوسیالیسمِ دولتی در جهان عرب، مسیر نقش آفرینی عربستان سعودی در خاورمیانه به کمک غرب هموار گردید. عربستان سعودی که سودای رهبری جهان عرب را داشت، برای خلاصی از نیروهای وهابی تندرو داخلی سعودی به صدور آنان به افغانستان همت گماشت. و از سویی دیگر ایدئولوژی وهابیت که گرایشی افراطی از اسلام سنی است، گزینه‌ای برای تقابل با ایران شیعی که به دلیل انقلاب ۱۹۷۹ از هم پیمانی با غرب خارج گشته بود، گردید. این دو رویکرد منافع غرب و عربستان سعودی را با هم سازگار می‌نمود.
عامل دیگری که نقش عربستان سعودی را تقویت نمود کودتای نظامی ژنرال ضیاء الحق بر علیه نخست وزیر پاکستان علی بوتو بود. ضیاء الحق به شدت متعصب و دارای گرایش اسلامی دو بندی (گرایشی از اسلام سنی که به وهابیت نزدیک است) بود. وی دست عربستان را در دایر کردن مدارس مذهبی بر اساس تعالیم وهابیت در پاکستان باز گذاشت. تبلیغات عربستان موجب گشت که پشتون‌ها که تقریباً یک سوم جمعیت پاکستان را تشکیل می‌دادند و احساس جدایی‌طلبانه از پاکستان را داشتند، وهابی گردند. با وهابی شدن پشتون‌ها، کشور پاکستان از خطر تشکیل دولت پشتونستان رهایی یافت. پشتون‌ها نیز به کمک برادران پشتون افغانی خود رفته و با نیرو‌های شوروی در افغانستان جنگیدند. ایالات متحده امریکا و عربستان برای تقابل با شوروی در افغانستان، کمک‌های مالی و نظامی زیادی در اختیار نیرو‌های اسلامی جهادگر قرار دادند. تا اینکه در سال ۱۹۸۹ شوروی مجبور به ترک افغانستان گردید. برآیند جنگ در افغانستان، شکل‌گیری گروه طالبان و القاعده و گسترش نفوذ مذهب وهابیت در خاورمیانه بود. عربستان سعودی برای ایفای نقش راهبردی در خاورمیانه، میلیارد‌ها دلار را به تبلیغ و گسترش وهابیت در خاورمیانه و افریقا اختصاص داد.

داعش
دهه نود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همراه بود، زمینه تک‌قطبی شدن قدرت به رهبری ایالات متحده امریکا را فراهم آورد. با پیروزی جمهوری خواهان به رهبری نئوکان‌ها، حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ تحت شعار مبارزه با طالبان و نیز القاعده آغاز گردید. حمله نظامی امریکا به افغانستان موجب شکست نیروهای جهادگر اسلامی در افغانستان گردید. اما از سویی دیگر این حمله موجب باز گشت بسیاری از جهادگرایان عرب به کشورهای خود گردید. علاوه بر آن حمله ایالات متحده امریکا به عراق و اشغال آن در سال ۲۰۰۳ و فروپاشی این کشور و از دست رفتن قدرت اقلیت سنی‌مذهب و قدرت‌گیری شیعیان در عراق، نارضایتی اهل تسنن تشدید گردیده و زمینه شکل‌گیری گروه‌های اسلامی تندرو از جمله القاعده در عراق فراهم نمود. بسیاری از نظامیان عراقی سنی-بعثی که به دلیل انحلال ارتش عراق توسط امریکا بیکار شدند، به القاعده پیوستند. همراه با خیزش بهار عربی و شروع درگیری در سوریه و ورود اسلام‌گرایان تندرو از دیگر کشور‌های عرب و آسیای میانه و قفقاز به سوریه، همکاری بسیار نزدیکی بین القاعده عراق و جهادگرایان اسلامی تندرو در سوریه ایجاد گردید. تا اینکه از دل این همکاری در سال ۲۰۱۴ سازمان تندرو اسلامی داعش اعلام موجودیت کرد. داعش با تصرف شهر‌ها و روستا‌ها بسیاری در غرب عراق و شرق و شمال سوریه دولت خلافت اسلامی را اعلام نمود. داعش پس از تصرف مناطق نفتی در عراق و سوریه، نفت را صادر کرده و نیز با ایجاد نظام مالیاتی به تامین منابع مالی خود پرداخت. کمک‌های مالی شهروندان ثروتمند کشور‌های حوزه خلیج فارس نیز به تقویت بنیه مالی داعش کمک کرد. داعش با این منابع مالی به خرید اسلحه دست زده و با اسلحه‌های بدست آمده از تصرف پایگاه‌های نظامی در عراق و سوریه ارتش بسیاری قدرتمندی که بین ۸۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود، بنیان گذاشت. پیروزی‌های داعش در سوریه و عراق ادامه داشته تا اینکه با ورود نیرو‌های روسی به سوریه در اواخر سپتامبر ۲۰۱۵ و کمک‌های نظامی ایران و حزب‌الله لبنان، در شمال و شرق سوریه، داعش در بسیاری جبهه‌ها متحمل شکست گردید. داعش برای خرید اسلحه که بخش عمده آن با صدور نفت تامین می‌گشت با موانع و مشکلاتی روبرو شده است. زیرا صدور نفت که از طریق ترکیه صورت می‌گیرد با بمباران  تانکرهای نفت‌کش توسط جنگنده‌های روسی با اختلال روبرو گشته است. با حمله ارتش و نیروهای مردمی عراق به مناطق تحت سلطه داعش، و حمله‌های هوایی امریکا و متحدان آن داعش تضعیف گردیده است. هرچند داعش تضعیف گردیده، اما هم‌چنان بخشی از خاک عراق و سوریه را زیر سلطه خود دارد. وانگهی، داعش برای جبران شکست در سوریه و عراق بخشی از نیروهای خود را به لیبی فرستاده، و به کمک اسلام‌گرایان افراطی در لیبی مواضع خود را تقویت کرده است. که به دلیل نزدیکی لیبی به اروپا، وجود داعش در این کشور می‌تواند، زنگ خطری جدی برای اروپا باشد.

سخن پایانی
تاکنون عزم و اراده جدی برای مقابله با داعش وجود نداشته است. زیرا که هنگامی که نیرو‌های القاعدهای مثل جبهه النصره و ارتش آزادیبخش سوریه (جیش الحر) و گروه احرار الشام در سوریه توسط عربستان سعودی، قطر و ترکیه با اسلحه‌های مدرن آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی و یا اسلحه‌های خریداری شده از اوکراین و بلغارستان مسلح شده و از سوی دیگر این گروه‌ها در ترکیه و اردن به کمک انگلیس و فرانسه آموزش نظامی می‌دیدند و سیل اسلحه از لبنان توسط گروه هشت مارس به رهبری سعد حریری به داخل سوریه اعزام می‌گشت، ما شاهد هیچ‌گونه واکنشی از سوی شورای امنیت مخصوصاً کشور‌های غربی نبودیم. اکثر اعضای گروه‌های نامبرده با اسلحه‌های خود به داعش پیوستند. و در حمله به شهر‌های موصل و سنجار و تکریت از کنار شهر اربیل گذشتند و سپس از شهر رقه در سوریه با ماشین‌های خود از صحرا عبور کرده “بی‌آنکه توسط ماهواره‌های غربی دیده شوند” و بد‌تر آنکه در نزدیکی شهر الانبار پایگاه مجهز امریکایی وجود داشت و از سوی نیرو‌های نظامی موجود در آن واکنشی دیده نشد! بنابر این باید این سئوال را مطرح کرد: آیا با سلطه سرمایه مالی در سرمایه‌داری نوین، سودا‌گری و آشوب بازار مالی سرمایه به نظم سیاسی جهان نیز رسوخ کرده است؟ و عقلانیت سرمایه‌داری تولیدی که در امنیت و آرامش به سرمایه‌گذاری در اقصی نقاط جهان به سرمایه‌گذاری می‌پرداخت، به سر آمده است؟ آیا ناآرامی و بحران و جنگ در جهان ادامه دکترین شوک* دوران جورج بوش نیست؟ سئوال پایانی این است که آیا با ضعیف شدن نظام تک قطبی به رهبری امریکا، نظم سیاسی جدیدی در جهان در حال شکل‌گیری است؟ و داعش خود نتیجه فروپاشی گام به گام نظام تک قطبی است.

* دکترین شوک The Shock Doctrine توسط نائومی کلاین Naomi Klein در توضیح سیاست خارجی امریکا در دوران جورج بوش به رهبری نئوکان‌ها تشریح گردید. وی معتقد بود که امریکا بنام بازار آزاد برای اعمال هژمونی و سلطه یک جانبه خود دست به شوک‌های سیاسی-اقتصادی-نظامی در جهان و از جمله منطقه خاورمیانه می‌زند. از جمله سیاست مبتنی بر دکترین شوک می‌توان حمله به افغانستان و عراق و فروپاشی دولت‌ها در خاورمیانه نام برد.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024