iran-emrooz.net | Fri, 16.12.2005, 23:05
ایران امروز و بحران مدیریت
محمود نکوروح
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
شنبه ٢٦ آذر ١٣٨٤
اینجا تهران است شهری بی در و پیکر ، بیقانون بمعنای درست کلمه "هر کی هرکی" ، شهر ماتم و رنج ، درد و بیسر و سامانی که بحران را در همه حوزهها اخساس میکنی ، شهری که همه چیزش فلهای است. از توقیف فلهای مطبوعات تا مرگ فلهای خبرنگاران که هیچکس هم پاسخگو نیست ، شهری که هنوز شعارهای انقلابی و رادیکالیسم سیاسی از صدا و سیمایش بگوش میرسد ، ضد انقلابش با تکیه به ماهوارهها از سکس بهره میگیرد و انقلابیش از خرافات!! در فضای مجازیی که سانسور هم جلودارش نیست. ما اینجا با دوگونه "مانتالیته" روبروییم که هردو از تکنولوژی بهره میگیرند ولی تکنوکراسی ما هنوز در چنبره مکتب از حرکتی درخور بازمانده است که سقوط قرازهها بنام هواپیما از این امر نشات میگیرد ، زیراکه آمریکا بما قطعات یدکی نمیدهد!!، ما میخواهیم تاسیسات اتمی هم داشته باشیم و حاضر نیستیم " مروارید بدهیم و آبنبات چوبی بگیریم!! ١، شهری پر از تضاد و تناقض از شعار تا در عمل ، در شهری که جان انسان نه تنها ارزشی ندارد بلکه "احساس مسئولیت" در برابر جامعه با تمام ادعاها و شعارها کیمیا است ، در شهری که واژهها دیگر معانی را بر نمیتابند تا جاییکه وقتی به پسر یکی از شهدا تسلیت گفتم مرا شرمنده کرد و گفت "تسلیت در برابر این حادثه واژهای بسیار کوچک نیست؟!!" گفتم شکایت کن ، گفت به كی؟ گفتم دولت ، گفت مگر داریم؟!! چه، دولت با مسئولیت تعریف میشود و در اینجا هیچکس مسئول نیست و...در شهری که خبرنگاران را بزور برای تهیه گزارش میبرند و بعد از ساعتها تاخیر هواپیما اجازه نمیدهند بخانه باز گردند. ٢
در شهری که از شایسته سالاری در شعار ، تا عملکردی متناقض با آن را مرتب تجربه میکنیم ، در شهری که رییس دانشگاهش بدون مدرک دانشگاهی رییس خیل عظیم دانشگاهیان میشود ، اگرچه ایشان اعلام میکند "با مشورت گروهی انتخاب شده است" ولی نمیفرمایند ، چگونه ، با چه کسانی؟ طبیعی است ایشان با مشورت با دوستان و طرفداران در هر حوزهای میتواند انتخاب شده باشد ، ولی هر انتصابی انتخاب نیست ، در مورد مدرک تحصیلی ، ایشان فرمودهاند "ارزش علمی من را ارزیابی کردهاند و به من دکترا دادهاند" ٣ ممکن است ایشان بفرمایند آیا در دانشگاه تهران "ارزیابی ارزش علمی" هم داریم؟ ، و چند نفر تا بحال موفق به کسب آن شدهاند ، و شرایط آن چیست؟ ویا فقط برای ایشان استثنائا این امر میسر گردیده؟، در زمان دولتی که مدعی ، کنار گذاشتن تبعیض است ، و آیا برخورد با رییس قبلی دانشگاه تهران که من ایشان را نمیشناسم برخوردی اخلاقی و مبتنی بر اصول بوده است؟ که بیکباره ایشان کنار گذاشته شده است!!!.. شهری که حالا لابی مدیران دولتیاش آنقدر قوی شده که بیتوچه به آلودگی هوا بیش از ظرفیت شهرها ماشین تولید میکند تا جاییکه چند روزی کشور تعطیل میشود و کسی هم بضرر و زیان این امر اعتراضی نمیکند در حالیکه زیان این امر طبق نوشته روزنامهها روزی یکصد میلیارد تومان است ، در چنین وضعیتی شهردار تهران در برابر سوال خبرنگاران در رابطه با ترافیک و... میفرماید "مادر این بخش گرفتار بحران مدیریتی هستیم" و تصمیمات در اختیار شهرداری نیست و ادامه میدهند "شتاب حرکت روبجلوی جامعه و عقبافتادگیها و انباشتگیها دو چالش را پیش روی مدیران کشود نهاده و...." مدیرانی که همانند شهرداری غالبا تدارکچی در هر حوزهای بوده ، زیرا که مدیریت کلان کشور خود در بحران است و سعی میکند گاهگاهی با کلی بافی فقط هدایتگر باشد و مسئولیت را در حل معضلات اجتماعی که غالبا سیاسی است از خود سلب کند.
در کشوری که رییس جمهور و مجلس و هیئت دولت و شورای شهر.. هم دارد، طرح چالشها هنوز در "عرصه عمومی" بیشتر عوامفریبانه است چون وام ازدواج ، ازدواجهایی که غالبا بعد از مدتی بخاطر بیکاری به جدایی میانجامد. زیرا که نهادهای فوقالذکر هنوز از دایره خودیها فراتر نرفته است خودیهایی که در صداقت غالبشان باید شک کرد و بیشتر حکومتهای استبدادی از این فرصتطلبها فراوان دارند ، دایرهای که در هر انتحاباتی بیش از سی و چند درصد را جذب نکرده است ، حتی در جوامع شهری تا پانزده درصد هم داریم. در شهری که هواپیمای باری مسافر میبرد آنهم از خبرنگاران که در هرصورت جزو نحبگان فرهنگی بحساب میآیند در کشوری که در حوزه فرهنگ هنوز بسیار مسئله دارد ، و جالب آنکه خلبان هواپیما میگوید من بخاطر نقص فنی نمیروم و خلبان رزو که نظامی است و اجازه چون وچرا ندارد حتما بدستور فرمانده بالاتر پرواز میکند و فاجعه ببار میآورد و...این بار اول نیست ، در زمان جنگ هم که آمریکاییها هواپیمای مسافربری مارا زدند ، میشد با توجه به وضعیت اضطراری در منطقه جنگی در خلیج فارس از فاجعه ممانعت بعمل آورد و اجازه پرواز به هواپیمای مسافربری نداد. چند سال قبل هم در اصفهان که یک هواپیمای کوچک با بیتوجهی به اعلام خطر خلبان ، با تعویض خلبان پرواز کرد و در هوا منفجر شد، که در حدود سی نفر از مدیران تکنوکرات کشته شدند و بعد هم محاکمه چند نفر و... دیگر هیچ. اینها از مواردی بود که قابل پیشگیری بود و گرنه هر سال یکبار، تقریبا یک سقوط هوایی داشتهایم ، و تلفات جادهای که مگو و مپرس. چه کسی پاسخگوست؟ در کشوری که حتی عدهای در مسابقه فوتبال زیر دست و پا به اظهار مامورین!! کشته میشوند.
اینها نشانگر نه تنها بحران مدیریت بلکه بحران در همه حوزههاست که قبل از همه چیز، سیاسی شده است ، حتی در حوزهی برداشتهای دینی. که بیش از همه حاصل التقاط سیاست و دین "دین عوامزده" در جامعهای که اکثریت قریب باتفاق مقلدند و برداشتشان از دین همین خرافاتی است که هیچکس جلودارش نیست حتی روحانیت آگاه ، که کم کم در حکومت اسلامی به حاشیه رانده میشوند و نوعی اسلام خرافاتی ، عوامی و امی ، با حمایت بخشی از روحانیون و آقازادهها عنان قدرت را در دست میگیرند. مقلدینی که حتی گاهی مراجع را هم تحت تاثیر قرار داده با فرصتطلبی آنهارا کانالیزه میکنند ، چه این ارتباط دوطرفه است. به بهانه دین نه تنها دین را ابزار کردهاند بلکه فراتر رفته با تمام وسایل مدرن تبلیغاتی که متعلق بدنیای استکبار است ، مردم و بسیاری نهادها که باید در خدمت جامعه و کشور باشد ، ابزار قدرتیابی خود نمودهاند.
در چنین فضایی اطلاع رسانی ، با تیراژ پایین روزنامهها و دلزدگی مردم از سیاست و با این خطرها که میکنند ، یا در زندان و یا در سانحههای بدینگونه ، که اینها در این شهر شهیدان زندهاند ، روشنفکرش در بحران "تجزیه و تحلیل" و کم کم انفعال و گریز از صحنه حتی انتخابات که میتواند نوعی فرصت برای کنش و واکنش در برابر اینهمه درد باشد ، و اوپوزیسیونش هم به همچنین ، تاجاییکه توسط قدرت مدیریت میشود ، که قدرت قبل از انتخابات زندانی قهرمانی را فقط برای یک هفته آزاد میکند تا فقط بگوید رای ندهید، که نمیداند قدرت در این آب و خاک هرگز در جستجوی مشروعیت مردمی نبوده است.
در این شهر مشروعیت از قرنها قبل از عوامل غیبی ناشی میشده است. اصلا در این شهر مردم معنی ندارد که عوام کالانعامند ، در حالیکه دموکراسی با همین عوام ، ولی با تکنیک خاص خود ، که انتخابات آزاد ، نه با نظارت گروهی پیران قوم که در سنین بازنشستگیاند با روشی که نامش دور و تسلسل است. بالاخره اینجا تهران است شهری که جمعیتش نیاز بمدیریت شهری دارد نه مدیریت ایدئولوژیک ، بویژه که در اینجا "سنت" ایدئولوژی شده است ، که نه ایده است که تئوریزه شود، و نه برنامه مشخص که باجرا در آید. و نه دولتمردی که کم نیاورده و به نیروهای غیبی بهنگام بحران متوسل نشود و از سقوط هواپیما شاهراه شهادت نسازد. اینجا تهران است با هوایی آلوده و فضایی مختنق با انسدادی ملموس که "احساس غربت" بیهنگا م و پیوسته از مشخصات ویژه آنست.
پاورقیها:
١ - از سخنان لاریجانی قبل از انتخابات نهم ریاست جمهوری
٢ - در این مورد میتوانید به روزنامه همشهری ١٧- ٩- ٨٤ مراجعه کنید
٣- در اینمورد میتوانید بروزنامه شرق ١٦ اذرمصاحبه با رییس جد ید دانشگاه رجوع کنید.