iran-emrooz.net | Mon, 28.11.2005, 20:03
بمناسبت سالگرد شهادت دکتر سامی
دکتر سامی و ناگفتهها
محمود نکوروح
m_ .(JavaScript must be enabled to view this email address)
سهشنبه ٨ آذر ١٣٨٤
"انقلاب اسلامی اگرچه از بستر نوگرایی دینی برآمد ولی بر نوگرایان هم وفا نکرد ، انقلابها اگر چه فرزندان خود را میبلعند ولی انقلاب ایران پیشگامان خودرا بلعید زیرا که این انقلاب تبدیل به رویارویی دو نسل شد که هر کدام متعلق به زمانه خود بود ند ، دو نسلی که فاصله شان نیم قرن بود. بعضی این رویارویی را جنگ سنت ومد رنیته وبعضی جنگ شهر وروستا تحلیل میکنند که هنوز ادامه دارد اگر چه این رویارویی درحوزه د ین و استنباطات " کهنه ونو " خودرا ظاهر نمود ولی کم کم در بستر انقلاب بدعوای فقر و غنا تبد یل شده است. امروزبا عوامفریبیها همه اینها سیاسی شده و " جنگ قدرت " است " در میان طبقات جد یدی که از بستر انقلاب سر بر آوده اند.
شانزده سال از شهادت دکتر کاظم سامی وزیر بهداری دولت بازرگان گذشت ، که آغازی درد ناک برای روشنفکری ایران بود ، امری که تا مد تها باترورهایی دیگر ادامه یافت ، روندی که پژوهشی عمیقتر را بخاطر بحرانهای هر نه روز یکبار در زمان اقای خاتمی ، وجود دولت سایه ومتحجرینی که نفوذ شان در جامعهای عقب افتاده که کم گرفته شد طلب میکند ، این مقاله میتواند را هگشای این تحقیق بوده که آثاری فراتر در روند حوادث بعد از آن، در کشور داشته است.
نوگرایید ینی پروسهای است که نسبت بتاریخ ایران هنوز تازه کار ودر انتظار د ید گاههایی جدید تر بخاطر شرایط اجتماعی ما ست ، شرایطی که بخاطر جهانی شدن ، جابجایی نسلها وانقلاب اسلامی گامهای اول را پیموده ، گامهایی که به موازات احیاگری توسط سید جمال الد ین اسد آبا دی ، با زرگان و طالقا نی ، وگام دوم.ا ز نا یینی ، محمد نخشب ، شریعتی شرو ع شد امری که به انسان زمینی و حقوق او معطوف بود ، اگرچه هرکدا م در مسیری متفا وت قرار گرفتند ، ولی مارا وارد د ورهای جد ید از استنباطات وبرداشتها نمود ند که زمانه خود را باز تاب میداد که اجبارهایی تازه داشت ، زمانهای که با جها نی شدن ، ظهور اید ئو لوژیها ، شهرنشینی ، و تجد ید نظر طلبیها در جهان مد رن " ازلیبرا لیسم تا سوسیا لیسم " همراه بود، که د ر ایران با وجود فضای بسته ، بومی شد نشان قابل پیش بینی بود ، در کشوری که هنوز تمام راهها بجز حوزه د ین بسته شده بود وجایی برای " خلیفه خدا " این سرگشته روی زمین نبود ، واز اینهمه، سیاست وقدرت بیشترین بهره بردای را میکرد ، تا جاییکه ازین بستر هم جز شیطان ویا " طاغوت " بر نمیامد " کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی "....، نتیجه انکه د ین اید ئولو.ژیزه شد ، د ر جامعهای سنتی که هنوز اکثریت مطلق جامعه مقلد بود ند حتی در حوزه روشنفکری ، اگرچه مرا جعشان متفا وت بود ، ازینرو ازین ببعد شاهد جنگ مذهب علیه مذهب شد یم " چه اید ئولوژی ویژگیهای خودرا داشت که از مهمتری آنها نگاه به آینده وبرنامه بود. در غرب هم ابتدا اید ئولوژیها هرکدام تبد یل به نوعی "مذهب" شد ند ، که از بستر آن فاشیسم ونازیسم وبلشویسم در قرن بیسم بر آمد که " مذاهب عرفی " نام گرفتند ، ویکد وره با کلیسا برویارویی پرداختند ، اگر چه بعدها کلیساییان به جبرهای زمان گردن نهاده و احزاب دموکرات مسیحی را بنیان نهاد ند "١ منتها آنچه در ایران حاصل شد میتوانست غیر از این شود که شد یعنی " اخلا قی باشد وبدون خشونت " بویژه بخاطر تمدنی که مدعی پندارنیک و کردار نیک و گفتار نیک بود و اسلامش هم بیشتر ایرانی بود تا عربی. یعنی سر ستیز با کسی نداشت ، علل این امر جای تامل دارد که برای بعد میگذاریم.
ناگفته نماند ، که سامی از " نهضت خداپرستان سوسیالیست " واز شاگردان محمد نخشب در کلاسهای ایدئولوژی وفلسفه همراه باشریعتی و بسیاری دیگر بود ، که با نگرش فلسفی باد ین وخدا وجامعه وطبیعت وهستی روبرومیشد امری که تا آنزمان ممنوع بود ، بنا بر این د ر آن شرا یط " را د یکا لیسم ورمانتیسم " در میان نوگرا یان د ینی گا می بسوی مد رنیته بود که میتوا نست بندهای د یکتا توری سیاسی وفرهنگی را بگسلد ، چنا نچه با برنا مه وتفا سیر عرفی همراه میبود که بود ، چه " هرا یدهای محصول شرا یط اجتماعی خود است " ٢ ولی مشکل ما جامعهای دوگانه با فاصلهای عمیق " شهرو روستا " بود که این فاصله از نظر اقتصادی افزونتروتشد ید میشد ، با ید ابتد ا باورهای تاریخی و اسطورهای وخرافی را با یک نگاه انتقادی که تا بحال سابقه نداشت از صافیهای زمانه خود عبور مید اد یم ، تا به تعریفی از انسان برسیم وطلب حق وحقوق اورا بکنیم ، و بتوانیم شاید به نسبتی به د موکراسی و توسعه گام نهیم. البته چنین کاری هزینه داشت که شاید هزینه آن یک انقلاب فرهنگی با موانع فراوان ، منجمله مقاومت گروهی متحجر وواپسگرا بود. انقلاب ایران ناکامیش بخاطر تسریع آن توسط ضدانقلاب بود که بحث د یگری را میطلبد، بعلاوه غفلت روشنفکران از تبعات اجتماعی هر ایدهای در جامعهای عقب افتاده ودر جستجوی منجی ، که ما هنوز در ایران دارای رشته " جامعه شناسی " تئوریک ٣ که بیشترین راهگشای نگرش علمی وسیاسی است نبودیم. ، بسیاری در روند اید ئو لوزی سا زی د ین و توجه به برنامههای عینی وفلسفیدن در آن حوزه که تابحال ممنوع بود ، چه بسیار کوشید ند ، که بعدها بخاطر تشد ید خفقان ، به واکشهای چریکی و...منجرشد – و بعضی در حوزه اند یشه د ینی و ارما نی کردن آن فعا لتر شد ه وحتی افراطهایی با اسلا میزه کردن تمام امور نمودند که بعدها جاده صاف کن سیاستهای ویرانگر گرد ید ، زیراکه هنوز حرف اول را حوزه میزد که به ، مطلق نگری ، د لیلتراشی ، توجیه ، ودر نهایت واپسگرایی ، غلو سرانجام میییافت ، بازتاب منفی این روند در طول تاریخ عرفان بود که بتوهم وافراط کشیده میشد، که در آن بخاطر نگرش وحدت وجودی انسان محومیشد و..." هردوی اینها بخاطر تلقیهای پیشامد رن نیاز بنوآوری وبازسازی در رابطه با زمان داشت که با وجود اکثریت مقلد ین در جامعه ما شاید ایدالیستیک بود.چه تودهها وعوام د ین وفرهنگ وبرداشتهای خود را دارند که در هیچ کجای د نیا تابحال تغییرات ملموس را تابحال نشان نداده اند. بد ینگونه است که درد نیای امروز د ین ودولت را از هم جدا نموده اند تا عوامفریبان ببهانه دین نتوانند بر سرنوشت مردم حاکم شوند مخصوصا که ما میراث دار فرهنگ " مرید ومرادی " هم بودیم ومردمی که از مرید بیکباره مراد ساخته وبیکباره شیفته اش میشد ند.
در سایه چنین روندی " تکرار عادت زد گی ویکنواختی ، زندگی فکری مارا جامد وفقیر ساخته ، اند یشیدن وتفکر در نزد مسلمانان بپایان رسیده بود و.. " از محمد مجتهد شبستری در برلن ٤، بد ینگونه در طول تاریخ د ین وعرفان دنیا گریز، همیشه ابزار قدرت واز عوامل عقب ماندگی ایران بود ، اگرچه امروز بعضی با تحصیلات دانشگاهی سعی میکنند این روند را با تئوریها ی " ماکس وبر " جامعه شناس المانی توجیه کنند که امروز تئوریهای ماکس وبر هم زیر سوال است٥. ولی در نوگرایی که نگرش هرمنوتیکی بویژه هرمنوتیک مدرن مارا از تفاسیر گذشته رها میکرد، در برخورد بامتن بدون واسطه به " خود " میرسید یم آنجاکه میگوید " ان اله لایغیر بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم ، یا آنجا که میفرماید " ماپیامبران را فرستادیم تا مردم بطور خود جوش برای قسط " عدالت اقتصادی " قیام کنند به جامعه میرسید یم. امریکه طی قرنها کسی اینهارا " تئوریزه " وبروز نکرد. در دهه بیست بخاطر فضای باز سیاسی واجتماعی که نگاه " علمی تجربی " بخاطر تحصیلات جد ید حاکم شد نوگرایان نظرشان بد ین ایات وآیاتی مشابه معطوف شد ، وسپس به علل نابسامانیها ، تغییر، نقد ، تا انسان زمینی یعنی " خلیفه خدا " که اوج تعالی انسان اخلاق گرا بود ره یافتند. مفهوم " خدا " دراین نگرش بیشتر فلسفی بود که به " نفی " وتقدس زدایی از هر پد یده معطوف میشد ، تا انسان خودرا یافته وبدان بپردازد ، این الهیات رهاییبخش بود ، در جامعهای که یکی از مشخصاتش اسطوره سازی ومرید پروری و...بهر بهانه بخاطر " مسئولیت گریزی " بود..در اینزمان سا می که ازنوگرایان و " خداپرستان سوسیالیست " بود در حوزه عمل وبرنامه میتوان گفت با اتکا به تجارب تاریخی وتشکیلا تی و تحصیلات دانشگاهی و.... یکی از پیشگامان انقلاب عدالتخواهانه و ودمو.کراسی طلبانه مردم ایران بود ، بعد از انقلاب زما نیکه د ین وحکومت یکی شد و انقلابیون حاکم شد ند، سامی با تکیه به کاد رهایی از تکنوکراتها که قبل از انقلاب در سازمان متعلق به جریان فوق سالها در آن فعال بود ، هماهنگ با کا ر اجرایید ر دولت موقت ، به ارا ئه طرح طب ملی ، طرح نظام شورایی که تقد یم آیتاله طالقانی و آیت اله خمینی کرد وسوسیا لیزه کردن اقتصاد بخاطر حل بیعد ا لتیهای حا کم د ر حوزههای مختلف ومبا حثا تی در دولت بازرگان در بسیاری موارد ، جزو وزیران را د یکال کا بینه موقت شد..د ر عین حال که با دولت موقت بخاطر رعایت آزادیهای نسبی مرتبا همکاری هم نمود زیراکه " آزادی سیاسی وفکری " برای جا معهای چون ما از " نان شب " واجب تر بود. د ر زما نیکه این امر از سوی چپهای نا آگاه به " لیبرالیسم " تعبیر میگرد ید ، در صورتیکه لیبرالیسم غیر از آن بود که توسط چپهای سنتی در ایران تبلیغ میشد " چه لیبرالیسم حاصل یک پروسه طولانی در غرب در برابر شراط اجتماعی حاکم بود " ٦ که در ایران هرگز فراهم نبود، امری که از بستر آن رشد وتوسعه وظهور طبقات اجتماعی ، تقسیم کار و انقلاب صنعتی ونظامات سوسیال دموکراسی سر بر آورد. اصولا انسان مذهبی نمیتواند لیبرال باشد، ولی میتواند بخاطر " آزاد منشی " لیبرال منش باشد " ان لم یکن د ینا فکونو احرارا فی د نیا کم " حسین ابن علی ع ودر دوران مدرن شاد روان دکتر مصدق را داریم ، مجموعه اینها بستر سا ز ورود ما به د وره جد یدی در اقتصاد وسیاست بود، که با آغاز کار سوسیال د موکرا تها در قرن بیستم در اروپا همخوانی داشت ، و سامی در این شرایط مورد توجه بسیاری از چپ وراست " حتی مراجع " بعنوان دولتمرد قرار میگرفت ، که تیم خود راهم از همفکران قدیمی خود که حالا هرکدام تحصیلات عالی هم داشتند آماده داشت. از طرفی سامی از این مرحله در حوزه ا ند یشه بخاطر تخصص خود در روان پزشگی وروا نشنا سی وتماس با مرد م ، با روا نشنا سی اجتماعی یک جامعه بیمار وعقب افتاده روبرو شده ، که را ه حلی جز آزادی اند یشه ورهایی از تعصبات قومی که بنام د ین کار خود را میکرد ، بعلاوه راه حلهای علمی وبروز در تحقق عدالت اجتماعی ، ند ا شت. امری که بسیاری را خوش نمیامد ، وشاید همین امر به شها د تش ا نجا مید. چه او بود که علنا در برابر اسلام متحجران و د ید گاههای آن ا یستا د – د ربرابر رشد بیرویه جمعیت به آیت اله خمینی وسبس آیت اله بهشتی از شورای انقلاب هشدار داد ٧ وجواب شنید که " ما تا صدهزار نفر به سرباز امام زمان نیاز داریم " د ریرابر نام مجلس شورای ملی در دوره اول به مچلس شورای اسلامی به بیشنهاد آیت اله خمینی، از نام مچلس شورای ملی دفاع کرد وگفت " ٨ د ر صورتی میتوانیم بگوییم مچلس شورای اسلا می ، که مجلسی از نمایند گان تمام کشورهای اسلا می د ا شته با شیم " وبعدها یکبار در یک سخنرانی مشکل قانون ا سا سی را حق ویژه برای یک طبقه ویا یک گروه معرفی کرد ، از ابتدا به قانون اساسی رای مشروط با قول آیت اله خمینی در رابطه با اصلاح آن ، او وسازمانش " جاما " داد ٩. در مورد اعتیاد یکبار از آیت اله خمینی خواست فتوا به تحریم آن بدهد – زیرا بین کمیتههای شیراز ووزارت بهداری اختلاف افتاده وکمیته مقدار زیادی تریاک کشف شده را را به صاحبش برگردانده بود، و در این مورد هم کسی به این امر توجه نکرد، تا جاییکه مهندس بازرگان نا رضا یتی آیت اله را به او اعلام کرد ١٠. برای توضیح بیشتر به تبار شناسی این روند " نوگرایی د ینی " میپردازیم که تفاوتهایی با احیا ء د ارد.نوگرایی در مجموع با احیاء که مورد نظر عده ای.بود تفاوت ماهوی دارد. در احیاء چیزی هست که بازتولید ویا باز سازی میشود ، در نوگرایی باورود در د نیای هرمنوتیک ونگرش هر منوتیکی مد رن که " مبتنی بر تجربه است " از قید وبندهای نسلهای گذشته رهاشده وبا برداشتهای جدیدی در رابطه بازمان ومکان وارد شده که میتواند کاملا " نو" بوده ، در عین حال که هدف رفاه وفلاح انسان از طرق مختلف در این جهان باشد. امری که نیاز زمانه مابود که با گذشتههای دور تفاوتهای فراوان داشت. بد ین خاطر بود که اینها ببرنامههای سوسیالیستی ورای همگانی یعنی " سوسیال دموکراسی " نظرشان معطوف شد. در اینزمان ما در عالم هنر وادب وعلم وجامعه و....بخاطر استباطات کهن از دنیای مدرن عقب بودیم ، واین تغییرات یک شبه حاصل نمیشد.
جریانی که از بستر روشنفکری آنروز ایران برآ مد " نهضت خد ا پرستان سوسیا لیست " بود که پیام آور " ا لهیات فلسفی که مبتنی بر الهیا ت تنزیهی " وبا تکیه بنوعی پالایش از برداشتهای قرون وسطایی از دین بود. ا ین ا لهیا ت مبنای شکلگیری مدرنیته بومی ونوعی فلسفه سیاسی بود ، که تعریفی حقوقی وجد ید از ا نسان ارائه مید ا د که میتوانست دموکرا سی آر مانشهری نسل جوان آ نروز را تحت اشعاع خود قرار دهد ود ا د، د ر د نیایی که سرو کارما بعد ازجنگ جهانی د وم با نظا م " ویرا نشهری تکنولوژیک Dystopic theories of technology " با ا ولین ا نفجا ر بمب ا تمی گرد ید ه بود ". در زمانیکه جنبش مشروطه شکست خورده وروشنفکران در جستجوی علل شکست بودند ، این علل فقدان تعریفی شفاف از " انسان " بود با تمام نیک وبد ش بعلاوه عللش ، که هنوز حضورش وحقوقش برسمیت شناخته نمیشد ، حضوری که در زمینههای مختلف اجتماعی وسیاسی وحتی اقتصادی و فرهنگی بتواند " من – خصوصی " بگوید ثانیا- یک طبقه متوسط تولید گر که در برابر قدرت سیاسی که سیاست واقتصاد را را درانحصار داشت مدعی بی چون وچرای " قدرت اقتصادی " باشد. ثالیا- یک طبقه تولید گر فرهنگی که رها از تمام قید وبندهای قومی و عقید تی بتواند " مفهوم " سازی و ایده پردازی در زمینههای مختلف کند و.... که سامی دراین مسیر با آگاهی بخشی وسازماندهی از ابتدا میکوشید.
این نگرش " سوسیالیسم وخداپرستی " ما را وا رد نوع جد یدی فلسفه حیا ت کرد که فرا تر از تاریخ وسنت و با ورهای ا لقا ئی قرون گذ شته بود ، که د ر سا یه آن ا زین ببعد "من وما " شد یم وطلب حق وحقوق شهروندی کرد یم. این نگرش ا ند یشیدن را که تا بحال متعلق بیک طبقه بود و کثرت گرایی " پلورالیسم " را نه یک باور بلکه یک حق وروش برای هر ایرانی که طا لب توسعه است معرفی نمود. این جریان کنش اجتماعی وسیا سی را وظیفه وتکلیف هر فرد در برابر ستم و ظلم سازمان یافته در جامعهای منفعل وکنش پذ یر وقضا وقدری ، که حکومتهای وا بسته و ضد مرد می وملی از آن بهره میگرفتند ، اعلام نمود ، در کشوری که حکومتها متکی به سا ختا رهاییکهن و تمد نی بود ند که یکبا ر د ر انقلا ب مشروطه متزلزل شد ه ولی بخا طر تکیه به چاههای نفت و فقدان تعریفی حقوقی از فرد ، با د یکتا توری مد رن حیا تی د وباره یافت ودر سایه آن " لومپنیسم وشارلاتانیسم " بجای طبقات اجتماعی سرنوشت کشور مارا باکود تا وامثالهم رقم زد ند. از بستر جریان فوق ا لذ کر ا فرا د وجریانهاییبرآ مد ند که د ر فرصتهای منا سب در د هههای اختناق ( سی وچهل ) میان نسل جوان آ نروز خو ش درخشید ند که شریعتی – سامی وپیمان و....در زمره آنان بود ند " سامی وشریعتی و قهاری در سال ١٣٢٩ در مشهد از کانون نشر حقایق اسلامی و دوره د بیرستان آغاز کرده و شعبه جمعیت آزادی مرد م ایران را درمشهد افتتاح کرد ند ، فبلا محمد نخشب به مشهد رفته و با یکی دو سخنرانی علی شریعتی وسامی وقهاری وبسیاری دیگر را در کلاسهای فلسفه جذ ب افکار خود نموده بود امری که در بسیاری شهرستانها ومنجمله تهران انجام داد. در آن کلاسها تمام ایدئولوژیها وافکار وجهان بینیها چون ماتریالیسم دیالکتیک ، لیبرالیسم ، کمونیسم وسوسیالیسم و....مورد بحث وگفتگوبرای دا نشجویان وحتی دانش آموزان قرار میگرفت ، ازاین ببعد تفاسیر دینی توسط اینان با نگرش فلسفی وجامعه شناختی ارائه شد که گاهی اعتراض بعضی روحانیون را بهمراه داشت. بعد از کود تا د ر " سالهای ٣٨ و٣٩ در تهران ا فراد فوق ا لذ کر با پیمان در دانشگاه تهران آشنا شده ودر حزب مرد م ا یران که نام جد ید جمعیت بود بهم پیوستند اینها کم کم عضو سازمان جوانان حزب مردم ایران ، کمیته مرکزی حزب مردم ایران وسپس شورا ی مرکزی جبهه ملی ایران در دهه چهل گرد ید ند، شریعتی بیشتر به انقلا بی در برداشتهای د ینی پرداخت و دو د یگر در شرایط اختناق " جنبش آ زا د یبخش مردم ا یران – جا ما " را تاسیس کرد ند " این د و بعد ا ز مد تی در زند ان بفکر تغییر د رروش مبارزه " روش قهر آمیز " و را د یکا لیزه کردن د ید گا هها ی نخشب به علا وه ی سا زما ند هی جوا نان د ر شهرهای مختلف نظرشان معطوف شد و بهنگام آ زا دی کم کم در برابر رژیم تا د ند ان مسلح پروژه انقلابی خود را د نبال کرد ند تا ا ینکه باز د ا شت وزندانی شد ند. لازم به ذ کرا ست که ما در دهه بیست نیروهای دا نشگاه د یده کمتر داشته مخصوصا در حوزه ی علوم انسانی و جامعه شناسی دستمان خالی بود ازینروشاید تحلیلهای علمی ندا شتیم ، بعد از کود تا غالب نیروهای جوان را به تحصیلات دانشگاهی تشویق کرده و.... رژیم کود تا ا زهرنوع راد یکا لیزا سیون حتی رفرمیستی وحشت د ا شت در حالیکه ضرورت دگرگونی و اصلاحات برای رژیم فا سد شاهنشاهی برکسی پوشیده نبود تا جاییکه فشارهای رییس جمهور د موکرات آ مریکا ( کندی ) شاه را وادار به قبول ا صلا حا تی و انقلابی به اصطلاح سفید کرد ، روستا ییان را بشهرها کشید که در د راز مد ت رژیم اورا د رهم پیچید که تحلیلی جدا گا نه میطلبد ، بعد هم تا سیس نهضت آ زادی و فعا لتر شدن جبهه ملی وفشارهای آ مریکا د ر زمان ا مینی وسپس – پا نزده خرداد - و انتخاباتی قلابی و دو ترور که رژیم را خشن تر کرد وترور کندی هم بر خود کامگی شاه افزود ، منتها با زتا بهای یک رزیم سرکوبگر که به روشهای دموکراتیک و قانونی اجازه فعا لیت نمیداد به رشد جریانهای زیر زمینی وچریکی منجر میشد وشد ، جریانهای چریکی ا ز واقعیتها ی جمعی غافل وبیشتر بخاطر هجوم اید ئولوژیها در جستجوی ایده ی رها ییبخش و تیوریهای فیزیکی بود که سر انجامی جز توتا لیتاریسم نداشت واز دموکراسی وحقوق بشرکه امروز معلوم شده ( یک پروسه است ) متا سفا نه بیخبر ، نسل د وران ا ختنا ق د هههای چهل وپنجاه بیشتر رما نتیک شد تا ا ید ا لیست " ایدا لیست را لیست " - واز نگاه جامعه شناختی- علمی و " Real " فارغ ، بلکه متوجه فرد باور مند ، که یا میخواهد منجی شود ویا در جستجوی منجی و کاریسما ،.که در فرهنگ وتمدن قد یمی ما ( یا مرید ویا مرا د) سابقه د ا شت ، ا زین ببعد وا کنشی در پی اسطوره ی رهبر ، سازمان...زیرا که ما هنوز در قرن بیستم هم گرفتار کنشهای هیجانی وعا طفی بوده واز رابطه روانی بین فرد وجمع وتحریک پذ یری تودهها غافل ، که به فاشیسم سر انجام مییا فت ، نا گفته نما ند که چه بسیار تودهها و یا فرصت طلبها منجی ومراد را در رابطه با منافع شان تحت الشعاع قرار داده و عامل سقوطش شوند " عوام زد گی " و یا " با شعا رهای نا محد ود " تا بع هیجا نا ت روحی و یا قدرت طلبانه اش کنند که زیانهای اجتماعیش بیشتر بود، د ر رابطه با همین ا مر بود که سامی بعد از انقلاب یکبار در اجتماعی در باشگاه " جاما " فریاد زد " حد ا قل بگذ ا رید علی بماند " ١١ - د ر زما نیکه همه از رهبر ا نقلا ب خرج میکرد ند ود ر برا بر عمل ا نجام شد ه قرا رش مید ا د ند " گروگان گیری " امری که امروز عدهای سعی میکنند آنرا " خود جوش " معرفی کنند در صورتیکه هدف " سقوط دولت موقت وباصطلاح لیبرالها بود " توسط راد یکالهایی که هد فشان قدرت بود.. مشکل ما از ابتدا نوعی راد یکالسیم وانحصار گری بود که از د ین خرج میکرد در حالیکه هدف " قدرت سیاسی " بود وببازتابهای زنجیرهای آن که گریبان اوراهم خواهد گرفت توجه نداشت.
البته خشونت سازمان یا فته حاصل د وران جنگ سرد و کود تاها و نظا ما ت بسته و ا ستبد ا دی بود که با زتا ب آنها جنگهای چریکی د ر کوبا وویتنا م شد ، دهه چهل وپنجاه با اختنا ق وسکوت قبرستا نی ا ز یکسو و تولد چریک شهری ومبا رزا ت ا و ا ز سویی ، هر د و ، روند حوا د ث را ا ز کنشهای خرد گرا یا نه ومحاسبه شده تهی کرده که د ر د را ز مد ت با بیماری شاه سکان کشتی ا ز د ست حکومت وا بسته ا ستبد ا دی هم خارج شد وبرای تعین نخست وزیر هیچکس ( جز غلا مان جان نثا ر اعلیحضرت ) زیر با ر نمیرفت د ر نتیجه د یکتا تور تنها ماند در زما نیکه فضای جها نی در زمان حکومت کارتر " حقوق بشری " شد ه بود ، و ما د ورهای کوتاه د ا رای د و د ولت ( دولت بختیار – دولت بازرگان ) و شاهد فرو پاشی نظام سلطنتی تو سط سلطنت طلبانی جاهل و نا آ گاه چون ( دا ریوش هما یون با نامه کذ اییدر مورد آیت اله خمینی که به انفجار تودهها انجامید و نظا میانی خشگ سر از گارد شاهنشاهی که میخواستند در چهار بعد از ظهر در برابر یک انقلاب تودهای کود تا کنند ) شد یم وبالا خره " کا بینهای با مرا کزمتعد د قد رت " که " فولکس وا گنی بود که توان رفتن نداشت " کابینه بازرگان – وسا می و زیربهد ا شت ود رمان چنین کا بینهای با برنامه طب ملی ود ر سیا ست با اعتقاد به نظام شورایی وارد تیم اجرا ئی شد. وبعد از عد م استقبال از برنامههایش بعلاوه عواملی دیگر ، بعد از مد تی استعفا داد وکنار آمد ، در ا نتخا با ت مجلس اول از طرف مرد م تهران به مجلس رفت مجلسی که گرفتا ر چا لشهای اولیه ا نقلا ب ، تعا رض شهرو روسنا و ا ز هم گسستگیهای گروهی که بنظر من حاصل فاصلههای دوسه نسل بود ، هرکدام با د ید گاههای متفاوت انتظارات مختلف از ا نقلاب دا شتند ، در چنین شرا یطی سا می نماد نسل سوخته در کود تا ومتعلق بد وران مد رن که سا می گذشته نبود ، در زما نیکه ا ند یشه ا ز قید وبندهای تاریخی وسنتی رها میشد ، د ر عین حال د ا رای برنامه ی عمل و د ید گاههای جد ید :در رابطه با آزادی وعد ا لت واخلا ق ، که ا ینک نگاه به جا معهای جوان وآ یند ه آن د ا شت ، در حا لیکه بخش اعظم رو حا نیت به گذ شته می ا ند یشید ، بویژه که از انقلاب مشروطه ودوران رضاخان خاطره خوشی ند ا شت. ا و بعد ا ز ا ین تجارب د ر سخنرا نئی فرمود.." مبا رزه با ا رتجاع مبارزه فرد فرد وگروه با گرو ه نیست ، مبارزه طرز تفکر ا مروز ا ست با طرزتفکر د یروز وبا همه د یروزها ، یعنی اگر ماحکومت د یکتا توری فردی ، فئودا لیسم ، حکومت میلیتا ریستی را که همه نحوههای گذ شته حکومتی است به عنوان شیوههای طرز تفکر گذ شته درحکومت بشنا سیم هرکسی که بخواهد ما را بکشا ند به آن شیوههای گذ شته ، آ د م مرتجعی ا ست. ا گر سیستمهای ا قتصادی گذ شته که زمینه ا ستثما ر فرد از فرد را فراهم کرد ند ، مشخصه یک شیوه ا قتصا دی و تا ریخی مشخص ا ست ، بنا بر ا ین همه کسا نی که ما را به آن د وره تا ریخی بر میگرد ا نند مرتجع هستند وهمه کسا نی که با آ زادی ا نسانها مخا لفت میکنند و ما را به محد ود کزدن آ زا دی میکشا نند مرتجع هستند " ---- " ا گر ما مواظب نبا شیم عناصر ضد ا نقلا ب د ر لبا س مذ هب ولبا س اسلا م ما را بر خواهند گرد ا نید به ا رتجاعی که سا لها ما را ببند کشید ه واستثما ر کرده وتزویر کرده است " ---" ارتجاع هیچوقت در لباس خود ش ظاهر نمیشود ، همیشه در لبا س مبدل ا ست بنا برا ین در همه صفوف میتوا ند با شد ، ا نقلا بیون را مینوا ند موا جه با ا شکال کند چون مزورانه عمل میکند ، درنتیجه وقنی شما می توا نید ارتجاع را شنا ساییکنید که خط خود تان را روشن کنید....وقتی شما خطوط اسا سی اید ئو لو ژیتان را مشخص کرد ید ، وقتی دقیقا در تمام قسمتها راه حلها را عرضه کرد ید ، آنوقت است کسا نی که در قا لب مذهب وا ید ئولوژی ویا از نظر محتوی مخا لف با ا ید ئولوژی ما حرکت میکنند ، مشخص میشوند ، وقتی شما راه درست را نشان د اد ید ، راه ناد رست ولو اینکه لبا س دوست را به تن کرده باشد مشخص میشود... " درضمن " وقتی قدرت اداره کشور را متمرکزکنیم و در یک آد م بد ون ا رتبا ط با بقیه آ دمها قرار دهیم ا ین خود ا رتجاع ا ست " ١٢- یعنی با ز به عقب با ز گشته ا یم و....اگر خوشبینانه بنگریم اورا زندانی یک گروه کرده ایم. بنابراین از نظرما " طرح مسئله شوراها برای شیوه حکومت یعنی طرز تفکر انقلابی وتا زه وا سلا می است، اما غیر از این ارتجاعی است " سامی در همان شرا یط اول انقلاب احساس خطر میکرده وهشدار میداده است ، ا و میگوید " در مبارزه با ارتجاع باید خیلی هشیار با شیم ، تمام کسانیکه بخواهند مارا بیک حکومتی در یک طبقه ، دریک فرد ، ودر یک گروه ودر نتیجه بیک شیوه ضد مرد می ، دیکتا توری ببرند این ا رتجاع ا ست وبا ید با آن مبا رزه بکنیم ".می بینیم او د ر ا وا یل ا نقلا ب هنوزهم انقلابی سخن میگفت زیرا که او " درصبح انقلاب متولد نشده بود" ١٢ - ثا نیا ا نقلا ب توسط ضد ا نفلاب تسریع شد ه بود تا به هد فهای اولیه خود که آزادی ود موکراسی وعدالت بود نرسد ونرسید ، اگرچه هشیاری مردم ما اجازه نداد رژیم ارتجاعی سلطنتی هم به خواستههای خود که بازگشت به گذشته بود برسد ، ولی باز هم ا نقلا ب گرفتار چا لشها بخاطر جنگ تحمیلی و.جنگ داخلی و...شد و" رویارویی دونسل و.خشونت..و... سامی اولین قربانی این روند بعداز مدتی ، در مطبش بتحریک د شمنان ا ند یشه با د شنه متعصبین کور مغزش متلاشی شد تا د یگرکسی آ زا د نیند یشد ، از این ببعد ایران در د نیا بیشترین آمار فرار مغزهارا بخود اختصاص داد. وپی آمد د یر هنگامش – اگر سیاست تا بحال از د ین خرج میکرد ازین ببعد از امام زمان خرج خواهد کرد.
پاورقیها
١- نقل لز ما رسل گوشه – فیلسوف سیاسی - پاریس – در مرکز مطالعات عالی علوم اجتماعی
٢—نقل از پر.فسور ویسمن فیلسوف آ لمانی در مرکز پژوهشهای عالی علوم انسانی پاریس
٣ – جامعه شناسی تئوریک غیر از جامعه شناسی میدانی است که بیشتر با فرضیهها در مورد یک سیستم همراه است از آلن تورن – پاریس
٤- مصاحبه در کنگرهای در برلن ، ترجمه حبیب اله عباسی نقل ازروزنامه وقایع اتفاقیه ،
٥- ویسمن فیلسوف آلمانی – در سخنرانی پاریس
٦- از مارسل گوشه فیلسوف سیاسی
٧- در ایمورد میتوانید به روزنامه کیهان ١٨تیر ١٣٥٨ رجوع کنید.
٨ - میتوانید بصورتجلسات دوره اول مجلس نگاه کنید
٩- نقل از روزنامه مردم ایران ( جاما ) سال ٥٩ تهران
١٠- نقل از سخنرانی سامی تحت عنوان " ا سترا تژی انقلا ب ا یرا ن" در سال ٥٩
١١- ازمهندس بازرگان در سومین شماره یاد نامه سامی
١٢- نقل از یادنامه شماره ١