پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
بیش از بیست سال است که با مشکلات پناهندگان سروکار دارم و هنوز نتوانستهام باور کنم که جهان میتواند اینقدر بیرحم و خشن باشد و میلیونها نفر در حسرت خانه و کاشانه و رویای بدست آوردن حداقل حقوق انسانی خود در گوشه و کنار دنیا پراکنده باشند؛ جهانی که روایت آن را از زبان گروه کوچک پناهجویانی میشنوم که فرصت آشنایی با آنها را پیدا کردهام. بخش کوچکی از میلیونها پناهندهای که مرا با خود به دنیایی میبرند که سرشار از جنگ، بیعدالتی، خشونت، فقر و نابرابری است. دنیایی که در آن ازصبر و تحمل آدمها و توان آنها برای گریز از شرایط غیر انسانیشان حیران میمانم و فکر میکنم مگر میشود با اینهمه رنج بازهم زندگی کرد.
در عجب میمانم از توان مادری از اریتره که روبرویم مینشیند و از من میخواهد کمک کنم تا چهار جوانش را که دیگر نمیداند در کجای جهان سرگردانند پیدا کند. هنوزحیران به چشمهای جوان افغان که روبرویم مینشیند خیره میمانم و وقتی از رنج سفرش میگوید، نفسم میگیرد، بغضم را فرو میدهم و صدای او که میگوید همه همسفرانش که خانوادهاش هم در میان آنها بودند را در راه رسیدن به اینجا از دست داده، در تمام سلولهای مغزم میپیچد و روزها و روزها آسایشم را میرباید. سالهاست که داستان رنج آنها را در گوشهای از قلب و ذهنم با خود به خانه میبرم و کابوس دردهایشان مهمان خوابهایم میشوندو آنقدر به ناچار با آنها کلنجار میروم تا اینکه دوباره امانی در خود برای ادامه کار بیابم.
سالهاست که رفتار گروهی از پناهندگان غمگین و خشمگینم میکند، سالهاست که از بیانصافی و ناصادقی آنها در درونم به خشم آمدهام و بارها آرزو کردهام کاش منصفتر باشند و در اعترافی صادقانه باید بگویم که همیشه برایم آسان نبوده میان وظایف کاری و خواست درونیم تعادلی ایجاد کنم.
بارها و بارها از رفتار و برخورد پناهجویان کشورهای مختلف با مشکلاتشان آموختهام، از تلاش و تحملشان برای ساختن دوباره زندگی، از اینکه رنجها را به فرصتها بدل کردهاند و بخصوص از زنهایی که از امکانات برای توانمند ساختن خود سود جستهاند. سالها شاهد بودهام که چگونه مراجعه کنندگان به من در مهاجرت پا گرفتهاند و زندگی نوینی ساختهاند.
سالهاست که به همراه همکارانم شرایط نابرابر و غیر دوستانه آلمان را به حق به باد انتقاد گرفتهایم و به قوانین ضد خارجی اعتراض کردهایم. به پس فرستادن پناهجویان، به وضعیت بد مسکن آنها، به شرایط غیر انسانی کمپهای پناهندگی به میزان ناچیز پولی که به آنها میدهند تاختهایم و لبه تیغ حمله را متوجه دستگاه اداری آلمان کردهایم. به حملات وحشیانه گروههای دست راستی علیه پناهجویان اعتراض کردهایم، در مقابل خشونتهای سازمان یافته گروههای دست راستی و تظاهرات ضد خارجی این گروهها از حقوق خارجیان دفاع کردهایم.
اما در آغاز سال نو میلادی احساس میکنم به گروه بزرگی از مردم آلمان مدیونم، به همه آدمهایی که در آرامش و بیهیچ ادعایی به اشکال مختلف از حقوق پناهجویان و خارجیان در کشورشان حمایت میکنند، بیآنکه این حمایتها انعکاسی جدی در جایی داشته باشد و بیآنکه کسی دراین میان پی نامی باشد. به همه هزاران نفری مدیونم که برای دفاع از حقوق خارجیان به خیابان میآیند تا قانونگذاران و صاحب منصبان کشورشان را وادارند برای زندگی خارجیان شرایط بهتری را فراهم کنند، همه کسانی که با موزیک، تئاتر و شور به خیابان میآیند تا درمبارزهای صلح آمیز فضای زیستی بهتری برای پناهندگان بوجود آورند. کسانی که اغلب بدون حضورخود ما خارجیها در خیابان هستند.
علاوه بر حضور گسترده آنها در خیابانها فعالیتهای دیگری هم انجام میگیرد که برای خیلیها شناخته شده نیست. با افزایش تعداد پناهجویان در آلمان در محلههای مختلف گروههای خودجوشی تشکیل شدند تا امکانات محلی در اختیار پناهجویان قرار بدهند، امکاناتی مثل آموزش زبان آلمانی، فراهم کردن شرایطی بهتر برای کودکان پناهجو و بیشتر از همه همدلی و فهم شرایط زندگی آنها و در عین حال تشکیل جلسات روشنگری برای توضیح شرایط پناهندگان به دیگرانی که با پناهجویان و اقامتشان در محلاتشان مشکل دارند.
در ادامه توجه رسانههای آلمان به مسئله پناهندگان، روزنامه محلی شهر ما چند مطلب در رابطه با وضعیت پناهندگان و فعالیتهای مرکز پناهندگی ما نوشت، تنها چند ساعت از انتشار روزنامه گذشته بود که زنگ تلفن مرکز ما برای لحظهای هم قطع نشد، و دهها ایمیل دریافت کردیم از کسانی که آمادگی خود را برای فعالیت داوطلبانه اعلام میکردند، افرادی از اقشار مختلف اجتماع، از بازنشستگان گرفته تا پزشکان و هنرمندان و شاغلانی که حاضر بودند تخصصهای خود را به رایگان در اختیار پناهجویان قرار دهند. چندین نفر اعلام آمادگی کردند تا روزهای کریسمس پناهندگان را در خانهشان مهمان کنند و یا اتاقی در اختیار آنها قرار بدهند.
دانش آموزان مدرسهای برای پناهجویان شرکت کننده در کلاسهای زبان مرکز ما اکسیونی ترتیب دادند و بیش از صد جعبه کفش را با کادوهایی برای روزهای کریسمس پر کردند و با بسته بندی زیبا در اختیارمان گذاشتند. گروه دیگری از دانشجویان با جمع آوری پول صد کتاب درسی برای کلاسهایمان خریدند. گروهی برایمان مربا تهیه کردند و پول فروش آنرا در اختیارمان گذاشتند. حساب بانکی ما از اعانههایی پر شد که کناریکی از آنها نوشته شده بود بچههای کلاس اول دبستان، و یا گروهی که با تهیه و فروش اجناسی پولی جمع آوری و به حساب ما ریخته بودند، بیآنکه ما آن گروه را بشناسیم. مرد مسنی که میخواست شماره حساب ما را برای پرداخت اعانه بداند در جواب من که آدرسش را میخواستم تا برایش کارتی به نشان تشکر بفرستم با تعجب پرسید که من برای چه چیزی میخواهم از او تشکر کنم؟، این حداقل کاری است که او میتواند انجام دهد و باید اینکار را بکند. این خدمات تنها نمونهای کوچک بودند از اعاناتی که در روزهای اخیر در اختیارپناهندگان قرار گرفته است. این خدمات بیشتر از آنکه جنبه مالی آن اهمیت داشته باشد، ایدهها و همدلیشان بود که نشان از بیتفاوت نبودن آنها نسبت به شرایط زندگی پناهندگان است.
آنچه بخصوص اهمیت این کارها را بیشتر میکند این است که بیهیچ توقعی انجام میشوند، نه برای اینکه نامی از ارائه دهندگان آن در جایی ثبت شود و نه برای اینکه رفع بلا از وجود خود و خانوادهشان بشود ویا اینکه پاداشش را در جایی و یا وقتی دیگر بگیرند.
رستورانی در شهر ما اعلام کرده است که درآمد یک شبش را به تمامی برای کمک به پناهجویان در اختیار مرکز ما میگذارد، آنها برای فروش آن شبشان تبلیغ فراوان کردهاند و از مشتریانشان خواستهاند که برای یک هدف انسانی بنوشند.
در آغاز سال نو میلادی شما هم اگر مایل بودید جامتان را به سلامتی کسانی بنوشید که با حضور آرام و بیادعایشان کمک میکنند تا دنیا کمی بهتر باشد و یادمان بیندازند که هنوز شعلههایی وجود دارد تا نگذارند سیاهی، خشونت و رنج دنیا را به تمامی به نابودی بکشاند.
■ خانم کشاورز من ۱۷ سال است که در شرایط بیهویتی به سر میبرم ولی از آزادیهایم خشنودم و از این که شانس شناخت انسانهایی را یافتم که هرگز در شرایط عادی زندگیم امکان نداشت چون دنیای خشن و پر از ترس و ناامنی به من و دیگران این فرصت را نمیداد که خود را نشان دهند. از شما خیلی سپاسگزارم که از این انسانهای شریف که نورهای امید و انسانیت را در دل و روح کاشته و به زندگی، زندگی میبخشند، یاد کردید. چه قدر قشنگ است که از معرفی انسانهای “خوب” بیسر و صدا، نهراسیم و از آنان به هر زبانی که میتوانیم سپاسگزار باشیم. دنیا پر است از این انسانها و من بسیار خوش شانس هستم از این بابت.
آرزو می کنم بتوانم روزی به آنان بپیوندم. و برای سلامتی شما که انسانی پر مهر و قدرشناس هستید، امشب جامی خواهم داشت. پایدار باشید.
ایوا
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|