iran-emrooz.net | Wed, 16.11.2005, 4:17
فردا که آفتاب حقيقت شود پديد...
بابک جاودان خرد
بزودی پروندهی هستهای ايران برای چندمين بار طی دو سال گذشته مورد بررسی و راستیآزمايی شورای حکام آژانس بينالمللی انرژی اتمی قرار میگيرد و لابد دوباره پس از مقاديری بحث و موضع گيری و تک و پاتک، آژانس به رهبری اتحاديهی آنگلوژرمن ساکسونی بيانيهی "شديد اللحنی" صادر و جمهوری اسلامی را به شفافيت و همکاری بيشتر و فراگيرتر دعوت خواهد کرد و... روز از نو، روزی از نو!
در اين ميان اما آنچه که از نظرها پنهان میماند و کسی هيچ صحبت، ولو اشارهای، هم دربارهی آن نمیکند اين است که: آيا نيروگاه هستهای بوشهر که در مجاورت بلافصل خليج ِ فرا استراتژيک فارس واقع است و از نظر موقعيت سوقالحيشی بمراتب از چرنوبيل در اوکرايين مهمتر، ايمنی کافی دارد و آيا اصولا روسهای "عزيز" که خيلی دلشان برای تامين نيروی برق ايران ِ سرشار از مواد نفتی و گازی میتپد، ضمانتی در مورد کارکرد بیخطر اين تاسيسات به دولت- ملت اسلامی اکنون فربه از "غرور ملی، و روز و شب بيقرار برای "فرج امام زمان" ، دادهاند؟ آيا اين رفقای "نيمه راه" سابق و دودوزه باز حاضر، به واقع توانستهاند آن نواقص و سوء مديريتهای منتهی به فاجعهی چرنوبيل را برطرف کنند، که اکنون ۲۰ سال پس از آن "دستهگل استالينی" به فکر راهاندازی نيروگاهی از همان قماش برای کشور "گل و بلبل" ما افتادهاند؟ آيا اين همسايه شمالی که در ۲۰۰ سال گذشته تا توانسته ما را گداخته و نواخته، میتواند به ملت ايران که برخلاف دولت اسلامی اش ابدی است، تضمين بدهد که فاجعهای از نوع چرنوبيل را برای ما و ديگر ساکنان زيست- بوم خليج فارس رقم نزند؟ از آن جا که مردم ايران با "ذکر مصيبت" بيگانه نيستند، بجاست نگاهی کوتاه به اين حادثهی منتهی به فاجعه، به نقل از ويژه نامهی شرق ۲۱ آبان بيندازيم تا پرتوی هرچند کم سو به عمق فاجعهی محتمل افکنده شود:
بدترين حادثه در تاريخ انرژی هستهای در ۲۶ آوريل ۱۹۸۶ در مرکز هستهای چرنوبيل در نزديکی کیاف اوکرايين روی داد. فروگدازش (ذوب) هستهای در يکی از راکتورهای اين مرکز موجب بروز آتش سوزی و انفجارهای پی درپی شد که مرگ ۳۱ نفر از ساکنان محل را به دنبال داشت. ابری از مواد راديو اکتيو قسمت بزرگی از اروپا، از غرب شوروی گرفته تا اروپای شرقی و اسکانديناوی را پوشاند. حدود ۱۳۵ هزار تن فورا مناطق اطراف چرنوبيل و نزديک به ۸۰۰ هزار نفر، نواحی بارش راديواکتيو در اوکرايين، بلاروس و روسيه را ترک کردند. منطقهای به وسعت ۱۰ هزار کيلومتر مربع برای مدتی نامعلوم از سکنه خالی شد. به سختی میتوان تعداد دقيق تلفات را مشخص کرد. آمار رسمی ميزان تلفات را تا ۳۰۰ هزار تن اعلام کردهاند ولی بسياری معتقدند که اين تعداد تا ۴۰۰ هزارنفر میباشد. روسيه، بلاروس و اوکرايين متحمل هزينههای سنگينی برای رفع آلودگی و مراقبتهای بهداشتی شدهاند. اما هنوز عوارض طولانی مدت اين فاجعه کاملا روشن نشده است...
و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل! مردم بیدفاع و ناآمادهی ايران، به ويژه مردم محروم استانهای فارس و هرمزگان، قربانيان بلا فصل اين فاجعهی محتمل خواهند بود و دولت "مهرورز" و "راديواکتيو پراکن" جمهوری اسلامی ، پشتگرم به دوستی "خاله خرسه" و اخيرا "دايی اژدها" و بی اعتنا به سياستهای "کوچه علی چپ زنی" غرب سوداگر، همچنان به سياست خاک پاشيدن به چشم مردم گرسنه و درمانده ايران ادامه میدهد و برطبل غنی سازی و سانتريفيوژپردازی و يو سی اف بازی و ديگر "بازي"ها میکوبد. تو گويی حال که غرب در حملهی نظامی به ايران و اهدای "نعمت"ی ديگر به رژيم ملايان دست به دست میکند، خود بايد موجبات نکبتی ديگر، و اين بار از نوع "اتمی" آن را برای ملت "شهيدپرور" ايران فراهم سازد تا مگر در ظهور حضرتش تعجيل شود!
اما آنچه که حيرت و خشم برمی انگيزد سکوت کليهی نيروهای سياسی و حقوق بشری درون- برون مرز در اين باره و دست ِ بالا تکرار همان ترجيعبند غربیها يعنی "چرخهی غنی سازی رژيم نابود بايد گردد!" است. گويی ايشان نيز خاک در چشم به افسون رژيم دچار آمده و ازفاجعهی محتملی که سالی بيشتر به آغاز شمارش معکوس آن باقی نمانده، غافلند. همچنانکه غافلند:
فردا که آفتاب حقيقت شود پديد
شرمنده رهروی [است] که "عمل برمجاز" کرد.
بابک جاودان خرد