يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
سهشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ – 17 سپتامبر 2013
فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همایشی تشکیل دادهاند و به مناسبت آن هم رییس جمهور حکومت اسلامی و هم ولی فقیه آن در جمع آنان سخن گفتهاند. در این سخنرانیها به دو موضوع بحثانگیز اشاره شده است. یکی دخالت سپاه در امور سیاسی کشور و دیگری فعالیتهای اقتصادی آن. اولی، سپاه را به صورت یک عامل تعیین کننده در صحنه سیاسی کشور در آورده است، و دومی میدان وسیعی برای رانتخواریها و فسادهای گسترده مالی و تجارت قاچاق فراهم آورده است. در مجموع، میتوان سپاه پاسداران را بزرگترین بازیگر تعیین کننده سیاست و اقتصاد کشور دانست. البته علاوه بر اینها، سپاه نقش عمدهای در فضای امنیتی و سرکوب در ایران و تروریسم در خارج کشور بازی میکند و با ایجاد نهادهای موازی اطلاعاتی و امنیتی (همراه با خانههای امن و زندانهای مخفی خود) در مقابله خشن با اعتراضات مردمی و تعقیب و آزار دگراندیشان دست بازی دارد. اظهارات خامنهای و روحانی در جمع فرماندهان سپاه بیانگر آن است که سپاه با محدودیتهایی نسبت به گذشته همچنان میتواند به فعالیتهای خود ادامه دهد.
سپاه به هدف دفاع از «انقلاب» در برابر نیروهای «ضد انقلاب» تأسیس شد. در آغاز، نیروهای ضد انقلاب به عوامل رژیم شاه و کسانی که قصد باز گرداندن شاه به قدرت را داشتند اطلاق میشد. ولی در فاصله کوتاهی با استقرار روحانیت و قبضه کردن قدرت از سوی آنان، تعبیر «ضد انقلاب» گسترش یافت و به کسانی نیز تعلق گرفت که ایدئولوژی ولایت فقیه را نپذیرفتند، و لو این که خود در انقلاب شرکت داشتند و یا از آن حمایت کرده بودند. بدین ترتیب، سپاه وظیفه خود دانست که سرکوب اعتراضات را از تهران گرفته تا کردستان و نقاط دیگر کشور وظیفه خود تلقی کند و فعالانه در این امر شرکت کند. بسیاری از کشتارها در غرب کشور و همچنین در مرکز و سایر نقاط کشور به دست سپاه صورت گرفت.
با شروع جنگ ایران و عراق، سپاه نقش اصلی در عملیات جبهه را در دست گرفت. علاوه بر این، سازمان بسیج مستضعفین برای تشکیل ارتش «بیست میلیونی» تشکیل شد و سپاه گروه گروه کودکان و نوجوانان را از طریق بسیج به خدمت گرفت و روانه جبهههای جنگ کرد تا در نقش «مین پاک کن» به نوعی عملیات انتحاری دست بزنند و مسیر پیشروی نیروهای سپاه (و ارتش) را باز کنند. جنگ که با اصرار فرماندهان سپاه هشت سال طول کشید به صورت خفتباری برای جمهوری اسلامی و با تلفات سنگینی به پایان رسید، ولی سپاه که در این نبرد 8 ساله آبدیده شده بود قدرت بزرگی به هم زد و به عنوان یک بازوی امنیتی و نظامی در ردیف سه قوه حاکمه جمهوری اسلامی قرار گرفت.
آیت الله خمینی گفته بود که سپاه (و بسیج) نباید در سیاست دخالت کنند. منظور او البته این بود که سپاه در اختلافات درونی درون حکومت دخیل نشود. و گرنه، با نقشی که از همان آغاز سپاه به عهده گرفته بود سرکوب نیروهای اپوزیسیون دخالت در سیاست تلقی نمیشد. برای سپاه، انقلاب معنایی جز خمینی و اندیشههای او نداشت. از این رو، هر کس و هر گروهی که به لحاظ سیاسی یا ایدئولوژیک با خمینی زاویه داشت، نه مخالف سیاسی و بلکه ضد انقلاب محسوب میشد. پس از فوت خمینی و جانشینی علی خامنهای، سپاه همان وظایف را در قبال منتقدان و مخالفان خامنهای به عهده گرفت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عمل به سپاه پاسداران نظام ولایت فقیه تبدیل شده بود و به مقابله با هر کس یا نیرویی که مخالف ولی فقیه تشخیص میداد میپرداخت.
فعالیتهای اقتصادی گسترده سپاه، به موازات فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات، از سالهای پس از جنگ شروع شد. ورود این دو تشکیلات امنیتی پر قدرت به عملیات اقتصادی به معنای ورود به امکانات گسترده رانتخواری و فلج کردن بخش نوپای خصوصی بود. این دو نیروی امنیتی با سوء استفاده از قدرت و امکانات سرکوبگرانه خود از هیچ گونه تهدید و تطمیع ابا نداشتند و یا کمترین اعتنایی به قانون و مقررات حاکم بر فعالیتهای اقتصادی نمیکردند. طولی نکشید که گزارشها از وجود اسکلههایی در بندرهای ایران خبر میدادند که گمرک و سازمانهای دولتی نظارتی بر آنها نداشتند و تحت کنترل سپاه بود. تعبیر «برادران قاچاقچی» که از سوی احمدینژاد رییس جمهور اسلامی پیشین به کار رفت، یکی از صریحترین اشارات عالیترین مقام اجرایی کشور به وجود این اسکلهها و نقش سپاه پاسداران در استفاده خلاف قانون از آنها بود.
قدرت اقتصادی سپاه و وظیفهای که در حمایت از نظام ولایت فقیه بر عهده گرفته بود به آن اجازه میداد که نه فقط در سرکوب مخالفان نظام و بلکه در اختلافات درونی نظام نیز دخالت کند. اولین اقدام صریح سپاه در این گونه از موضعگیریها، نامه تهدید آمیز 24 تن از سران سپاه در سال 1378 به رییس جمهور وقت محمد خاتمی بود. خاتمی مخالف نظام نبود و با التزام به ولایت فقیه و رآی اکثریت قاطع مردم به ریاست جمهوری همین نظام رسید. ولی این خصوصیات برای فرماندهانی که از سوی خمینی از شرکت در سیاست منع شده بودند کافی نبود که خاتمی را خودی بشناسند و در برابر او موضع نگیرند. سپاه اکنون علنا و رسما به دخالت در سیاست پرداخته بود و به طرفداری از جناح خاصی در درون حکومت و مقابله با جناح دیگر برخاسته بود. عمل این فرماندهان از سوی بسیاری از هواداران خاتمی تخطئه شد، ولی خامنهای که راه را برای ورود سپاه به سیاست باز کرده بود واکنش خاصی نشان نداد.
اکنون روشن بود که سپاه در دستهبندیهای درون حکومت بیکار نمینشیند و بلکه به عنوان یک عامل (گاه تعیین کننده) به صحنه سیاست وارد شده است. علاوه بر ابن، سپاه از طریق نیروی قدس خود در خارج کشور فعال شده بود و سیاست خارجی ایران را دچار اخلال میکرد. اولین اثر قاطع دخالت در سیاست داخلی، نقش سپاه و بسیج در انتخابات ریاست جمهوری 1384 و پر کردن صندوقهای رأی به نام محمود احمدینژاد به اشاره بیت ولی فقیه بود. این برای اولین بار بود که یک نهاد وابسته به حکومت، ولی موظف به عدم دخالت در تحولات حکومتی، به صورت سازمانیافته صحنه سیاسی ایران را به اراده خود تغییر میداد. اکنون دیگر کمترین اثری از آن چه که خمینی در باره سپاه گفته بود باقی نمانده بود. قدرت سیاسی و اقتصادی سپاه به تدریج در سایر ارکان حکومتی نفوذ میکرد و و بسیاری از سپاهیان در قوای سهگانه حکومت و به خصوص مجلس شورای اسلامی و دولت مستقر شدند.
اوج نمایش قدرت خیابانی سپاه پاسداران (پس از سالهای خونین دهه 60) در انتخابات سال 88 و وقایع پس از آن بود. سپاه و بسیج با اشاره ولی فقیه به جان معترضان افتادند و زدند و بستند و کشتند تا آنجا که جمعیتهای میلیونی را از خیابانها راندند و ریاست محمود احمدینژاد (رییس جمهور مورد نظر خامنهای) بر جمهوری اسلامی را مستقر کردند. ولی این درجه حمایت از یک فرد مورد نظر ولی فقیه، و مقابله خشونتبار با کسانی که برای سالیان در ارکان مختلف جمهوری اسلامی به این نظام خدمت کردهاند و سرکوب آنان، آغاز افول اعتبار این نهاد به عنوان پاسدار انقلاب نیز بود. دیری نکشید که روابط احمدینژاد نه فقط با سپاه دستخوش تغییر شد که او با ولی فقیه نیز در افتاد و پاداش کمکهایی را که به او کرده بودند کف دستشان نهاد. اصطکاک عملیات سپاه با دولت احمدینژاد به خصوص در زمینههای اقتصادی به آنجا رسید که او رسما از سپاه تحت عنوان «برادران قاچاقچی» یاد کرد، و یا وقتی نماینده خامنهای در سپاه «مهندسی انتخابات» را «وظیفه سپاه» برشمرد او از قدرت مردم در «مدیریت» آنان سخن گفت.
در هر صورت، افتضاح باند خامنهای و سپاه در بالا آوردن احمدینژاد و عواقبی که نصیب آنان (و کشور) شد، عزم و اراده آنان را در صحنهسازی مشابهی برای انتخابات 92 دچار تزلزل کرد، و این امر اجازه داد که حسن روحانی با رأی بالایی (بدون مهندسی سپاه) به قدرت برسد. اکنون هم خامنهای مجبور شده در برابر روحانی انعطاف بیشتری (به خصوص در روابط خارجی) نشان دهد و هم سپاه ریاست روحانی را به رسمیت بشناسد و خودسری کمتری بروز دهد. روحانی در سخنان خود از سپاه خواست که از ورود در سیاست بپرهیزد و فعالیتهای اقتصادی خود را به چند پروژه بزرگ محدود کند. این موضع روحانی قابل فهم است: بخش خصوصی آن قدر توانمند نیست که بتواند پروژههای بزرگ را به عهده بگیرد، و سپاه ظاهرا تنها نهاد داخلی است که در این پروژهها میتواند با مقاطعهکاران خارجی رقابت کند. در عین حال، روحانی تلویحاً خواسته است که سپاه از آن دسته از فعالیتهای اقتصادی که در توان بخش خصوصی است دست بکشد و دیگر در این زمینهها از قدرت خود سوء استفاده نکند.
خامنهای نیز سخنانی با سپاهیان داشت که از مقوله دیگری بود. او پس از همه افتضاحات و فجایعی که دخالت سپاه در تحولات سیاسی کشور به بار آورده است هنوز نمیتواند سخن سلف خود را، که سپاه را از دخالت در سیاست منع کرده بود، تکرار و تأیید کند. او به جای این سخن دخالت سپاه در سیاست را «نالازم» میداند و یا به تعبیر خودش «لزومی ندارد سپاه در عرصه سياسی پاسداری کند». یعنی از دید او دخالت سپاه در سیاست تا کنون نه فقط مجاز و بلکه وظیفه آن بوده است. و اصولا یعنی چه که دخالت سپاه در سیاست «لزومی ندارد»؟ یعنی شما هنوز میتوانید هر جا مایل بودید وارد عمل شوید و بزنید و ببندید و بکشید، ولی این کار همیشه لازم نیست و لابد وقتی لازم میشود که رهنمودی از بیت من به شما برسد. آقای خامنهای فرق بین «منع» و «عدم لزوم» را که یکی معادل «حرام» و دیگری «نفی وجوب» است میداند و دقیقا عملی را که سلف او منع (یا حرام) کرده او با همه تجربه فاجعهباری که نقض این منع به بار آورده اکنون حد اکثر آن را ناواجب میشمارد - یعنی عمل شما ممکن است از مقوله مستحب و مباح و یا مکروه باشد و در هر صورت (چون منع نشده) مجاز. با این رهنمود، سپاه میتواند همچنان و بدون دغدغه در سیاستهای داخلی و خارجی کشور دخالت کند (و احیانا فاجعه بیافریند) بدون این که به کسی جز شخص خامنهای پاسخگو باشد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|