يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
در روزهای گذشته متنی از سخنانهاشمی رفسنجانی بر روی سایتهای اینترنتی قرار گرفت که مرضيه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه مجبورشد اظهارات منتسب به ایشان راتکذيب کند. وی گفت: «اظهارات رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام تحريف شده و از سوی دفتر ايشان نيز تکذيب شده است”. افزون بر موضع دولتی، برخی نیز بر اصالت سخنان رفسنجانی تردید نشان دادند. در پی انتشار یاداشت منتسب به رفسنجانی یک فایل صوتی نیز از سخنان ایشان پخش شد. برخلاف تصور برخی، آنچه رفسنجانی در این سخنرانی بیان کرده است، اصیل و کاملا در ادامه سیاستی است که او در سالهای اخیر در ایران بکار گرفته است. سیاستی که او را از دیگر مقامات نظام، از جمله رهبر دور، و به منتقدان نظام نزدیک کرده است.
رفسنجانی در این سخنرانی با اشاره به جنگ داخلی سوریه میگوید: «مردم سوریه در این دو سال آسیبهای زیادی دیدند. بیش از ۱۰۰ هزار کشته دادند و حدود ۸ میلیون از آنها نیز آواره شدهاند. زندانها پر از مردم شده است. زندانها جا ندارند، برخی از ورزشگاهها را زندان کردهاند. مردم از طرفی مورد حمله شیمیایی حکومت خودشان قرار میگیرند و از طرف دیگر باید انتظار بمبهای آمریکا را داشته باشند.» گفتههایهاشمی رفسنجانی در باره بحران سوریه وکاربرد بمب شیمیایی بسیار حساب شده، سنجیده و ماهرانه انجام گرفته است. او برخلاف آمریکا ستیزان، به محافل جهانی نشان داده است که جمهوری اسلامی، حاضر نیست حفظ و امنیت خود را قربانی حفظ بشار اسد کند.
در این گفته فقط مسأله کاربرد سلاح شیمیایی نیست که برخی تصور میکنند اشتباهی رخ داده است و به جای کلمه مخالفان، حکومت گفته شده است. در این گفته واقعیتهای عریان دیگری نیز بیان شده است که نمیتواند همه آنها را اشتباه و یا خطایی لفظی دانست. به نظر نگارنده بازگویی این واقعیتهای تلغ به عمد گفته شده است. اینها بخشی از سخنان و اعتراض مردم ایران است که جمهوری اسلامی صدای آنها را خفه کرده است. دلیل بازگویی این واقعیتها را باید نخست در وضعیت بسیار اسفناک و عملیات ضد بشری رژیمی دانست که نزدیکترین متحد جمهوری اسلامی در جهان به حساب میآید. اقدام ضد بشری رژیم سوریه و همسویی جمهوری اسلامی با آن، عامل دیگری است که تنش جهانی با ایران را بیشتر کرده است. رفسنجانی میخواهد فاصله خود را از این وضعیت نشان دهد و با مردم معترض ایران و جهان همصدا شود. دوم، درک رفسنجانی از وضعیت بحرانی ایران است، که نمیخواهد سرنوشت جمهوری اسلامی را با سرنوشت رژیم اسد گره بزند. او میداند که حکومت ایران برای حل مشکلات خود باید میان رژیم اسد و برقراری رابطه با غرب و کشورهای همسایه یکی را انتخاب کند. رفسنجانی سیاستمدار زیرک و بیهمتایی است که جمهوری اسلامی را از بحرانهای مختلف گذر داده است.
مواضع مقامات جمهوری اسلامی درمورد کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه هم نشان از سرگردانی آنها، و هم نگرانی فراوان است که مبادا حمله نظامی آمریکا به سوریه، به ایران نیز سرایت کند. تند ترین گفته از سردار سید مسعود جزایری معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بیان شده است. او تأکید کرده است “امریکا محدوده خط قرمز جبهه سوریه را میداند و هرگونه عبور از خط قرمز سوریه پیامدهای شدید برای کاخ سفید در پی خواهد داشت.” آنچه رفسنجانی را وادار کرده که واقعیتهایی را در باره سوریه به زبان آورد، نگرانی از برداشتی است که غرب ممکن است از گفتههای افرادی مانند جزایری بکنند. زیرا در پی گفتههای سردار جزایری، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز، سخنانی تحریک آمیز بیان نمود. وی در هشدار باشی به آمریکا اعلام کرد که “ضمنا باید نگران فرزند نامشروع صهیونیستی خود در منطقه باشید.”
اما اینگونه موضعگیریهای تند نه تنها دیگر تکرار نشد، بلکه آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی خود به میان آمد و تأکید کرد که: “منطقه، مثل انبار باروت است و هیچ آیندهای را نمیتوان پیشبینی کرد.” وی تصریح نمود که مقامات بدون کارشناسی موضع گیری نکنند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که نخست کاربرد سلاح شیمیایی را به گروههای تروریستی نسبت داده بود، پس از شنیدن سخنان رهبر، که در موضع حس روحانی، رئیس جمهور نیز بازتاب یافت، از تکرار آن خود داری نمود. روحانی بیآنکه کار برد سلاح شیمیایی را به رژیم اسد یا مخالفان او نسبت بدهد “هر گونه استفاده از سلاحهای شیمیایی” را محکوم کرد. و بالاخره هیئت اعزامی مجلس، به سرپرستی بروجردی با سفر به سوریه و ملاقات با اسد، در مصاحبه خود به بیان مواضع کلی جمهوری اسلامی بسنده کرد و از تهدید آمریکا و اسرائیل سخنی نگفت. به نظر میرسد خارج از اعلام ادامه پشتیبانی از اسد، که قابل پیشبینی بود، ماموریت این گروه بیشتر آن بود که به اسد بفهمانند که روی مداخله جمهوری اسلامی در رویا رویی با آمریکا حساب نکند. زیرا ایران خود در وضعیت شکنندهای قرار دارد.
نقش رفسنجانی به عنوان سیاستمداری کار کشته در عقبنشینی جدید جمهوری اسلامی بسیار پر اهمیت است. امروز نفوذ اجتماعی او در جامعه به مراتب بیشتر از دیگر سران جمهوری اسلامی است. او به عنوان سیاستمداری که جمهوری اسلامی را از بحرانهای مختلف عبور داده است، شناخته میشود. برای نمونه پایان دادن به جنگ ایران و عراق یکی از برجستهترین موارد کاردانی و تیز هوشی رفسنجانی بود. اوبعنوان یکی از مدافعان جنگ هشت ساله ایران و عراق، که شش سال آن بیهوده و با هزینههای گزاف انسانی و مالی همراه بود، کوشید که با تدبیر پیش از فوت خمینی آن را خاتمه دهد. او میدانست تنها شخصی که میتواند بدون رودر رویی با مدافعان داخلی ادامه جنگ، به آن پایان دهد، آیتالله خمینی بود. خمینی اهداف جنگ را در درجه نخست تثبیت و استحکام درونی نطام، و دوم صدور انقلاب به کشورهای دیگر میدید. بدین منظور جامعه را برای ادامه بیست سال جنگ آماده میکرد. ولی رفسنجانی نه تنها زمان ضرورت پایان دادن به جنگ را شناخت، بلکه آن را فقط توسط خمینی ممکن میدانست. او میدانست که جنگ در عین حال بستر کسب و کار گروههایی شده بود که بدون فرمان خمینی حاضر نمیشدند، آنرا به سادگی رها کنند. آنها میتوانستند تلاش رفسنجانی برای پایان دادن به جنگ پس از فوت خمینی را خیانت به امام تلقی کنند.
نمونه دیگر از توانایی سیاسی رفسنجانی در زمان حمله آمریکا و متحدیناش به عراق بود. با شروع حمله نظامی به عراق، گروههای آمریکاستیز درون حکومت ایران خواهان آن شدند که جمهوری اسلامی درکنار صدام حسین علیه آمریکا بجنگد. رفسنجانی با درک درست از پی آمدهای خطرناک آن، مانع این کار شد. گروههایی نا دانسته میخواستند سرنوشت جمهوری اسلامی را به سرنوشت محتوم صدام حسین گره بزنند. همانگونه که امروز او دریافته است گروههای تند رو میخواهند سرنوشت نظام را به سرنوشت اسد گره بزنند.
سومین نمونه تلاش برای گذار از بحران انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود. رفسنجانی پیش از انجام انتخابات و تقلب در آن، خامنهای را از پی آمد خطرناک سیاست ارادهگرایانه او بر جامعه، آگاه کرد. او درنامهای به رهبر نوشت که دود و آتش برخاسته از بحران را میبیند. او وضعیت انفجاری جامعه را درک کرده بود، ولی خامنهای توصیه او را به معنای دست برداشتن از قدرت مطلقه انحصاری خود ارزیابی میکرد و حاضر نشد به توصیه رفسنجانی تن بدهد. درحالیکه رفنسجانی دلسوز نظام و خواهان دوام آن بوده و هست. خامنهای نظام را در ولایت مطلقه خود تعریف میکرد و حفظ نظام را برابر با حفظ قدرت مطلق و انحصاری خود میبیند. سمتگیری رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، چهره جدید و مثبتی برای او در میان منتقدین نظام ترسیم کرد که نتایج آن در انتخابات سال ۹۲ آشکار گردید.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز رفسنجانی پا در میان گذاشت تا برای نجات نظام از بحرانی که سوء مدیریت مشترک احمدینژاد، رهبر و سپاه بوجود آوده است، راه برون رفتی نشان دهد. ولی باز خامنهای از قدرتگیری مجدد او، که این بار برخلاف گذشته با پشتیبانی وسیع مردم همراه میبود، نگران شد، و مانع ورود او به رقابت انتخاباتی گردید. اما حرکت و رأی مردم شکست اصولگرایان و تندروهایی چون احمدینژاد و سعید جلیلی را در سیاست داخلی و خارجی به وضوح به نمایش گذاشت. برخی از مشاوران خامنهای به او فهماندند که وخامت اوضاع ایجاب میکند که کسی بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند که قادر باشد حداقل مشکلات اقتصادی جامعه را کاهش دهد و برای این کار باید، برخلاف گذشته، تنش نظام با جهان غرب خاتمه یابد. ثمره این عقب نشینی پذیرش انتخاب حسن روحانی بود.
امروز بحران در سوریه به معضل جهانی بدل شده است. جمهوری اسلامی نزدیکترین متحد بشار اسد است. تندروها و جنگطلبان درون حکومت میخواهند برای حفظ اسد در قدرت، ایران را درگیر جنگ با آمریکا و متحدان آن کنند. بیآنکه بدانند با این کار ممکن است سرنوشت خود را به سرنوشت اسد گره بزنند. رفسنجانی به این واقعیت آگاه و مخالف این سیاست است. سخنان او در مورد جنایاتی که رژیم اسد مرتکب شده است، پیامی است به ایرانیان و جامعه جهانی که خط فاصل ایران با رژیم اسد را بشناسند.
واقعیت این است که عفریت جنگ ممکن است فراتر از آسمان سوریه، در منطقه خاورمیانه به پرواز در آید و ورای مرزهای سوریه، خانه و کاشانه مردمان بیگناه دیگری که هیچ نفعی در جنگ ندارند را نیز بسوزاند. مردم ایران خود قربانی جنگ تحمیلی هشت ساله با عراق بودهاند؛ و سالهاست نگران و مضطرب حمله نظامی به ایراناند.
ایرانیان هیچ نفعی در دفاع از رژیم دیکتاتوری اسد در سوریه ندارند و باید نسبت به مشارکت حکومت ایران در جنگ داخلی سوریه و پشتیبانی نظامی و مالی میلیاردها دلاری از آن اعتراض کنند. به نظر من نخبگان جامعه موظفاند، که با زبانی روشن و صدایی رسا به سران جمهوری اسلامی اعلام کنند که مبادا ایران را به ورطه هولناک جنگ در سوریه بکشانند. مردم ایران از دیکتاتوری و کشتاری که بیش از دوسال در سوریه جریان دارد بیزارند. این وظیفه هر فرد صلح دوستی است که از جنگ و پی آمدهای نفرت بار آن، مردم را آگاه کند. قبل از آنکه طبل جنگ در خیابانهای ایران به صدا درآید، باید برای خشکاندن آن در سوریه، صدای اعتراض مردم ایران به گوش مقامات جنگ طلب نظام جمهوری اسلامی برسد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|