شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 07.06.2013, 8:17

به سناریوی سیاهِ سپاهِ قدس، قاطعانه، نه بگوییم


محمد ارسی

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

اگر یکی از نامزدهای موردِ علاقۀ بیت رهبری و نهادهای نظامی‌– امنیتّی، خاصّه سعید جلیلی پیروزِ بازی انتخاباتی اعلام شود، بر حجم و وزن مصائب و مشکلاتی که گروهِ احمدی‌نژاد طی این هشت سال به وجود آورده، به گونه‌ای برق‌آسا افزوده خواهد شد.

اگر امنیتّی – نظامی‌ها بر نهاد ریاست جمهوری هم سلطه یابند، یعنی وضع موجود را در شکل بدتری می‌خواهند ادامه دهند؛ یعنی، مسئله‌ی انرژی هسته‌ای را حضرات، ناموسی‌تر خواهند کرد و از هرگونه سازش و امتیاز دهیِ متقابلی که بویِ ضعفِ نظام فقاهتی از آن به مشام آید، پرهیز خواهند نمود؛ درنتیجه، دامنه‌ی درگیری‌ها با اسرائیل و آمریکا و سعودی‌ها در خارج، و فقر و خفقان و سرکوبگری‌ها در داخل گسترده‌تر و بدتر خواهد شد...

پیروزی جلیلی یا هر یک از افراد مورد نظر نظامی‌– بسیجی‌ها، یعنی جبهۀ غَربی‌– عِبری‌– عَربی را علیه ایرانِ ستمدیده قوی‌تر کردن و برانگیختن؛ یعنی تحریم‌های اقتصادی ویرانگرتر، انزوای سیاسی و بین‌المللی بیشتر و عاقبت، جنگ و فلاکت و تجزیه و نابودی کشور... زیرا نهادهای سپاهی‌– امنیتی، خاصّه سپاهیانِ قدس که همه کاره‌اند، بر این نظراند، که اگر در سوریه با تهاجم اسرائیل و سعودی و آمریکا امروز قاطعانه مقابلۀ نظامی نکنیم، فردا در خوزستان و اصفهان باید با آن‌ها گلاویز شویم. این منطقِ شماری از فرماندهان سپاه پاسداران است که برای جلیلی قبای ریاست جمهوری دوخته‌اند، سناریویِ سیاهِ سپاهِ قدس است که داوطلبانه به استقبال فاجعه می‌روند. اگر سدّی در برابر پیروزی آنها نشویم، یعنی اجرای سناریوی سیاه سپاهِ قدس را؛ یعنی استقبال از فاجعه را آسان‌تر کرده‌ایم.

درواقع سپاه پاسدارانی که به صورت حزب سیاسی مسلح درآمده و به غولِ اقتصادی و مالی مملکت تبدیل شده، و در همه‌ی ارگان‌های مملکتی هم نفوذ پیدا کرده است، حال خیز برداشته که با روی کار آوردن فردی مثل جلیلی، سنگر ریاست جمهوری را هم از آنِ خود کند تا هیچ مانعی در برابر پیشبرد نقشه‌ی تبدیل جامعۀ ایرانی به یک پادگانِ نظامیِ مدل کره شمالی وجود نداشته باشد.

فراموش نکنیم که این نهادِ غول‌آسایِ نظامی، امنیتی، اقتصادی، مالی و صنعتی... یک حزبِ سیاسیِ مسلح است که ولی فقیه و روحانیت مبارز را هم این نهادِ نظامی سر پا نگهداشته است. به قول خبره‌ای، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سال‌هاست که از رابطۀ مُرید و مُرادی با روحانیتِ شیعه نیز دست کشیده و انحصار تفسیر امور مذهبی و تشریح احکام فقه حکومتی را هم در اختیار خود گرفته است.

آری، حضرات اکنون فعّال مایشاء شده اند، دستگاه تبلیغاتی سراسری، یعنی رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی، صنایع فضایی و انرژی هسته‌ای و وزارت امور خارج مخصوص خود را که همان دستگاهِ دیپلماتیکِ سپاهِ قدس باشد در دست دارند و به احّدی نیز حساب پس نمی‌دهند زیرا خط مشی‌– ایدئولوژیکی کشورِ بلازده‌ی ایران را نیز این قدسیانِ لشکری تعیین می‌کنند و نه فقها و علماء مذهبی...

لذا پس از سلطه بر دستگاهِ ریاست جمهوری، بیرون راندن ملایان از حوزۀ قدرتِ حکومتی، کارِ مشکلی برای سپاه نخواهد بود. اگر ضروری دیدند در برانداختنِ ولی فقیه هم تردیدی به خود راه نخواهند داد. کاری را که نازی‌های هیتلری با مجلس و شخصِ هنیدنبورگ انجام دادند، مگر جعفری‌ها و سلیمانی‌ها نمی‌توانند در مورد فقهاء به اجرا درآورند؟

مگر در دشمنی با دمکراسی و آزادی‌های فردی و یا ستیزه‌جویی با اسرائیلی و فرهنگِ مدرنِ غربی، از گورنیگ و گوبلز و عوامل هیتلری کمتراند؟

پایان سخن اینکه:
رئیس جمهوری شدن سعید جلیلی یعنی افتادن به چاهی که سپاهِ قدس کنده، یعنی آسفالت مسیرِ منتهیِ به فاجعه...
اما با یک رأی چندین ده میلیونی به عارف یا روحانی، جلوی وقوع این فاجعۀ ملی را به احتمالِ قوی می‌توان گرفت. هر چند روحانی و عارف، افراد مطلوبِ جامعۀ مترقی سیاسی ایرانی نیستند، ولی با رأی چندین ده میلیونی به حسن روحانی، ملت ایران، مخالفتِ قاطع خود را با حزب پادگانی وسیاستِ فاجعه بارِ بیت رهبری و نهادهای نظامی‌– امنیتی اعلام می‌کند.

آیا در اوضاع کنونی، در لحظه‌ای که به سر می‌بریم وسیله‌ی دیگری برای ابرازِ مخالفت با مستبدان و جلوگیری از وقوع وقایع مصیبت‌بارِ ملی در دست داریم؟

آیا این سخن به این معنی است که فعالانِ مترقی به همین رأی دادن بسنده کنند و کارِ دیگری نکنند؟

آیا معنی این سخن این است که، انتخابات آتی آزاد و سالم و دموکراتیک است؟ نه خیر، هیچکدام از این‌ها نیست، چشم امیدی هم به اصلاحاتِ داخل رژیم فقاهتی در شرایط فعلی وجود ندارد. انتخابِ میان بد و بدتر هم در میان نیست. بل انتخابِ میانِ “امرِ نامطلوب” و “فاجعه” است!

درواقع درک این مطلبِ اساسی، فهمِ بحران اندیشه‌ی سیاسی در کشور ماست. بحرانی که ریشه در ترسِ روشنفکران و فعالان سیاسی از واکنش جامعۀ سیاسی دارد و انبوهی از فعالانِ صادق و صمیمی را نیز به انفعال می‌کشاند. این نوشته را با شاه جمله‌ی نامۀ گالبرایت خطاب به پرزیدنت کِندی پایان می‌دهم. وی می‌گوید: «آقای رئیس جمهور، می‌گویند، سیاست هنرِ درکِ ممکنات است. من ولی بر این نظرام که اینگونه نیست. بل هنرِ انتخاب میانِ فاجعه و امری نامطلوب است...»

آری، لحظاتی است که باید از آبروی شخصی مایه گذاشت و حقیقت را به زبان آورد. اکنون چنین لحظه‌ای است.

6 جون 2013 -  تگزاس



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024