سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
تا کنون آنچه را که آقای رفسنجانی بعنوان انگیزه خود برای شرکت در انتخابات مطرح کرده است، بخشی مربوط بدوران قبل از کاندیداتوریش در انتخابات میگردد، و بخشی دیگری هم در بیانیهای آمده است که او پس از اعلام کاندیداتوری خود آنرا انتشار داده است. آقای رفسنجانی قبل ازاعلام کاندیداتوردريکشنبه هشتم ارديبهشت ماه درگفتگویی درارتباط با آمدن و یا نیامدنش و شروط آن چنین بیان داشت که «من نمیگویم كه نمیآیم ولی میگویم كه دولت آینده با بدهیهای زیادی سر و کار دارد...هم اكنون دولت به مردم ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهكار است. همچنین ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به بانكها، ۵۰ هزار میلیارد بابت اوراق مشاركت و ۲۰۰ میلیارد هم حقوق عقب افتاده بنگاهها و پیمانكاران است.» و سپس با تاکید بر اینکه پیش از آمدنم لازمست با رهبری صحبتی داشته باشم گفت که: «من بدون موافقت ایشان وارد عرصه نخواهم شد چون اگر ایشان موافق نباشند نتیجهای که به بار میآید معکوس خواهد بود . ... اگر بخواهد شرایطی بوجود بیایید که بین من و رهبری حالت نزاع و اختلاف بوجود آید همه ما ضرر خواهیم کرد».
او که بصلاح خود میداند که بحران کنونی راحاصل ٨ سال حکومت احمدی نژاد جلوه دهد، با بیان اینکه :” اگر به نظرات من عمل میشد گرفتار شرارتهای سال ۸۸ نمیشدیم”، بارائه دو راهکاری میپردا زد که رئیس جمهورآینده ایران بایستی در پیش گیرد، تا قادر گردد که نظام و کشوررا از وضعیت کنونی نجات دهد. این دوراهکار او که یکی در ارتباط با بهبود رابطه حکومت با مردم است که بنظرش:” مردم صاحب حكومت هستند ... وهیچ دولت دیكتاتوری نمیتواند در دنیا موفق شود”، ودیگری هم پایان دادن بماجرا جوئیهای نظام در سطح بین المللی است که او ترمیم آنرا لازم میبیند:” ترمیم سیاست خارجی لازم است. ما با اسرائیل سر جنگ نداریم”.
پس از ثبت نام در انتخابات هم آقای رفسنجانی در بیانهای اعلام کرد که بدین قصد قدم بمیدان مبارزات انتخابی گذاشته است تا: «به ادعاهای کذب و القای ناکارآمدی نظام اسلامی» پاسخ قاطع دهد. به عبارت دیگر او بر این عقیده است که برای برونرفت از وضعیت کنونی و نشان دادن قابلیت نظام جمهوری اسلامی در حل مشکلات، کافی است که در سیاست خارجی و سیاست داخلی تغیراتی انجام گیرد بدون اینکه لزومی به تغیرات در ساختار سیاسی و قانونی نظام وجود داشته باشد. و چنین اظهار میدارد که: «من که در زمان ریاست جمهوری احساس کمی اختیارات نکردم. ... من خودم که رئیسجمهور بودم مشکلی برای کارهایم نداشتم. هر کاری که انجام میشد، منطقی پشت آن بود و میتوانستم دفاع کنم. با مجلس، قوه قضائیه و با دولت که خودمان بودیم و با نهادها و به خصوص با رهبری، مسئله عمده در اینجا رهبری هستند. افکار بنده با رهبری خیلی در اداره کشور نزدیک بود. اگر یک درصد موردی بود که اختلاف پیش آمد، در آنجا باز طبق همین قانون اساسی، بنده باید از ایشان متابعت کنم که میکردم».
او معتقد است که هر گونه تغییری بدون موافقت آقای خامنهای امکانپذیر نخواهد بود. و کسب رضایت خامنهای که وضعیت فعلی محصول سیاستها و عملکردهای اوست برای هر گونه تغیری لازم و ضروریست. رفسنجانی به خوبی آگاه است که اگر بخواهد تغییراتی را در وضع موجود بوجود آورد، نمیتواند به کسان و نیروهایی که به طور پراکنده بهدور او جمع شدهاند و یا به مجیز گویانی که از راه دور به او «خوش آمد» میگویند اعتماد نماید، بلکه لازم است که به کسی روی آورد که تمام امکانات قانونی و فراقانونی مملکت را در اختیار دارد و آن شخص خامنهای است.
رفسنجانی همچنین نمیتواند در این راه به اصلاحطلبانی که به ظاهر دارای تشکیلات هستند و پشت سرآقای خاتمی جمع شدهاند اطمینان نماید، چه او از طرفی شاهد سر نوشت اسفبار آقایان موسوی و کروبی است، که با طناب پوسیده آقای خاتمی و اصلاحطلبانش به ته چاه رفتهاند، و آقای خاتمی هنوز تا چند ماه مانده به انتخابات رفع حصر از ایشان و خانم رهنورد، آزادی زندانیان سیاسی و همچنین انتخابات آزاد را شرط حضورخود در انتخابات اعلام میکرد، اکنون اما گویا چنین افرادی اصلا وجود خارجی ندارند آنان را به عنوان “فتنهگر” تنها گذاشته، و شروط خود را فراموش نموده، و به دنبال او براه افتادهاند. او شاهد این است که آقای خاتمی بار دیگر عبا بدوش انداخته و در پی آنست که این بار او را به میدان فرستد و از او به عنوان کاندیدای حداکثری استفاده ابزاری نماید. آنهم بدون پشتوانه و در شرایطی که لازم بوده است که به گفته آقای جلاییپور برای رسیدن به اجماع بر روی آقای هاشمی به ماهها به بحث و گفتگو انجام گیرد و اصلاحطلبان پیه همه چیز را بتن مالند: “اجماع اصلاح طلبان بر روی آقایهاشمی، ساده به دست نیامده است و اصلاح طلبان پیه همه چیز را بر تن شان مالیدهاند: شرایط اجماع اصلاحطلبان ساده به دست نیامد. شوخی نبود. چندماه بحث کردند تا به نتیجه رسیدند که در انتخابات با کاندیدای حداکثری حضور یابند.” (موضعهای آبکی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گواه بر آنست)
رفسنجانی اما با هوشتر از آن است که در سن ٨٠ سالکی به چنین نیروی غیرقابل اعتمادی امید ببندد و دست به چنین قمار سنگینی دست زند.
هاشمی رفسنجانی به جای توسل به نیروهای غیرقابل اعتماد و متفرق که با یک غوره سرد و با یک مویز گرمشان میشود، «دو راهکاری» را ترسیم و سرلوحه بر نامههای خود قرار میدهد که میتوانند به ظاهر حلال مشکلات مردم و مملکت باشند، یعنی تغییر در سیاست خارجی که تحریم و انزوای کشور را سبب گردیده است، و خاتمه دادن به آنچه که مملکت را از درون به نا امنی اقتصادی و اجتماعی کشانده و لزوم اعمال خشونت هرچه بیشتر را طلب میکند. او با طرح این شعارها قصد دارد که سوار بر موجی از نا رضاییهای مردم گشته و با گرفتن رآی از آنان پوسته فساد مالی و رانتخواری کنار انداخته، اقتدار گذشته خود را در حد ممکن بدست آورد، و با کسب چنین اعتباری به جنک رقیبانی رود که در درون طیفهای دیگر نظام در کمین اویند. رفسنجانی با اعلام مخالفت آشکار با سیاستهایی که از طرف سردمداران نظام سالهاست اعمال میگردد، و سبب بوجود آمدن بحران کنونی در مملکت گردیده است، با زیرکی خاص تمام خطاهای انجام شده را به گردن احمدینژاد انداخته و در صدد است که نقش خامنهای به عنوان عامل اصلی این سیاستها را کم رنک جلوه دهد.
در یک کلام هاشمی رفسنجانی درصدد براندازی نظام نبوده، بلکه به دنبال نجات جمهوری اسلامی از وضعیت کنونی و تقویت آن است. وی بدرستی میداند که در شرایط موجود بدون موافقت آیتالله خامنهای، تغییر در سیاستهای داخلی و خارجی کشورغیر ممکن است. او که این سخن خمینی: «اهمیت حفظ نظام از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- بیشتر است.» را همیشه سر لوحه کارهای خود قرار داده است، اگر چه حاضر است زمانی که نظام اسلامیش با خطر رو برو میگردد برای نجات آن با شیطان هم همدست گردد. ولی این او که خود را حلال بحرانها میداند، بخوبی آگاه است که خطر کنونی، خطری نیست که فقط نظام را تهدید نماید، بلکه سیاستهای پیش گرفته از طرف ولی فقیه و فرمانبرداران از او باعث گردیدهاند که موجودیت ایران و ایرانیان نیز در خطر افتد. اکنون ایران از یکطرف در معرض یک جنگ احتمالی با اسرائیل و غرب قرار دارد، و از جانب دیگر کشورهای مرتجع منطقه همچون عربستان سعودی و قطر شکاف اصلی خاورمیانه (دموکراسی - استبداد) را به جنگ شیعه ( ایران) و سنی (کشورهای مسلمان نشین دیگر) تبدیل کردهاند.
رفسنجانی در سن کهولت در جهت رفع خطر از نظام، و شاید هم به امید کسب نام نیکی در تاریخ برای خود و نجات ایران، درعین حال که در صورت لزوم از پایان دادن به زمامداری خامنهای و حتی اصل ولایت فقیه هم ابایی نخواهد داشت، اما اکنون زمینه چنین کاری را فراهم نمیبیند، و به همین خاطر است که از یکطرف به خامنهای هشدار میدهد که: «اگر بخواهد شرایطی بوجود بیایید که بین من و رهبری حالت نزاع و اختلاف بوجود آید همه ما ضرر خواهیم کرد»، و از طرف دیگر به تمجید از او میپردازد:
“مودت و برادری من و رهبری از همان ابتدا تا امروز مصداق عینی اخوت فیالله است اخوتی که خیلیها از ابتدای انقلاب تا امروز سعی کردهاند بنا براقوال سیاسی رایج بر آن خدشه وارد کنند که به فضل الهی و به دعای خیر امام راحل ناکام مانده و خواهند ماند. احساس برادری ما در تمامی این سالها از همان روزهای همسنگری در دوران مبارزه تا امروز نه تنها لحظهای کم نشده، بلکه همواره بر آن افزوده شده، خنّاسان اختلافافکن داخلی و خارجی هم به هر نیتی که بر طبل اختلاف من و رهبری میکوبند بر طبل تو خالی میکوبند، چرا که تا امروز لحظهای ایشان را تنها نگذاشتهام و انشاءالله تا زمانی که زندهام نخواهم گذاشت . تا نفس دارم پای هر مأموریت و تکلیفی هم درباره نظام و رهبری ایستادهام. دشواریها برای ما در عرصه اخوت فیالله محلی از اعراب ندارد. وصیت امام بر ما در کنار هم ماندن بود و تا زندهایم بر آن عهدی که با امام بستهایم استوار میمانیم. ما روزهای بسیار دشوارتر از امروز را با همراهی هم پشت سر گذاشتهایم. از خدا هم خواستهام روزی نباشد که من باشم و ایشان نباشد. چرا که حتی فکر حضور بدون ایشان هم به شدت به من احساس تنهایی میدهد».
و خامنهای را در شرایط کنونی تنها کسی میداند که قادر است تغیراتی در سیاستهای مخرب نظام در داخل و خارج از کشور بوجود آورد.
نتیجه اینکه آقای رفسنجانی هیچ وقت در پی براندازی نظام نبوده و نیست، بلکه در شرایط کنونی او در پی آن است که جمهوری اسلامی را از بحرانی که موجودیت آنرا تهدید میکند نجات دهد. او از احتمال اینکه ایستادنش در مقابل خامنهای که مشروعیت مردمی خود را از دست داده است ممکن است به سقوط جمهوری اسلامی منتهی گردد غافل نیست، اما با توجه به ساختار سیاسی مو جود در نظام جمهوری اسلامی و درشرایط کنونی هرگونه تغییری را هم فقط از طریق رهبری نظام امکانپذیر میداند. آقای رفسنجانی براین نظر است که بدون موافقت رهبری نمیتوان به راه حلهاهای عملی رسید. و صراحتا اعلام میکند که: «فکر میکنم در شرایط کنونی این تغییرات از بالا مقدور است. رهبری میتوانند. چون ایشان از جوانی تفکراتشان تفکرات انقلابی اسلامی بوده و اسلام را هم خوب میشناسد و به اندازه کافی هم باهوش هستند. ایشان میتوانند الان اگر تصمیم بگیرند شرایط را به آن مسیری که اهداف اولیه انقلاب بوده در همان مسیر بیاورند».
رفسنجانی با ریختن آب تطهیر بر روی خامنهای تمام سیاستهای نا بخردانهای نظام در ٨ سال گذشته را که باعث بوجو آمدن بحرانی کنونی گردیدهاند، به گردن دولتهای این دوره و شخص احمدینژاد انداخته و قصد آن را دارد، تا دریچهای برای خروج خامنهای از خرابهای که بجای گذاشته است باز نماید و فضایی را بوجود آورد، که کلیه تغیرات لازم بدست او اما در ظاهر به فرمان خامنهای انجام میگیرند.
و در چنین شرایطی نیروها و افرادی که دم از آزادیخواهی و دموکراسی میزنند سزاوار نیست، چنان جوی در فضای مجازی بوجود آورند، که اگر کسی به شرایط برگزاری انتخابات در ایران آگاه نباشد، این تصور در او بوجود آید، که گویا قرار است در ایران انتخاباتی بر گزار گردد که در آن تمامی معیارهایی مقرر در اعلامیه جهانی حقوق بشر، و “اعلامیه انتخابات آزاد و منصفانه” شورای اتحادیه بینالمجالس رعایت گردیدهاند، و بهفرض پیروزی آقای رفسنجانی هم مسیحایی ظهورخواهد نمود، که مشکلات مردم ایران را یک شبه حل، و رفاه و آزادی و صلح و امنیت را را جایگزین آن خواهد نمود.
طرفداران دموکراسی در ایران باید بدانند، که مردم ایران اگرچه از بازیهای انتخاباتی در جمهوری اسلامی تا کنون نه تنها سودی نبردهاند بلکه هر بار بهای سنگینی هم بدین جهت پرداختهاند، این بارهم اگرچه بعید نیست از ترس «عقرب جراره به مار غاشيه» پناه برند. ولی کودنترین افراد در ایران هم تا کنون فهمیدهاند که در نظام جمهوری اسلامی همه چیز مفهوم متعارف و واقعی خود را از دست داده، و بقول “استاد دانشگاهی” از جماعت حزبالهی: «انقلاب ما به هیچ انقلابی شباهت نداشت، کما اینکه انتخابات ما هم به هیچ انتخاباتی شباهت ندارد. همانطور که انقلاب ما نظریات رایج انقلاب پژوهان جهان را از کارآمدی و قدرت تعمیم و شمولیت علمی تهی ساخت، انتخابات ما نیز چنین میکند و هر بار معادلات را دگرگون میکند و محاسبات را به هم میریزد.»
به نظر نویسنده موضعی که جبهه ملی ایران در بیانیه خود درار تباط با انتخابات انتشار داده است میتواند منعکس کننده نظر اکثریت نیروهای دموکرات باشد، چه از طرفی جبهه ملی با بر شمردن ارزشهای مبارزات ملی مردم ایران در ظرف بیش از یکصد سال کذشته اعلام میدارد که :” در راستای پایبندی خود به آزادی، مردم سالاری، حقوق بشر و حکومت قانون، از هر روندی که منتهی به خروج کشور از تنگاها و بن بستهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود شود و همچنین تحقق بخش رفاه عمومی، آزادیهای بنیادین، توسعه اقتصادی پایدار، اعتلای علمی و فرهنگی، پیشرفت اجتماعی و احراز و ارتقای جایگاه شایسته ایران در صحنه بینالمللی و حضور و شرکت موثر در تصمیمگیریهای منطقهای و جهانی قویا ارج مینهد. ولی در حال حاضر، با توجه به شرایط حاکم بر انتخابات، از هیچ نامزدی پشتیبانی نمیکند. باشد که در این آزمایش سیاسی-اجتماعی پیش رو، خردمندی، واقعنگری و جهانبینی رهنما و رهنمون دست اندرکاران باشد.»
از طرف دیگر هم این سازمان سیاسی بجای مانده از مصدق نظریهای را ارائه میدهد که نه جلو پای کسانی که اعلام میکنند در جهت رفع مشکلت مردم و مملکت قدمی برخواهند داشت سنگ اندازی میکند، و نه هم کسانی که خود را برای احراز پست ریاست جمهوری تا کنون کاندیدا کردهاند را قابل پشتیبانی و در زمره کسانی میشناسد، که به این ارزشها معتقد و در پی رسیدن به آن باشند، و نه هم به انتخاباتی مهر تایید میزند که در آن تمامی شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد نا دیده گرفته شده است.
حسین اسدی
اردیبهشت ۱۳۹۲
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|