سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
سخنرانی نوروزی آقای خامنهای چنان است که میتوان آن را نمونهای آموزشی از نقض غرض در سیاست ارزیابی کرد. نقضغرض یعنی خلاف غرض، مخالف مُراد یا خلاف مقصود حرفی زدن و یا نتیجهای ببار آوردن. برای معدود سیاستشناسان ایرانی که میتوانند داشتن موضع را با نقد و قضاوت موضعمدارانه ترکیب نکنند سخنرانی ایشان احتمالاً محتوایی متفاوت با آنچه افراد و رسانههای موضعمدار میگویند داشته است. از دید من سخنرانی ایشان دربردارندهی برخی غرضها و منظورهای جدید است. اما این غرضهای برخی مثبت جا به جا توسط خود سخنران به نوعی نقض شدهاند.
مهمترین حرفهای این سخنرانی را مورد توجه قرار میدهیم. همینجا باید بگویم، جمله به جملهی حرفهای من با صرف نیروی زیادی جهت خنثی کردن فشارهایی همراه است که از سوی جامعهی سیاسی ایران وارد میآید تا انسان را به سمت قضاوت نامتعادل، تندقلمی، منفیبافی و مبالغه بکشاند. این را مینویسم تا به نوبهی خود پیامی باشد به آن سیاستگرانی که ضروریست بر چنین فضاهایی چیره شوند. پایبندی انسان به آن چه خود درست و حقیقت میداند بالاترین قدرت و شجاعت را میطلبد. برای انسان معمولاً پذیرش مرگ از بیان حقیقت آسانتر است.
آقای خامنهای میگوید:
«در انتخابات آینده همه سلیقهها و جریانهای معتقد به نظام باید مشارکت کنند.»
پس از مدتها بحث در این باره که آیا اصلاحطلبان امکان شرکت دارند یا خیر پاسخ موافق از سوی رأس نظام اعلام میشود. من بحث انتخابات آزاد را، که حرف آن هم در میان خودیها مطرح نیست، میگذارم و در چارچوب آزادی معتقدان به نظام مسأله را بررسی میکنم. همهی سلیقهها چگونه میتوانند به گونهی برابر مشارکت کنند وقتی یک سلیقه سرکوب شده و در حصر و در فشار است و سلیقهای دیگر یا ولایت را پشت سرخود دارد و یا دولت را؟
ایشان پذیرفتند که اصلاحطلبان هم در انتخابات شرکت کنند. اما اگر این حرف بخواهد با پشتوانهی جدی همراه باشد و نقض نشود در این فرصت اندک باقی مانده تا انتخابات باید سران و کادرها و فعالان اصلاحطلب که یا در زندان و حصر و یا در تبعید هستند آزاد و مجاز شوند که فعالیت سیاسی داشته باشند. بدون چنین کاری تلاش خواهد شد که سلیقهها فقط در چارچوب سلیقهی رهبر در انتخابات شرکت کنند. چنین چیزی دیگر آزادی شرکت همهی سلایق معتقد به نظام در انتخابات نیست.
میگویند:
«رهبری یک رای بیشتر ندارد و این رای هم تا وقتی به صندوق انداخته نشده کسی از آن اطلاع ندارد.»
تعهد به چنین فکری در شرایط کنونی و در چارچوب انتخابات پیروان نظام بسیار مثبت است. اصلاحطلبان هم از آغاز همین خواست را داشتند. آقای خامنهای این فکر را با چند جملهی دیگر تحکیم هم کرده است. اما در جای دیگر:
میگویند:
«آنچه که برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، امتیازات امروز منهای ضعفهای موجود است»
آیا روشنتر از این میتوان در آرا دخالت کرد و پیشاپیش انتخابات را سمت داد و فکر قبلی را نقض کرد؟ امتیازات رئیسجمهور کنونی که باید الگو شود چیست و ضعفهایش کدام است؟ روشن است که ضعفها عبارتند از عدم متابعت کامل از ولیفقیه و نهادهای زیر فرمان ایشان و افشاگریها در بارهی دزدان و غارتگران ونوعی خودسری در رفتار. امتیازات چیست؟ امتیازات عبارتند از تمام وجوه فکری و عملی رئیس جمهور که با ارادهی ولی فقیه و رأس ولایت انطباق دارد. پس معنی جمله اینگونه میشود: ما به یک احمدینژاد مطیع و زبان کوتاه نیاز داریم! اگر آقای خامنهای بخواهد در بیان آزادی انتخابات برای مدافعان نظام جدی باشد در آن صورت نمیبایست آن غرض را با این نقض همراه کند. مادام که موقعیت رئیس جمهور به عنوان رئیس قوهی مجریه و مسئول ادارهی کشور به رسمیت شناخته نشود تأثیر انتخابات خودیها بر روندهای سیاسی کشور به حد کافی نخواهد رسید.
میگویند:
«تحریمها اثرگذار بوده است. این هم اشکال اساسی در خود ما است که اقتصادمان وابسته به نفت است.»
در پی آن همه انکارها سرانجام آقای خامنهای اعتراف کرده است که تحریمها اثرگذار بوده است. او همچنین به مشکل شدن زندگی مردم و برخی دیگر از پیامدها اشاراتی دارد. خوب است. پذیرش مشکل شاید کمکی هم به حل مشکل کند. اما، مگر خود ایشان بارها نگفتند که نمیتوان ایران را محاصره اقتصادی کرد و نگفتند که تحریمها هیچ اثری بر زندگی و ارادهی مردم ندارد؟ مگر سیاستهای ایشان و دولتهای مطیع ایشان از عوامل تسهیل کنندهی این وضعیت نبوده است؟ چگونه است که هیچ ایرادی به هیچ فرد یا نهادی وارد نیست؟ قدرتمداران هرچه میکنند، حتی کارهایی که به ویرانی کشور میانجامد، مبرا از انتقاد است اما مردم به جرم کج شدن روسری و یا شناکردن در دریا تازیانه میخورند! مسئول تسهیل کردن تحریمها کیست؟ مگر جمهوریخواهان سکولار که این همه از آنان بیزار هستند بارها در این باره هشدار ندادند؟ به جای پاسخ به وجدان خویش و به جامعه:
میگویند:
«ملت ایران به برکت تحریم به کارهای بزرگی دست زد و کارهای زیربنایی انبوهی در سال ۹۱ اتفاق افتاد.»
یک بار جناب خمینی گفت جنگ برکت است. حالا جناب خامنهای در نقض غرض قبلی خود میگویند تحریم برکت است. کاربرد واژهی برکت در این موارد بیش از هرچیز عدول گوینده را از باورهای خود برملا میکند. معنی برکت چیست؟ در فرهنگ معین میخوانیم:
«خوشبختی و موفقیت از سوی خداوند، بخشش ویژهی خداوندی به کسی»
برکت واژهایست با محتوای مذهبی. بیانگر رابطهایست بین خدا و موفقیت یک فرد یا یک گروه یا امت. چگونه میتوان جنگ و تحریم را با برکت همراه کرد؟ مگر جنگ جز مرگ و ویرانی است؟ مگر تحریم جز فقر و گرسنگی و ویرانی و مرگ است؟ آیا این است هدیهی خدا به مردم ایران؟ یا این که فکر میکنند واژهها و جملهها را به هر شکلی میتوان بکار برد؟ آیا نه این است که اگر جنگ و تحریم برکت قلمداد شوند باید فکری برای جا به جایی مقام خدا و شیطان کرد؟ آخر مهمترین هنر شیطان در تحریک به دشمنی و جنگ و غرق کردن مردم در فقر است.
میگویند:
«من به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم اما مخالفتی هم با آن ندارم.»
این هم خوب است. اعلام موافقت با مذاکره با آمریکا گام مثبتی است که دست دولت را باز میکند. اهل نظام منتظر این اذن رهبری خود بودند. اما آقای خامنهای بلافاصله این گام مثبت را با این پاتک منفی نقض میکند:
میگویند:
«مرکز توطئه و اساس دشمنی با ملت ایران، دولت آمریکا است و بعد از ٣۴ سال وقتی هنوز نام دشمن برده میشود ذهن ملت ایران متوجه آمریکا میشود.»
ترسناک است، خاصه در این شرایط. فرض میکنیم که کسی واقعا فکر کند آمریکا، و نه مثلا رئیسی به نام بوش، با ایران دشمنی میکند. در آن صورت هم اگر سیاستمدار زیرکی باشد نگرانی خود را میتواند در جملهای سازنده چنین بیان کند:
«ایران و آمریکا سالیان سال با هم دوست بودند و همکاری داشتند. هیچ دلیلی ندارد که ما نتوانیم امروز به حد بالاتری از دوستی و همکاری بین دو کشور دست پیدا کنیم. ما میتوانیم منافع همدیگر را درک کنیم و مورد احترام قرار دهیم. به جای رفتار پرخاشگرانه و ستیزنده باید به گفتگو و سعهی صدر روی آوریم و همهی مسایل را در یک فضای دوستانه پشت میز مذاکره حل کنیم. دولت ایران آماده هرگونه تلاشی برای حصول این هدف است.»
چنین برخوردی لازمهی تأمین فضا و شرایط برای آن مذاکرهای است که آقای خامنهی آن را پذیرفتند. در مقابل، اعلام این که آمریکا دشمن اصلی ایران است بدترین برخورد سیاسی ممکن است و مذاکره را با مشکل رو به رو میکند. این یعنی تهیهی مدرک برای جنگافروزان و نیروهایی که میخواهند جنگ و ویرانی و فقر به ایران تحمیل کنند. یک سیاستمدار مسئول، حتی اگر در قدرت هم نباشد، باید یاد بگیرد که با هیچ کلمهای برای کشور هزینهتراشی نکند. اینگونه تبلیغات حکومت اسلامی تا کنون ایران را در جهان منزوی و آماج هولناکترین خطرها کرده است.
میگویند:
«رژیم اسرائیل در قواره و اندازهای نیست که در صف دشمنان ملت ایران قرار بگیرد»
براوو! من این دو کلمه قواره و اندازه را حذف میکنم و جمله را اینچنین میخوانم که رژیم اسرائیل در صف دشمنان ملت ایران نیست. من این جمله را بدون زوائد آن مهمترین حرف سیاسی سالیان اخیر آقای خامنهای میشناسم. بدون شک سران رژیم دارند متوجه میشوند که خطر جنگ مذهبی بین سنی و شیعه و برخی اشکال پانهای ملی اسلامی که خواهان نابودی ایرانیان هستند بیشتر از اسرائیل است. اما آقای خامنهای به دلیل تردیدهای ایدئولوژیک خود و از ترس حریفان اسلامپناه خویش این حرف خیر و مهم را نیز با یک جمله شر گره میزند تا زبان حریفان کوتاه شود:
میگونید:
«اگر غلطی از آنها سر بزند ایران، تلآویو و و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»
اولاً با خاک یکسان کردن آن هدفها، مثل با خاک یکسان کردن تهران و قم، ناممکن است. دوما، مگر آقای خامنهای قصد دارند اگر جنگی شد به جای هدفهای نظامی به محل سکونت مردم حمله کنند که این حرف را میزنند؟ سوما، اگر پاناسلامیسم و پان یهودیسم با هم درگیر شوند گناه مردم بیچارهی دو کشور چیست که باید بروند زیر خاک؟ من میدانم که او برای خوراندن موضع جدید خود به جمعیت خودی نیاز دید که در عین زدودن اسرائیل از جرگهی دشمنان تهدیدهایی هم بکند تا در صورت ایرادگیری مخالفان بگوید که او تهدید کرده است. اما اگر ایشان از تجربهی سیاسی استفاده میکردند باید میدانستند که جنگ افروزان نه فکر اول بلکه فکر دوم را بزرگ خواهند کرد و از این رو ایشان باز نقض غرض کردند.
در پایان، ما ماندهایم و تبلیغات کسان و نهادهایی که به نام مخالفت با ولایت یا برای راضی کردن پشت صحنه برای ایران خطر ایجاد میکنند. اگر روی غرضها مکث شود یک نوع و اگر روی نقضغرضهای مکث شود برداشت دیگری را میتوان از مواضع اخیر خامنهای ارائه داد. نقضغرضها حرفهای همیشگی سران جمهوری اسلامی بودهاند. به خاطر صلح باید با غرضها برخورد بیطرفانهتری کرد. ایران در خطر نیست. ایران درون خطر است. باید مسئولیت حرفها را پذیرفت و زبان سیاسی را زنده کرد. زبان ناسفته و غیرسیاسی و لخت در جمهوری اسلامی و در اپوزیسیون تا کنون برای کشور هزینههای ویرانگری داشته است. رهبران جمهوری اسلامی بدون اصلاح ساختار بیان و نوع کلمات و جملاتی که به کار میبرند ایران را در معرض آسیبهای بیشتری قرار میدهند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|