يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱ – 5 فوریه 2013
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
آن چه که روز یکشنبه این هفته در مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد، و وقایع پس از آن (دستگیری سعید مرتضوی، اظهارات احمدینژاد علیه قوه قضاییه، و نشر اینترنتی ویدئوهای گفت و گوی فاضل لاریجانی و مرتضوی) نبرد پنهانی جاری بین جناحهای حاکم در جمهوری اسلامی را از عمق به سطح آورد و در معرض دید عموم قرار داد. در این نبرد، صفبندیها نیز با وقایع اخیر مشخصتر شده است. در یک سوی نبرد، محمود احمدینژاد و همکاران و اطرافیان او قرار گرفتهاند. در طرف دیگر، همه کسانی (جز طرفداران احمدینژاد) که در حکومت حضور دارند، از سران قوه مقننه و قضاییه (برادران لاریجانی) گرفته تا آیت الله خامنهای و هاشمی رفسنجانی و شورای نگهبان و مجلس خبرگان و امامان جمعه و مجموع روحانیت حاکم. این مصاف به ظاهر قویا نابرابر که اولین زد و خوردهای آن با شلیک احمدینژاد در روز یکشنبه آغاز شد، میرود تا سرنوشت جمهوری اسلامی را دگرگون کند.
در ارزیابی نیروهای طرفین این منازعه، احمدینژاد بسیار «کوتوله» مینماید. او و حلقه اطرافیانش، معدود رسانههایی که در اختیار دارد، و اقلیت کوچکی در مجلس که هنوز از او حمایت میکنند، در برابر تشکیلات عظیم ولایت فقیه و رسانههای بیشمار دولتی و سازمان عریض و طویل صدا و سیما و اکثریت قاطع مجلسیان و شورای نگهبان و مجلس خبرگان و امامان جمعه و مجموع روحانیت حاکم و خامنهای و هاشمی رفسنجانی در موقعیتی همچون داود و جالوت قرار میگیرند. چنین موقعیتی برای طرف ضعیف معمولا چیزی جز یک ژست کودکانه و خودکشی احمقانه به حساب نمیآید - مگر این که به موجب اساتیر تورات، یک طرف مرافعه، داود، پیامبر جوان مستظهر به عنایات «الاهی» باشد و طرف دیگر کسی مانند جالوت عظیم الجثّه، «اهریمن» را نمایندگی کند.
در «اهریمن» بودن ولایت فقیه و روحانیت حاکم در ایران کمتر بحثی وجود دارد. ولی در ادعاهای «داودی» احمدینژاد بحث و گفتگو بسیار است. اگر معیار، گفتهها و عقاید خود احمدینژاد و اطرافیان او باشد مسئله تا حدی حل شده است: از ادعاهای خرافی او در باره امام زمان و هاله نور و مانند اینها میگذریم، ولی قدر مسلم این است که او و اطرافیانش (هم چون داود) رسالتی برای خود قایلند تا آن جا که خواب رهبری جهانی را میبینند و به گفته یار غار او رحیم مشایی در مبارزه خود علیه جالوت برای شهادت نیز آمادهاند. از سوی دیگر، احمدینژاد به تازگی موجودی الاهی به نام «مردم» را کشف کرده، و حمایت از حقوق مردم را ترجیع بند سخنان خود در ماههای اخیر قرار داده است تا در نبرد با جالوت بیشتر به حمایت این عنصر «الاهی» پشتگرم باشد.
تصور داود بودن البته برای بسیاری از «کوتوله»های تاریخ که با جالوتی عظیم درگیر شدهاند وجود داشته و غالب آنان آرزوی پیروزی را به گور بردهاند. برای احمدینژاد که «داود» شدنش تا حد زیادی مرهون الطاف و عنایات جالوت بوده است پوشیدن ردای پیامبری، و رزم او برای «رهایی خلق از سلطه جالوت»، بسیار مسخره به نظر میرسد. ولی او درست به دلیل راه یافتن به حریم خلوت جالوت به حربههایی دست یافته است که میتواند در ضربه زدن به او بسیار مؤثر باشد. او در واقع، پاشنه آشیل جالوت را یافته است و اکنون مجهز به حربههایی است که میتواند این پاشنه را هدف قرار دهد و ضربه کاری به آن بزند. و اکنون او بهترین وقت را برای حمله نیز یافته است.
ماهها و هفتههای منتهی به انتخابات، و به خصوص انتخابات ریاست جمهوری، از پر هیجانترین دورههای سیاسی جمهوری اسلامی است. این بدان معنا نیست که انتخابات در جمهوری اسلامی مردم را واقعاً به هیجان میآورد و آنان را به شرکت فعال در آن وا میدارد. بلکه به این معنا است که رژیم چون برای نشان دادن «مشروعیت» خود به سیاهی لشگر در رأیگیری نیاز دارد در آستانه انتخابات به تاکتیکهایی (از جمله، رقابتهای کاذب) متوسل میشود تا هر چه بیشتر مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کند. در این ایام، رژیم به خصوص سعی دارد تا میتواند بحرانهای سیاسی و اجتماعی را کاهش دهد و چهره نظامی تثبیت شده و مورد اعتماد از خود به نمایش بگذارد.
از سوی دیگر، ایران در یکی از بزرگترین و کمرشکنترین بحرانهای اقتصادی خود فرو رفته است. فشار روز افزون بر مردم به افزایش روز افزون موج نارضایتیها منجر شده و حکومت را در برابر سؤالهای زیادی از سوی مردم قرار داده است. حکومتیان که هر کدام سهمی در پیدایش این بحرانها داشتهاند به بازی «کی بود، کی بود؟ من نبودم» روی آورده و یکدیگر را مسبب این نابسامانیها معرفی میکنند. مجلسیان (از زبان رییس مجلس) «سوء مدیریت دولت» را مسئول میدانند و دولت «دخالتهای مجلس در کار دولت» را باعث آن میشمارد. و هیچ کدام نمیتوانند راه حلی برای آن بیابند. حکومتیان که تحریمهای بینالمللی را به سخره میگرفتند اکنون که آثار خانمان برانداز آن آشکار شده سعی میکنند گناه را به گردن دیگری بیندازند. ایجاد یک درگیری در درون حاکمیت وسیله خوبی برای انحراف افکار عمومی از این نابسامانی بزرگ اقتصادی، یا تقویت ظن مسئولیت طرف مقابل در ایجاد آن در ذهن مردم است.
ترکیب این دو عامل موقعیت مطلوبی برای احمدینژاد فراهم آورده است تا داودوار علیه جالوت به مبارزه برخیزد. او میداند که ولی فقیه برای بر آمدن او هزینه زیادی کرده است و به این دلیل به سختی حاضر خواهد شد که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی او را از سریر قدرت به زیر افکند. او همچنین از شدت فشار اقتصادی بر مردم آگاه است و میداند که به عنوان رییس قوه مجریه مسئولیت بخش عمدهای از مدیریت اقتصادی جامعه از یک سو و سیاست هستهای و خارجی ایران را که به برقراری تحریمهای گسترده منجر شده است به دوش میکشد. از سوی دیگر، لجن فساد مالی و اداری و اختلاس و دزدی از بیت المال آن قدر در جمهوری اسلامی گسترش یافته که به هر جای آن دست بزنی، گند آن بلند میشود. سردمداران جمهوری اسلامی، البته، به توصیه رهبر خود موظفند (و سعی میکنند) که بر این گودال لجن سرپوش بگذارند. ولی برای احمدینژاد که هدفهایی ورای تأمین خواست رهبر در سر میپروراند، رعایت این توصیه مطرح نیست.
به هر حال، او اکنون در این راه پا نهاده است. جنگ البته یک قمار است و برد و باخت دارد. پیشبینی سرانجام این نبرد نیز آسان نیست. مرتضوی اولین قربانی اردوگاه احمدینژاد در این نبرد است. ولی بدون تردید او آخرین قربانی نخواهد بود، و ضربات مشابه دیگر به اطرافیان احمدینژاد در راه است (مگر این که او یکباره آتش بس اعلام کند و شمشیر را در غلاف). او آماده است قربانیهایی را تحمل کند و با یک اعتراض از آن بگذرد، ولی خط قرمزهایی دارد که اگر حریف به آنها دست بزند او ممکن است واکنش شدیدتری نشان دهد. حریف (خامنهای) بعید است که به خود او و موقعیتش دست بزند (برای او بسیار هزینه کرده است). و تا به احمدینژاد دست نزدهاند، او به احتمال زیاد به نبرد خود ادامه خواهد داد.
احمدینژاد در این نبرد دست پیش را گرفته و پته دو تن از نزدیکان خامنهای را روی آب انداخته است. در روزها و هفتهها و ماههای آینده ما شاهد حرکتهای دیگری از سوی او و واکنشهای حریفان او خواهیم بود. در کاربرد حربه «افشاگری» او احتمالا ضربههای کاریتری بر جالوت و عوامل او وارد خواهد کرد. او همچنین سعی خواهد کرد از این طریق، و تأکید بر «حقوق اساسی مردم» جای پای بیشتری در بین مردمی که از سلطه روحانیت فاسد به ستوه آمدهاند باز کند، و از این نیروی اجتماعی در انتخابات ریاست جمهوری به نفع نامزد مطلوب خود بهره بگیرد. علاوه بر این، او یکی دوبار از «تغییر قانون اساسی» سخن گفته و وانمود کرده که هدفهای بزرگتری را در سر میپروراند. اشتباه است اگر از مجموعه این عناصر نتیجه بگیریم که او هدف دموکراتیزه کردن نظام را دنبال میکند. او ظاهرا به نوعی از سکولاریزم (به معنای نفی حکومت روحانیت) آن هم به صورت آمرانه معتقد است، ولی کمترین نشانی از دموکراتیزم در او دیده نمیشود.
جمهوری اسلامی در معرض تلاطمهای جدیدی قرار گرفته است.
http://www.facebook.com/HosseinBagherZadeh
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|