iran-emrooz.net | Fri, 08.04.2005, 11:44
در رثای دكتر قاسم گرانمایه كاشانی
دكترحسین باقرزاده
٢٠ فروردین ١٣٨٤ - ٩ آوریل ٢٠٠٥
برای من هیچگاه تصورپذیر نبود كه در فاصله دو روز به سوك دو دوست بنشینم و در رثای آنان قلم بزنم. پریروز شنیدم محمود گودرزی درگذشته است. او با بیماری سختی دست و پنجه نرم میكرد و فوتش اندوهگین، ولی نامنتظره نبود. و امروز با كمال ناباوری شنیدم قاسم گرانمایه كاشانی به دنبال یك سكته قلبی جانش را از دست داده است. و هنوز چندین ساعت پس از شنیدن این خبر به سختی میتوانم درستی آن را بپذیرم.
من شش سال پیش از طریق انجمن سخن لندن با قاسم آشنا شدم. پیش از آن یك بار در سال ١٣٦٥ در مجمع عمومی انجمن ایرانیان لندن از دور همدیگر را دیده بودیم. انجمن سخن خط مشی سیاسی خاصی نداشت و به خدمات فرهنگی و گسترش گفتمان دموكراتیك میپرداخت. قاسم كه وضع مالی نسبتا بدی نداشت بودجه مناسبی برای فعالیتهای انجمن در اختیار آن قرار داده بود كه بیشتر هزینههای یكساله اولیه آن را تامین میكرد. پس از یكی دو سال، و به خصوص پس از كنفرانس برلن و افزایش سركوب سیاسی در ایران، قاسم خواستار جهتگیری صریحتر علیه جمهوری اسلامی شده بود و چون انجمن سخن این هدف را تامین نمیكرد از آن كناره گرفت.
از آن پس، قاسم به تلاشهای زیادی برای تشكیل یك جبهه وسیع دموكراتیك پرداخت. با شخصیتها و گروههای سیاسی مختلف و به خصوص در طیف چپ كه خود میراث آن را حمل میكرد تماس میگرفت و راهكارهای عملی همكاری بین این گرایشها را میجست. معتقد بود كه هیچ جریان سیاسی موجود قدرت به چالش كشیدن جمهوری اسلامی را ندارد و تنها یك ائتلاف وسیع از همه نیروهای دموكرات میتواند ایران را از سلطه این حكومت برهاند. و برخوردهای منفیبافانه برخی و فرقهگرایانه برخی دیگر او را از ادامه این راه و تلاش در آن باز نمیداشت، و بلكه او را در ادامه راه خود مصممتر میكرد.
از امضاكنندگان اولیه منشور ٨١ بود و همواره از آن و مضمون آن دفاع میكرد. از تشكیل جبهه وسیع دموكراسی حمایت میكرد و آن را تنها راه نجات ایران میدانست. در دو سال گذشته در تدارك و سازماندهی دو سمینار مهم در لندن در باره حقوق بشر و دموكراسی در ایران سهم تعیینكنندهای داشت. در این دو سمینار شخصیتهای معروفی از طیفهای مختلف سیاسی به سخنرانی و تبادل نظر پرداختند. او سپس پیشقدم شد و وسیلهای فراهم آورد كه این شخصیتها در ماههای بعد نیز به گفتگو بپردازند، و برای حل مشكل فقدان یك اپوزیسیون قوی در برابر جمهوری اسلامی چارهاندیشی كنند. این بحثها مدتها ادامه داشت و بارها در خطر تعطیل شدن بود. از میان جمع، اما قاسم بیش از هر كس دیگری به ادامه آن اصرار داشت و به همت او بود كه این جلسات ادامه یافت.
یكی از بحثهایی كه در این جلسات مطرح میشد فعالیت حول شعار رفراندوم بود. او از طرفداران سرسخت این شعار بود و معتقد بود تنها این شعار میتواند محوری برای اتحاد عمل نیروهای دموكرات اپوزیسیون باشد. و پس از این كه فراخوان ملی رفراندوم در آذرماه گذشته منتشر شد از اولین كسانی بود كه به حمایت از آن برخاست و دیگران را نیز به حمایت از آن تشویق میكرد. علاوه بر این، در چند ماهی كه از انتشار فراخوان میگذرد تلاش زیادی به خرج داد كه مسئله رفراندوم از حد فراخوان فراتر برود و به جنبش رفراندوم تبدیل شود.
قاسم آرزوی آن را داشت تا هر چه زودتر انقراض جمهوری اسلامی را به چشم ببیند، و راهكار رفراندوم را تنها راه حل عملی تحقق این هدف میدانست. او مرتبا سعی داشت با دیگر حامیان فراخوان رفراندوم تماس بگیرد و آنان را برای فعالیت مشترك در جهت سازماندهی جنبش رفراندوم تشویق و ترغیب كند. نگران آن بود كه این پروژه در گیر مسایل گروهی شود و یا به دلیل بیعملی، رفتار غیر حرفهای، یا سهلانگاری دستاندركاران آن دستخوش انحراف و یا تعلل شود. این نگرانی او در چند هفته اخیر تشدید شده بود و او را آزار میداد. او سعی داشت با هر یك از حامیان فراخوان كه برایش عملی بود تماس بگیرد و آنان را از خطراتی كه در ادامه وضع فعلی میدید بر حذر دارد. او تمام آرزویش ایجاد یك نظام دمكراتیك در ایران بود و راه تحقق آن را تنها از طریق شكلگیری و موفقیت جنبش رفراندوم میدید.
قاسم از معدود فعالان سیاسی زمان ما بود كه مال و وقت و زندگی خود را بدون این كه نامی بجوید وقف مبارزه برای آزادی و دموكراسی در ایران كرده بود. او در عین حال از همدردی با هموطنان نیازمند خود ابا نداشت و در عین گمنامی به آنان كمك میكرد. زلزله بم كه رخ داد بلافاصله به فراخوان منشور ٨١ برای كمك به زلزلهزدگان پاسخ داد و پنجهزار پوند كمك كرد. در عین حال تاكید داشت كه این كمك بدون ذكر نام او به ایران فرستاده شود - كه چنین شد و كمك او به حسابی كه به نام خانم شیرین عبادی باز شده بود واریز گردید. همچنین وقتی یك پناهنده سیاسی در تركیه از طریق من كمك مالی خواست آن را با قاسم در میان گذاشتم و او مبلغ ٢٥٠ پوند داد كه برای نامبرده حواله كنم - و باز با این قید كه نام او برده نشود.
دكتر كاشانی در سالهای اخیر، بیوقفه و به صورتی خستگیناپذیر، برای آزادی و دموكراسی در ایران مبارزه میكرد. مرگ ناگهانی او غم بزرگی برای دوستانش و كسانی كه او را از نزدیك میشناختند به جا گذاشت. و جنبش رفراندوم و دموكراسیخواهی ایران یك سرباز فداكار خود را از دست داد. یاد او گرامی و راهش پر رهرو باد.