iran-emrooz.net | Wed, 18.04.2012, 17:04
نقد پروژه انتخابات آزاد
اسفندیار طبری
|
آوریل ۲۰۱۲
در کنفرانس اخیر واشینگتن طرحهایی برای رسیدن به ایرانی دمکراتیک مطرح شد که یکی از این طرحها به نام پروژه انتخابات آزاد از سوی امیرحسین گنجبخش به ویژه در میان اپوزیسیون خارج از کشور و جمهوری خواهان از تایید گستردهای برخوردار شد. من فکر میکنم کسی نباشد که مخالف چنین پروژهای باشد، که همه مردم ایران در انتخاباتی آزاد سرنوشت خود را تعیین کنند.
به ویژه این پروژه با خلاقیت سخنورانهای که امیرحسین گنجبخش دارد جذابیت خاصی کسب میکند که همه را به تحسین وامیدارد.
این تائید همه جانبه غیرعادی بنظر میرسد به همین دلیل در این مختصر تلاش میکنم به جزئیات آن بپردازم.
۱) دلیل تائید همگانی این پروژه، کلی بودن آن است.
همانطور که اشاره شد این پروژه آنقدر کلی است که که خصلتی قیاسی پیدا میکند و هر کسی میتواند از آن یک سیستم دموکراتیک مشتق کند. چه خوب که یک آرمان سیاسی به پروژه سیاسی ما تبدیل شود، چه چیز بهتر از این؟ اما دقیقا این پروژه به دلیل کلیبودن، هیچ چیز تازهای برای گفتن و ارایه کردن ندارد! آیا میتوان از یک آرمان سیاسی به عنوان پروژه سیاسی یاد کرد؟
قبل از پاسخ به این پرسش لازم است به رهیافت دومی برسیم:
۲) انتخابات در سیستم غیردموکرتیک یک «پریفری» است.
انتخابات آزاد نبض یک دموکراسی مستقر یا «واقعا موجود» است و هسته اصلی آن را تشکیل میدهد. تاکید من به «واقعا موجود» است. در یک سیستم غیردمکراتیک اما انتخابات آزاد یک گرداگرد یا پریفری بیشتر نیست. «انتخابات آزاد» ابزاری برای تائید حاکمیت موجود است نه تغییر آن. اینکه تا چه اندازه چنین انتخاباتی آزاد باشد بستگی به نوع برخورد ما با پدیده آزادی دارد که در دو حالت کلی میتوان خلاصه کرد:
- کماکم: یعنی اینکه ما حداقل را ببینیم، به عبارت دیگر از کمترین آزادی، کمترین. ما همه میدانیم که در جمهوری اسلامی تاکنون هیچ انتخاباتی آزادی به معنای واقعی که بر اساس شرایط دمکراتیک همه در آن شرکت کنند و نتایج آن تضمین شده باشد وجود نداشته است. انتخاباتی هم که بوده از نوع کماکم آن بوده است، ولی انتخابات اخیر مجلس از این سطح نیز نزول کرد و به این دلیل به مخالفت دست جمعی اپوزیسیون انجامید. در یک انتخابات کماکم رژیم شرایطی آزاد برای تمام احزاب به رسمیت شناخته در نظام جمهوری اسلامی که در حاکمیت هم شاید نقشی داشته باشند فراهم میکند. اکثر نیروهای سیاسی در خارج و داخل در گذشته اگر خود نیز اجازه شرکت نداشتند به امید اینکه این انتخابات به بهبود شرایط سیاسی حاکم بیانجامد و یا جنبشی اجتماعی بیافریند، که نقطه عطف آن جنبش سبز به رهبری حسین موسوی و مهدی کروبی بوده است، در اینگونه انتخاباتها شرکت کردهاند.
- بیشابیش: یعنی بیشترین آزادی ممکن با بهترین ضمانت. اینکه آزادی به شکلی تضمین شده برای همه افراد و جریانها وجود داشته باشد و احترام به نتایج آن نیز مطمئن باشد.
البته حالتهای بینابینی، کمابیش یا بیشاکم را نیز میتوان در نظر گرفت که در بحث کنونی تاثیری ندارد. اگر حالت کماکم بسترساز یک نوع پراگماتیسم سیاسی است، حالت دوم - بیشابیش - جنبه آرمانی دارد. اما اگر این آرمان که پروژه سیاسی امیرحسین گنجبخش است واقعا به وقوع پیوندد، احتیاج به تعریف دقیق اولا امکانات و ثانیا «شرایطی» دارد که این «امکانات» در آن به وقوع میپیوندند. تنها در آن صورت میتوان از یک پروژه سیاسی سخن گفت!
به عبارت دیگر این پرسش عنوان میشود، که آیا با شرط وجود ولی فقیه با سیستم قدرتی فردی که بر تمام قوا نظارت و دخالت دارد، چنین چیزی ممکن است؟ گیریم که ممکن باشد، و فردا آقای خامنهای اعلام کند که همه نیروهای مخالف یا موافق به ایران بیایند و در انتخاباتی آزاد شرکت کنند و نتیجه آن محترم خواهد بود و به اجرا گذاشته میشود. بر اساس تجربههای گذشته به سختی میتوان بدون گذاشتن شرط و شروطی نظری دعوت ناظران خارجی سازمان ملل یا غیره، چشم بسته به استقبال چنین پیشنهادی رفت. گیریم که چنین انتخاباتی کاملا آزاد باشد، ولی با وجود ولی فقیه شرط ممکن برای چنین آزادی نمیتواند وجود داشته باشد و همانطور که گفتم بر خلاف یک سیستم دموکراتیک، صرفا جنبه پریفری خواهد داشت.
به دلایل یاد شده انتخابات آزاد نمیتواند یک پروژه سیاسی برای یک جریان سیاسی باشد ولی شاید بتوان در برآیند فکری بین مجتبی واحدی و امیرحسین گنجبخش به یک پروژه سیاسی رسید: از نظر مجتبی واحدی سیستم جمهوری اسلامی رو به سوی دیکتاتوری فردی است و انتخابات آزاد تنها با خلع این قدرت سیاسی ممکن است. این نظر سوی دیگر ساحل رودخانه است که میتواند اپوزیسیون را به انفعال کشاند. نگاهی به برمه نشان میدهد که یک انتخابات کمابیشی که در آن بخش محدود از کرسیهای مجلس به رای گذاشته میشود ولی با حضور ناظران خارجی میتواند به تحولات سیاسی بیانجامد.
به نظر من ما به یک پروژه سیاسی مشخصی احتیاج نداریم و میتوانیم در عرصههای مختلف عمل کنیم:
- در مخالف با ولایت فقیه و قدرت سیاسی او به هر شکل ممکن مبارزه سیاسی کنیم.
- در انتخاباتهایی که بافت کماکم دارند به طور فعال شرکت کنیم، بدون آنکه آرمان انتخابات آزاد بیشابیش را از دست دهیم.
- از جنبشهای مدنی و اجتماعی به هر شکل ممکن حمایت کنیم و از مجامع بینالمللی بخواهیم که درخواست خود را از رژیم جمهوری اسلامی به مساله اتمی محدود نکنند و به حقوق بشر بپردازند.
- با ابتکار کنفرانسهای مختلف نظیر سوئد یا واشینگتن و غیره به تبادل و شناخت بینالمللی اپوزیسیون کمک کنیم.