iran-emrooz.net | Tue, 20.03.2012, 6:42
نوروزی دیگر
حسین باقرزاده
|
سهشنبه نوروز ۱۳۹۱ – ۲۰ مارس ۲۰۱۲
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
نوروز همیشه الهامبخش حیات و شادابی و تازگی و امید بوده است. این سنت هزاران ساله ایرانی که با نوزایی طبیعت عجین شده همیشه فرصتی بوده است تا ایرانیان با احساس رهایی از زمستان سرد و تاریک به گرما و روشنی بهار بیندیشند و آینده بهتری را برای خود و دیگران آرزو کنند. چه غمها و دشمنیها که با آمدن نوروز به فراموشی سپرده میشوند و چه شادیها و آشتیها که در آن جان میگیرند. چه روزهای سخت و ستمباری که بر ایران و ایرانی گذشته، ولی با آمدن نوروز نور امید باز در دلها تابیده و غبار ناامیدی و افسردگی از آنها برگرفته شده است. از این روزها و نوروزها در دوران معاصر کم نداشتهایم. نوروز ۹۱، اما، گویی از جنسی دیگر است. سختیها و ستمها بر دوش ایران و ایرانی سنگینی میکند و ابر سیاهی از جنگ و نابسامانی اقتصادی بر کشور سایه انداخته است. آیا روزنه امیدی در پس این ابرها دیده میشود؟
در دوران معاصر، ایرانیان سالهای درازی را مملو از سختی و ستم تجربه کردهاند، ولی با آمدن نوروز سعی کردهاند بر غم و اندوه خود چیره شوند و با امید به آینده بنگرند. شدیدترین این سالها دوران جنگ (۱۳۵۹-۶۷) بود که از یک سو خرابی و کشتار جنگ بیداد میکرد، و از سوی دیگر سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام بود که هر سال هزاران نفر قربانی میگرفت، و از جانب سوم فشار اقتصادی و کمبود و جیرهبندی زندگی روزمره مردم را به شدت زیر فشار گذاشته بود. ولی حتا در این شرایط، نوروز که میرسید میشد امید بست که در سال جدید تحولی رخ دهد، جنگ به پایان برسد و یا گشایشی در گرفتاریهای مردم ایجاد شود. یعنی هرچه هم که اوضاع و شرایط نابسامان بود کمتر انتظار این میرفت که در سال بعد اوضاع وخیمتر و بدتر شود، و همین کافی بود که آمدن نوروز به فال نیک گرفته شود و مردم به امید فردای بهتر از آن استقبال کنند. این امید البته برای ۸ سال متوالی طول کشید تا تحقق پیدا کند و کابوس جنگ و خرابیها و نابسامانیهای ناشی از آن از بین برود، و یا کشتارهای جمعی دهه اول انقلاب متوقف شود.
فشارها و تضییقات اقتصادی و سیاسی فعلی ایران از دوران جنگ تا کنون بیسابقه است. در سال ۱۳۹۰ دامنه سرکوب و کشتار و اعدام گسترش فوق العادهای پیدا کرد. آمار سالانه اعدام به ارقام زمان جنگ نزدیک شده است، و سرکوب آزادیهای سیاسی و مطبوعاتی اخیر در دو دهه پس از جنگ کمتر نظیر داشته است. نابسامانیهای اقتصادی، از تورم سرسامآور و افزایش روزانه قیمتها گرفته تا بیکاری و گسترش روزافزون دامنه فقر و تهیدستی، قشرهای میانه و کم درآمد جامعه را به شدت تحت فشار قرار داده است. به رغم این که هنوز نفت ایران در بازارهای جهانی با قیمت نسبتا بالایی به فروش میرسد رییس دولت رسما اعلام کرده که ذخیره ارزی «به صفر» رسیده است، و مردم نگران آن هستند که با اعمال تحریمهای نفتی در سه ماه آینده سرنوشت ذخیره (و درآمد) ارزی کشور به کجا خواهد کشید. مردم فشار تحریمهای اقتصادی را در زندگی روزمره خود احساس میکنند، و با تشدید تحریمها در ماههای آینده تردیدی ندارند که این فشارها مضاعف خواهد شد.
به لحاظ سیاسی، کشور به بستهترین نظام سیاسی در طول حیات جمهوری اسلامی تبدیل شده است. نه در سالهای جنگ و نه در بیست و چند سال پس از پایان جنگ، نظام سیاسی ایران تا این حد بسته و در تیول یک اقلیت حاشیهای جامعه ایران که در پیرامون علی خامنهای شکل گرفته قرار نداشته است. انتخابات مجلس شورای اسلامی که در آخرین ماه سال ۱۳۹۰ برگزار شد از این نظر بیشتر اهمیت داشت که بسته شدن این نظام سیاسی را به تمام و کمال به نمایش گذاشت. اکنون مردم ایران با حکومتی روبرو هستند که قوه مجریه آن با خالی کردن بیتالمال، کشور را به افلاس کشانده است، قوه مقننه آن کمترین استقلال رأیی حتا در برابر یک رییس جمهور ضعیف نیز نمیتواند از خود نشان دهد، و هر دو این قوه به اضافه قوه قضاییه تنها مباشران و مجریان منویات ولی فقیه هستند. با انتخابات اخیر، که قوه مقننهای به مراتب ضعیفتر و خوارتری به جای مجلس اسلامی فعلی نشانده، این یک دستگی و بسته شدن نظام سیاسی به حد تازهای رسیده است.
از نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی که بگذریم خطر جنگ است که در سال ۱۳۹۱ ایران و ایرانیان را تهدید میکند. از این نظر نیز، از پایان جنگ با عراق در سال ۱۳۶۷، هیچگاه کشور ما تا این حد در خطر نبوده است. در دو سه ماهی که از آغاز سال جدید میلادی میگذرد بارها سخن از جنگ رفته است، و حتا برای اولین بار در طول سالیان دراز در باره زمان حمله اسراییل (با کمک آمریکا با بدون آن) به ایران گمانهزنی شده است. البته تا کنون، زمان حمله از «مارس تا ژوئن» به «سپتامبر تا نوامبر» عقب افتاده، ولی به رغم تأکیدهای آمریکا و کشورهای اروپایی بر ادامه فشارهای سیاسی و اقتصادی (یعنی تحریمهای شدیدتر که سنگینی آن بر دوش مردم خواهد افتاد) احتمال حمله نظامی به ایران در سال جدید به صفر نزدیک نشده است. و به این ترتیب، سال ۱۳۹۱ در شرایطی آغاز میشود که سایه سنگین تحریمهای اقتصادی شدیدتر یا حمله نظامی (یا هر دو) کشور ما و مردم آن را تهدید میکند.
سال ۱۳۹۱ با این واقعیتها و تهدیدها شروع میشود: فقر، گرانی، بیکاری، نظام بسته سیاسی و جنگ. در تاریخ جمهوری اسلامی تنها سالهای جنگ در دهه ۶۰ با شرایط امروز قابل مقایسه است. با این تفاوت، که در آن هنگام نوروز که میرسید مردم با این مصیبتها به طور بالفعل سر و کار داشتند و میتوانستند امید ببندند که سال جدید گشایشی در کار ایجاد شود. امروز، اما، نوروز با خطرات بالقوه به مراتب بزرگتری از راه رسیده و به جای امید، دلنگرانی برای مردم ما به ارمغان آورده است. اگر امیدی باشد در تحولاتی است که پیشبینی نمیتوان کرد. در این است که فشار تحریم یا جنگ، یا فشار مردم به ستوه آمده از سوء سیاست نظام حاکم، به تغییر این نظام یا تغییر رفتار آن منجر شود، و یا خطر جنگ به دلایل دیگری بر طرف گردد.
هرچه که باشد نوروز است، و نمیتوان به نوروز اندیشید و امید را از دست داد. پس به رغم همه این نابسامانیها و ستمبارگیها و خطرها و تهدیدها از نوروز استقبال میکنیم و به آینده امید میبندیم - که آینده را فقط قدرتمندان نمیسازند و بلکه همان طور که تحولات خاورمیانه در سال ۱۳۹۰ نشان داد مردم به ستوه آمده هر کشوری میتوانند، اگر اراده کنند، سرنوشت خود را رقم بزنند.
با این روزنه امید است که باید آمدن نوروز را گرامی داشت و برای ایران و ایرانیان و همه آنانی که این روز را بزرگ میدارند بهترینها را آرزو کرد. و چنین باد.