iran-emrooz.net | Sun, 11.03.2012, 14:41
دیگر نه مشارکت کارایی دارد، نه تحریم
ایران امروز
انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و انتخابات مجلس در سال ۹۰ دو حادثه مهمی بودند که نشان دادند که دیگر «انتخابات» و «صندوق رای» در «ایران اسلامی» کارایی ندارد. نه مشارکت نتیجه میدهد - چنانکه در سال ۸۸ دیدیم - و نه تحریم، آنچنانکه روز جمعه ۱۲ اسفند ۹۰ شاهدش بودیم. چه باید کرد؟
در انتخابات سال ۸۸ در برابر آن همه حضور چشمگیر هواداران موسوی و کروبی در روزهای منتهی به انتخابات و در روز رایگیری، نتایج رایگیری را به دلخواه خود وارونه کردند. حتی زحمت شمارش آرا را به خود ندادند و در حالی که شمارش آرا هنوز در جریان بود، آماری را که از پیش آماده کرده بودند از تلویزیون به عنوان نتایج انتخابات برای مردم قرائت کردند.
در انتخابات دوره نهم مجلس هم از پیش مشخص کرده بودند که مشارکت در آن ۶۵ درصد است. با یک مقدار رقمسازی - هر چند ناشیانه - میزان مشارکت ۲/ ۶۴ درصد اعلام شد. کسر دو دهم هم به تعبیر آذریها باورانهی میزان مشارکت بود!
اساسا تصور اینکه دستگاه حکومتی علی خامنهای اجازه دهد میزان واقعی مشارکت به طرق مختلف از جمله دوربینهای تلویزیون و نظارت عمومی و اعلام آمار واقعی برای افکار عمومی روشن شود، سادهانگاری است.
دیدیم که آن دسته از خبرنگاران خارجی را هم که به کشور راه داده بودند با اتوبوس به حوزههای مشخص بردند، و قطعا حوزههایی بردند که از پیش سازماندهی شده بود. با اینحال حتی این خبرنگاران هم شاهد حضوری چشمگیر رایدهندگان نبودند. صدا و سیما هم نتوانست صحنههایی چشمگیر از حضور رایدهندگان پخش کند و به پخش تصاویری از داخل حوزهها اکتفا کرد.
راهبرد «مهندسی انتخابات»
صندوقهای رای در طول حکومت آقای خامنهای در ایران فقط دو بار نتیجه دادهاند. یکبار در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ که به انتخاب فردی غیر از نامزد دلخواه خامنهای منجر شد و بار دیگر در سال ۱۳۷۸ که انتخابات مجلس ششم بود.
در هر دوی رایگیریهای سال ۷۶ و ۷۸ دایره بازی فقط به گروههای داخل نظام منحصر بود و به هیچ منتقد و مخالفی اجازه مشارکت داده نشد، با اینحال نتایج این دو رایگیری برای دستگاه آقای خامنهای قابل قبول نبود و آن را به طور جدی به فکر چارهجویی انداخت.
گروهی خواهان کنار گذاشتن کامل انتخابات و صندوق رای شدند. مدافعین این نظر که محافظهکاران سنتی و موتلفهایها بودند، میگفتند در اسلام انتخابات وجود ندارد، اسلام بیعت دارد. راست هم میگفتند، اما علی خامنهای تن دادن به این صراحت و ارتجاع صادقانه را مصلحت ندانست. جایگاه صندوق رای و انتخابات در قانون اساسی جمهوری اسلامی و نیز حضور و کارکرد آن در دههی نخست حیات جمهوری اسلامی، اجازه حذف آسان آن را نمیداد. از آن گذشته در دنیای امروز «صندوق رای» و «نمایش انتخابات» یک ابزار مهم چهرهآرایی رژیمهای استبدادی و نمایش مشروعیت از سوی آنهاست. بنابر این نظام آقای خامنهای بجای حذف «صندوق رای» و «انتخابات» بنا را بر «مهندسی انتخابات» گذاشت.
پس از پایان دوره ششم مجلس «نقشه راه انتخابات مهندسیشده» به اجرا گذاشته شد. در آغاز چون هنوز دولت خاتمی بر سر کار بود، شورای نگهبان، سپاه و بسیج ارگانهای اجرایی مهندسی انتخابات بودند. پس از آنکه دولت نیز بدست حامیان رهبر افتاد، وزارت کشور نیز به این مجموعه پیوست. نقشهی راه و اینکه چه کسی و چه گروهی حذف یا جذب شوند، هر بار توسط «دفتر رهبری» تهیه و ابلاغ میشود.
انتخابات دورههای هفتم، هشتم و نهم مجلس و دوره نهم و دهم ریاست جمهوری به این شیوه برگزار شد. البته دست بردن به آرای مردم در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری چالش جدی برای دستگاه علی خامنهای ایجاد کرد که هر چند با سرکوب خونین توانست پیامدهای آن را مهار کند اما بسیار پرهزینه بود. به همین دلیل ممکن است بزودی شاهد یک مهندسی ساختاری در نظام مدیریتی کشور شویم که در نتیجهی آن انتخابات مستقیم ریاست جمهوری حذف و تعیین رئیس قوه مجریه به مجلس واگذار گردد.
به این ترتیب صندوق رای و انتخابات در ایران زیر حاکمیت علی خامنهای سالهاست که فقط وسیلهای برای توزیع قدرت بصورت مهندسیشده و از پیشتعیین شده میان وفاداران به ولایت ایشان است. نه مشارکت انبوه در آن تاثیر داشته و دارد و نه تحریم. هر گاه مشارکت یا تحریم نتیجهی دلخواه آقای خامنهای را برهم زند، دستگاه مهندسی آرا وارد عمل شده و نتیجه را به شکل دلخواه رهبر درمیآورد.
نسبت صندوق رای و دموکراسی
اساسا وجود صندوق رای و رایگیری در هیچ کشوری لزوما نشانهی وجود دموکراسی و حق انتخاب شهروندان نیست. صندوق رای و رایگیری مولود دموکراسیهاست. سازوکاری است که دموکراسیها از آن برای توزیع و انتقال قدرت براساس نظر و رای شهروندان استفاده میکنند. بنابراین جایی که دموکراسی نیست، یعنی اداره کشور براساس رای شهروندان نیست، چرخش قدرت وجود ندارد، احزاب قدرتمند، رسانههای مستقل و نهادهای نظارت و دادرسی نیرومند و مستقل وجود ندارند، صندوقهای رای ابزار عوامفریبی رژیمهای حاکم است.
صندوقهای رای در ایران دستکم از سال ۱۳۸۲ به اینسو بهطور کامل چنین نقشی پیدا کرده و بدون استثنا از صندوقها همان چیزی بیرون آمده که آقای خامنهای و اطرافیان او میخواستهاند.
بنابراین طرفداران «انتخابات آزاد» و پیش از آنها، «اصلاحطلبان» و «منتقدان» نظام سیاسی حاکم بر ایران که هنوز چشمامیدی به معجزه صندوق رای در ایران دارند، باید در درجه نخست به فکر سازوکاری برای نظارت بر صندوقهای رای باشند. این نظارت هم اگر بخواهد کاری از پیش ببرد باید نظارت بینالمللی باشد.
حتی آنهایی هم که در کنشهای سیاسی خودرا به رعایت چارچوبهای همین نظام موجود مقید میکنند (مانند اصلاحطلبان طرفدار خاتمی) اگر نخواهند برای از کار انداختن ماشین «مهندسی رای» آقای خامنهای فکری کنند، امیدشان به صندوق رای راه بجایی نخواهد برد.
این همان نکتهای بود که ابراهیم یزدی در آستانهی انتخابات ریاست جموری ۱۳۸۸ مطرح کرد که با واکنش خشمآلود آیتالله خامنهای مواجه شد. دکتر یزدی گفت مسئله مهم نه شرکت یا عدم شرکت و یا اجماع بر سر این یا آن نامزد، بلکه «مدیریت انتخابات» است.
آقای یزدی آن زمان بویژه اصلاحطلبان را خطاب قرار داد و پرسید چگونه و با چه مکانیسمی میخواهند جلوی مدیریت انتخابات را بگیرند. او خواستار نظارت بینالمللی بر انتخابات بود؛ پیشنهادی که واکنش تند آیتالله خامنهای را در پی دارد. آقای خامنهای درخواست نظارت بینالمللی را «خیانت» توصیف کرد و نشان داد که ابراهیم یزدی انگشت روی نقطهی درستی گذاشته است.
اصلاحطلبان بر این پندار باطل بودند که اگر مشارکت در انتخابات انبوه باشد، تقلب و رایسازیهای گروه حاکم کاری از پیش نخواهد بود. بر پایه همین تئوری بود که عدهای در داخل و خارج، پیروزی احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ را ناشی از تحریم و قهر بخشی از رایدهندگان میدانستند. اما دیدیم که نتیجه آشتی با صندوق رای و مشارکت انبوه در سال ۸۸ به کجا انجامید.
نظارت بینالمللی
راهبرد «انتخابات آزاد» امروزه طرفداران وسیعی در میان منتقدان و مخالفان نظام سیاسی ایران دارد. تقریبا بهجز گروههای کمتعداد و کمتاثیر، طیف وسیعی از ایرانیان، از «اصلاحطلبان»، که اصلاح را همچنان در چارچوب نظام موجود دنبال میکنند، تا «تحولطلبان»، که چنین محدودیتی را نمیپذیرند، از راهبرد انتخابات آزاد به عنوان آغاز هر تغییر و تحول سیاسی در ایران پشتیبانی میکنند.
این طیف گسترده میتوانند بدون آنکه بحث را به حوزههای اختلافانگیز مثل اصلاحپذیری یا ناپذیری نظام موجود بکشانند یا مشغول بحثهای پایانناپذیر درباره نظام آینده شوند، دست به دست هم داده از جامعه جهانی و نهادهای بینالمللی برای نظارت بر صندوقهای رای در ایران یاری بطلبند.
نافذ بودن رای شهروندان همانند حق رای و مشارکت آنها در انتخابات، جزیی از اصول حقوقبشری است. میتوان از سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر سازمان ملل، سازمان بینالمجالس، جنبش غیرمتعهدها، پارلمان اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و سازمان همکاری اسلامی و حتی سازمانهای منطقهای مانند اتحادیه عرب و سازمان اکو برای چنین نظارتی تقاضای کمک کرد.
طرفداری از نظارت بینالمللی و تلاش در این راستا لزوما نباید منوط به تامین شرایط «انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» و شرکت این یا آن حزب و گروه در انتخابات باشد. این کار میتواند برای هر رایگیری در ایران که از همین فردا برگزار میشود صادق باشد.
اصلاحطلبان راندهشده از قدرت در این باره هنوز سخن صریحی نگفتهاند و آنچه را که ابراهیم یزدی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ به آنها گوشزد کرد، ناشنیده گرفتند. اما حالا میتوان گفت حوادث دو سال گذشته آنها را متوجه گره اصلی انتخابات و صندوق رای در ایران کرده است. بنابراین راه برای همکاری وسیع ایرانیان طیف گستردهی منتقدان و مخالفان در این زمینه باز است.
روشن است که دستگاه آقای خامنهای با نظارت بینالمللی بشدت مخالفت خواهد کرد اما هر تلاشی در این راستا به سود منتقدان و مخالفان رژیم تمام خواهد شد. حکومت آقای خامنهای با تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران نیز بهشدت مخالف بود و احمد شهید را هم به ایران راه نداد اما تعیین گزارشگر ویژه که حاصل کوششهای فعالان حقوق بشر بود، از همان آغاز تاکنون بهسود حقوق بشر در ایران و بهشدت بهزیان رژیم آقای خامنهای عمل کرده است.
مبارزه برای انتخابات آزاد در ایران، امروزه در عمل مفهومی جز مبارزه برای عقیم کردن ماشین تقلب و مهندسی آرای دستگاه حکومتی آقای خامنهای نیست.
باور کنیم اگر مخالفان علی خامنهای به جای نشستن در گپسراهای دنیای مجازی و خوردن مخ یکدیگر به امکانات اندک دنیای واقعی روی بیاورند و با نهادهای بینالمللی برای جلب توجه و همکاری آنها برای نظارت بر صندوقهای رای در ایران نامهنگاری کنند، نتایج بهتری عایدشان خواهد شد.
ایران امروز - قنبری
نظر کاربران:
بنظر میرسد همه در انتظار آخر زمان نشستهاند! دیگر هیچ گفتمانی نیست که بتوان با کمک آن جلو این حاکمیت منحط را گرفت! حاکمیت فاسد و خودسری که ماندنش به یمن همکاری گروههای متعدد اصلاح طلب با آن مقدر شده است. ملت ایران باید تاوان عقب ماندگی های گروههای اصلاحطلب را بدهد. گفتمان بر کناری گروه حاکم مسلما به قطبی شدن جامعه منجر خواهد شد و این تنها راه ممکن جلوگیری از جنگ است و همچنین این امکان را فراهم میکند تا نیروهای اصلاح طلب دست از اصلاح طلبی بر دارند و برای یکبار هم شده با بر پایی جبهه ای از همه نیروهای داخلی وخارجی برای برکناری ولایت فقیه و بر قراری یک جمهوری پارلمانی غیر ایدئولوژیک به توافق برسند و مبارزه تمام عیاری را علیه حاکمیت ولایت فقیه سازمان بدهند. من تصور میکنم تا همین جا برای این مهم دیر شده است. چرا که هر لحظه ممکن است جنگی آغاز شود و در این بین دیگر امکان تشکل مردم ممکن نخواهد بود.
با احترام احمد علی درویش