iran-emrooz.net | Sat, 21.01.2012, 9:14
«تظاهرات با حمایت ارتش مردمی»؛ پدیده جدید انقلاب سوریه
دکتر حسن هاشمیان
http://www.facebook.com/hhashemian2
انقلابات عربی اگرچه از یک سو انعکاسدهنده آرزوها و آرمانهای مردم تحت ستم و رهائی از استبداد و دیکتاتوری بود، اما از سوی دیگر آزمایشگاهی برای انواع نظریهها و طرحهای تغییر سیاسی به حساب میآیند. در تونس و مصر زمانی که ارتش به معنای کلاسیک خود به کار میرفت و حاکمان نتوانسته بودند ، آن را ایدئولوژیک کنند، با یک چرخش بنیادی مهمترین عامل دگرگونی انقلابی میشود. اما در لیبی چنین وضعیتی حاکم نبود و ارتش به معنای کلاسیک کلمه وجود نداشت و کمیتههای انقلابی نیروی نظامی و انتظامی کشور را به کمتر از یک عصای سر کوب قذافی تنزل داده بودند. به هیچ وجه نظریه «مبارزه بیخشونت» در لیبی تحت حاکمیت قذافی کارائی نداشت و «مرحوم قذافی» جز کشتن، زندانی کردن ، شکنجه دادن و نابود کردن ادبیاتی برای وجود «مخالف» نمیشناخت. به همین خاطر نظریه خنثی کردن ماشین نظامی قذافی با حمایت نیروی خارجی و در امتداد آن قیام گسترده مردمی خیلی زود به نتیجه رسید.
در یمن وضعیت کاملا متفاوت بود و به عبارت دیگر مفهوم «انقلاب» نمیتواند همانند جاهای دیگر به کار رود. زیرا یمن با یک انقلاب سیاسی متحول نمیشود. عقب ماندگی یمن در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن نهفته شده است و تنها تحول سیاسی نمیتواند در چنین جامعهای حرکت به سوی جلو ایجاد کند. همان طور که علی عبدالله صالح رئیس جمهور پیشین این کشور با عبارت «با افعی میرقصد» معروف شده بود، نظریه انقلاب یمن براساس قطع سر افعی یا زخمی کردن آن بنا شد. هم نیروی اپوزسیون یمن و هم اندامواره دولت در این کشور به این توافق رسیده بودند که تنها با دور کردن سر افعی یا کنار گذاشتن علی عبدالله صالح امکان انجام اصلاحات واقعی وجود دارد و سرانجام با کش و قوسهای زیاد همین نظریه اجرا شد.
اما در سوریه اوضاع دیگری در جریان است. قبل از هر چیز باید بگویم که انقلاب سوریه بعد از گذشت ده ماه خونینترین انقلاب بوده که همچنان در حال قربانی گرفتن است. بیش از ۵ هزار کشته، ۱۰ هزار مفقود الاثر و ۶۰ هزار نفر زندانی دستاورد این قیام خونین تا به امروز بوده است. با این وجود مهمترین عامل استمرار انقلاب سوریه، استقامت مردمی است که به شکل معجزه آسایی در برابر این همه سرکوب، کشتار، محرومیت، زندان و شکنجه همچنان پایداری میکند. یک زمانی «یاسر عرفات» رهبر فقید فلسطین ملت خود را «الشعب الجبارین» یعنی ملتی با اراده آهنین مینامید. به اعتقاد من این اصطلاح را اکنون در مورد ملت سوریه میتوان به کار برد که حقا ملتی با اراده آهنین است.
انقلاب سوریه طی ده ماه گذشته فراز و نشیبهای مختلفی را پشت سر گذاشت اما دو سه روز گذشته متغیرهای سرنوشتسازی را وارد معادله نبرد خود کرده است. متغیرهائی که میتوانند سراشیبی سقوط بشار اسد را مشخص کنند. روز گذشته ما شاهد پر حجمترین تظاهرات سوریها از بدو انقلاب تاکنون بودیم. این افزایش چشمگیر تعداد تظاهرکنندگان و همچنین فزونی شهرهای متفاوت در این تظاهرات به شدت تحت تأثیر سازماندهی «ارتش آزاد» (ارتشی که مجموعه گستردهای از ناراضیان نظامی سوری را تحت فرماندهی واحد درآورده است) بوده است که در گامی جدید به حمایت از تظاهرکنندگان روی آورده است. پدیده «تظاهرات با حمایت ارتش مردمی» به نظر میرسد نتایج ملموس و مثبتی برای مخالفان رژیم اسد به همراه داشته است.
در روزهای گذشته نخستین پیروزی برای ارتش مردمی در منطقه «زبدانی» در غرب دمشق و در نزدیکی مرز لبنان رقم خورد. یگانهائی از سپاه چهارم سوریه که مستقیما تحت فرماندهی ماهر اسد برادر رئیس جمهور قرار دارند بعد از چند روز آمادگی برای نبرد با ارتش آزاد به این منطقه اعزام شدند اما بعد از دو روز نبرد شکست خورده و به خارج شهر عقب نشینی کردند. این نخستین پیروزی مشخص ارتش آزاد بر نیروهای حکومتی بود. در چند نقطه دیگر نیز به همین صورت نبردهائی صورت گرفته است و در تمام این نبردها خبری درباره شکست نیروهای مردمی گزارش نشده است.
چنین پیروزیهائی برای ارتش آزاد آثار خود را در تظاهرات این جمعه نشان داد. دو ویژگی بارز برای این تظاهرات بود: نخست جمعیت زیادی در اکثر شهرهای سوریه به خیابان آمده بودند و دوم تعداد تلفات و کشتهها به نصف رسیده بود. این تحول بعنوان مدل مبارزه در اکثر شهرها به کار گرفته شده و نتایج قابل توجهی به دست آورده است. اما اینکه چه چیزی موجب چنین تحولی شده است بایستی اندکی درنگ کرد و به نقش ناطرین اتحادیه عرب توجه کرد. درست است که رژیم سوریه به هیچیک از خواستههای اتحادیه عرب عمل نکرد اما وجود ۱۲۵ ناظر این اتحادیه خللی در آرایش نیروهای نظامی دولت ایجاد کرد. دولت سوریه به ظاهر تلاش میکرد که نشان دهد نیروهای نظامی را از خیابانها جمع کرده است و این اندک تغییر در جابجائی نیروها اثر منفی گذاشت و در نهایت نیروهای ارتش آزاد توانستند خود را سازماندهی کرده و به حمایت تظاهرکنندگان وارد عمل شوند. به خصوص این بار حمایت ارتش آزاد در شهر دمشق و در نزدیکی محله «قدم» بسیار مثمرثمر بود. زیرا جمعیت زیادی موفق شدند به خیابان سرازیر شده و تظاهرات کنند. در شهر حمص و منطقه شیخون نیز ارتش آزاد توانست حمایت قابل توجهی برای تظاهرکنندگان ارائه دهد.
نیروی هوائی سوریه عملا فلج شده است!
بعد از شکست نیروهای دولتی سوریه از ارتش آزاد و عقب نشینی آنها، اکنون این پرسش مطرح میشود که نیروی هوائی سوریه کجاست؟ برای پاسخ به این سؤال باید سه عامل مهم را در نظر گرفت:
۱- به کار بردن نیروی هوائی برای نابود کردن مخالفان حساسیت بینالمللی و به ویژه شورای امنیت را بالا خواهد برد و اقدام جامعه بینالملل برای ایجاد مناطق پرواز ممنوع بر فراز سوریه را تسریع خواهد کرد. همچنین به کارگیری نیروی هوائی بر ضد مخالفان، روسیه تنها حامی سوریه در شورای امنیت را در وضع بدی قرار خواهد داد.
۲- فقدان اهداف مشخص برای بمباران توسط جنگندههای نیروی هوائی. در لیبی بخشی از کشور به دست مخالفان افتاد بود و قذافی میتوانست مقرهای دولتی افتاده به دست مخالفان را بمباران کند اما در سوریه نیروی هوایی فقط میتواند خانههای مردم را هدف بگیرد.
۳- ممکن است به برخی از خلبانان به دیده عدم اعتماد نگریسته میشود و با پرواز آنها به دیگر کشورها پناهنده شوند و این به نوبه خود میتواند تأثیر منفی گستردهای بر روحیه هواداران بشار اسد بگذارد.
در هرحال پدیده «تظاهرات با حمایت ارتش مردمی» تمام معادلات موجود در سوریه را به نفع مخالفان به هم زده و چه بسا به دلیل گستردگی نارضایتی در صفوف نظامیان و ظهور ناکارآمدی شدید اقتصادی دولت و بن بست استراتژیک حکومت سوریه، کار رژیم اسد را تمام کرده و دیگر نیازی به مراحل بعدی و اقدام شورای امنیت نباشد.