پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.01.2012, 7:36

چشم‌انداز جنگ احتمالی غرب با ایران


محمداکرام اندیشمند

جمعه ۳۰ جدی ۱۳۹۰ خورشیدی (20جنوری2012)

۱- پیش زمینه‌های بین المللی جنگ:

تداوم جنگ تبلیغاتی بصورت جنگ سرد و جنگ اطلاعاتی و امنیتی ناآشکار در واقع جنگ گرم میان ایران و کشورهای غربی بویژه ایالات متحده امریکا و اسرائیل پیش زمینه‌های جنگ است. تشدید و گسترش جنگ سرد و جنگ اطلاعاتی که بیشتر از سوی امریکا و اسرائیل در برابر ایران دنبال می‌شود، میزان احتمال یک جنگ واقعی و به عبارت دقیق تر احتمال یورش نظامی غرب را علیه ایران بالا می‌برد. هر چند ایالات متحده امریکا با جمهوری اسلامی ایران در بخشی از عرصه‌های سیاست منطقوی منافع مشترک دارد و حتی در زمینه‌های معینی(چون افغانستان وعراق در اوایل حمله نظامی امریکا) به تعامل مشترک پرداخته اند، اما کثرت نکات تعارض و تقابل میان آنها در سطح منطقه و جهان به احتمال چرخه جنگ شتاب بیشتر می‌بخشد. عمده ترین نقطه تعارض برنامه هسته یی ایران است. ایالات متحده، اروپای غربی و اسرائیل ایران مسلح با سلاح اتمی(اتومی) را غیرقابل تحمل می‌پندارند و آنرا عبور از خط قرمز منافع حیاتی خود تلقی می‌کنند.

پیش زمینه‌های جنگ با ایران با تحریم فزاینده‌ی امریکا و غرب به سرعت فراهم می‌شود. تحریم بانک مرکزی ایران گام جدی لندن و واشنگتن دراین جهت بود. تحریم خرید نفت ایران گام بسیار جدی و خطرناکتری که غرب در حال برداشتن است. این تحریم‌ها که در واقع کارد را به استخوان و به شاهرگ‌های گردن ایران می‌رساند بدو منظور انجام می‌شود:

نخست، پذیرش شرایط آنها در مورد برنامه هسته‌یی و یا قول خودشان تغیر سیاست دولت ایران که این در واقع آغاز کار خواهد بود.
دوم، واکنش انفعالی و خشمگینانه جمهوری اسلامی ایران چون بستن تنگه هرمز. این واکنش می‌تواند اهداف دشمنان منطقه‌یی و بین‌المللی ایران را برآورده کند و تمام دولت‌های غربی را درعقب یورش نظامی امریکا و اسرائیل علیه ایران بکشاند.

۲- پیش زمینه‌های منطقوی جنگ:

عوامل منطقوی احتمال جنگ و یورش نظامی غرب برایران حتی بیشتر از عامل بین المللی است. زمام داران عرب حوزه خلیج فارس برهبری عربستان سعودی بیشتر از امریکا و اسرائیل مشتاق حمله نظامی غرب بر ایران هستند. قدرت هسته یی ایران برای آنها مایه‌ی نگرانی و یک تصویرتاریخی از احیای امپراتوری قدیم پارس است که قبل از اسلام و در زمان ظهور اسلام به قبایلی از اعراب منطقه تسلط داشت. سیاست مذهبی و آیدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران که پیوسته در صدد نفوذ و تأثیر گذاری بر جوامع شیعه در کشورهای عربی است بر نگرانی دولت‌های عرب می‌افزاید. مانور‌های نظامی اخیر ایران در آبهای خلیج فارس و اظهارات تهدید آمیز برخی فرماندهان سپاه، بسیج و ارتش ایران در مورد دولت‌های عرب متحد امریکا جمهوری اسلامی ایران را برای آنها ترسناکتر می‌سازد. در حالی که اعراب از منظر دینی و مذهبی نیز دولت ایران را به عنوان دولت شیعه بهتر از امپراتوری زرتشتی ساسانی نمی‌دانند تا عواطف اخوت اسلامی شان از حمله‌ی اسرائیل و امریکا به ایران تحریک شود. تفکر مذهبی حاکم بر عربستان و بسیاری از حلقه‌ها و گروه‌های سیاسی –اجتماعی جوامع عربی از دیدگاه سلفیت، ایران شیعه را رافضی و رقیب متخاصم خود می‌پندارند. آنها با این نگاه و دیدگاه به هیچ صورت اقتدار منطقوی ایران را به خصوص به عنوان قدرت اتمی نمی‌پذیرند.

ترکیه نیز، هم از لحاظ مذهبی به عنوان وارث امپراتوری سنی عثمانی که با دولت شیعه صفوی رقابت و جنگ‌های خونین را پشت سرگذاشته است و هم از لحاظ قومی و ملی به ضعف و سقوط ایران از جایگاه اقتدار منطقوی‌اش می‌اندیشد. نصب سامانه سپر موشکی ناتو در ترکیه که بصورت آشکار در مقابله با ایران است حکایت از نیات ترکیه در جهت تضعیف ایران دارد. گذشته از آن، دولت ترکیه در موقعیت دشوار انتخاب میان امریکا و ایران، امریکا را انتخاب می‌کند. و موضع اسرائیل به عنوان کشور کوچک یهودی اما مقتدر و مسلح با سلاح اتمی در مورد ایران هسته یی روشن است.

عوامل بازدارنده جنگ:

درحالی که زمینه‌های بین المللی و منطقوی جنگ و یورش نظامی بر ایران پیوسته مساعد می‌شود، مؤلفه‌های بازدارنده نیز در بستر این زمینه‌ها می‌تواند از اشتعال آتش جنگ جلوگیری کند. اما تأثیر گذاری و کارآیی این مؤلفه‌ها به سه نکته‌ی مهم برمیگردد:
۱- موجودیت واقعی آن عوامل بازدارنده در روند شکل گیری مخاصمت میان ایران و ایالات متحده امریکا و متحدان جهانی و منطقوی اش.
۲- تأثیرگذاری آن در جلوگیری از جنگ و یورش نظامی بر ایران.
۳- فرصت زمانی در تأثیرگذاری مؤلفه‌های بازدارنده جنگ. آیا شکل گیری زمینه و فضای جنگ تا مرز نهایی اشتعال آتش جنگ فرصتی را دراختیار مؤلفه‌های بازدارنده باقی می‌ماند؟ پاسخ این پرسش را در نگاه به عوامل جنگ می‌توان بررسی کرد:

۱- توازن نظامی:

موجودیت توازن نظامی میان ایران و دشمنان آن به خصوص امریکا و اسرائیل که آغازگر یورش نظامی به ایران خواهند بود یکی از عوامل بازدارنده جنگ شمرده می‌شود. ناگفته روشن است که چنین توازن نظامی حتا در سلاح متعارف میان طرفین وجود ندارد. البته برخورداری ایران از سلاح هسته یی که می‌تواند امریکا را از حمله نظامی بر ایران منصرف کند هنوز نامشخص است. اما توان نظامی متعارف ایران علی رغم پیشرفت در زمینه‌های تولید موشک و سایر سلاح‌های سنگین متدوال در یک جنگ احتمالی با توان نظامی دشمنانش قابل مقایسه نیست. آیا ایران می‌تواند در برابر حملات متعارف و متقارن نظامی غرب و اسرائیل با استفاده از توانایی‌های نظامی خود در هردو نبرد متعارف و نامتعارف مقاومت کند و آنها را متوقف سازد؟ آیا جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست در برابر حملات نظامی غرب و اسرائیل در قلمرو کشورش به مدافعه برخیزد و با حملات متعارف و نا متعارف نظامی تلفات سنگین انسانی و مادی را به امریکایی‌ها در پایگاه‌های شان و به اسرائیلی‌ها در داخل اسرائیل تحمیل کند؟ مثلاً آیا ایران می‌تواند با شلیک صدها و هزاران موشک ده‌ها هزار اسرائیلی را در خاک اسرائیل به قتل برساند و حالت مشابه را برسر امریکایی‌ها در منطقه بیاورد تا آنها اندیشه و طرح حمله به ایران را از سر خود دور کنند؟

مسلم است که نبودِ توازن نظامی میان طرفین توانایی ایران را حتا اگر چنین توانایی تحمیل تلفات انسانی و مادی را بر اسرائیل و امریکایی‌ها داشته باشد این فرصت را در اختیار ایران نمی‌گذارد. بالفرض اگر ایران با حملات انبوه موشکی خود ده‌ها هزار اسرائیلی را در خاک اسرائیل بکشد آیا اسرائیل از حمله با سلاح هستوی بر ایران خود داری خواهد کرد؟

۲- بازی‌های سیاسی و تعاملات پنهانی:

یکی ازنظریاتی که در واقع به عنوان عامل بازدارنده جنگ و یا حمله نظامی امریکا و اسرائیل بر ایران مطرح می‌شود، به بازی طرفین بر سر منافع شان در منطقه برمیگردد. برخی تحلیلگران از سناریوی ساختگی احتمال حمله نظامی غرب و اسرائیل بر ایران سخن می‌گویند که هدف گردانندگان آن دسترسی به منافع مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. شماری این سناریو را تفاهم مشترک طرفین می‌پندارند و بعضی آنرا تنها به امریکا و اسرائیل منسوب می‌کنند. از نظر اسرائیل و امریکا وجود دولت قدرتمند شیعه در ایران برای مهار اعراب و سلطه بر آنها یک نیاز است. رقابت و مخاصمت میان ایران شیعه و عرب سنی در منطقه، هم امنیت دراز مدت اسرائیل را تأمین می‌کند و هم فابریکه‌های اسلحه سازی امریکا و غرب را در میان اعراب پر مشتری می‌سازد. از جانب دیگر این رقابت و خصومت به افزایش و گسترش وابستگی دولت‌های عربی نفت خیز خلیج فارس به امریکا می‌انجامد.

احتمال بازی سیاسی پشت پرده میان ایران و غربی‌ها می‌تواند به عنوان عامل بازدارنده جنگ مطرح شود؛ اما هیچگاه شواهد معتبری وجود ندارد که حکایت از این بازی سیاسی داشته باشد. هرچند حلقه‌های مختلف عربی مخالف با ایران نیز از روابط پنهانی اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران سخن می‌زنند و حتا امریکا را در همسویی با ایران متهم می‌کنند که با حمله نظامی برعراق و تشکیل حکومت شیعه دربغداد، ایران را به قدرت منطقوی تبدیل کرد. برعکس ایران هرچند نه بصورت رسمی و علنی دولت‌های عربی مخالف خود را متهم به همدستی با اسرائیل و امریکا می‌کند.

۳- محدودیت‌های اقتصادی امریکا و غرب:

بحران فزاینده‌ی اقتصادی امریکا و اروپا به عنوان یکی از عوامل بازدارنده جنگ و حمله بر ایران مورد توجه قرار می‌گیرد. بر مبنای این تحلیل، امریکا و اروپا که درگیر بحران عمیق اقتصادی هستند از اشتعال آتش جنگ با ایران اجتناب می‌کنند. چون جنگ این بحران را عمیق تر و گسترده تر می‌سازد. این در حالی است که برخی از تحلیلگران صورت معکوس این دیدگاه را ارائه می‌کنند. به باور آنها بحران اقتصادی در امریکا نه تنها مانع جنگ امریکایی‌ها نمی‌شود، بلکه بر عکس آنها را در جهت دستیابی به سود بیشتر به این جنگ وسوسه می‌کند. جنگ‌های مختلف امریکایی‌ها در بیرون از امریکا نیز نشان می‌دهد که بحران اقتصادی و یا مقروضیت دولت امریکا آنها را از جنگ باز نداشته است.

البته نکته‌ی مهمی که عامل محدودیت اقتصادی جنگ را برای امریکا کم رنگ می‌سازد به پرداخت هزینه‌ی جنگ توسط کشورهای عربی ثروتمند نفت خیز بر می‌گردد. آنها که بیشتر از امریکا و اسرائیل مشتاق حمله بر ایران هستند هزینه‌ی جنگ را هم با اشتیاق خواهند پرداخت.

نقش روسیه و چین در جلوگیری از جنگ:

مخالفت جدی روسیه و چین به حمله نظامی امریکا علیه ایران به عنوان قدرت‌های اتمی جهان و دو عضو صاحب وتو در شورای امنیت ملل متحد می‌تواند یکی از عوامل بازدارنده در این حمله باشد. آیا چین و روسیه چنین مخالفتی را درپیش می‌گیرند که دست امریکا و اسرائیل را از حمله بر ایران بازدارند؟

شواهد موجود حکایت از آن دارد که روسیه و چین در مخاصمت ایران و غرب در پی منافع خود می‌روند. منافع آنها به ویژه منافع اقتصادی هر دو کشور در داشتن روابط با امریکا بسیار بیشتر از رابطه با ایران است؛ هر چند حمله بر ایران استیلای امریکا را در منطقه تقویت می‌کند که برای مسکو و پیکنگ خبر خوش آیندی نیست.

سفر اخیر نخست وزیر چین به کشور‌های عربی نفت دار خلیج فارس پس از ارائه طرح تحریم نفت ایران نشان می‌دهد که چینی‌ها حتا قبل از تحریم، هوای موافقت با غرب را در سر دارند.

هرچند روسیه در مورد حمله‌ی احتمالی امریکا بر ایران هوشدار می‌دهد و گاهی به اظهارات متناقض می‌پردازد، اما تاریخ قدیم روابط روس‌ها در دوران تزار‌ها و حاکمیت کمونیست‌ها با ایران نشان می‌دهد که آنها از هر فرصتی بر ضد ایران استفاده کرده‌اند. اگر جنگ و یورش نظامی امریکا و غرب بر ایران اجتناب ناپذیر شود، روسیه و چین هیچ گامی را در جهت نارضایتی و خصومت با امریکا بر سر ایران بر نمی‌دارند.

عقب نشینی ایران در دقیقه‌ی نود:

آیا عقب نشینی ایران در دقیقه‌ی نود و قبل از آخرین فرصت‌های اشتعال آتش جنگ می‌تواند این آتش را خاموش نگهدارد؟ اما چرا ایران در دقیقه نود عقب نشینی کند؟

برخی به این باور هستند که دولت ایران و رهبران آن کشور سروصدای حمله نظامی امریکا و اسرائیل را بر ایران سناریوی ساختگی و تبلیغاتی امریکا و اسرائیل تلقی می‌کنند. در حالی که دولتمدارن ایران به چنین حمله‌ای معتقد نیستند اما پیوسته می‌کوشند تا از تبلیغات حمله بر ایران در داخل بهره برداری کنند. فضای داخل کشور را فضای خصومت و جنگ با امریکا و اسرائیل نگهدارند و سیاست تقابل با دنیای غرب و سیاست اختناق در داخل را در این فضاء موجه نشان دهند. حتا اگر زمام داران ایران حمله نظامی امریکا را جدی فکر کنند، عوامل مختلفی را که به برخی آن اشاره شد مانع تحقق این حمله می‌پندارند. ولی اگر رهبران جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه برسند که یورش نظامی امریکا وارد مرحله‌ی عملی می‌شود، عقب نشیی از مواضع خود را به عنوان عامل بازدارنده از این یورش بی درنگ مورد توجه قرار می‌دهند. آیا این عقب نشینی در واپسین دقایق، کارآیی خواهد داشت و مانع هجوم غرب بر ایران خواهد شد؟

اگر امریکا و متحدان اروپایی شان اراده و مطالبه‌ی متحدان عرب نفت دار خود را در تضعیف ایران مدنظر داشته باشند و آنرا استراتیژِی مشترک خود تلقی کنند و اگر اسرائیل کاهش اقتدار ایران را در سر خط منافع امنیتی خود قرار داده باشد، به سختی می‌توان گفت که عقب نشینی ایران در دقیقه نود مانع اشتعال آتش جنگ شود.

کیفیت و پیامد جنگ:

اگر هیچکدام از عوامل بازدارنده مانع وقوع جنگ نشود و ایران مورد حمله‌ی نظامی امریکا و اسرائیل قرار گیرد، کیفیت و پیامد جنگ غیر قابل مقایسه و پیش بینی با تمام جنگ‌های منطقه در شصت سال اخیر خواهد بود.

غرب برهبری امریکا با تمام ظرفیت هوایی و موشکی بر تمام مراکز نظامی و اقتصادی ایران حمله خواهد کرد تا به سرعت فرصت استفاده‌ی ایران را از حملات متقابل متعارف و نا متعارف بگیرد و جنگ را در مرکز انرژی و شاهراه انتقال نفت در زمان کوتاه پایان دهد.

ارمتاژ معاون وزارت خارجه امریکا پس از حمله یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ با پیام جورج بوش به اسلام آباد رفت. او به ژنرال مشرف رئیس دولت پاکستان گفت: یا در جنگ با القاعده کنار امریکا قرار می‌گیرد و یا امریکا با بم و موشک پاکستان را به عصر حجر برمیگرداند.

امریکایی‌ها پاکستان را به عصر حجر برنگشتاندند، اما اگر ایران در معرض یورش نظامی آنها و متحدان غربی شان قرار گیرد این هجوم بسیار ویرانگر خواهد بود. این هجوم تمدن ایران را که در سده‌های بسیار متوالی شکل گرفته است بسوی ویرانی می‌برد و موجودیت ایران را به حیث یک کشور واحد تهدید می‌کند.

حرفی با زمام داران کشور همسایه ام، ایران!

اگر سناریوی حمله نظامی امریکا و غرب بر ایران تطبیق شود، ایران میدان کربلایی خواهد شد که یزیدیان غربی و عربی آن میدان را به بعد از ظهر عاشورا مبدل خواهند کرد.

توازن قوا میان ایران وغرب همانگونه است که درمیدان کربلا میان امام حسین(رض) و لشکر یزید بود. روسیه در این جنگ همان نقشی را بازی می‌کند که اهالی کوفه در جنگ کربلا و روز عاشورا بازی کردند.

اگر غرب و عرب استراتیژی سرکوبی ایران را از قبل داشته باشند و ایران را در روند رقابت و خصومت گام به گام به میدان کربلا بکشانند، عقب نشینی ایران در دقایق پایانی و یا سرکشی جام زهر، راه را به بازگشت ایران از این میدان می‌بندد. همانگونه که قوماندان لشکر یزید به قول منابع معتبر تاریخی این راه را بروی حضرت امام حسین در میدان کربلا بست. او به تمام پیشنهاد‌های امام که به او اجازه بازگشت به مدینه یا مکه، شرکت در جهاد در واقع خروج از قلمرو سلطنت اموی و مذاکره با یزید دهد نه گفت.

یزیدیانی که در واشنگتن، لندن و پاریس نشسته‌اند و عموزاده‌های یزید که در ریاض، عمان و ابوظبی بی‌صبرانه در انتظار میدان کربلا برای ایران‌اند بی‌صبرانه تر از آن منتظر بعد از ظهر عاشورای این میدان هستند. نمایش بعد از ظهر عاشورای کربلا نمایش سرهای بریده‌ی مظلومان برحق این جنگ نابرابر بود. نمایش بعد از جنگ غربی‌ها در ایران نیز نمایش سر و تن بریده‌ی ایران در اجزای متعدد خواهد بود. آیا رهبران کشور همسایه‌ام ایران کشور شان را در معرض میدان کربلا شدن و نمایش بعد از ظهر عاشورا قرار خواهند داد؟ یا اینکه:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دو ستان مروت با دشمنان مدارا



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024