iran-emrooz.net | Fri, 06.01.2012, 18:09
ایران حکومتی در سراشیبی یاس و ناامیدی
فرید زکریا / برگردان: قاسم دیناروندی
|
واشینگتن پست / پنجشنبه ۵ ژانویه ۲۰۱۲
این روزها بحث و گفتگو بر سر قدرت ایران در همه جا وجود دارد. «میت رامنی» جمهوریخواه پیشتاز در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ایران را بزرگترین تهدید جهان در ده سال آینده توصیف کرده است. او و دیگران در مورد ظرفیتهای هستهای و آزمایشهای موشکی سخت تحت تاثیر اظهارات اخیر مقامات ایران قرار گرفتهاند. «نیوت گینگریچ» چالش ایران را با ظهور هیتلر در آلمان مقایسه کرده است. بیشتر تحلیلگران قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه را رو به رشد ارزیابی کردهاند.
اما داستان واقعی در حقیقت این است که ایران ضعیف و ضعیفتر شده است. تحریمهای اقتصادی سر اقتصاد ایران را زیر آب فرو برده است. نظام سیاسی ایران شکننده تر شده و روز به روز در حال ریزش است. در خارج از مرزهای ایران نیز، نزدیکترین متحد و تقریبا یگانه حامی رژیم – سوریه – خود در حال فروپاشی است. شیخنشینهای خلیج فارس نیز با همدیگر علیه ایران متحد شدهاند و روابط خود را با واشنگتن بیش از پیش مستحکم نمودهاند. عربستان سعودی، هفتهی گذشته بزرگترین خرید تسلیحاتی خود از آمریکا را به انجام رسانده است. از طرفی کشورهای اروپایی در پی اعمال تحریمهای بیشتری بر ایران هستند.
ساده ترین معیار برای سنجش قدرت ایران، پول رایج در این کشور است. زمانی که باراک اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا رسید، میتوانستید با ۹۷۰۰ ریال ایرانی یک دلار آمریکا را بخرید. از آن زمان تا کنون ارزش دلار آمریکا در برابر ریال ایران ۶۰ در صد افزایش یافته است و این بدان معنا است که ارزش یک دلار آمریکا معادل ۱۵۶۰۰ ریال ایران است. به گزارش خبرگزاری رویتر محمود احمدی نژاد رییس جمهور ایران، طی هفتهی اخیر به مجلس این کشور گفته است: تحریمهای اعمال شدهی اخیر شدیدترین و گسترده ترین تحریمها میباشد. و این سنگینترین یورش و حملهی اقتصادی در تاریخ ملت ایران است. روزانه همهی فعالیتهای بانکی و تجاری ما و موافقت نامهها و قراردادهایمان مورد بازرسی قرار گرفته و مسدود میشوند. قیمت مواد غذایی و کالاهای اساسی در چند ماه گذشته در ایران به میزان ۴۰ در صد افزایش داشته است.
واکنشهای تهران در مورد تحریمهای اقتصادی بیشتر که صادرات نفت این کشور را تحت تاثیر قرار داده، ناشی از یاس و نا امیدی است. در روزهای اخیر معاون اول رییس جمهور ایران - پستی بدون قدرت - و یکی از فرماندهان نیروی دریایی ایران نیز تهدید به بستن تنگه هرمز کردهاند و به قول خودشان که به زبان فارسی گفتهاند: « بستن تنگهی هرمز برای ما مثل آب خوردن است.»
اما یکی دیگر از سران سپاه انقلاب اسلامی ایران – نیرویی که قدرت اقتصادی و سیاسی در ایران را قبضه کرده است – به سرعت از این موضع عقب نشینی کرده و توضیح داد که تهران به هیچ وجه قصد بستن تنگهی هرمز را ندارد. اقدام به چنین کاری جنون محض خواهد بود، چرا که ایران بیش از هر کشور دیگری از این مسئله زیان خواهد برد.
با بسته شدن تنگهی هرمز تمام صادرات و واردات ایران و همچنین ۶۰ در صد از اقتصاد ایران که از طریق فروش نفت از این مسیر بدست میآید، کاملا متوقف خواهد شد. و این اقدام، دولت ایران را کاملا زمین گیر خواهد کرد.
این اختلاف نظرهای آشکار بخشی ازهرج و مرج و بی نظمی کنونی موجود درنظام سیاسی ایران است. دو سال پیش بود که احمدی نژاد با آیت الله خامنهای رهبر ایران متحد بودند،اما اکنون رابطه آنها به دشمنی گراییده است. جناحهای اصلاح طلب از جمله میر حسین موسوی نامزد پیشین ریاست جمهوری و محمد خاتمی رئیس جمهور سابق نیز ازمخالفان حکومت احمدی نژاد هستند. روحانیت نیزچند دسته شده وروز به روز در حال از دست دادن سلطه هستند و فراتراز همه اینها نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در هرم قدرت است که روز به روز حکومت دین سالار ایران را به حکومتی دیکتاتوری و شبه نظامی تبدیل کرده است که هیچ کدام از اینها نشانهی ثبات و پایداری نظام سیاسی در ایران نیست.
از طرفی برنامهی هستهای ایران که در حال پیشرفت است اجتنابناپذیر است. فن آوری هستهای عمری هفتاد ساله دارد و ایران یک جامعهی علمی و با پشتکار دارد که برنامهی هستهای کشورش را به عنوان نمادی از امنیت و غرور ملی میداند. اما آیا کره شمالی را بدلیل داشتن چند دستگاه هستهای ساده میتوان کشوری قدرتمند و در حال پیشرفت به حساب آورد؟(در اینجا باید به افرادی بمانند «گینگریچ» که تغییر رژیم ایران را به عنوان «راه حلی» میبینند، متذکر شد، که موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز به شدت از برنامهی هستهای ایران حمایت میکنند و احمدی نژاد را بخاطر کوتاه آمدن در بسیاری از موضوعات مطرح شده در مذاکرات هستهای با غرب مورد انتفاد قرار دادهاند.)
دولت آمریکا در دورهی ریاست جمهوری باراک اوباما در مقایسه با دولت پیشین به ریاست جورج دابلیو بوش در عرصههای مختلف فشارهای فوقالعادهای را بر ایران وارد کرده است. این تشدید فشارها در مرحلهی کنونی به خاطر موفقیت اوباما در جلب توجه و همکاری کشورهای دیگر در اعمال فشارهای بیشتر بر ایران بوده است. ایالات متحده آمریکا خود از ایران نفت نمیخرد اما کشورهای اروپایی، ژاپن و کره جنوبی خریدار نفت ایران هستند. و اگر این کشورها با دور جدید تحریمها همراه شوند ایران با سقوط آزاد اقتصادی جدی روبرو خواهد شد.
به نظر میرسد دولت اوباما به این نتیجه رسیده است که رژیم ایران قادر به سازشی استراتژیک با غرب نیست و یا آمادگی آن را ندارد. رژیم بیش از حد با بحران شکاف در قدرت و جنگ بر سر سلطه مواجه است و خامنهای «قدرت مطلقه» که بیش از حد سرسخت و ایدئولوژیک است. بنابراین واشنگتن در حال حاضر خواهان تشدید فشارها بر ایران است به این امید که رژیم ایران را به پای میز مذاکره بکشاند.
این استراتژی قابل درک است. اما خطرهای ایجاد فشار بیشتر، ممکن است در مرحلهای همراه با عواقب انفجاری باشد. بدلیل تنشهای سیاسی همزمان با بحران اقتصادی در جهان قیمت نفت رو به افزایش است و بدون پیروی از یک استراتژی دقیق این خطرات بیشتر افزایش خواهند یافت. کشورهای ضعیف که رژیمهای آنها با فشارهایی مواجه شده است در برخی مواقع در رو یارویی با کشورهای قدرتمند چالشها و بحرانهای حادی را ایجاد خواهند کرد.