پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 30.11.2011, 7:50

یک بازیگوشی غیرمسئولانه

درخواست مداخله خارجی برای تغییر نظام


دکتر علی حاجی قاسمی

چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۹۰
پرس ایران persiran.se
با اوج گرفتن فشارهای جامعه جهانی علیه دولت جمهوری اسلامی به دلیل خودداری حکومت از همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و امکان اتخاذ اقدمات تنبیهی علیه آن، بحث در اپوزیسیون جمهوری اسلامی در باره وقوع درگیری احتمالی جامعه جهانی با ایران و موضع محافل برون مرزی در برابر آن نیز بالا گرفته است. در حالی که بخش قابل توجهی از فعالین سیاسی و کنشگران اجتماعی با هرگونه مداخله خارجی در امور داخلی ایران مخالفت می‌کنند برای نخستینبار در تاریخ مدرن سیاسی ایران برخی از محافل و چهره‌های شناخته شده در خارج از کشور علنا از چنین مداخله‌ای با این استدلال که می‌تواند به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی بیانجامد جانبداری می‌کنند.
وقتی اعتراضات عمومی در تونس آغاز شد و دامنه آن بسرعت به مصر و دیگر کشورهای عربی گسترش یافت سئوال بزرگی که برای بسیاری از دست اندکاران و صاحبنظران امور سیاسی مطرح شد این بود که آیا غرب و بویژه آمریکا در برابر این شورش‌های اجتماعی علیه نظام‌هایی که دوست آمریکا شمرده می‌شدند خواهند ایستاد یا با آن‌ها همراهی خواهند کرد. آمریکایی‌ها که طی سه دهه اخیر پروژه گسترش دموکراسی را در جهان دنبال کرده بودند، وقتی مطمئن شدند که این شورش‌ها علیه آخرین پایگاه‌های اقتدارگرایان جهان از حمایت مردمی برخوردار هستند، تعلل را کنار گذاشتند و به حمایت از آن‌ها پرداختند. پس از آن این موضوع برای آگاهان سیاسی روشن شد که آمریکا و متحدان سیاسی‌اش در اروپا در کنار نهادهای بزرگ سرمایه‌داری در غرب در پروژه تکمیل روند دموکراتیزه کردن جهان تردیدی ندارند و اینک نوبت برپایی نظمی نوین در خاورمیانه فرا رسیده است. نظم جدید که عمدتا حول محور تضمین انتقال انرژی شکل خواهد گرفت دیگر نه توسط حکومت‌های اقتدارگرا که توسط نظام‌های متعارف دموکراتیک برقرار خواهد شد. پس از تونس و مصر نوبت سخت سرهایی چون لیبی و سوریه بود که به موج انحلال حکومت‌های اقتدارگرای خاورمیانه بپیوندند. یمن هم که نیاز چندانی به مداخله غربی‌ها پیدا نکرد و با عقب‌نشینی عبدالله صالح اقتدار سی ساله وی در مسیر اضمحلال قرار گرفت.
این روند، البته زمینه طرح این بحث را در میان فعالین سیاسی ایرانی، بویژه در خارج از ایران، فراهم آورد که در باره سناریوی احتمالی تغییر حکومت در ایران به نظریه‌پردازی بنشینند. در این نوشته‌ی کوتاه بدون آنکه مجال کافی برای ورود در جزئیات این بحث باشد به اساسی‌ترین ایرادی که دامن‌زنندگان به آن، با آن‌ها مواجه هستند پرداخته می‌شود.
بزرگ‌ترین مشکلی که طراحان مداخله‌ی خارجی برای تغییر در ایران با آن مواجه هستند این است که این محافل ایجاد تحول سیاسی در ایران را به طور کامل از قدرت‌های خارجی طلب می‌کند. یعنی اینکه از دول غربی، بویژه آمریکا خواسته می‌شود که بدون مقدمه و صرفا به بهانه‌ی تنبیه جمهوری اسلامی به دلیل عدم همکاری آن با آژانس، تحریم‌های گسترده را علیه ایران دامن زند و چنانچه این تحریم‌ها موثر نیفتاد در گام بعدی برای فروپاشی نظام سیاسی حاکم بر ایران اقدام به مداخله‌ی نظامی کند. طراحان این نظریه، در همین‌جا، با بزرگ‌ترین مشکل، یعنی فقدان مشروعیت برای چنین مداخله‌ای مواجه می‌شوند. در تمامی کشورهای عربی، مداخله‌ی خارجی، در هر کم و کیفی که در نظر بگیریم، پس از وقوع اعتراضات عمومی صورت گرفت. یعنی ابتدا گروه‌های معترض مردمی در این کشور‌ها در مخالفت با نظم موجود و با درخواست انجام تغییرات در کارزار مبارزه‌ی اجتماعی وارد شدند و تنها در زمانی که نظام‌های حاکم بر این جوامع دست به سرکوب زدند، موضوع دفاع از مردم بی‌پناه در برابر نیروهای پلیسی، امنیتی و نظامی مطرح شد و آنگاه قدرت‌های خارجی پا در میان گذاشتند. البته این مداخله در مورد تونس هیچ مجالی پیدا نکرد، زیرا رئیس جمهور این کشور به سرعت عرصه را خالی و زمینه‌ی انتقال قدرت را فراهم کرد. در مصر، مداخله‌ی خارجی تنها در عرصه‌ی فعالیت‌های دیپلماتیک باقی ماند و چون مبارک هم پس از چند هفته مقاومت از مقام خود کناره‌گیری کرد ابعاد گسترده‌تری به خود نگرفت. تنها در مورد لیبی بود که در پی تهدید آشکار قذافی و پسرانش به قتل‌عام مخالفان، آنگاه که آنان عزم خود را برای تصرف بنغازی جزم کرده بودند، آن‌هم پس از اعلام درخواست گروه‌های درگیر با قذافی در داخل خاک لیبی، جامعه‌ی جهانی وارد عمل شد و پروژه‌ی کنار گذاشتن دیکتاتور لیبی کلید خورد. در سوریه هم شاهد هستیم که با وجود سرکوب خشن مخالفان که تاکنون چندین هزار قربانی در پی داشته است، جامعه‌ی جهانی تاکنون از مداخله‌ی جدی خودداری کرده است و در گام نخست، این اتحادیه‌ی عرب بوده است که در جهت متقاعد ساختن حاکمان سوری به خودداری از اعمال خشونت گام برداشته است.
با توجه به تجربه‌ی کشورهای عربی، درخواست برخی از محافل برون مرزی اپوزیسیون ایران برای مداخله‌ی کشورهای خارجی به منظور تغییر نظام سیاسی در ایران بسیار عجیب و حتا بسا فرا‌تر از نیات سلطه طلبانه‌ای است که برخی از جناح‌های قدرت در غرب در سر دارند و در مواردی نظیر عراق آن را به اجرا گذاشتند. در حالیکه هیلاری کلینتون در مصاحبه‌ای تلویحا مداخله‌ی خارجی برای تغییر نظام سیاسی ایران را به وقوع جنبش‌های اعتراضی گسترده در ایران و درخواست معترضین برای دفاع از جان آنان منوط کرده است، توصیه آشکار به انجام مداخله نظامی در جامعه‌ای که در هر حال زندگی در آن جریان دارد، در بهترین حالت، یک بازیگوشی غیرمسئولانه است. زیرا مداخله‌ی خارجی برای تغییر نظام سیاسی در ایران که در هر برآورد خوشبینانه‌ای بدون رودرویی نظامی محتمل نخواهد بود، ضایعات و تلفات انسانی گسترده‌ای را در پی خواهد داشت که بی‌توجهی به آن تنها در یک رفتار بازیگوشانه و برخورد غیرمسئولانه قابل توجیه خواهد بود. ترغیب دول خارجی به مداخله‌ی نظامی در حکم لشکرکشی و توصیه به جنگ است که در هیچ منطق انسانی، متمدنانه و دموکراسی خواهانه نمی‌گنجد.
البته با تاملی کوتاه بر ماهیت و پیشینه طراحان مداخله‌ی بی‌مقدمه‌ی قدرت‌های خارجی برای تغییر نظام سیاسی ایران در می‌یابیم که این‌ها عمدتا به محافلی تعلق دارند که پیوند محسوسی با گروه‌های اجتماعی در داخل ایران ندارند و اغلب آن‌ها، بویژه طیفی که به حکومت گذشته در ایران دلبستگی دارند، هیچگاه به موضوع دموکراسی و نقش گروه‌ها و طبقات اجتماعی در ایجاد تحولات اجتماعی باور نداشته‌اند. در میان مدعیان «جوان‌تر» این راهبرد ماجراجویانه هم، به نظر می‌رسد، یاس از وقوع فوری تحولات دموکراتیک، زمینه‌ی روی آوردن آن‌ها را به این راه "میان‌بر" برای رسیدن به قدرت سیاسی فراهم آورده است.
رد موضوع ترغیب قدرت‌های خارجی برای مداخله در امور داخلی ایران البته به معنی آن نیست که مداخله‌ی خارجی در هرصورت ناموجه و غیر مشروع است، زیرا در صورتیکه حکومتی به سرکوب شهروندان خود اقدام کند و مداخله خارجی به عنوان تنها راه برای حفظ جان شهروندان آن کشور اجتناب ناپذیر شود، آنگاه نه تنها حق، که وظیفه جامعه‌ی جهانی است که در دفاع از جان مردم بی‌دفاع اقدام کند. اما چنین مداخله‌ای شرط و شروط خود را دارد. مهم‌ترین شرط این است که امر دریافت کمک خارجی به خواست گروه‌های گسترده‌ی مردمی که در معرض تهاجم هستند، درآمده باشد و توسط‌‌ همان مردم طرح و پیش برده شود. اینکه کسانی که سال‌هاست در خارج زندگی کرده‌اند و حتا بسیاری از آن‌ها حتا در صورت وقوع تحول سیاسی در کشور زادگاه حاضر نیستند حتا برای زندگی نیز به آن کشور باز گردند، چنین رویکردی نه تنها موضوعیت و مشروعیتی ندارد، بلکه با حداقل موازین اخلاقی نیز در تعارض قرار می‌گیرد. چگونه می‌شود این مدعیان که همگی با خانواده و بستگان نزدیک خود در کشورهای امن سکونت دارند، مردمی را که در خانه و کاشانه‌ی خود زندگی می‌کنند در معرض جنگ و تبعات ویرانگر آن قرار دهند، تنها به این دلیل که چنین جنگی احتمالا به سرنگونی حکومتی که زمانی موجب کوچ این افراد از آن کشور شد، خواهد انجامید؟ آیا بهای این انتقام‌جویی را کسانی باید پرداخت کنند که برغم تحمل ناملایمات گوناگون در طول سالیان متمادی، امکان کوچ و جان‌بدربردن از مشکلاتی را که اوضاع سیاسی کشور بر آن‌ها تحمیل کرده است، نداشتند؟ دومین شرط این است که مداخله خارجی تنها با امیال و نیات بشردوستانه و برای حفظ جان مردم بی‌دفاع صورت گیرد و قدرت‌های خارجی دستور کار دیگری برای به تحت سیطره درآوردن آن کشور‌ها و تامین منافع اقتصادی خود به قیمت تضییق حقوق راهبردی کمک‌گیرندگان نداشته باشند.
هرچند چشم‌انداز سیاسی و آینده‌ی کجدار ومریز‌های حکومت جمهوری اسلامی با جامعه‌ی جهانی چندان روشن نیست و حکومت با رفتاری که در پیش گرفته ممکن است کشور و مردم ایران را در معرض درگیری با قدرت‌های جهانی قرار بدهد، اما بین وقوع درگیری که مردم و اپوزیسیون داخل و خارج نقشی در آن نداشته‌اند با "آتش‌بیار معرکه" بودن تفاوت‌های چشمگیری وجود دارد. بی‌دلیل نیست که بخش بزرگی از ایرانیان مقیم خارج در برابر باریگوشی محافل غیرمسئول در ترغیب قدرت‌های جهانی برای آغاز جنگ علیه جمهوری اسلامی واکنش شدید نشان می‌دهند.

نظر کاربران:


جناب دکتر عزیز.
نوشته‌اید «طیفی که به حکومت گذشته دل بستگی دارند» ممکن است نامی از آنان ببرید و این حرف را ثابت کنید. ممنون خواهم شد. در غیر این صورت این نوشته شما فقط میتواند کمکی برای جلوگیری از همبستگی باشد. اگر هم اشخاصی چنین افکاری دارند، نباید آن را موضع یک گروه خاص دانست. من هم طرفدار نظام پیشین نیستم ولی می دانم که آنها هم جزیی از ملت ایرانند و نباید نظر یک شخی را مورد استفاده برای تخریب همه آنان قرار داد.

*

نویسنده گرامی نوشته‌اید:
"درخواست برخی از محافل برون مرزی اپوزیسیون ایران برای مداخله‌ی کشورهای خارجی به منظور تغییر نظام سیاسی در ایران بسیار عجیب و حتا بسا فرا‌تر از نیات سلطه طلبانه‌ای است که برخی از جناح‌های قدرت در غرب در سر دارند".
این محافلی که از آن نام برده اید کدامند؟ درست نیست که حرف یکی دونفر بقول شما بازیگوش را به محافلی از اپوزیسیون تسری دهید و از طراحان مداخله خارجی صحبت کنید!
با احترام
بیژن حکمت




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024