يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 04.11.2011, 7:54

جنگ (۱)


امیر مومبینی

نیروهای جنگ افروز بر طبل جنگ می‌کوبند و اکنون آشکارا قصد خود را برای انهدام تأسیاسات صنعتی ایران بر زبان می‌آورند. علیرغم این که رژیم ایران یکی از سرکوبگر‌ترین رژیم‌ها در تاریخ معاصر است، اما این رژیم نه به هیچ کشوری اعلام جنگ داده است و نه به هیچ کشوری لشکر کشیده است. برخورد رژیم ایران با حوادث بحرین یک نمودارد است. بحرین در زمانی نه چندان دور بخشی از ایران بود و امروز یکی از همسایگان ایران است. مردم آنجا نیمی ایرانی تبار هستند و اکثریت این مردم شیعه هستند. علیرغم سرکوب بیدادگرانه‌ی مردم بی‌دفاع بحرین و حمله‌ی ارتش عربستان به آن کشور رژیم ایران تا توانست سکوت کرد و وقتی زبان گشود با رعایت حداکثر احتیاط بود و به هیچووجه مرز مقررات بین‌المللی را نشکست. اگر این رژیم اندیشه‌ای برای جنگ داشت بحرین مهمترین جایی بود که می‌توانست آن را بروز دهد. بر عکس رژیم ایران، عربستان جنگ را شروع و به بحرین لشکر کشید و مردم معترض را سرکوب کرد. آنهایی که از جنگ افروزی دولت‌های منطق در هراس هستند نه تنها با حمله‌ی دولت مرتجع سعودی مخالفتی نکردند بلکه خود طراح و آمر این حمله بوده‌اند. اگر براستی وجدانی ناظر بر این سیاست‌های جهانی است چرا در لیبی و سوریه ناتو کنار مردم است و در بحرین و یمن کنار دولت‌های سرکوبگر؟

جنگ رژیم ایران نه با دولت‌های دیگر بلکه با مردم آزادی‌خواه و دگراندیش و دگرسیاست در خود ایران است. جنگ این رژیم با فرهنگ مدرن و با تاریخ و فرهنگ باستانی ایران است. مهمترین و پرهزینه‌ترین جنگ این رژیم تحمیل حجاب و قوانین و مقررات جامعه‌ی مردسالار عصر جاهلیت به جامعه‌ی ایران است. هیاهوی صدور انقلاب اسلامی توسط خمینی سال‌هاست از تب و تاب افتاده است. تا آنجا که به نیروی اصلی تهدید کننده به جنگ، یعنی ایالات متحده‌ی آمریکا بر می‌گردد، رژیم ایران در سال‌های اخیر همکاریهای عمده‌ای با آن داشته است. در جریان جنگ افغانستان، در جریان جنگ کویت، در جریان جنگ عراق و در مقابله با القائده این رژیم به سود آمریکا عمل کرده است و گاه همچون مشاور آن بوده است. تمام رژیم‌هایی که به یاری نیروی نظامی آمریکا و ناتو روی کار آمده‌اند با این رژیم دوست و مورد حمایت آن هستند. از شعارها و تبلیغات پرهیاهو و بی‌خردانه‌ی دست اندرکاران این رژیم علیه غرب و اسرائیل که بگذریم عمده‌ترین عملکرد متفاوت آن به رابطه‌ی آن با حزب‌الله و نیروهای اسلامی در لبنان و فلسطین برمی‌گردد. بسیار روشن است که این رابطه قبل از همه استفاده‌ی درونی دارد. واقعیت تلخ این است که این رژیم به قیمت ویران شدن کشور ما دست از هیاهو و تحریک بر نمی‌دارد. اغلب سخنگویان این رژیم فاقد توانایی سیاسی هستند و با نهوه‌ی حرف زدن و رفتار خود برای کشور ما دشمن می‌سازند. بازی مبهم حکومت ایران با برنامه‌ی هسته‌ای، که تمام جزئیات آن برای برادران روس آنان فاش است، میرود تا دست‌آویز تهاجم به کشور ما بشود. اما، برابر قوانین و مقررات بین‌المللی، هیچ نیرویی مجاز نیست که به بهانه‌ی هیاهوی تبلیغاتی این رژیم کشور ما را درگیر یک جنگ کند. اکثریت مردم ایران که اکنون با این رژیم و با شکل رهبری سیاسی کشور مخالف هستند راه مبارزه‌ی متمدنانه را برگزیدند و جنگ داخلی را جایگزین مثبتی برای تغییر وضعیت نمیدانند. این مردم هم با جنگ داخلی و هم با جنگ تحمیلی از خارج مخالف هستند و آرزو میکنند که سازمان ملل متحد و جامعه‌ی جهانی با احترام به این انتخاب مردم ما به مبارزه‌ی آنان برای صلح و دموکراسی و پیشرفت کمک کنند و نگذارند که با درگیر شدن کشور در یک جنگ روند مبارزه‌ی آزادی‌خواهانه‌ی ما از مسیر خود منحرف گردد. کسانی که گاه جنگ را همچون کمک به جنبش آزادی خواهانه‌ی ایران قلمداد میکنند باید بدانند که عکس آن است. جنگ شرایط جنگی ایجاد میکند و شرایط جنگی ممکن است به نوعی حکومت نظامی اسلامی منجر گردد و شدت خفقان و سرکوب افزایش بیابد. علاوه بر این عمده اپوزیسیونی که با تهاجم نظامی همراه می‌شود خود خصلت نظامی و جنگی دارد و بازوی اصلی آن را مجاهدان عصبی اسلامی تشکیل میدهند که کمتر از برادران در قدرت خود عقب مانده و سرکوبگر نیستند. در چنین وضعیتی تلاش مبارزان دموکرات برای گشودن میدان مغزها دچار رکود خواهد شد و بار دیگر میدان بازوها و چه بسا میدان بازوهای نظامی رونق خواهد گرفت.

جنگ‌افروزان نیروی عظیمی را صرف تبلیغات علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران می‌کنند. هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند این تبلیغات را صادقانه ارزیابی کند. رژیم ایران توانایی و امکان تولید سلاح اتمی را ندارد. راه رسیدن ایران به چنین تسلیحاتی بسته است. کسانی در این رژیم، همچنان که در رژیم قبلی، فکرهایی در این زمینه داشته‌اند. خصوصا زمانی که پاکستان به یاری ایالات متحده‌ی آمریکا به سلاح اهریمنی هسته‌ای دست یافت. اما پس از اوجگیری بحران بر آنان ثابت شد که راه بسته است. اینان به دلیل فرهنگ سنتی خود و وارد کردن احساسات و غیرت و تبلیغات پوک به درون سیاست نمی‌خواهند صریحا اقرار کنند که عقب نشسته‌اند. اما آنها عقب نشسته‌اند. جنگ‌افروزان خارجی نمیخواهند این بحران فروبنشیند. آنها به این بهانه نیاز دارند و سناریوی آن را هر روز کامل‌تر میکنند. نمونه‌ی آشکار آن هنگامی است که دولت احمدی‌نژاد برای پذیرش اکثر شرایط طرح شده توسط سازمان ملل و دولت آمریکا آماده شده بود. اما همین که این تمایل به توافق اعلام شد اولین کسی که آن را رد کرد بانو کلینتون بوده است. وزیر خارجه ی ایالات متحده‌ی آمریکا به جای استقبال از اقدام دولت احمدی‌نژاد سراسیمه و با فاصله‌ی تنها دو سه ساعت نشانه‌های تهدید خود را در جایی خیلی دورتر قرار داد. بمب اتمی ایران یک ببر کاغذی بیشتر نیست. ببر واقعی نیاز جنگ‌افروزان به بهانه است. اکثر مردم آگاه ایران با تولید و ذخیره و کاربست هرگونه تسلیحات کشتار جمعی مخالف هستند و اولین مقابله با اینگونه برنامه‌ها از سوی مردم صورت گرفته است. جامعه‌ی جهانی حق دارد که با حساسیت بر تولید و کاربرد تسلیحات کشتار جمعی نظارت کند و با رهبری سازمان ملل‌متحد از بسط اینگونه تسلیحات جلوگیری کند. اما نباید این حق را دستاویزی کرد برای تحمیل یک جنگ بی‌دلیل به یک کشور بی‌دفاع. آرزوی ما این است که جهان باور کند در مساله ی تسلیحات هسته‌ای ما در کنار بشریت هستیم و نه در کنار رژیم ایران یا میهن خود. مردم ایران خواهان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای و تحدید و برچیدن این تسلیحات هستند. هدف اصلی جنگ نه برنامه‌ی هسته‌ای رژیم است و نه کمک به مردم ایران. هدف جنگ کوبیدن ایران است. امارات عربی ساحل خلیج فارس و عربستان سعودی به همراه دولت اسرائیل بیش از همه بر کوبیدن ایران اصرار دارند. آنها پول این جنگ را چه بسا پیش پرداخت کرده‌اند. چهار صد میلیارد دلار تسلیحات نظامی جدید عربستان سعودی برای مصرف در همین جنگ در نظر گرفته شده است.

بهانه کردن اسلحه‌ی اتمی برای کوبیدن نیروگاه‌های هسته‌ای ایران و بهانه کردن این نیروگاه‌ها برای کوبیدن مراکز صنعتی و اقتصادی کشور ما توحش و بیداد است. مردم ما این صنایع را با کار و رنج خود ایجاد کردند. این صنایع حاصل کار و رنج میلیونها مردم ایران است. تخریب بنیانهای صنعتی ما جز پاشاندن بذر نفرت و جز مسلط کردن هر چه بیشتر دیکتاتوری بر کشور ما چه نتیجه‌ای دارد؟ مردم متمدنی چون مردم آلمان که خود تصمیم گرفته‌اند نیروگاه‌های هسته‌ای را برچینند بهترین سرمشق هستند. ما برای آموختن ایران از این سرمشق آلمانی تلاش می‌کنیم. با این همه نمی‌توان انکار کرد که در چارچوب حقوق بین‌الملل کشورهای جهان حق برخورداری از انرژی هسته‌ای را دارند. این عادلانه نیست که مراکز قدرت جهانی اقدام به تحمیل قهرآمیز یک تبعیض کنند. چنین کاری بر ضد دموکراسی است و بدون شک به دموکراسی در خود آن کشورها نیز آسیب می‌زند، همانگونه که زده است.

اکنون دولت اسرائیل بیش از همه از خود عصبیت نشان می‌دهد و با زبان دیپلماتیک از نزدیک شدن تهاجم خبر می‌دهد. اگر این دولت بخواهد در جایگاه دفاع از منافع مردم رنجدیده‌ی یهود، مردمی که بیش از هر گروه انسانی دیگری ستم دیده‌اند، تصمیم بگیرد نباید دوستی تاریخی و میلیونی ایرانیان و یهودیان را فدای یک آتش بازی سبک جنگی کند. در تمام طول تاریخ یهود آنان دوستانی نزدیکتر از ایرانیان نداشته اند. تاریخ ما به هم گره خورده است. در یک شرایط عادی سیاسی ما می‌بایست دوستان و همکاران صمیمی همدیگر باشیم. یهودیان نیازمند مهر و دوستی دیگر ملل هستند. برانگیختن خشم و کین سایر ملل به خطرانداختن امنیت مردم یهود است. مردم اسرائیل این امکان را دارند که بیندیشند و اندیشیده تصمیم بگیرند و با امکانات دموکراتیکی که در اختیار دارند بر روندهای سیاسی تأثیر بگذارند. آزای‌خواهان ایران در برابر گفته‌های شریرانه‌ی دولتیان ایران در باره‌ی هلوکاست سینه سپر کردند و از خواهران و برادران یهودی خود دفاع کردند. چه می‌گویند این خواهران و برادران در باره‌ی حرف‌های شریرانه‌ی دولتمردان اسرائیل علیه ما؟

ادامه دارد


نظر کاربران:



رفتار جمهوری اسلامی ایران همین است که بیش از ۳۰ سال است با پوست و گوشت خود لمس میکنیم که کاملا ضدایرانی و ضد بشری است اما کمک بشردوستانه غرب هم درجلو چشمان ما قراردارد. مخصوصا دولت دینی اسرائیل که هیچ دست کمی ازدولت دینی ایران ندارد با این تفاوت که دولت غاصب اسرائیل بیشتر به اعراب مسلمان ظلم وستم روا میدارد تا به یهودان وگرنه حکومت دینی چه مسلمان چه یهود ی وچه مسیحی تفاوت ماهوی ندارند. نظر آقای مومبینی کاملا صحیح و منطقی است بیاییم دست بدست هم دهیم ازوقوع فاجعه درحال تکوین جلو گیری کنیم. نظام ولایت فقیه مانند حکومت پهلوی کاری میکند که مردم زیر بار بدتر از خودش بروند و نادری پیدا نمیگردد امید، کاشکی اسکندری پیدا شود، را دوباره زنده میکند که بسیار نابجا وغلط بود وما داریم چوبش را میخوریم ما میتوانیم با تلفات کمتر میهنمان را از سلطه نظام ضد بشری ولایت فقیه نجات دهیم ولی با دخالت جنگی هر نیروئی باشدت هرچه تمامتر مخالفت کنیم شعرهای اجساسی وغیر معقول را از ذهن خود بزدائیم و از چاله به چاه افتادن را مثل سال ۶۷ عبرت بگیریم ازآنچه در عراق وافغانستان ولیبی رخ داده است بیا موزیم جنگ درهیچ زمان وتاریخی نتیجه بخش نبوده ونیست مخصوصا جنگ تحمیلی که حاکمیت ولایت فقیه میخواهد برمردم ایران ومنطفه تحمیل کند.

*

جناب آقای مومبینی اگر خیلی به حاشیه نرویم از قبیل حق مسلم ما و یا اینکه رژیم ولایت خیلی پای بند حقوق بین الملی است از جمله در قضایای بحرین ووو ... اما نه تنها ما ایرانیان اوج توحش افسار گسیخته ملایان و سپاهیان ظلماتشان را ۳۲ سال است شبانه روز شاهدیم بلکه دنیا نیز به شکلی دیگرش را و با داشتن صد ها دلیل دادگاه پسند از این شیاطین مدرک دارد و اصولا خود اینها با عمد و نقشه در پی این بوده و هستند تا بلکه پای امریکا و ناتو و اسرائیل را به ایران باز کنند و در گفتار و عملکردشان هزاران بار اعتراف کرده و خواستار درگیری با همه هستند لذا گناه را نباید به گردن دیگران انداخت و علی رغم اینکه هیچ ایرانی وطن دوست و با شرافت هرگز راضی به حمله بیگانه به خاکش نیست ولی در شرایطی که دیگر کاری از مردم ساخته نیست نا چارا باید شاهد اتفاقات شومی بود که بدست سید علی خامنه ای و اراذل و اوباش اطرافش به سر ایران خواهد آمد ...
سیمین اردوبادی از هانور

*

جناب آقای مومبینی
برخلاف نظر جنابعالی، اگر حکومت ایران به کشوری حمله نمیکند؛ به دلیل صلح طلبی آن نیست. این حکومت برخلاف آنچه خود نشان میدهد و دولتهای غربی هم به آن دامن می زنند؛ اکنون نه توان حملۀ نظامی به کشور دیگری را دارد و نه می تواند در مقابل یک حملۀ نظامی جدی؛ پایداری کند. این حکومت حتی در سطوح نظامی نیز از درون متلاشی شده است. اینک آنچه برای او مانده است، مشتی آهنین در مقابل صفوف از هم پاشیده و بی هدف مبارزین و مخالفین داخلی، و انبانی نسبتاً پرپول برای تقویت نیروهای واپسگرایی مانند حماس، حزب اله و سوریه است تا شاید بتواند جنگ را به خارج از مرزهای خود بکشاند.
این حکومت، هم جنگ طلب است و هم آدمکش و ۳۳ سال سابقۀ آن این موضوع را به خوبی اثبات کرده است. اینکه شما از حرکات ستیزه جویانۀ بخشی از مردم فلسطین حمایت کرده‌اید، چندان غرور آفرین نیست. امروز هنگام آن رسیده که جنابعالی و همفکرانتان از رویکردهای نخ‌نما شدۀ به اصطلاح ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی خود دست بشویید، و از هر صدایی، چه درست و چه نادر برعلیه آمریکا یا اسراییل حمایت نکنید و با حکومتهای مستبد و واپس گرا همسو نشوید. چرا هنگامی که آقای احمدی نژاد حذف یک کشور را از صفحه زمین سر میدهد وجدان دموکراتیک شما به درد می آید و به هر کسی که از آشتی بین مردم اسراییل و فلسطین سخن بگوید، می تازید. آقای محترم؛ حکومت جمهوری اسلامی ایران؛ در شرایط جنگ خود را مستقر کرده، رهبران آن جنگ سالارند و از این راه به ثروت رسیده اند، غم ایران و ایرانی و هیچ ملت دیگری را هم ندارند، و در هر جا که بتوانند جنگ افروی می کنند این حکومت امروز هیچ قدرت نظامی قابل توجهی ندارد، و فقط می تواند با مشتی آهنین؛ در برابرصفوف نا متحد، بی چشم انداز و بی رهبر مردم خودش مبارزه کند. شما هم اگر راهی برای آینده بهتر ایران یا دیگر ملتها می شناسید و توانی در خود می بینید؛ بهتر است دست از فرقه گراییهای بین خود و دیگر آزادیخواهان بکشید، و به جای دفاع از هر نیروی مشکوکی مانند حماس و دیگران؛ راهی برای اثربخشی مبارزات مردمی ایران پیدا کنید و از یک دور باطل فکری ۵۹ ساله؛ خود را رهایی بخشید.


*

دوستان گرامی. با سپاس از مشارکت شما در این بحث، مطالب را به دقت خواندم. از آنجا که این نوشته بخش های دیگری دارد سعی میکنم در بافت آن بخش ها به این نظریات بپردازم و پس از چاپ بخش آخر اگر مساله ای باقی ماند در همین جا نظرم را بگویم.
با سپاس، امیر مومبینی

*

جناب آقای مومبینی:
نوشته اید: "نیروهای جنگ افروز بر طبل جنگ می‌کوبند و اکنون آشکارا قصد خود را برای انهدام تأسیسات صنعتی ایران بر زبان می‌آورند." ممکن است بفرمائید چه کسی از انهدام تآسیسات صنعتی ایران سخن گفته است؟ آنچه من تا کنون شنیده ام صحبت از انهدام "تآسیسات اتمی" ایران بوده نه تآسیسات صنعتی آن.
فرموده بودید: "با این همه نمی‌توان انکار کرد که در چارچوب حقوق بین‌الملل کشورهای جهان حق برخورداری از انرژی هسته‌ای را دارند. این عادلانه نیست که مراکز قدرت جهانی اقدام به تحمیل قهرآمیز یک تبعیض کنند. چنین کاری بر ضد دموکراسی است و بدون شک به دموکراسی در خود آن کشورها نیز آسیب می‌زند، همانگونه که زده است." ممکن است بفرمائید جه کسی منکر حق ایران در استفادهء صلح آمیز از انرژی اتمی شده است؟
سپاسگزارم بیژن راستی

*

- کشوری که اهداف پنهانی ندارد و ریگی به کفش‌اش نیست، دلیلی بر پنهان‌کاری ندارد. جمهوری اسلامی ۱۸ سال فعالیت‌های هسته‌ای خود را از چشم آژانس پنهان نگاه داشته بود تا آنکه لو رفت. همین تاسیسات زیرزمینی جدید در فوردو هم مخفیانه ساخته شده بود تا آنکه غربی‌ها فهمیدند و ایران مجبور شد وجود آن را به آژانس اطلاع دهد.
- رژیم ایران ادعا می‌کند که غنی‌سازی اورانیوم را برای تامین مصارف نیروگاهای برق‌اش لازم دارد در حالی که هنوز چنین نیروگاه‌هایی وجود ندارند و اورانیوم بوشهر هم تا ده سال پس از راه‌اندازی از طرف روس‌ها تامین خواهد شد.
- ایران هم‌چنین ادعا می‌کند نمی‌خواهد در تامین اورانیوم مورد نیازش به خارج وابسته باشد، در حالی که کشور ما سنگ اورانیوم کافی ندارد و آنچه هم داشته هم‌اکنون در حال ته کشیدن است. استقلال‌خواهی در تامین اورانیوم بطور کامل بر پای دروغین استوار است.
- کشوری که برنامه‌ای مخفی و مقاصدی غیر از آنچه اعلام می‌کند ندارد، چرا باید از بازرسی‌ کامل تاسیسات و اماکنی که مشکوک تلقی می‌شوند سرباز ‌زند؟ چرا بازرسان آژانس نمی‌توانند سری به اراک بزنند و ببینند آنجا چه خبر است؟
- اگر آنچه که غربی‌ها و آژانس و «بدخواهان» و «جنگ‌طلبان» در مورد برنامه اتمی می‌گویند، «تبلیغات» و «بدخواهی» است و حساب رژیم ایران «پاک» است، پیشنهاد می‌کنم ایران هر چه زودتر همه فعالیت‌های هسته‌ای خود را برای شش ماه - فقط شش ماه - به تعلیق درآورد و به آژانس اجازه دهد همه‌ی تاسیسات و اماکن مشکوک‌اش را بازرسی کند تا سیه‌روی شود هر که او غش باشد!
- حکومتی که دنبال مقاصد نظامی و اهداف عاجل پنهانی نیست، در این شش ماه هیچ چیز را از دست نخواهد داد، جز بهانه‌ی «بدخواهان» و «جنگ‌طلبان» برای تهاجم به ایران. پس بسم‌الله، توپ در میدان ولایت آقای خامنه‌ای است.
- برنامه‌ای هسته‌ای جمهوری اسلامی پروژه‌ای برای تولید بمب اتمی است. بمب برای بقای نظام ولایت فقیه. نظام ناقص‌الخلقه‌ای که از راه مشروع و نشان‌دادن کارآمدی و جلب رضایت شهروندان قادر به ادامه حیات نیست. بمب اتم برای مقابله با تهدید خارجی است و سرکوب، تحقیر، شکنجه، زندان و کشتار در خیابان‌ها و اعدام در زندان‌ها برای مقابله با تهدید داخلی. جامعه جهانی حق دارد نگران تصاحب بمب اتمی توسط چنین رژیمی باشد.
- صلح‌دوستان، آزادیخواهان و ایران‌دوستانی که نگران جنگ و تهاجم به کشورند برای نجات ایران باید هر چه فریاد دارند بر سر علی خامنه‌ای و نظام ولایت او بکشند. ۲۲ سال حکومت علی خامنه‌ای حاصلی جز ورشکستگی در داخل و سرافکندگی در دنیا برای ایرانیان نداشت. هر ساعت عمر ولایت علی خامنه‌ای میلیون‌ها دلار بر کشور خسارت زده و می‌زند. تنها راه نجات کشور از جنگ و سقوط، تسلیم رژیم ولایت به مردم است. اگر کاری در این مسیر از دستمان برنمی‌آید، لااقل خاک در چشم مردم نپاشیم.


*

جنگ هشت ساله ایران و عراق دست آورد های انقلاب را بر باد داد و حاکمیت نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر را تحکیم بخشید. سرمایه داری تجاری و انگلی غالب شد و نیرو های ملی به حاشیه رانده شدند. اکنون نیز کسانی که در ایران بر طبل جنگ می کوبند، نه از ویرانی تاسیسات پروژه شکست خورده اتمی نگرانند، و نه از نابودی صنایع مستهلک و بی بازده غمی به دل راه می دهند. جنبش سبز مردم ایران رژیم را در آستانه فروپاشی قرار داده است. جنگ بار دیگر نعمتی الهی نصیب باند خامنه ای میکند تا بر بی کفایتی و فساد حاکمیت پرده ساتری کشیده، سرکوب را افزایش داده و کار جنبش سبز را یکسره کند. جدا از تحلیل آقای مومبینی مخالفت با جنگ باید سر لوحه فعالیت نیروها ی سیاسی ترقی خواه باشد. اگر جنگی در گرفت آیا از همین اکنون میتوان پیشگویی کرد چه سمت و سویی خواهد یافت، و ما در کدام سو خواهیم ایستاد؟

*

آقای مومبينی شما در خصوص مجاهدين به شدت راه خطا رفته ايد انها عقب مانده نيستند و به گروه های مدرن اجتماعی نزدیکترند بلحاظ سیاسی بسیار بسيار از رژیم اسلامی دمکرات‌ترند وبه لحاظ اجتماعی به دخالت در زندگی شخصی مردم اعتقادی ندارند انها گروهی میهن پرستند که میتوانند که طیف وسیعی از اقشار مردم را از مذهبی های مدرن مثلا نهضت ازادی و برخی اصلاح طلبان تا نیروهای ملی و چپ را حول خود متحد کنند بهمان نحوی که در سالهای 1358-59 توانستند نیروی عظیمی را در برابر خمینیستها به جنبش وادارند نمی دانم این کینه عمیق شما نسبت به این نیروی بزرگ ملی میهنی ازچه سرچشمه گرفته است


*

اگر چنانچه رژم فاشیستی اسلامی باعث جنگ در منطقه شود. جایگاه شما در کجاست؟ آیا در کنار سربازان امام زمان خواهید ایستاد؟ یا خط مستقل تشکیل خواهید داد و در مقابل نیروهای خارجی مقاومت خواهید؟ و یا یک جبهه متحد تشکیل می دهید، در دو جبهه مبارزه خواهید کرد؟ یا از فرصت استفاده کرده در جهت سرنگونی تمامیت رژیم جمهوری اسلامی مبارزه خواهید؟ یا یک جبهه متحد خلق به رهبری حضرت آیت‌الله خامنه ایی تشکیل می‌دهید و در جهت حفظ رژم جمهوری اسلامی با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی وارد جنگ خواهید شد؟ کدام یک؟ با سپاس از شما.“

*

شما دوست عزیز مقاله تان را با یک نتیجه گیری بغایت اشتباه پایان بخشیدید وآن اینکه دورلتمردان شریر اسرائیلی خطاب شان ما نیستیم بلکه حکومت جهل وجنایت جمهوری اسلامی است شما این جانیان و این دشمنان بشریت را با ما و یا مردم قاطی نکنید.

*

آقای عزیز!
نام بردن از بحرین و بە یاد آوردن ایرانی بودن و شیعە بودن آنان، همان داستان چپ ایرانی است، کە افکارش را با ناسیونالیزم عوض کردە است. البتە شما نزدیک بە 25 سال پیش، با ایران بزرگ ما شروع کردەد و بە اینجا رسیدید. لشکر کشی رژیم بە بلوچستان و کردستان را با آن همە بیدادگری کە همە شما سالیان در مورد آن خاموش هستید چە مینامید؟ اپوزسیونی کە بر مبنای حقوق بشر تقاضای کمک از منابع جهانی بنماید و برای منع از نسل کشی و استبداد خواهان مداخلە باشد ارتجاعی نیست. مفاهیم حقوق بشر جهانی است و مشارکت جهانی را میطلبد.


*

اول: جنگ‌افروزان نیروی عظیمی را صرف تبلیغات علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران می‌کنند. نمونه هایی از این "تبلیغات" را می شود نام ببرید؟
دوم: هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند این تبلیغات را صادقانه ارزیابی کند. یعنی اگر کسی اطلاعاتی که آژانس می دهد را باور داشت و اساس آنچه که شما تبلیغات می خوانید را قبول نکرد، دیوانه است؟ آیا این توهین به شعور دیگرانی که مثل شما فکر نمی کنند نیست؟
سوم: رژیم ایران توانایی و امکان تولید سلاح اتمی را ندارد. راه رسیدن ایران به چنین تسلیحاتی بسته است. آیا برای چنین مدعایی نیاز به توضیح نمی بینید؟ چه طور مطمئن هستید؟ آیا برنامه هسته ای ایران علنی است؟

*

جناب آیا شما خود با قاطعیت میتوانید بگویید که حرف آژانس و تفسیر دولت های اسرائیل و عربستان از آن کاملا درست است؟ میتوانید آیا بگویید با قاطعیت این رژیم میتوانید بدون اطلاع پنتاگون آزمایش اتمی کند و بمنب بسازد؟ آیا شما با قاطعیت متوانید بگویید در ترکیب نیروهایی که قرار است به ایران حمله کنند یکی زیر چتر بمب هسته ای قرار ندارد؟ نه! شما و من افرادی کم امکان هستیم که در این سطح نمیتوانیم با قاطعیت حرف بزنیم. اما برای من یک چیز قاطع است. جنگ علیه ایران جنگ علیه ایران است و نه چیز دیگر.

*

آقای مومبينی عزيز، آيا شما به ضرس قاطع و با اطمينان می توانيد بگوئيد که جمهوری اسلامی ايران در حال دست يابی به سلاح اتمی نيست؟ چه اسناد و مدارک و شواهدی عليه آنچه آژانس بین المللی انرژی اتمی ارائه می کند می‌توانيد در اختيار ما بگذاريد؟ سپاسگزار می شوم که به اين پرسش ها پاسخ دهيد.
از دوستان ايران امروز هم خواهش می کنم پرسش‌های مرا منتشر کنند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024