iran-emrooz.net | Fri, 04.11.2011, 22:45
ایران، پس از لیبی و قبل از سوریه!
ترجمه: کوثر العلی محمره
نویسنده: عبد الباری عطوان
منبع: روزنامه القدس العربی، چاپ لندن
بیگمان، تصادفی نیست که اسرائیل پس از زمانی قریب به نه ماه سکوت مشکوک، با قدرت گوشها را ببندد و با پایان ماموریت نیروهای ناتو در لیبی که به سرنگونی نظام سرهنگ قذافی و فراهم نمودن زمینه دستگیری وکشتن او انجامید بر طبل جنگ بکوبد. پر واضح است که برنامههایی در شرف تکوین است که در راس آنها اسرائیل قرار دارد. آشکار است که جنگ علیه ایران اخرین اقدامی است که رئیس جمهور امریکا (باراک اوباما) به آن فکر میکند. خاصه آنکه تنگنای بحران اقتصادی که امریکا بطور خاص و جهان غرب را بصورت عام در بر گرفته از یکطرف و نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری امریکا از جانبی دیگر در ۱۲ ماه آینده دموکراتها را به خود مشغول کرده است.
اما اگر واقع بینانه تصور کنیم که رئیس جمهور و ترسیم کننده واقعی سیاست خارجی امریکا خصوصا در مورد خاورمیانه، بنیامین ناتانیاهوست به سادگی تمامی ملاحظات، کنار گذاشته خواهد شد.
در جلسهای که هفته گذشته در مورد ایران در کنگره امریکا، ترتیب یافت، وزیر دفاع با اشاره به برنامههای پیشگیری وزارت متبوعش که به تایید رئیس جمهور رسیده، از انجام عملیات محدود در عمق خاک ایران تا جنگی همه جانبه بر علیه ایران پرده برداشت. با یادآوری آنچه که کنگره امریکا متشکل از هر دو مجلس در تایید ناتانیاهو در چند ماه گذشته انجام داد، براحتی معلوم میگردد حرف آخر را چه کسی در امریکا میزند!؟
در اسرائیل آشکارا صحبت از برنامههای جنگی که توسط ناتانیاهو و وزیر دفاعش ایهود باراک علیه ایران تدارک دیده شده، در میان است. این برنامهها برای نابودی تاسیسات اتمی ایران پیش بینی شده است. این در حالی است که آخرین گزارشها حاکی از غنی سازی اورانیوم به مقدار کافی برای ساختن دو بمب اتمی توسط ایرانیها در چند ماه ٔینده میباشند. در اینصورت، زمان برای انتظار و تعلل وجود ندارد.
روزنامه گاردین چاپ لندن در شماره دیروز خود (پنجشنبه ۳/۱۱/۲۰۱۱) از برنامههای وزارت دفاع بریتانیا در پشتیبانی از عملیات نظامی هوایی-موشکی امریکا در داخل خاک ایران پرده برداشت. این روزنامه بر تسریع امریکا در پیشبرد اهداف خود در این زمینه تاکید نمود.
ژنرال ریچارد دانات ریس ستاد ارتش بریتانیا در حال حاضر برای بازدید و مشاوره با همتایان اسرائیلی خویش در تلآویو به سر میبرد. در تحولی دیگر باراک وزیر دفاع اسرائیل نیز مهمان همتای بریتانیایی خویش میباشد.
***
در خصوص تحرکات اخیر اسرائیلیها بیش از دو تحلیل وجود ندارد. اول آنکه، این تهدیدها ناشی از جنگ روانی است که توسط غرب برای ترساندن حکام ایران و مثلث تابع آنها (سوریه، حزب الله و حماس) و چراغ سبز به ایرانیان داخل، در خصوص پشتیبانی از قیام مجدد مردم علیه حکومت به تاسی از انقلابات در کشورهای عربی (به استثنای کشورهایی که نظام پادشاهی دارند) میباشد. پیروان این نظریه با اعتقاد بر آنکه برنامههای نظامی هیچگاه بصورت علنی محل بحث و گفتگو نبوده اند، بحث رسانهای به راه افتاده در رسانههای اسرائیلی پیرامون این برنامه را بعنوان دلیل این تحلیل به میان میکشند.
اما تحلیل دوم که به نظر میرسد به واقعیت نزدیک تر است میگوید: «غرب در تهدیدات خود علیه ایران جدی است چرا که سود آن از زیانش در این عملیات بیشتر است، خصوصا آنکه میلیاردها دلار اندوخته کشورهای عربی برای پرداخت هزینه این عملیات موجود است و همانطوریکه در جنگ علیه عراق برا ی آزادی کویت در سال ۱۹۹۱ و همچنین دخالت پیمان ناتو برای سرنگونی قذافی پیش آمد، هم اکنون بیش از دو و نیم تریلیون دلار ذخیره ارزی کشورهای عربی خلیج برای پشتیبانی و پرداخت هزینه این عملیات آماده است.»
نکته جالب توجه این است که طبق افشاگریهای "ویکی لیکس" اسرائیلیها و پس از آنها حکام خلیج(فارس) بیش از دیگران خواهان جنگ علیه ایران هستند خصوصا آنکه پادشاه سعودی ایران را سر افعی خواند و خواهان قطع آن برای رهایی منطقه از سموم آن شد. مقالاتی با مضمون «اول ایران سپس اسرائیل» نیز در برخی مطبوعات منتشر گردید. انتشار مقالاتی در خصوص هم پیمانی با اسرائیل علیه ایران در آینده نزدیک دور از انتظار نخواهد بود.
دولت امریکا برنامه "تکفیر ایران" را با اعلام کشف توطئه ترور سفیر سعودی در واشنگتن اغاز نمود. این برنامه با گزارش سازمان بین المللی انرژی اتمی وابسته به سازمان ملل متحد در روز پنجشنبه آینده در وین به اوج خود خواهد رسید. این گزارش اتهامات جدیدی علیه ایران در خصوص غنی سازی اورانیوم برای مقاصد نظامی در نیروگاه قم که نقض مقررات معاهده جلوگیری از توسعه انتشار سلاحهای اتمی است را شامل میشود، در بر خواهد داشت.
افکار عمومی در امریکا متاثر از دو جنگ بدون پیروزی در عراق و افغانستان با هر گونه جنگ سوم مخالفت خواهد نمود اما پیروزی ناتو در لیبی و تحریکات اسرائیل عواملی هستند که در تاثیر گذاری بر افکار عمومی امریکائیان موثر خواهد بود. اگرچه نقش رسانهها و خصوصا رسانههای ماهوارهای را در شستشوی مغزی و گمراهی افکار مردم را نباید از نظر دور گرفت.
بمباران تاسیسات اتمی ایران امکانپذیر و نتایج مثبت آن قابل پیش بینی است. برتری نیروی هوایی و موشکی امریکا و اسرائیل و قدرت بلا منازع آنها این امکان را فراهم میسازد اما سوال اینجاست که روز دوم و سوم و دهم وماه بعد و... چه اتفاقی روی خواهد داد؟
ایران از نظر مساحت و جمعیت و نیروی نظامی کشوری بزرگ است. تجارب رهبران ایران از آنچه بر سر صدام حسین و کشور عراق پس از تهاجم امریکا امد وهمچنین توجه به سرنوشت سرهنگ قذافی و فرزندان و کشورش پس از دخالت ناتو، مضافا به سرنوشت افغانستان و طالبان آنها را به عکس العملی دیگر وادار خواهد نمود. این عکس العمل جز ویرانی "معبد"بر سر خود و دیگران و پیش از همه اسرائیل چیز دیگری نخواهد بود.
***
چه بسا نظام حاکم بر ایران برای شلیک دهها هزار موشک به سوی اسرائیل و پایگاههای امریکایی در خلیج(فارس) تردید طولانی به خرج ندهد. بدون تردید حزب الله لبنان نیز" حیفا " و پس از "حیفا" و خیلی دورتر از آن وحتی "تل اویو" را اماج موشکهای خود خواهد کرد. در این میان حکام سوریه فرصتی برای رهایی از بحران مو جود خواهند یافت. این جنگ در صورتی که شعلههای سرکش آن اغاز گردد؛ تنها جنگی است که نتایج آن غیر قابل پیش بینی خواهد بود.
بی گمان و با تاکید میتوان گفت:"این جنگ چهره خاورمیانه را وبلکه جهان را بیش از آنچه جنگ جهانی دوم تغییر داد، دگرگون خواهد نمود. در این میان یا "اسرائیل"از نظر مساحت و نیرو و نفوذ و مهمتر از همه "وجود" به زیر سوال خواهد رفت و یا مسلما نان و عربها بصورت اسیرانی به خاک افتاده به "پا بوس" آن در خواهند آمد.
در صورتیکه جنگ در بگیرد اولین موشک را اسرائیل شلیک خواهد نمود، دیگران به حمایت از آن اقدام خواهند کرد اما پس از آن بیشترین بهره از انتقامجویی و ویرانی نیز نصیب اسرائیل خواهد بود. حداقل اینگونه میتوان" گمانه زنی" کرد.
قصد گزافه گویی نداریم به ویژه پس از فروپاشی عراق در دو جنگ امریکایی اول و دوم در خلیج(فارس) نمیتوان حتی بر تودههای عرب نیز امیدی بست ؛چرا که عکس العمل آنها در گذشته امیدوار کننده نبود.
با همه دگرگونیهای ناشی از انقلابات اخیر نمیتوان انتظار تغییرات عمیق در انگیزهها و آرمانهای آنها داشت چرا که این دگرگونیها در شرف تکوین میباشند.
آنچه برای ما به عنوان مردم عرب و مسلمان غم انگیز مینماید آنست که پیوسته در تیر رس جنگها وغارت ثروتها هستیم از جنگی فارغ نشده به دامان جنگی دیگر میغلطیم و حتی فرصتی برای نفس تازه کردن نداریم........ آیا پایانی برای این سرنوشت اهانتآمیز میتوان تصور کرد؟