iran-emrooz.net | Fri, 14.10.2011, 16:22
انقلابات عربی
سقوط خلیفه، سلطان، شیخ، شاه و حاکم نظامی
دکتر حسن هاشمیان
|
http://www.hash.persianblog.ir
انقلابات عربی: سقوط خلیفه، سلطان، شیخ، شاه و حاکم نظامی
اجازه بدهید سال ۲۰۱۱ را حد فاصل میان «عصر قدیم» و «عصر جدید» در خاورمیانه بنامیم. رویدادی که بیش از ۱۵۰ سال پیش در اروپا و امریکا اتفاق افتاده و دموکراسیهای امروزی در این دو قاره نتیجه آن بوده است. هنوز مشخص نیست که حاکم آینده مصر یا تونس چه کسی خواهد بود، اما آنچه که مشخص است حکام جدید نمیتوانند به روش خلیفه، سلطان، شیخ، شاه یا حاکم نظامی بر مردم حکومت کنند یا به قول «نزار قبانی» شاعر فقید سوری بگویند: «..یا ایها الناس، لقد أصبحت سلطانً علیکم فأعبدونی» یعنی ای مردم من حاکم جدید شما هستم پس به خاک بیافتید و مرا عبادت کنید!
بزرگترین مقوله سیاسی سالهای نه چندان دور گذشته در خاورمیانه نادیده گرفتن ملتها بود. هیچ یک از حکامی که اکنون یکی بعد از دیگری به زبالهدان تاریخ سپرده میشوند، هیچ حقی برای مشارکت واقعی ملت در امر تصمیم گیری قائل نبودند و فقط «تصویر تودهای» مردم، هنگامی که به استقبال حاکم میروند یا پشت سر ماشین وی میدوند، مورد توجه بود. به همین دلیل چنین حکامی همیشه تلاش میکردند از تصویر ساختگی «خیابان» مشروعیت بگیرند اما از برگزاری واقعی یک انتخابات آزاد وحشت داشتند. درست مانند شعبده بازی که مایل است تماشاگران فقط تصویری که او میسازد را ببینند و با نشان دادن همه واقعیت، حقه وی برملا میشود.
اما امروز حاکمیت ملتها و حقوق اولیه آنها ستون اصلی انقلابات عربی به شمار میرود. نبرد واقعی در حال حاضر میان «خاورمیانه امریکائی» و «خاورمیانه اسلامی» نیست و آنهائی که این موارد را مطرح میکنند مایلند ملتهای منطقه را در مفاهیم کهنه گذشته زنجیر کنند. نبرد واقعی اکنون میان حاکمیت ملی و رژیمهای فاشیستی و استبدادی است، در این نبرد مفاهیم ساختگی دستگاههای تبلیغاتی نظامهای حاکم به هم ریخته و مفاهیم واقعی مردمی متبلور شده است.
اکنون خاورمیانه مفاهیم جدیدی را در آغوش میگیرد، مفاهیمی که بدون تحقق آنها، یک زندگی شرافتمندانه هرگز ممکن نیست. مردم منطقه و بعد از گذشت سالیان دراز و مجاهدت و فداکاری روشنفکران و نویسندگان،به یقین میبینند که بدون دموکراسی قادر نیستند از مواهب خدادادی سرزمین خود به نحو شایسته استفاده کنند و بدون رسانههای آزاد و محترم شمردن حق بیان نمیتوانند یک نظام اداری شفاف و سالم داشته باشند.
اکنون خاورمیانه از طریق آزادی میخواهد نان، کار و مسکن به دست بیاورد و دموکراسی یک «ارزش» شده است. بن علی، مبارک، قذافی، بشار اسد و علی عبدالله صالح همه پارلمان داشتند یا دارند، اما ملتهای منطقه فهمیدهاند که تنها «پارلمان همگانی» که همه نیروهای اجتماعی و سیاسی جامعه را بدون فیلترهای حکومتی نمایندگی کند، ضامن حقوق آنها خواهد بود. مفهوم ارتش و نیروهای امنیتی و انتظامی نیز از نوع «حجاج بن یوسف ثقفی»، هیتلری یا موسولینی خارج شده و وظیفه خود را از عبادت حاکم و سرکوب هرگونه نفس مخالف، به دفاع از کشور و تأمین امنیت شهروندان مبدل کرده است.
آنچه که دیکتاتورهای سرنگون شده و در حال سرنگونی خاورمیانه نتوانستند بفهمند این است که از دو دهه گذشته با ورود ابزارهای جدید انتقال دادهها و اطلاعات چون ماهواره، اینترنت و تلفن همراه، نگاه انسان خاورمیانهای به جهان تغییر کرد. مردم خاورمیانه توانستند دنیایی غیر از تصاویری که تلویزیونهای رسمی ارائه میدهند، ببینند و اخباری متفاوت با اخبار سانسور شده حکومتی بشنوند. در این میان الجزیره و هفت سال بعد از آن العربیه و سپس بی بی سی عربی مرجع خبری جهان عرب و پیرامون آن شدند.
حقانیت، مشروعیت، شرافت و درستی اعمال حکام منطقه از شیخ گرفته تا حاکم نظامی بویژه در تلویزیون الجزیره زیر سؤال رفت. در طی ۱۵ سال گذشته رژیمهای عربی به شکل ناتوان، مضحک، بی تفاوت به امور زندگی شهروندان، خائن به اهداف ملی و دینی، مجموعهای از افراد شکم باره و فاسد، عامل عقب ماندگی علمی و در عین حال ستمگر و سرکوب گر برای ملتهای خود، به تصویر کشیده شدند.
اتحادیه عرب که مجموعهای از همین حکام بود تصویری به مراتب بدتر داشت و اجلاسیههای آن با جوک و لطیفهگویی بدرقه میشد. به جرأت میتوان گفت که در میان تصمیمهای مختلفی که از بدو تأسیس اتحادیه عرب تا به امروز از سوی این اتحادیه اتخاذ شده بود، هیچکدام به اندازه بیرون کردن نماینده قذافی از این اتحادیه برای آن اعتبار و مقبولیت کسب نکرد و رفته رفته با گرفتن چنین رویکردی به سوی ملتهای عرب، جایگاه واقعی خودش را بدست خواهد آورد به خصوص که در روزهای آینده تصمیمات مهمی درباره رژیم سوریه خواهد داشت.
اگرچه الجزیره شتاب انتقادات خود را به رژیمهای عربی تندتر کرد و با برخی از آنها چون نظام بن علی به شدت درگیر شد، اما در میان گرایش آشکار به ایجاد تغییر در نظامهای سیاسی، «مرکز عربی مطالعات فرآیندهای سیاسی» را تأسیس کرد تا بتواند تصویر بعد از تغییرات را بوضوح ببیند و بدون خطا در آن گام نهد. در کنار نظام رسانهای جدید که مثلث الجزیره، العربیه و بی بی سی عربی را تشکیل میداد، درصد بالائی از جمعیت جوان خاورمیانه نیروی محرکه انقلابات عربی را بوجود آورده بودند که به شدت از مدلهای عقب مانده نظامهای سیاسی حاکم متنفر بودند. این جوانان همان کسانی هستند که در نظام رسانهای بسته حکومتهای استبدادی جائی نداشتند و مستبدین پیر حاکم راهی برای ورود آنها به امور سیاسی باز نکردند.
اصولا رژیمهای استبدادی با طبقات جدید و ارزشهای نو آنها سر نزاع دارند و همین طبقات جدید بودند که انقلابات را رهبری کردند بدون اینکه واقعا تصویر، اسم و نام رهبری به خود بدهند و همین طبقات جدید هستند که دولت جدید، اخلاق جدید و روابط جدید را بوجود خواهند آورد و همان طور که طبقات جدید در انقلاب فرانسه ساختار اروپا را تغییر دادند، بطوریقین نیروی جوان و نوآور انقلابات عربی ساختار خاورمیانه را تغییر خواهند داد و در عین اینکه به سوی یک نظام متوازن سیاسی جدید و در حال پیشرفت حرکت میکنند، برای همیشه حاکمیت یک جانبه، تک صدا و زورگو خلیفه، سلطان، شیخ، شاه و حاکم نظامی و ارزشهای عقب مانده سیاسی آنها را به آرشیو ملتهای خاورمیانه خواهند سپرد.