پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 11.06.2011, 22:16

اصلاح‌طلبان؛ طرفدار اصلاحات یا رژیم خامنه‌ای؟


فرهاد پیروزی

پافشاری بر «اصلاح طلبی» را به «یا مرگ یا خامنه‌ای» و مرگ اصلاحات تبدیل نکنیم!

چرا اصلاح طلبان اگر طرفدار اصلاحات‌اند و نه صرفاً طرفدار رژیم خامنه‌ای، باید از احمدی‌نژاد در برابر خامنه‌ای و روحانیان سنتی حمایت کنند یا حداقل بی‌طرف بمانند؟

غقل سلیم حکم می‌کند که اگر ایده‌ای در محک آزمایش شکست خورد باید در آن ایده و اجزاء‌اش بازبینی کرد. با این فرض جواب سئوال بالا با مرور کوتاهی از تاریخ اخیر ایران وتحولات دوسال کذشته آسان‌تر داده می‌شود.

نگاهی به اصلاح طلبی در تاریخ ایران پس از رضا شاه (۷۰ سال گذشته) روشن می‌کند در بزنگاه‌های تاریخی هروقت فرصتی برای تغییر اساسی و اصلاحات در حاکمیت ایجاد شده است، رهبران جنبش‌های مردمی ایران از دیکتاتور‌ها حمایت کرده‌اند و درعین حال زمانی که امکان اصلا حات واقعی در مملکت ایجاد شد به دلیل زخمی که از آن دیکتاتور خورده بودند آن امکان را ندیدند.

مصدق که بیشتر مردم به درستی او را رهبری ملی و در سده اخیر بی‌همتا می‌دانند با پا فشاری‌اش بر اصلاحات به این مفهوم که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، فرصت تعییر اساسی و اصلاح در جامعه را از دست داد و خود نیز قربانی این سیاست شد. او در اصلاح طلبی تا آنجا پیش رفت گه حتی پس از فرار شاه حاظر نشد به رژیم او خدشه‌ای وارد کندد.

پس از مصدق وقتی واقعاً امکان اصلاحات گرچه با اراده و با دست خود شاه ایجاد شده بود از دل جنبش مصدقی‌ها و چپ‌ها و مذهبی‌های مخالف شاه جنبش چریکی متولد شد. تلاشهای امینی و هویدا به سخره گرفته شد و شاه را به دیکتاتوری بیشتر هل داد.

در زمان آغاز حکومت خمینی، که همگی مفتون پیروزی‌اش به عنوان رهبر انقلاب شده بودیم، به جز گروه کوچکی، نهضت آزادی، کمتر گروه و شخصیت صاحب نامی خواهان اصلاحات در سیستم کشور بودند و به جای آن بیشترمان کار آبیاری نهال ولایت فقیه و تحکیم دیکتاتوری خمینی را به عهده گرفتیم.

پس از مرگ خمینی اصلاح طلبان دو باره قد علم کردند و اصلاح طلبی با انتخاب غیر منتظره خاتمی فرصتی به دست آورد تا برای آمال‌هایش تلاش جدی کند. اما این بار نیز خاتمی و یارانش نیز مانند مصدق با اصرار به حفظ نظام فرصت‌ها را سوزاندند و با تبعیت از رهبری ولایت فقیه و قانون اساسی هرگونه تلاش برای تغییر جدی را عملاً از دستور کار خارج کردند.

خامنه‌ای و حامیانش در طی دو دهه‌ای که او رهبر بوده، در هیچ زمانی پتانسیل خود را برای اصلاح شدن بروز نداند. اصلاح طلبان به جای اصرار بر تغییر (اصلاحات اساسی) در دیکتاتوری، آن را با عقب نشینی‌های بی‌موقع (۱۸ تیر) و نا‌پیگیری در خواسته‌های خود (از جمله برای لغو نظارت استصوابی) و قول استعفا و عدم اجرای تهدید خود در عمل دیکتاتوری خامنه‌ای را تقویت کردند.

در دو سال اخیر پس از انتخابات نیز درست در هنگامی که خامنه‌ای زخم خورده از اعتراضات مردم به اجبار و به عنوان آخرین حربه مستقیماً و برای اولین بار وارد صحنه شد و دست خود را در روی کار آوردن متقلبانه احمدی‌نژاد رو کرد، باز هم به جای تلاش برای تغییر (اصلاحات اساسی) اصلاح طلبان همهء تیر‌های خود را به سمت احمدی‌نژاد نشانه رفتند. این در حالی بود که جسته گریخته از گروه احمدی‌نژاد و همرامانشان که عمدتا از سپاهیان سابق و از جنگ بر گشتگان مسلمان معتقد به کمک به مستضعقین (با تمام خصلت‌های پوپولیستی و عقب ماندگیشان) نشانه هائی از استقلال در برابر ولایت فقیه و احکام حکومتی او بود دیده می‌شد. مثلاً اجازه دادن به ورود زنان به ورزشگاه‌ها، تمایل به دوستی با مردم اسرائیل، تمایل عملی برای قبول برخی شرایط آمریکا برای حل مسئاله هسته‌ای (که بزرگ‌ترین مانع پیشرفت اصلاحات در ایران شده است) و اخیراً رویکردی به ایرانیت و ارج گذاری بر آداب و سنن ایرانی در تقابل آشکار با مواضع روحانیان سنتی.

رهبران جریانی که هنوز به نام اصلاح طلبی آنرا می‌نامیم برهمهء این مواضع دارودسته احمدی‌نژاد که می‌بایست خواسته‌های خودشان می‌بود تاختند و در عمل با رهبری و مواضع بنیاداً ضد اصلاح طلبانه او همسو شده و بعضاً از خامنه‌ای می‌خواستند که ببیند این احمدی‌نژاد است که مخالف اوست و نه آن‌ها. تا جائی که رهبری از چپ و نشسته در خارج و دور از هرگونه خطر پیگرد ولی فقیه به وی نامه نوشت و اورا از مجیزگویان دور برش بر حذر داشت. و رهبر معنوی اصلاح طلبان، خاتمی از خامنه‌ای خواست که ظلمی که بر او روا شده (شاید برای آنکه مردم خواستار بر کناری او شدند) را به بخشاید و به جای حمایت از احمدی‌نژاد به «اصلاح طلبان» روی آورد. این سیاست جز اصرار بیهوده بر اصلاحات (گوئی برای آنان کلمه مقدس‌تر از مفهوم اصلاحات است) و و فرصت سوزی دو باره فایده‌ای ندارد. دیکتاتور‌ها بندرت و آنهم تنها وقتی که تهدید قدرتی هم وزن (مردمی یا خارجی) را لمس کنند ممکن است حاضر به اصلاحات شوند. در مقابل تاریخ پر از عدم درک دیکتاتور‌ها است که همیشه هم به سقوطشان انجامیده است.

جنبش خود جوش اعتراضی مردم که بر آمده از انتخابات خرداد ۸۸ (موسوم به سبز) بود با سبعیت خامنه‌ای باوسیله بخش هائی از سپاه و بسیج و نیز به دلیل ناپیگیری موسوی که ناخواسته به رهبر این جنبش بدل شد و این مسئولیت را به طور جد به عهده نه گرفته بود تا زندان شد، سرکوب شد. اگرچه پتانسیل نهان این جنبش وجود دارد در عمل شکت خورده و متفرق شده است.

در چنین شرایطی است که احمدی‌نژاد توانست ضربه‌های مهلکی بر پیکر رژیم وارد کند. گرچه نمی‌توان او را به مفهومی که ما می‌شناسیم اصلاح طلب خواند اما مقابلهء احمدی‌نژاد با خامنه‌ای واصرارش بر کوتاه کردن دست روحانیون از قدرت نشان از آن دارد که احمدی‌نژاد و حامیانش در حکومت در عمل جاده صاف کن اصلی اصلاحات‌اند. اذعان می‌کنم که این استدلال را کسانی خواهند پذیرفت که ولایت فقیه را مانع اصلی اصلاحات بدانند. بر خلاف خامنه‌ای احمدی‌نژاد در چند سال اخیرنشان داده است که اهل تغییر است. انگیزه‌های او به هیچ وجه از انگیزه‌های خامنه‌ای بد ترنیستند. او هم به دنبال تثبیت قدرت خود است ولی آنرا نه برای پیشبرد اسلام و روحانیت ولایت فقیهی که برای دار و دسته خود، که عمدتاً از تکنوکراتهای تازه به دوران رسیده ولی مسلمان‌اند، می‌خواهد.

در این نزاع بدیهی است که جنبش اصلاح طلبی باید سنگ خود را به سینه بزند. اما اگر در مرحله‌ای ضرورت حمایت از یکی از این دو جناح بود بایدآب‌ها را به آسیاب احمدی‌نژاد ریخت نه به آسیاب خامنه‌ای.. به دلیل زخم انتخاباتی که از احمدی‌نژاد خورده‌ایم «اصلاح طلبی» او را به سیاق خودش نباید نادیده بگیریم‌‌ همان طور که اضلاحات شاه را. اما اگر کسانی از اصلاح طلبان نمی‌توانند یا نمی‌خواهند از احندی‌نژاد حمایت کنند حد اقل بدون حمایت از احمدی‌نژاد باید حمله به مانع اصلی اصلاحات یعنی خامنه‌ای را تشدید کنند.

اگر خامنه‌ای از جمله معدود دیکتاتورهائی باشد که در مقابل تهدید تن به اصلاحات بدهند، شاید نتیجه آن باشد که به این کار تن دهد. با التماس و جانبداری از خامنه‌ای، در مقابله‌اش با احمدی‌نژاد، که زمزمه آن از صحبتهای خاتمی، در نبود موسوی و کروبی، می‌آید اگر فرصتی هم برای اصلاحات باشد به هدر خواهد رفت.

فرهاد پیروزی
انگلستان ۷ ژوئن ۲۰۱۱



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024