پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 05.04.2005, 23:36

تحریم انتخابات كافی نیست - ٢

رفراندوم و حق انتخاب آزاد


دكترحسين باقرزاده

سه‌شنبه ١٦ فروردین ١٣٨٤ – ٥ َآوریل ٢٠٠٥
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران نادموكراتیك است، چرا كه تنها نامزدهایی‌ كه از سوی مقامات اجرایی و نظارتی انتخابات (وزارت كشور و شورای نگهبان) تایید شوند در آن حق انتخاب خواهند داشت و مردم از حق انتخاب نامزدهای مورد علاقه خود محرومند. این انتخابات برای انتخاب فردی نادموكرات برگزار می‌شود، چرا كه تنها كسانی كه ساختار ضد دموكراتیك و تبعیض‌گرا و خشونت‌زای جمهوری اسلامی را می‌پذیرند و به ولایت فقیه التزام می‌دهند به عنوان نامزد در آن حق شركت پیدا می‌كنند. علاوه بر این، این انتخابات در تایید نظامی ضد دموكراتیك است و رژیم حاكم شركت مردم در آن را دلیلی بر تایید و حمایت آنان از نظام جمهوری اسلامی تلقی می‌كند. از این رو، شركت در این انتخابات، یك عمل دموكراتیك نیست و بلكه تاییدی بر یك روند ناموكراتیك، نامزدهای نادموكرات، و نظامی ضد دموكرات، بشمار می‌رود.

ولی تحریم انتخابات به تنهایی كافی نیست. برای مردمی كه باید تحت حكومت جمهوری اسلامی زندگی كنند تنها انتخاب بین رای دادن و رای ندادن نیست. آنان اگر احساس كنند كه رای به یك نامزد ممكن است در توازن قدرت حاكم تاثیری بگذارد و یا تغییری در سیاست‌های حاكم ایجاد كند ممكن است به صورت تاكتیكی به پای صندوق رای بروند و بین بد و بدترها، بد را انتخاب كنند. این كار را بخش عظیمی از مردم ایران نه فقط در خرداد ٧٦ كه در بسیاری از انتخابات ریاست جمهوری پیش و پس از آن نیز انجام داده‌اند. اكنون نیز نمی‌توان خوش‌بینانه گفت كه این بازی تمام شده است و دیگر تكرار نخواهد شد. عامه مردم به دنبال رئال‌پولیتیك هستند. آنان گزینه‌ها و شرایط موجود را ارزیابی می‌كنند و بدیل‌ها را در نظر می‌گیرند، و برای بخش بزرگی از مردم تا بدیل مناسبی‌ در برابر انتخابات عرضه نشود تحریم تنها نمی‌تواند منشا اثری ‌باشد.

این انتخابات در شرایطی برگزار می‌شود كه شبح سنگین خطر حمله نظامی آمریكا به ایران همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است. از آنان كه ساده‌لوحانه برای‌ تحقق این حمله روزشماری می‌كنند بگذریم، اكثریت مردم ایران سخت نگران این مسئله هستند. آنان ثمرات كودتای ٢٨ مرداد، انقلاب كور بهمن ٥٧، و نتایج فاجعه‌بار حمله نظامی آمریكا به عراق را شاهد بوده‌اند. آنان خواهان تحول ساختاری هستند، ولی تحولی كه با حد اقل هزینه به آزادی و دموكراسی بینجامد، و به استقلال و وحدت ملی ایران صدمه‌ای نزند. در این شرایط، سئوالی كه در برابر مردم قرار می‌گیرد این است كه تحریم انتخابات چه تاثیری می‌تواند داشته باشد؟ آیا خطر حمله آمریكا را بیشتر خواهد كرد یا كمتر؟ و آیا با تحریم انتخابات، جامعه ما به دموكراسی و آزادی نزدیك‌تر می‌شود یا خیر؟

میزان شركت مردم در این انتخابات به عوامل متعددی‌ بستگی پیدا می‌كند. یكی این كه چه كسانی در نهایت وارد میدان شوند. دوم، ارزیابی‌هایی كه مردم و تحلیلگران سیاسی از نتیجه انتخابات، از نظر داخلی و بین‌المللی، داشته باشند. و بالاخره، نقشی كه انتخابات ممكن است در رابطه ایران و آمریكا و خطر حمله آمریكا به ایران ایفا كند. برای مثال،‌ اگر هاشمی رفسنجانی وارد میدان رقابت بشود، و اگر به مردم این گونه تبلیغ شود كه او با آمریكا كنار خواهد آمد و مشكلات اقتصادی ایران را از یك سو و مشكلات بین‌المللی ایران را از سوی دیگر حل خواهد كرد، و اگر مردم تحولی دموكراتیك را در افق دیدشان در آینده نزدیك نبینند، ممكن است بخش بزرگتری از مردم پای‌ صندوق‌های رای بیایند. در عین حال،‌ می‌توان پیش‌بینی كرد كه ضریب شركت مردم در این انتخابات نسبت به دوره‌های گذشته انتخابات ریاست جمهوری (به خصوص در دو دوره گذشته) پایین‌تر خواهد بود. جمهوری اسلامی اعتبار خود را در بین اكثریت مردم از دست داده است، و تلاش‌های آن برای جلب مردم تنها در بین اقلیتی از آنان برد دارد.

ولی آیا كاهش تعداد شركت‌كنندگان در انتخابات الزاما به معنای برد اپوزیسیون است؟ پاسخ به این سئوال وقتی مثبت است كه اپوزیسیون بتواند این نیروی منفی را به یك نیروی مثبت تبدیل كند، خانه نشینان را به خیابان بكشاند، و تحریم انتخابات را به تایید رفراندوم برای تغییر قانون اساسی و ساختار نظام حاكم بدل سازد. یعنی اپوزیسیون باید در اندیشه آن باشد كه از فرصت این انتخابات و فضای پیش از آن بهره بگیرد و نقطه امیدی برای مردم ایجاد كند. باید با اتخاذ تاكتیكی به جهانیان نشان داد كه این انتخابات نادموكراتیك است. نباید به انتظار روز انتخابات نشست و تنها قلت شركت مردم را دلیلی بر نادرستی انتخابات گرفت. در غالب نقاط جهان بخش عمده‌ای از مردم از شركت در انتخابات طفره می‌روند. از سوی دیگر، بعید است كه در این انتخابات تقلب وسیعی صورت بگیرد. رژیم جمهوری اسلامی نیازی به تقلب ندارد - از ابتدا به كسانی اجازه می‌دهد كه در انتخابات نامزد شوند كه انتخاب آنان برایش دردسری ایجاد نكند. آب را از سرچشمه می‌بندد. بنا بر این، نمی‌توان با استناد به تقلب‌های انتخاباتی عدم مشروعیت رژیم را در افكار عمومی ‌جهان مطرح كرد. به جای آن باید نشان داد كه رژیم ایران نمی‌گذارد مردم به نامزدهای مورد نظر خود رای دهند - و این كار باید مدت‌ها پیش از روز انتخابات یعنی از مقطع نام‌نویسی نامزدها و اعلام پذیرش آنان از سوی مقامات اجرایی و نظارتی انتخابات (وزارت كشور و شورای نگهبان)‌ صورت بگیرد.

در باره این كه باید تحریم انتخابات را به یك حركت فعال تبدیل كرد سخن زیاد گفته شده، ولی راه حل عملی زیادی مطرح نشده است. باید فرصت‌ها را بررسی كرد و متناسب با امكانات موجود، یك حركت عمومی را سازمان داد. جنبش ملی رفراندوم محور مناسبی برای یك حركت مردمی است، ولی «نقشه راه» مشخصی برای پیش‌برد هدف خود ندارد. نمی‌توان انتظار داشت كه مردم یك شبه خواب‌‌نما شوند و فردای آن با شعار رفراندوم به خیابان‌ها بریزند. آقای دكتر ملكی پیشنهاد خوبی برای روز انتخابات مطرح كرده است مبنی بر این كه مردم با پرچم‌های سفید كه بر روی آن‌ها شعار رفراندوم نوشته شده باشد به خیابان بیایند. ولی آیا این حركت (به فرض عملی بودن)‌ كافی است، و فردای آن روز هم ادامه پیدا خواهد كرد؟

باید تاكید كرد كه رفراندوم تدوین قانون اساسی‌ از طریق تشكیل مجلس مؤسسان یك خواست استراتژیك است و تحقق آن به معنای نفی‌ كلیت جمهوری اسلامی خواهد بود. تا رسیدن به آن مرحله، ما نیاز به طرح یك سری خواست‌های تاكتیكی داریم - خواست‌هایی كه در درون جمهوری اسلامی قابل طرح و دفاع است. برخی از این خواست‌ها پیش‌نیاز تحقق رفراندوم است:‌ مانند آزادی زندانیان سیاسی، ازادی مطبوعات و مانند این‌ها. این خواست‌ها، اما، توان كافی برای بسیج نیروهای مردمی را در سطح وسیع ندارند. ولی برخی دیگر از خواست‌های تاكتیكی وجود دارند كه از این توان برخوردارند. یكی از این‌ها حق انتخاب آزاد مقامات حاكم (مثلا رییس جمهور) است كه اركان این نظام را هدف قرار می‌دهد. برای مردمی كه به انتخاب رییس جمهور دعوت می‌شوند امكان این كه فرد مورد علاقه خود را، فارغ از ضوابط ضد دموكراتیك حاكم، انتخاب كنند انگیزه‌ای بسیار قوی است. در نمونه‌های گرجستان و اوكراین و قرقیزستان دیدیم كه سلب حق انتخاب نمایندگان مورد علاقه مردم چگونه به اعتراض عمومی و سرنوشت‌ساز تبدیل می‌شود.

پیشنهاد هفته گذشته من در مورد این كه اپوزیسیون دموكرات روند انتخابات ریاست جمهوری را مستقیما به چالش بكشد و با طرح نامزدی یك شخصیت سیاسی دموكرات و مخالف رژیم نقطه آغازی برای جنبش دموكراتیك مردم ایران پیدا كند در همین راستا بود. این امر هیچ به معنای به رسمیت شناختن رژیم جمهوری اسلامی و تایید سازوكارهای آن نیست. برای‌این كار البته باید روی شخصیتی انگشت گذاشت كه عملا و رسما خواهان تغییرات بنیادی در نظام حاكم بر ایران است. در غیر این صورت، این اقدام ممكن است تاییدی بر روند انتخاباتی رژیم جمهوری اسلامی تلقی‌ شود و علاوه بر آن از سوی مردمی كه پس از تجربه هشت‌ساله اصلاحات از هرگونه اصلاح در ساختار رژیم قطع امید كرده‌اند مورد حمایت قرار نگیرد. به عبارت دیگر، فرد مورد نظر باید تبلور خواست اكثریت قاطع مردم ایران برای تغییرات ساختاری در رژیم حاكم و استقرار یك نظام دموكراتیك باشد.

در واقع، تاكید من در آن نوشته بر این كه شخصیت نامبرده در فرم نامزدی خود بر بندهای مربوط به التزام به ولایت فقیه و مانند آن خط قرمز بكشد و خود به تغییرات ساختاری و رفراندوم ساختارشكن متعهد باشد ناظر به همین مسئله بود. بر این اساس،‌ من در آن نوشته از آقای امیرانتظام به عنوان بهترین فردی كه مورد احترام اكثریت قاطع اپوزیسیون دموكرات است و می‌تواند این خواست را متبلور كند نام بردم. از سوی دیگر در پاسخ به پیام خصوصی دوستی نوشتم كه درست به همین دلیل من فكر می‌كنم حتی خانم شیرین عبادی (كه در مبارزات حقوق بشری كارنامه درخشانی داشته ولی مستقیما خواهان تغییرات ساختاری در نظام حاكم نشده است) نامزد مناسبی برای این كار ‌نخواهد بود. جلب حمایت مردمی كه در اكثریت خود خواهان تغییرات ساختاری در نظام حاكم هستند از نامزدی هر فردی كه كمترین شائبه آمادگی‌ او برای كار در درون ساختار جمهوری اسلامی وجود داشته باشد كار آسانی ‌نخواهد بود.

البته نه آقای امیر انتظام این نامزدی‌ را پذیرفته و نه خانم عبادی‌ تمایلی به فعالیت سیاسی از خود نشان داده است. در واقع، مشكل هم مشكل اپوزیسیون است و نه مشكل نامزد. اپوزیسیون باید راه حلی برای استفاده از فرصت انتخابات ریاست جمهوری پیدا كند. و روی تعبیر «استفاده از فرصت» باید تاكید كرد. مسئله این نیست كه نامزد مناسبی برای‌ریاست جمهوری اسلامی ایران پیدا كنیم و اورا به جای آقای ‌خاتمی بنشانیم. مسئله این است كه از این فرصت بتوان برای بسیج مردم ایران حول یك خواست مشخص تاكتیكی یعنی حق انتخاب آزاد بهره گرفت، و از این طریق خواست استراتژیك تغییر ساختاری نظام و رفراندوم تدوین قانون اساسی در مجلس موسسان منتخب مردم را پیش برد.

گفته شد كه این انتخابات در شرایطی برگزار می‌شود كه شبح سنگین خطر حمله نظامی آمریكا به ایران همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است. مخالفت با حمله آمریكا وظیفه همه ما است، ولی متاسفانه با مخالفت صرف و محكوم كردن آن نمی‌توان این خطر را دفع كرد. آقای بوش به تظاهرات ده‌ها ملیونی مردم جهان در مخالفت با حمله به عراق اعتنایی نكرد، و حال هم بعید است به مخالفت‌های (احیانا ضعیف‌تری) كه در مورد حمله به ایران بشود اعتنایی ‌بكند. برای جلوگیری از حمله آمریكا به ایران اعلامیه و تظاهرات و محكوم كردن كافی نیست. باید راه‌های مؤثر جلوگیری از آن را پیدا كرد. تنها در صورتی كه نیروهای دموكرات ایران بتوانند با اتخاذ یك راهكار مشترك راه تحول دموكراتیك در نظام سیاسی‌ایران را در فاصله زمانی كوتاه هموار كنند می‌توان امید داشت كه خطر حمله آمریكا به ایران دفع شود. و متاسفانه برای این كار وقت زیادی نمانده است - و شاید دوره دو ماه و نیمه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ایران آخرین فرصت برای این كار باشد...



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024