پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 04.12.2010, 9:39

شعارهای محوری جنبش دموکراسی‌خواهی ایران

رفراندوم و انتخابات آزاد -۱


علی‌اصغر سلیمی

.(JavaScript must be enabled to view this email address)
۲۰۱۰ ـ۲ ـ۱

تقدیم به فرزانه دلیر آقای عباس امیر انتظام

هنگامی که از شعار محوری جنبش دموکراسی خواهی در ایران امروز صحبت می کنیم واژه های «شعار محوری» یا «مرکزی بودن یک شعار» و «جنبش دموکراسی و آزادیخواهی» در اولین نگاه مورد توجه قرار میگیرند. ورای این واژه ها و در پس این مفاهیم، در تفسیر و بیان نگاه جامعه شناختی این عبارت میتوان به امر روابط گفتمانی، کنش های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پرداخت. از دیرباز مردمان جامعه های گوناگون جهت انتقال فکر و فهم متقابل و پیشبرد و هدایت موثر و سریع امور به نقش و تاثیز واژه های «سحرآمیز» و قداست و اهمیت و اعتبار کلام و «عبارتهای» موجز و سرنوشت ساز پی بردند. اثرات و ردپاهای این تلاش جمعی بشریت را بویژه در آئین ها و آموزه های گوناگون میتوان مشاهده کرد.

در حرکات و جنبش های سده اخیر ایران نیز میتوان با یک نگاه گذرای تاریخی به شعارهای مهم و مرکزی در دوره ها و مراحل پی در پی آن پرتوی افکند. هدف از این نوشتار بررسی تاریخی روندهای دوره های مختلف و علل پیدایش آنان نیست، بلکه فقط طرح محوری ترین و مرکزی ترین شعارهای این دوره ها است . این شعارهای محوری گاه از بالا توسط حاکمان، و گاه از پایین توسط مردم و آگاهان سیاسی، بر اساس استفاده از فرصت های تاریخی جامعه و یا تشخیص آنان از خواسته های عمومی تنظیم و طرح شده است.
در جریان تدارک و اوجگیری انقلاب مشروطیت ایران، شعارهای قانون، عدالت خانه، مجلس و خود مشروطیت همواره مورد توجه بود. بحث در باره مدرنیته، تجدد، آزادی و استقلال و پیشرفت در کانون اصلی تبادل افکار آگاهان آن عصر قرار گرفت، در حالی که بخشی از روحانیون و نیروهای استبداد و طبقه حاکم کوشش نمودند بر بستر باور عوام و ناخودآگاهی ها و در مسیر کاستیها و نقصانهای آگاهی اجتماعی در جنبش مشروطیت شعار مشروعه را عنوان نمایند. در هر صورت به گواه متون تاریخی می توان روایت کرد که خود شعار مشروطه محوری ترین شعار این دوره تاریخی بود. ضمن آنکه شعارهای قانون و عدالت خانه در کنار و همراه با این شعار در بیداری افکار عمومی نقش بارزی ایفا نمودند.

بعدها و پس از سالهای استبداد قاجار، در زمان پهلوی اول شعارهای امنیت و آبادانی و پیشرفت و تجدد در بحثهای مطروحه در مطبوعات و درون مجالس توسط رهبران و فعالان دوره مشروطیت، که برخی ها از دولتمردان عصر رضا شاه بودند، به منصه ظهور رسید. در این ذوران رضا شاه کوشید تا با شعار برپایی امنیت و مقابله با هرج و مرج، اقتدار خود و دولت مرکزی را در سراسر ایران بگستراند.

در دوره پس از شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ از اهمیت و اعتبار شعارهای دوره رضا شاه بتدریج کاسته شد. بازسازی و ایجاد آبادانی و پیشرفت ایران، زدایش آثار ذیکتاتوری و حکومت فردسالاری و امر استقرار قانون مشروطیت بتدریج اهمیت یافتند. در این رهگذار و در طی سالهای پایانی این دوره بتدریج توسط نیروهای ترقی خواه کشور و جبهه ملی و دکتر مصدق امر اصلاح قانون انتخابات، ازادی انتخابات، استقلال کشور و از طریق آن ملی کردن صنعت نفت در کانون اصلی توجه ملت قرار گرفت و شعار ملی کردن صنعت نفت به شعار محوری آن دوره تندیل شد.

بعدها در سالهای دهه ۴۰ شعار اصلاحات ارضی توسط پهلوی دوم با بحثهای پردامنه ای در چهارچوب انقلاب سفید و رفرم ارضی فضای گفتمان سیاسی آن دوره را در چنبره خود داشت. امری که بلافاصله موجب اعتراض روحانیون و اقشار سنتی وابسته یه ساختارهای پیشاسرمایه داری شد و در التهابات سیاسی و طغیانهای اجتماعی دهه ۴۰ و ۵۰ و سپس در انقلاب ۱۳۵۷ نتایج قطعی و زیانباری در حیات ملت و سرنوشت دهه های بعدی بر جای گذاشت.

در پایان دهه ۴۰ در بین جوانان و تیروهای ترقی خواه کشور نقد دیکتاتوری و اصلاحات از بالای پهلوی دوم به گفتمان غالب روشنفکران جوان تبدیل شد. تحت تاثیر مبارزه چریکی در دنیا در کشور ما اعمال قهر متقابل و شعار «مبارزه مسلحانه» در کانون توجه روشنفکران جوان قرار گرفت. این در حالی بود که بقایای نیروهای ملی و ملی ـ مذهبی ها از شعار «شاه باید سلطنت کند، نه حکومت» حمایت میکردند.

در مقطع و کشاکش انقلاب شعارهای مرگ بر امپریالیسم، مرگ بر آمریکا، مرگ بر شاه، استقلال ـ آزادی ـ جمهوری اسلامی و بتدریج همراه با اعمال اقتدار و جذبه ایت الله خمینی بر انقلاب، شعارهای نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی جایگزین شعارهای پیشین شدند.

پس از انقلاب رژیم اسلامی با قلع و قمع نیروهای مخالف، یعنی بقایای سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، ملی ها، چپ ها، طرفداران بنی صدر و سپس ملی ـ مذهبی ها، و عمده کردن شعار مرگ بر آمریکا فضای سیاسی و گفتمانی کشور را بشدت مسموم نمود. با شروع جنگ و تا سالها شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» با بحثهای صدور انقلاب، سقوط صدام و رفتن به کربلا و غیره زندگی مردم را تباه کرده و سرنوشت مردم را تا سال ۱۳۶۷ رقم زد.

از آن به بعد بتدریج شعار محوری «سازندگی» جای شعارهای مربوط به جنگ را گرفت و در سالهای ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی همراه با بحثهای گوناگون، گفتمان سیاسی «سازندگی» را به جامعه خوراندند.

از سال ۱۳۷۶ به بعد ضرورت «اصلاحات و ایجاد جامغه مدنی» به عنوان گقتمان برتر، جای شعار سازندگی را گرفت. نسل جوان کشور که از حدود دو دهه پس از انقلاب ۱۳۵۷ به صحنه سیاست کشور وارد شده بود، از جمله نیروهای فعال و موتور محرکه اصلاحات برهبری محمد خاتمی رئیس جمهور وقت محسوب میشد. این نسل با شعار «اصلاحات و جامعه مدنی» بر بستر خرابه های فکری، نبود فضای گفتمانی سیاسی، در جامعه ای فاقد نهادهای دموکراتیک و احزاب سیاسی به رهبری اصلاح طلبان مرددی که خود از تجربه و گفتمان اسلام سیاسی و یا مدینه فاضله و اتوپی مردم سالاری دینی برآمده بودند، خواهان آن بودند که ایران پایان دهه ۸۰ شمسی را رهبری و هدایت کرده و از حیطه سلطه ولی فقیه بدر آورند. در هر صورت تلاش ملی و آزادیخواهانه جوانان، مردم و نیروهای ترقی خواه کشور در آن دوره در شعار «اصلاحات و جامعه مدنی» تجلی یافت و آغاز یک جنبش اجتماعی،سیاسی و فرهنگی نوین گرذیذ. راهی که ملت ایران باید می پیمود تا به مراحل دیگر توانایی و رشد نائل شود.

شعار «ایران برای همه ایرانیان» و شعار «اصلاحات و جامعه مدنی» ضمن اینکه گامی به جلو محسوب میشدند، اما معانی و مفاهیمی کلی و کشدار و بسیار مصالحه گرانه و حتی غیر شفاف بودند و تا مادامی که این شعارها با بحثهای مهم گفتمان دموکراسی خواهی کشور همراه نشدند، دامنه تاثیراتشان در فضای سرکوب و اختناق فتل های زنجیره ای در کشور بسیار کم و محدود بود.

ساختار شکننده دولت خاتمی حتی نتوانست در حد سال ۱۳۲۸ و با صراحت دکتر مصدق از «قانون اصلاح انتخابات» و آزادی انتخابات دفاع کند. در چنین فضای بیماری و در دوره دوم دولت خاتمی، دستگاه ولایت فقیه به عنوان دولت پنهان در هدایت بسیاری از امور نقش تعیین کننده داشت، در پی آن نیروهای اصلاح طلب مسخ شده و در بحران گرقتار آمده بودند. بخشی از نیروهای اصول گرا و طرفداران ولی فقیه که سالهای طولانی بر ای تصرف کامل قدرت برنامه ریزی کرده بودند، با طرح شعار «عدالت خواهی» و بردن درآمد نفت بر سر سفره ها، دولت احمدی نژاد را به قدرت رساندند.

شکست انتخاباتی اصلاح طلبان همراه با تسلط هر چه بیشتر «دولت عدالت خواه» و تخریب چند سویه و سراسری احمدی نژاد در جامعه، مردم را به ستوه آورد. اعتراض ها و جنبش های اجتماعی زنان، جوانان، معلمان، کارگران، پرستاران، حرکتهای اعتراضی اقوام و اقلیتها و تهیدستان شهری و جنبش فکری ایرانیان برون مرز گسترش یافتند و چهره و فضای سیاسی و فرهنگی جامعه بتدریج تغییر یافت و جامعه آبستن روشنگریهای بیشتر و پذیرش دیدگاههایی در زمینه حقوق بشر و حقوق شهروندی، پافشاری روی مطالبات اقتصادی و اجتماعی شد. از این رهگذار بحثهای گوناگون جنبش های اجتماعی، بخصوص جنبش های زنان و جوانان، با طرح شعارهای خاص خود در این چند ساله گسترش و عمق یافتند.

حرکت مردمی ایران با شعار «انتخابات آزاد» در سالهای ۱۳۸۶، دوره انتخابات مجلس هشتم، و پس از آن تا سال ۱۳۸۸، رویکردی وسیع به انتخابات آزاد رقابتی و سالم را داشت. دیدگاهها و پروژه ها و بحثهای گوناگون از سوی آگاهان سیاسی و رهبران و کنش گران جنبش های اجتماعی و فضای رسانه ای و وب نوشتها کانون مرکزی مباحثات این دوره گردیده و در رویداد انتخاباتی خرداد ۱۳۸۸ به جنبش اجتماعی و سیاسی میلیونی فراروئید. جنبش حقوق شهروندی سراسری و جنبش آزادیخواهی دفاع از آرای آزاد مردم ایران با شعار «انتخابات آزاد» به مثابه چکاد و محور گفتمان سیاسی گسترده دموکراسی عجین و آمیخته شد. مردم ایران جذب کارزار انتخاباتی شدند، امید بستند و کوشیدند از طریق سرائی کوچک از هفتخوان رستم گذر کنند. تب و تاب و تلاش گسترده ملی با صبر و شکیبائی در هم آمیختند. از حدود ۴۰۰ کاندیدا، تنها چهار نفر از سوی شورای نگهبان تایید شدند. مردم این دهن کجی و اهانت را به عنوان یک ضایعه اما امیدوارانه پذیرفتند و رای خود را به کاندیداهائی دادند که در صورت انتخاب شدن آنها سازندگی و تغییر تخقق یابد.

شعار مرکزی و محوری «انتخابات آزاد» در دوره خرداد ۱۳۸۸ به حلقه میانجی و اتصالی میان روشنگریها در خصوص حقوق شهروندی و حقوق بشر و مطالبات اقتصادی ـ اجتماعی و حقوق زنان، جوانان و اقلیتها و اقوام با خواستها، آرزوها و اراده ملت تبدیل شد. شعاری که گفتمان سیاسی را با اراده ملت پیوند داد و درآمیخت و گفتمان و آگاهی را به اراده گفتمانی و جنبش نیرومند مردمی و همگانی فرارویاند. شعار انتخابات آزاد توانست روابط گفتمانی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی (فلسفی ـ اخلاقی) را به ژرفا و به جان ملت و آگاهان سیاسی بکشاند و از این رهگذر میلیونها جوان، زن و مرد آزاده کشور با از خود گذشتگی وارد کارزار نبرد رهائی با رژیم تا دندان مسلح کند. جوانان آزاده کشور همراه با مبارزین دو نسل قبل از خود همزمان، موزائیک مقاومت انسانی را ساخنتد و چهره ایران را دگرگون کردند. مقاومت و از خود گذشتگی در خیابانها و میادین شهرها، در زندانها و قتل گاهها، در مدارس و دانشگاهها و محیطهای تولیدی و خدماتی و بر بام حانه ها پشت رژیم اسلامی را لرزاند و هراس در دل آنها افکند.

در شرایط کنونی گزینش درست شعارها در جامعه در حهت نیل به آزادی، دموکراسی و پیشرفت اجتماعی و تشخیص شعار محوری مبارزه در دوره های گوناگون از اهم وظایف آگاهان و کنشگران و رهبران جنبش به حساب می آید، باید و میتوان با یک مجادله و اقناع و اجماع به گزینش برتر رسید.

این بخش را با تاکیدات بر نکات زیرین به پایان می برم.

ـ شعار واژه و یا ترکیبی ار واژه ها و یا عبارتی است که خواسته ها، امیدها، باورها و سمت و سوی هدفهای حرکت و جنبش مردم و یا بخشهایی از یک جامعه را بیان میکند و بازتاب میدهد. بدلیل وزن و اعتبار شعر در فرهنگ ایران، موزون بودن ترکیب این واژه ها و یا شعار ها به گسترش و تسهیل فهم عمومی کمک می رساند.

ـ شعارهای اساسی و شعار محوری در یک جامعه چکاد و فشرده و ماحصل گفتمان های سیاسی یک جامعه را بیان میکنند.

ـ شعارهای مرکزی و محوری در صد سال اخیر در جامعه ما توسط مردم و آگاهان سیاسی و یا توسط حاکمان و بر اساس تشخیص آنان از خواسته های عمومی و یا استفاده از فرصت های تاریخی جامعه تنظیم شده است. شعارهای اساسی که در صد سال اخیر در بین مردم رواج داشته اند همیشه مثبت و سازنده نبوده اند. گاهی و در دوره هایی حرکت مردم را به بیراهه و انحراف و خشونت کشانده اند و به فریب مردم ایران یاری رسانده اند، مثل شعار مرگ بر لیبرالها و یا جنگ، جنگ تا پیروزی و یا شعار عدالت طلبی دولت احمدی نژاد.

ـ شعارهائی که توسط مردم و آگاهان سیاسی و کنشگران جنبش های اجتماعی گزیده میشوند موجب امیدواری و انگیزش و بسیج قشرهای مردم گردیده و در امر تکوین ساختاری و تشکیلاتی جامعه نقش مهمی ایفا می کنند.

ـ شعار محوری در جامعه ما در سالهای اخیر از شعار کلی تر اصلاحات و جامعه مدنی به شعار شفاف و فراگیر انتخابات آزاد فراروئید. این امر خود موجب گسترش هرچه بیشتر گفتمان و جنبش دموکراسی خواهی در ایران گردید.

ـ شایسته است شعار محوری کنونی جامعه بر اساس هم پرسی ها، هم اندیشی ها و همدلی ها و همگامی ها تبیین و گزیده شود تا در گشایش بن بست سیاسی و اجتماعی و هموار کردن راه برون رفت از بحران کنونی به جامعه کمک کند.

در گفتارهای دیگر میکوشم تا نقش و اعتبار و وزن شعار دو جنبه ای و ترکیبی رفراندوم و انتخابات آزاذرا تبیین نمایم. به امید آنکه نقش محوری این شعار از سوی آگاهان سیاسی، جامعه شناسان و کنشگران سیاسی در شرایط کنونی جامعه و در جنبش آزادیخواهی و دموکراتیک ایران موزد تاکید و شناسائی قرار گیرد. تا از رهگذار این گفتگوها و بحثهای دامنه دار دیدگاهها و برنامه رفراندوم در فضای گفتمانی جامعه به جنبشی فراگیر و نیرومند فراروئیده و امر تغییر نظام ولائی و تحول بنیادین ساختاری و غیر خشونت آمیز جامعه بسوی حاکمیت دموکراتیک ملی تخقق یابد.

اول دسامبر ۲۰۱۰ میلادی
علی اصغر سلیمی



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024