iran-emrooz.net | Sun, 21.11.2010, 14:16
مزدک لیماکشی
|
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
چگونه جنبش سبز میتواند، استبداد حاکم را ناچار به پذيرش انتخاباتی آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان کند
گرايشهای مختلف جنبش سبز توانستهاند همبستگی خود را حفظ نموده و نيروهای جديدتری که قبلا با نا باوری به اين جنبش مینگريستند، به هواداری از اين جنبش بر خاسته اند، اما در طرف مقابل به دليل کاربرد خشونت بيش از حد جريان حاکم و حماقتهای مداوم و بی پايان احمدی نژاد در عرصه امور اجرايی و در عرصه سياست خارجی اختلافاتشان به طور بی سابقهای افزايش يافته است. دستگاه اداری آقای خامنهای و دسته جات ريز و درشت هودار استبداد و ديکتاتوری در ايران برای جلوگيری از قدرت گيری دو باره جنبش سبز و ادامه حکومت خود فشار را بر نيروهای هوادار جنبش سبز و جنبش دمکراسی در ايران افزايش دادهاند و اين امر نشانه ضعف دستگاه اداری خامنهای و دسته جات هوادارش میباشد. جنبش سبز درست در چنين شرايطی بايستی برای حفظ خود و برای عقب راندن دستگاه اداری خامنهای و طرفداران، استراتژی درست و واقع بينانهای را طرح ريزی کند. من به سهم خودم در اين نوشته سعی خواهم کرد که پيشنهادات چندی را برای بحث و بر رسی مطرح و اميدوارم که پيشنهادات من مورد توجه گرايشهای مختلف جنبش سبر و حاميان اين جنبش واقع شود.
ـ جنبش سبز بايستی موضع خود را در باره ايجاد دمکراسی در ايران روشن تر نموده و پيام روشنی هم به مردم ايران و هم مردم جهان برای جلب حمايت جهانيان بدهد. جنبش سبز به دليل وجود رهبران شناخته شدهای چون موسوی، کروبی، خاتمی و بسياری ديگر از شخصيتهای سياسی، اجتمايی، فرهنگی طرفدار رفرم و دمکراسی میتواند به حيات خود ادامه بدهد اما داشتن يک استراژی روشن برای توسعه اين جنبش امری ضرور و حياتی است. دستگاه اداری خامنهای و دولت کودتايی و دست نشانده او قادر به اداره کشور نيستند و در صورت آغاز بحران ديگری حضور قدرتمند و با برنامه جنبش سبز برای تحولات نا گهانی از اهميت حياتی برای مصالح ملی کشورمان بر خوردار میگردد.
هدف مرکزی
به گمان من هدف مرکزی جنبش سبز میتواند ايجاد دمکراسی از طريق به عقب نشاندن استبداد حاکم و ناچار کردن آنها به پذيرش يک انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهابان باشد. بحثها در باره تغیير قانون اساسی و نقش ولی فقيه در شرايط فعلی کمکی به جنبش سبز دمکراسیخواهانه مردم ايران نخواهد کرد و هم زمان آن چنان که پس از کودتای انتخاباتی شاهد بوده و هستيم ولی فقيه مشروعيت خود را در ميان مردم از دست داده و اکثر روحانيون برجسته سنتی هم ديگر او را قبول ندارند. خامنهای با اعمالش موقعيت خود را به اندازه کافی متزلزل کرده و ناچار کردن او به پذيرش يک انتخابات آزاد موقعيت او را متزلل تر از اين نيز خواهد کرد. آنگ سان سوجی پس از آزادی از حصر خانگی گفت که هدف او نه انقلاب بلکه ايجاد دمکراسی در کشور است. جنبش سبز با هدف ايجاد دمکراسی در کشور هم میتواند افراطيون حاکم را به زانو در آورد و هم نيروهای افراطی سرنگونی طلب را مهار کند.
همکاریها برای رسيدن به هدف
از آن جا که هدف مرکزی جنبش سبز به عقب راندن مستبدين و ناچار کردن آنها به پذيرش انتخاباتی آزاد بدون نظارت استصوابی است، ضرورت دارد که با همه نيروهايی که از ادامه وضع موجود ناراضی هستند وارد گفتگو شده و فشار بر مستبدين را افزايش دهد. بخشی از اصول گرايان منتقد وضع موجود هستند و از لحاظ سياسی به دليل سابقه شان در جنبش سياسی ايران ظرفيت آن را دارند که به مانند ديگر نيروهايی که دستخوش تغير شدهاند تغير نمايند. همچنين در اپوزيسيون رژيم نيروهايی که طرفدار حل مسالمت آميژ بحران کنونی ايران هستند و از جنبش سبز حمايت میکنند میتوان وارد گفتگو و مذاکره شد تا از اين طريق بر نيروهايی که در ارزيابی خود از اوضاع کشور دچار ترديد هستند تاثير گذاشت.
جنبش سبز و تشکلها و سازمانهای مدنی
از آن جا که جنبش سبز جنبشی مدنی است، مذاکره و گفتگو با همه تشکلهای مدنی موجود در کشور و حمايت از اين جنبشها از اهميتی درجه اول و حياتی برای جنبش دمکراسی در ايران بر خوردار است. مستبدين برای جلوگيری از توسعه دمکراسی به طور سيستماتيک فعالين جنبشهای مدنی را دستگير و زندانی میکنند. تلاش برای آزادی اين فعالين خدمتی بزرگ به دمکراسی است. مستبدين حاکم همچنين اقليتهای ملی و مذهبی را مورد تبعيض قرار داده و تعداد زيادی از آنان را زندانی و اعدام نموده اند، حمايت جنبش سبز از اين اقشار موجب دلگرمی آنها شده و حمايتشان از جنبش سبز را افزايش میدهد.
جنبش سبز و سياست خارجی
در عرصه سياست خارجی و مناسبات با ديگر کشورها به تحولی اساسی در انديشه گرايشات مختلف جنبش سبز میباشيم. دولت آقای خاتمی کوشيد که مناسبات با جهان را بهبود بخشد و موفقيتهايی نيز با لغو موقت غنی سازی بدست آورد. اما دولت احمدی نژاد با کپی بر داری از سياست خارجی شکست خورده اتحاد جماهير شوروی برای ايجاد جبههای با کشورهای ديکتاتوری و نيمه ديکتاتوری ورشکسته در گوشه و کنار دنيا با پرداخت هزينههای کلان برای کشور ما جز تحريم، بدبختی و خطر حمله خارجی به ازمغان نياورده است. جنبش سبز بايستی سياست خارجی ايران بر باده دولت کودتايی احمدی نژاد را زير ضرب بگيرد و ضمن اعلام داشتن روابطی مسالمت آميز با همه دنيا، همکاری با سازمان ملل برای برداشتن تحريمها را در دستور کار قرار دهد. جنبش سبز بايستی در باره کمکهای مالی از جيب ملت ايران به گروههای تروريستسی و نيمه تروريستی و افراطيون اسلامی در اقصی و نقاط دنيا را مورد پرسش قرار دهد. در شرايطی که تشکلهای مدنی مردم ايران سرکوب میشوند تشکلهای رنگارنگ به ظاهر اسلامی صدها مليون دلار از خامنهای کمک مالی دريافت میکنند و بیسبب نيست که حسن نصرالله خامنهای را اما م و مدبر مینامد. بر خلاف تصورات آقای خامنهای سياست خارجی در دنيای پيوسته کنونی اگر اهميتی بالاتر از سياست داخلی نداشته باشد، اهميت کمتری ندارد و لذا جنبش سبز با وارد شدن جدی در اين عرصه میتواند هم ديگاه جهانيان را نسبت به ايرانيان تغير دهد و هم سياست باز دارندهای در مقابل سياست خارجی ايران بر باد ده حکومت داشته باشد.
جنبش ضد تبعيض
جنبش سبز با در دست گرفتن شعار مبارزه با تبعيض که تمام حيات جامعه ايرانی را در بر گرفته میتواند با وسيع ترين اقشار جامعه ايرانی تماس بر قرار کند. مخالفت با تبعيض جنسيتی و طرفداری از حقوق برابر زنان با مردان، مخالفت با قانونی کردن چند همسری، مخالفت با حجاب اجباری، برداشتن تبعيض بر عليه اقليتهای ملی و مذهبی برای در دست گرفتن پستهای مديريتی، مخالفت با فشارهايی که بر عليه موسيقی و موسيقی دانان وجود دارد و طرفداری از پخش موزيک از راديو و تلويزيون ,.....
جنبش طرفدار فرهنگ و تمدن ايران
فرهنگ ايرانی طی ۳۰ سال اخير زير تهاجم گروههای افراطی دچار لطمات بزرگی شده است و کار به جايی کشيده که راديو تلويزيون دولتی زبان فارسی را زبان جهنميان و زبان عربی را زبان بهشتيان مینامد و حسن نصراله میگويد در ايران چيزی به نام تمدن ايرانی وجود ندارد. جنبش سبز با در دست گرفتن شعار دفاع از فرهنگ و تمدن ايرانی میتواند با دروغ پردازانی که امروز برای فريب مردم از کوروش کبير سخن میگويند افشا نمايد.
جنبش سبز و قانون اساسی
بزرگ ترين ايرادی که به جنبش سبز گرفته میشود اين است که شخصيتهای بر جسته جنبش سبز خواهان اجرای بدون تنازل قانون اساسی هستند. قانون اساسی جمهوری اسلامی خضوضا پس از تغيراتی که در آن ايجاد شده و ولايت مطلقه فقيه را بر جمهور مردم ترجيح داده راه را برای حاکميت بلامنازع خامنهای فراهم نموده است. در بر خورد به قانون اساسی در جنبش سبز ديدگاههای مختلفی وجود دارد. گروهی قانون اساسی که توسط شورای انقلاب نوشته شده بود و گويا در ابتدا آقای خمينی هم آن را قبول داشت قبول دارند و معتقد به ولايت فقيه نيستند، گروهی ولی فقيهيی که دخالت در حکومت نکند و فقط سمبولی مثل شاه مشروطه باشد قبول دارند، گروههای ديگری ولی فقيه را با شروطی میپذيرند. و بلاخره گروههايی که دخالت مذهب در حکومت را مغاير با دمکراسی میدانند. برخی بحثها توسط گرايشاتی از جنبش سبز مبنی بر دمکراسی دينی اگر مبتنی بر اين باشد که حاکميت بايستی در دست دينداران باشد برای جنبش زيان بخش خواهد بود اما اگر احزابی با اين گرايش در يک انتخابات آزاد به حکومت برسند و حاظر باشند که در صورت باختن در انتخابات قدرت را واگذار کنند اين امر مغايرتی با دمکراسی ندارد.
اما همه گرايشات جنبش سبز در لحظه کنونی خواهان ايجاد فضايی برای تغير قانون اساسی پس از پيروزی از طريق انتخاباتی آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان هستند. بدون حضور قدرتمند در حکومت امکانی برای ايجاد تغيير در قانون اساسی نيست.
موارد ديگری که میتوانند در رسيدن به هدف مرکزی از اهميت بر خوردار باشند به قرار زير است.
ـ مسلما عدم به رسميت شناختن دولت احمدی نژاد در اين استراتژی از اهميت اساسی برخوردار است زيرا اين دولت کودتايی نمیتواند بر گزار کننده يک انتخابات آزاد باشد. انتخابات بايستی زير نظر ارگانی که مورد قبول همه طرفين باشد بر گزار گردد.
ـ گروهای مختلف اصول گرايان در يک انتخابات آزاد میتوانند بخشی از آرای مردم را به خود اختصاص دهند و اين مساله بايستی در استراتژی جنبش سبز جايگاه خود را داشته باشند.
ـ روحانيون سنتی برای حفظ جايگاه مذهب در جامعه و اعلام مخالفت خود با خشونت بی در و پيکر حاکمان از خامنهای فاصله گرفتهاند. جنبش سبز میتواند توجه مراجع را برای حمايت از ايجاد دمکراسی در کشور جلب کند
نتيجه گيری
جنبش سبز دمکراسیخواهانه مردم ايران در زير ضربات سهمگين حکام نادان به حيات خود ادامه میدهد. اما اگر همه گرايشهای دخيل در اين جنبش از يک هدف مرکزی که همانا به عقب نشاندن مستبدين و ناچار کردن آنها به پذيرش يک انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان باشد پيروی کنند و اين خواست را به خواست اکثريت مردم ايران تبدليل نمايند، میتوانند هم همبستگی خود را افزايش دهند و هم بر اختلافات طرف مقابل دامن میزنند و فشار را بر جنبش کاهش داده و راه پيروزی را برای جنبش سبز هموار سازند.