iran-emrooz.net | Sat, 25.06.2005, 8:31
پیروزی مردم بر احزاب!
سیاوش ر. م.
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
شنبه ٤ تير ١٣٨٤
انتخابات سوم تیر ماه را می توان به رفراندم تعبیر کرد. هیچ کس بیشتر از آقای رفسنجانی نمی تواند پیشینه جمهوری اسلامی ایران را نمایندگی کند، از سالهای ترور و اعدام گرفته تا جنگ و سازندگی. آقای هاشمی با این نمایندگی از احمدی نژاد که خود را از جنس مردم معرفی کرده و ظاهری شبیه مردم فقیر حاشیه داشت باخت. راست رادیکال هنگامی که اطمینان یافت که کار انتخابات به دور دوم خواهد کشید و یک پایه آن قطعاً رفسنجانی است به ناگهان پشت قالیباف (دکتر خلبان خوش تیپ) را خالی کرد. آنها راهبرد تبلیغاتی خود را بر پایه تفاوت طبقاتی، مظلوم نمایی، دشواری راهیابی مردی از جنس مردم به کانونهای قدرت و ثروت و ... بنا می کردند. سالهای زیادی از میلیونها رأی احساسی به محمدرضا خاتمی و علیرضا نوری نگذشته است. رأی به احمدی نژاد روی دیگر همان سکه است. البته اینبار نه از سر عطوفت که از سر لجاجت. آنکه دروغ می کارد جهل درو می کند ماهها پیش همه گفته بودند که اگر آقای رفسنجانی به دور دوم رود – با هر کسی که باشد – رقابت سختی خواهد داشت، راهبرد تبلیغاتی گدا در مقابل شاهزاده کار را تمام کرد. دوستان مهندس من که کاندیدای آنها از کاندیدای آبدارچیان اداره باخته است اینروزها شعاری به طنز باب کرده اند که خدا ذلیل کند هر چه آدم بدبخت است! بار دیگر اولویتها و ارزشهای حاکم تغییر خواهد کرد. حس می کنم امروز ٤ تیرماه سال ٨٤ نیست سال ٦٠ یا ٦٤ است. حس یک جوان آلمانی را دارم قبل از جنگ جهانی دوم. رشد فاشیسم در مقابل دیدگان حیرت زده ما. آنچه موجب وحشت می شود احمدی نژاد نیست، مردمی است که میان آنها زیست می کنیم. دیشب هنگامی که هنوز ساعتی از شمارش آرا نگذشته بود پارچه نوشته بزرگی مقابل فرمانداری شهر ما زدند که پیروزی مردم بر احزاب مبارک باد! اگر حزب ابزاری مدرن برای سازماندهی افکار و خواست عمومی باشد باید گفت ما باز به قبیله سقوط کرده ایم. مبارک است. حال ببینم کسانی که می گفتند هر چه خرابتر بهتر چه طرح نویی در خواهند انداخت. تحریمیان عزیز (دور اول یا دوم) بفرمایید نوبت عمل شماست!
شخصاً تردیدی ندارم که رفتار ریاکارانه و عوام فریبانه رواج خواهد یافت. در شهرداری تهران مگر چه کار بزرگ و زیربنایی انجام شد جز اجرا و اتمام طرحهای پیشین؟ می بینید که اکثریت تهرانیهای حاضر در صحنه از رفتار شهردار رضایت داشته اند. انتخاباتهای آینده نیز همین خواهد بود. حرف، عوام فریبی و تقلب. گوبلزهای حزب الهی به صحنه می آیند. بازگشته ایم به نقطه صفر. باز صبر و امید! انتظار بر سر عقل آمدن اینان (اصلاحات از اول) یا پرشدن کاسه صبر مردم (انقلابی دیگر؟!).
البته میان اینهمه سیاهی نقاط روشنی هم به زحمت سوسو می زند: اصلاح طلبها دیگر نه فقط پیش رو که به پشت سر خود نیز نگاه خواهند کرد. مردم با رد نظراتی چون «از قبل انتخاب انجام شده است» باردیگر به اهمیت رأی خود واقف خواهند شد و شاید ملموستر از همه هنگامی که اصلاح طلبها در انتخابات مجلس ششم هاشمی را نادیده گرفتند او به اردوگاه مقابل رفت و ورق برگشت. اینبار بنیادگرایان تندرو هاشمی را حذف کرده اند. آیا او به اردوگاه اصلاح طلبان بازخواهد آمد؟ او با سرمایه مادی و معنوی خود (بویژه نفوذ در روحانیون بلند پایه) به کدام جهت گام خواهد زد؟ جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر البته در انتظار یاران تازه است (لطفاً ریشخند نزنید به این چشم یاری، بالاخره باید یک جوری خودمان را تسلا دهیم!).