پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 22.07.2010, 13:43

به بهانه ی برگزاری مسابقه ی فوتبال به یاد "ندا آقاسلطان" در لندن

مبارزه ی مدنی، شیوه های نوین


کامیار بهرنگ

پنجشنبه ۳۱ تير ۱۳۸۹


در بررسی ابعاد شیوه ی مبارزه ی مدنی در مقابل دیکتاتوری ولایت فقیهی

جنبش مدنی و اعتراضی سبز بیش از یکسال است که شیوه های گوناگونی از مبارزه های بدون خشونت را در ابعاد گوناگون تجربه کرده است، تجربه هایی که گاه با پیروزی همراه بوده ولی به نظر من در این مدت شکست نخورده است که دلیل این استدلال را درمطلب بیان خواهم نمود.
نگاهی به شکل گیری جنبش سبز می تواند ما را در ادامه ی مسیر راهنمایی کند، جنبشی که به واقع نام سبز برای آن مفاهیم گوناگونی را به تفسیر می گذارد، جنبشی که حاصل به نمایش در آمدن خواسته ها و مطالبات سرکوب شده ی 30 ساله ی ولایت فقیه بر ایران است. خواسته ها و مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در ابعاد گوناگون در هر دوره با نام و نشانی با سرکوب مواجه شد، در هیات یک انتخابات خود را شکوفا می کند و سبز می شود و این تازه آغاز رویش است. به خوبی می دانیم همه ی آنان که در انتخابات شرکت کردند، طرفدار "میرحسین موسوی" کاندیدای مقابل نماینده ی سیستم ولایت نبودند و همه ی کسانی که فردای اعلام نتایج به خیابان ها آمدند کسانی نبودند که صرفا به او رای داده بودند، چه بسیار که در انتخابات شرکت نکردند و آمدند و چه بسیاری که رای خود را به نام او به صندوق انداختند و فردا به هر دلیلی در خانه نشستند.
این صف بندی، مبارزات بر علیه دیکتاتوری ولایت فقیه را به سه دسته ی عمومی تقسیم کرد، طرفداران ولایت ، مخالفان دیکتاتوری ولی فقیه و جمعی که تنها نظاره گر هستند. گروه اول یعنی طرفداران نظام ولایت در این انتخابات دچار ریزشی عظیم شدند،چرا که "میرحسین موسوی" کسی بود از جنس خود ِ نظام و در مواردی بسیار باورمند تر از کاندیدای ولایت مدار به آئین ها و دستورات دینی، این موضوع در حدی بود حتی در میان مذهبیون که در دوره ی گذشته تنها به دلیل باورمندی های "دکتر محمد معین" او را انتخاب نکردند، در این دوره خود را به صف طرفداران نخست وزیر دوران جنگ رساندند. در طرف دیگر صف، بودند کسانی که همواره بر طبل تحریم انتخابات می کوبیدند و توجیه اشان این بود که انتخابات در سیستم ولایت امکان ناپذیر است و نتیجه حاصل توافق بالا نشین های نظام است. این دسته نیز در این دوره با نگاهی اصولی به جنبش شکل گرفته ی مردمی بر این باور استوار شدند که ایجاد روحیه ی خودباوری در مردم که همراه با حظور حداکثری ( با همه ی تبلیغات ولایت به نفع خود) می تواند دستاوردهای بلند مدتی را همراه داشته باشد، با این تحلیل آنها نیز خود را در شکل طرفداران ضد جریان موجود ِ مورد تایید ولایت فقیه به صحنه آوردند. دسته ای نیز با باور به وقوع تغلب در انتخابات به خصوص در این دوره و اعتقاد به اعلام پیروزی نتیجه به نفع کاندیدای ولایت، اما حضور در انتخابات را از انجاییکه حقی را ایجاد می کند که برای آن می شود داد بر آورد، حضور در انتخابات در هر چهره ایی بر خلاف جریان موجود را تبلیغ و تشویق کردند، این باور در ما بود که هر نتیجه ایی پیروزی است، پیروزی "میر حسین موسوی" و یا حتی " شیخ مهدی کروبی" نشان شکست ولایت در برابر رای مردم بود که به وضوح اراده ی خود را در اشکال گوناگون در طی دوران تبلیغات انتخاباتی به نمایش گذاشته بودند و اعلام رای به نفع کاندیدای ولایت فقیه، حقی را برای آن دسته ی میلیونی ایجاد می کرد که بعد ها در شعار " رای من رو پس بگیر" به نمایش در آمد. ابعاد پیشرفت این جنبش را می توانید در نگارش بیانه های " میرحسین موسوی" مشاهده کنید که خود به صراحت در تفاوت شکل ِ محتوی ایی جنبش سبز انتخاباتی و جنبش سبز اعتراضی اذعان دارد. به هر سوی این جنبش که حاصل کار چندین ساله ی متفکران و مبارزان بسیاری بوده است از روز اول قیام های بدون خشونت را سرلوحه ی کار خود قرار داد، انتقادات و راهکارها بر این شیوه ی مبارزه را در مقاله ی دیگر (نافرمانی مدنی، خشونت طلبی، حق با کیست؟ / ایران امروز) اورده بودم، اما در این مجال تنها قصد بررسی ابعادی از شیوه های مبارزه ی بلند مدت در برون مرز را دارم.
بیشتر برگزاری یک مسابقه ی فوتبال در شهر لندن مرا مجاب به نگارش این مطلب کرد، جاییکه دو تیم ایرانی لندن نشین مسابقه ایی را به نام "ندا آقاسلطان" برگزار کردند. در نگاه عده ایی این مسابقه، بازی کردن با نام "ندا" بود و ارزش های مبارزه را کاهش می داد اما در نگاه برگزار کنندگان این مسابقه، آن روز فرصتی بود که ایرانیان فارغ از نگاه سیاسی و یا حتی مبارزاتی در فرصتی نشان دهند که برای کشته شدن دختری که حداکثر هزینه را برای مبارزه داده است، حاظراند حداقل وقت را صرف کنند، این توجیه باعث آن شد تا بیش از صد نفری که بسیاری از آنان در تجمعات اعتراضی مقابل سفارت ایران در لندن و یا دیگر مکان ها شرکت نمی کنند، حضور پیدا کنند و با در دست گرفتن عکس های "ندا" نشان دهند نام و یاد او حداقل به فراموشی سپرده نشده است. در حین مسابقه عده ایی از برگزار کنندگان با تشویق دو تیم و هیجان بخشیدن های معمول یک مسابقه ی فوتبال بر آن بودند که لحظه هایی را برای حاظرین فراهم سازند که روز یکشنبه برای انان که می خواهند اعتراض ِ پنهان خود را به نمایش بگذارند، سخت کسل کننده نباشد، که این خود نیز با دو تفسیر مواجه شد، یکی آنکه آن را پذیرفت و هم صدا با جمع فریاد کشید و در پایان نیز شعار " ندای ما نمرده" و " زنده باد ایران و ایرانی " را سر داد و عده ای این های و هوی را بازی کردن با احساسات نامید و انان که فریاد کشیده بودند را بازی گردانان نامیدند و مشابه انانی که پیراهن عثمان بالا برده بودند. به واقع با نگاهی از بالاتر می بینیم که آن جمع ، مجموعه ی نیروهای سیاسی نبود، برنامه برای یک آکسیون اعتراضی نبود و حتی آن موقع که خبرنگاری سوال می کرد و حتی به شوخی می گفت من گزارش سیاسی بنویسم یا ورزشی، جواب اش ساده بود "سیاسی – ورزشی"، بخشی از ان جمع به واقع برای دوری از شعارهای روزمره آمده بودند، پس می بایست با همان دید هم از میدان بیرون می رفتند تا فردا روزی که چنین برنامه ایی مجددا برگزار شد، با دیده ی انکار به آن نظاره نکنند که مسابقه ی فوتبال جوانان ایرانی در لندن، سکوی شعار عده ایی شده است. در عین آنکه آنها برگزار کنندگان برنامه را به خوبی می شناختند و با علم بر اهداف برنامه به انجا آمده بودند.
در بالا و بر اساس تقسیم بندی های جامعه، بخش معترض وضعیت موجود و حاکمیت ولایت فقیه در ایران، خود نیز دو دسته اند، عده ایی که ابعاد مبارزه را به خوبی می شناسند و نقشه ی راه برای مبارزه دارند و بر اساس آن نقشه درگیر روزمره گی نمی شوند، دچار سرخوردگی نمی شوند و در هر برنامه ایی به دنبال هدفی مشخص هستند، که این نیز از پراکندگی و سردرگمی های معمول جلوگیری می کند. اما بخشی دیگر در این جمع راه را بر اساس روز انتخاب می کنند، که در این جمع آشفتگی زیاد دیده می شود، چرا که می خواهد فریاد اعتراض اش را به نمایش بگذارد،اما راه را گاها حتی اشتباه می رود، این درست در دورن مرز نیز دیده می شود، که نمونه ی عیان آن در شرکت معترضین در تظاهرات 22 بهمن بود. جایی که بر اساس یک نقشه ی اشتباه فرصت سوزی کرد و در بخشی از جامعه ایجاد سرخوردگی کرد، در صورتیکه حتی همان شرکت پراکنده نیز بر اساس نقشه ی راه موفقیت آمیز بود و بخشی از پیروزی، چرا که دستگاه سرکوب را به واکنش وا داشت و نقشه ی انان برای نمایش مرگ جنبش را بر هم زد، توجه داشته باشیم ، پیروزی همیشه اجرای برنامه های ما نیست، گاهی بر هم زدن بازی قدرت خود پیروزی است، همان پیروزی که در سالگرد انتخابات، یک بیانیه و در خواست تظاهرات، دستگاه ولایت را به واکنش های مضحک وادار نمود و البته بعد از اعلام انکه به خاطر جان و ناموس مردم از حق مسلم برگزاری یک تجمع صرف نظر شد، باز هم دیدیم که خیابان ها را ماشین های سرکوب چگونه بزک نمودند. نمایش خیابان های خالی از معترضی که پر است از گارد ویژه ی سرکوب خود در نظرمن پیروزی است، ترس از سکوت همه ی وجود دستگاه سرکوب ولایت را گرفته است، ترسی که بارها به شکل های گوناگون تلاش کردند و می کنند آن را به سمت تندروی های غیر منطقی راهنمایی کنند. اعدام های گسترده در استان های حساس کشور به خصوص کردستان، آذربایجان و سیستان و بلوچستان یکی از این برنامه ها بود که با تدبیر و بلند نظری جنبش به شکست انجامید و آبی شد که بجای افتادن به خانه ی معترضین، سیلی شد بر کاخ ِ دستگاه ولایت، جایی که " میر حسین موسوی" و "زهرا رهنورد" را به واکنش وا داشت و استقبال قومیت های ایرانی را همراه کرد، قومیت هایی که به هر دلیل خود را تا امروز به صورت مستقیم درگیر جنبش نکرده بودند را دستگاه ولایت به کرده ی خود همراه جنبش کرد.
این حرکت ها را اگر در کنار هم قرار دهیم می بینیم که از هر فرصتی می توان و می بایست برای نمایش اعتراض استفاده نمود، اینجا است که وقتی کسی بر خود جرات می دهد تا در مراسم ِ مذهبی "مرکز اسلامی لندن" حضور پیدا کند تا نشان دهد، بخش مذهبی جنبش سبز با داشتن باور های مذهبی مخالف دیکتاتوری ولایت فقیه است، برنامه های آنان را بر هم می ریزد، آنجاییکه می دانیم حداقل هزینه بد و بیراه و چند ضربه ی مشت است، اما با این وجود با نماد ِ سبز حاظر شدن، خود مثل شطرنج بازی است که راه پیروزی را در خراب کردن بازی ِ حریف می جوید. با این استدلال است که مسابقه ی فوتبال دو تیم ایرانی در لندن فرصتی است که نشان دهد ایرانیان لندن هنوز فراموش نکرده اند، با این استدلال است که کانون های حمایت از مادران عزا از جمع های چند نفری امروز چند ده نفر می شوند، با این استدلال است که حتی کنسرت های موسیقی به خود رنگ اعتراض می گیرند، کنسرت موسیقی هیپ هاپ می شود " آوای تغییر" و هر که آنجا می آید نشانی از اعتراض را چه نهان و چه آشکار با خود همراه می آورد، با این استدلال است که همه ی مبارزه را در "مرگ بر" و "زنده باد" نمی بینی و راه کارهای جدیدی را برای نمایش اعتراض می جویی، با این استدلال است که اعتراضات چند هزار نفری مقابل سفارت ها را ترک می کنی به میان جامعه ی میزبان می روی و سفارت خالی را تنها می گذاری برای کسانی که اشکال ِ مبارزه را می خواهند در یک مسیر ِ به باور من بی هدف دنبال کنند، مسیری که در آن فرسایش عامل اصلی خستگی است، ایجاد جنب و جوش در جنبش ضروری است و این جنب و جوش، نوآوری می طلبد که جنبش سبز در عمومیت خود نشان داده است در سطح بالایی از ان برخوردار است، کافی است نگاهی به برخورد جامعه های میزبان نسبت به جنبش بیاندازید، برخورد انان با تظاهرات های کلاسیک را ببینید ( یاداور شوم به هیچ عنوان منکر برگزاری تظاهرات یا اکسیون نیستم اما هر چیزی به جای خود).
به هر سوی توجه داشته باشیم جنبش سبز در عین داشتن ریشه های بسیار عمیق در سطح جامعه تنها یک سال است که شکل بیرونی به خود گرفته است، این جنبش نه به سیستم آزمون و خطا، اما می بایست راه کارهای منطقی گوناگونی را به درجه ی عمل برساند تا حداکثر دریافت های عمومی را به دست آورد، همیشه کمیت مهم نیست اما اعتراض های مدنی در شیوه های مبارزات بدون خشونت این امر را می طبلد که حداکثر را همراه داشته باشی. فعالیت مبارزان هدفمند جنبش اگر در این راستا قرار گیرد، اتحاد در عمل مشترک را در عین اختلاف در عقیده به نفع همبستگی عمومی برای مبارزه علیه دیکتاتوری ولایت فقیه، تقویت می کند. صف مبارزان جبهه ی واحد ضد دیکتاتوری را فارغ از جناح بندی تقویت می کند، جمع وسیعی از مردم را که نمی خواهند درگیر فعالیت های حزبی و گروهی شوند را گرد هم می آورد، جمع وسیعی از مبارزان سیاسی را که فعالیت تشکیلاتی ندارند را کنار هم می نشاند و این گام های ابتدایی می شود برای تعیین یک پلاتفورم ِ عمومی برای جنبش. منشوری که سال ها است در مورد ابعاد گوناگون آن بحث می شود.


.(JavaScript must be enabled to view this email address)



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024