iran-emrooz.net | Wed, 22.06.2005, 17:09
نامه خطاب به ملت:
پروفسور هوشنگ امیراحمدی
ملت شریف و آگاه ایران
برای اولین بار در تاریخ ٢٦ ساله جمهوری اسلامی، انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران به دور دوم کشیده شده است. در دور اول بخشی از ملت ایران انتخابات را تحریم کردند و بخشی دیگر به کاندیداهای مورد نظر خود رای دادند. اگرچه هیچکدام از دو رقیب نهایی، آقایان هاشمی و احمدینژاد، همه خواستههای شما ملت را تامین نمیکنند، تفاوت فاحش دیدگاهها و سیاستهای آنها نباید هیچ شبههای برای حضور شما در دور دوم انتخابات به عنوان یک ضرورت تاریخی باقی بگذارد. تاکید میکنم که ایران عزیز ما در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارد و حضور شما در صحنه انتخابات، برای برون رفت از این بحران، ضروری است. امیدوارم که در دور دوم انتخابات نه تنها روش تحریم را در پیش نگیرید، بلکه به طور جدی در این انتخابات شرکت کنید و به کاندیدایی که بیشترین بخش از منافع فردی، شهروندی، انسانی، و ملی شما را در این مقطع حساس از تاریخ کشور تامین میکند رای دهید.
همانطور که در نامه سرگشاده خود، مورخ ٩/٣/١٣٨٤، به شورای نگهبان نوشتم، از نیازهای متعدد جامعه ایران، که رئیس جمهور بعدی میبایست برای تحقق آنها برنامه و عزم راسخ داشته باشد، موارد زیر دارای اولویت و فوریت هستند. نتیجه دور اول انتخابات نیز صحت این نگرش و بینش را تایید کرد و درسهای آموزندهای را برای ما به ارمغان آورد. درخواست من از ملت آگاه ایران این است که در دوره دوم انتخابات به کاندیدائی رای دهند که برنامه او تقارب بیشتری با تحقق این نیازها دارد.
ضرورت عادی سازی رابطه با آمریکا در چهارچوب عزت ملت، منافع ملی، و استقلال کشور. بیش از ١٦ میلیون نفر به کاندیداهایی رای دادند که عادی سازی رابطه با امریکا را جزیی از برنامه خود اعلام کرده بودند (رای دهندگان به آقایان هاشمی، کروبی، معین، و مهرعلیزاده). اعتقاد دارم که اکثریت قریب به اتفاق تحریم کنندگان و یا کسانی که در انتخابات به دلایل مختلف شرکت نکردند نیز خواهان عادی سازی رابطه با آمریکا هستند. یکی از درسهای عمده انتخابات نیز این بود که عدم رابطه عادی با آمریکا به نفع نیروهای پیشرو نبوده و نیست.
ضرورت توسعه اقتصاد آزاد در جهت رشد صنعت و تکنولوژی و ایجاد اشتغال برای جوانان و زنان؛ گسترش عدالت اجتماعی برای طبقات زحمتکش و اقلیتهای کشور؛ کاهش حجم دولت و ایجاد شفافیت و مسئولیت پذیری در آن؛ و افزایش آزادیهای فردی، شخصی، خانوادگی، گروهی، و اجتماعی. بیش از ٢٠ میلیون نفر به کاندیداهایی رای دادند که تحقق بخشیدن به این نیازها را در برنامههای خود گنجانده بودند (رای دهندگان به آقایان هاشمی، کروبی، قالیباف، معین، و مهرعلیزاده). گفتنی است که خواست گسترش عدالت اجتماعی توسط اقشار زحمتکش جامعه در میزان رایای که بخشی از آنها به آقایان احمدی نژاد، قالیباف، و لاریجانی دادند، به خوبی منعکس است. یکی از درسهای مهمی که ازاین انتخابات باید گرفت این است که طبقات زحمتکش جامعه، که خواهان عدالت هستند، را نمیتوان نادیده گرفت و در عین حال انتظار داشت در انتخابات پیروز شد.
ضرورت توسعه سیاسی در جهت گسترش آزادی و حقوق بشر، برگزاری انتخابات آزاد، و تشکیل احزاب سیاسی. بیش از ١٠ میلیون نفر به کاندیداهایی رای دادند که نیاز توسعه سیاسی را عمده میبینند (رای دهندگان به آقایان کروبی و معین). اعتقاد دارم که اکثریت قریب به اتفاق تحریم کنندگان و یا کسانی که در انتخابات به دلایل مختلف شرکت نکردند نیز خواهان اولویت دادن به توسعه سیاسی کشور هستند. آقای هاشمی نیز بعد از انتخابات دور اول به اهمیت توسعه سیاسی توجه بیشتری نشان داده است. در عین حال باید اذعان داشت که بخشی از رای دهندگان به آقایان هاشمی، قالیباف، و مهرعلیزاده نیز خواهان توسعه سیاسی هستند. یکی از درسهای انتخابات این بود که تحریم میتواند نتایج ناخوشایندی را به بار بیاورد در حالی که مبارزه در جهت انتخابات آزاد از ضرورتهای ایران امروز است. اکثریت کسانی که در دور اول انتخابات شرکت نکردند، با توجه به شرایط پیش آمده، خود را موظف به شرکت در انتخابات دور دوم میبینند. به نظر من تحریم را باید تحریم کرد.
ضرورت تشکیل دولت ائتلاف در چهارچوب یک سیستم انتخاباتی نمایندگی نسبی (Proportional Representation) و اجماع منافع سه گروه عمده اجتماعی ایران شامل اقشار زحمتکش، متوسط و سرمایهدار. بیش از ١٠ میلیون نفر به کاندیداهایی رای دادند که تشکیل دولت ائتلاف را در صدر برنامههای خود جای داده بودند (آقایان کروبی و معین). آقای هاشمی نیز بعد از انتخابات دور اول به اهمیت دولت اتئلاف توجه بیشتری نشان داده است. اعتقاد دارم که بخش وسیعی از افرادی که در انتخابات شرکت نکردند، و همچنین بخشی از رای دهندگان به آقایان هاشمی، قالیباف، و مهرعلیزاده نیز خواهان تشکیل دولت ائتلاف هستند. مهمتر از همه، این انتخابات نشان داد که بین نیروهای سیاسی – اجتماعی کشور توازن قوا وجود دارد به طوری که ٥ نفر از کاندیداهای ریاست جمهوری که بالاترین رای را به دست آوردند، تقریباً دارای رای برابر هستند. این نتیجه بیش از هر چیز دیگر نمایانگر ضرورت دولت ائتلاف در ایران است که باید در چهارچوب یک سیستم نمایندگی نسبی نهادینه شود به گونهای که برنده همه را نبرد و بازنده همه را نبازد. در همین ارتباط، میبایست ضرورت همکاری با روحانیت برای گذار به دموکراسی را جدی تلقی کرد. دو نفر از هشت کاندیدای ریاست جمهوری روحانی بودند و هر دوی آنها بالاترین رقم آرا را کسب کردند در حالیکه افراد غیر روحانی حتی با برنامههای جذاب تر موفق به کسب آرای بالا نشدند. این نتیجه نظریه اینجانب را مبنی براینکه برای رسیدن به دموکراسی میبایست از استراتژی "گذار با روحانیت و از روحانیت" پیروی کنیم تایید میکند.
در خاتمه مایلم به اطلاع ملت شریف ایران برسانم که دلیل کاندیدا شدن اینجانب در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری ایران نه برای کسب صندلی ریاست بلکه تلاشی در جهت دستیابی به ابزاری بود که از طریق آن بتوانم به نیازها و سیاستهای مذکوردر بالا جامعه عمل بپوشانم. اطمینان دارم که شما ملت آگاه ایران در جهت تحقق بخشیدن به خواستهای خود و ارمانهای ایران عزیز در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری توجه و دقت کافی مبذول خواهید داشت.
پاینده باد ایران، سربلند باد ایرانی.
با احترام
هوشنگ امیراحمدی
استاد دانشگاه راتگرز
نیوبرانزویک، نیوجرسی، آمریکا
سی و یکم خرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و چهار
.(JavaScript must be enabled to view this email address)