iran-emrooz.net | Tue, 21.06.2005, 22:56
شاید لازم باشد شنبه به خیابان بیاییم!
سلمان دارابی
چهارشنبه ١ تير ١٣٨٤
شاید این تحلیل در ذهن برخی خیلی انتزاعی و دور از ذهن باشد. اما تصور هر شرایطی برای وضعیت حساس کنونی و فکر کردن به شرایط ممکن، به نظر لازم میآید.
از روزی که جریان اقتدارگرا با دستگیری عباس عبدی و دوستان همکار وی در تنها موسسه نظر سنجی معتبر علمی کشور، موسسه "آینده" را به تعطیلی کشاند، یکی از موتورهای مهندسی اجتماعی جریان اصلاحات را از این جریان گرفت. این امر سبب شد تا با نبود این مرکز افکار سنجیی قدرتمند، هر موسسهای بتواند ادعای نظر سنجی علمی نماید. تبعات نظر سنجیهایی که بیشتر "نظر سازی" بود در انتخابات اخیر به خوبی آشکار است. اما اگر فرض را بر هدفمند بودن انتشار بعضی از نظر سنجیها بگذاریم ، انتشار یک نظر سنجی در خبر گزاری فارس جای تفکر دارد. به بخشهایی از خبر خبرگزاری فارس توجه کنید:
- به گزارش خبرگزرای فارس تازهترين نظرسنجی این خبرگزاری نشان میدهد، محمود احمدینژاد با ٧٩/٤٧ درصد از اكبرهاشمی رفسنجانی با ٧٣/٣٥ درصد مقبوليت پيش افتاده است.
-اين نظرسنجی نشان میدهد به جز استانهای كرمان و كردستان كههاشمی رفسنجانی حائز رتبه اول است، در ٢٨ استان ديگر، احمدینژاد با حداقل نيم درصد (كرمانشاه) و حداكثر ٣٣ درصد(قم) اختلاف با رقيب خود، پيشتاز است.
- همچنين آخرين نظرسنجی صورت گرفته از سوی سازمان صدا و سيما در مراكز استانهای كشور نيز نشان میدهد محمود احمدینژاد با ٥٦/٤٣ درصد در برابر اكبرهاشمی رفسنجانی با ٥/٣٦ درصد مقبوليت، شانس پيروزی بيشتری دارد.
- كارشناس خبرگزاری فارس میگويد چنانچه طی ٤٨ ساعت آينده، اتفاق غيرقابل پيشبينی در عرصه انتخابات رخ ندهد، آرای مردم در روز جمعه، سوم تيرماه، با نتايج اين نظرسنجی حداكثر ٥ درصد اختلاف خواهد داشت.
اما در صورت محقق شدن پیش بینی کارشناس خبرگزاری فارس چه اتفاقی میتواند رخ دهد؟
١ – در روزهای گذشته لااقل در سطح شهر تهران، تنها مساله مشترکی که بین مردم در جامعه در حال رد و بدل شدن بود، بحث بر سر ترس از پیروزی احمدینژاد و به طور کلی ترس از بازتولید فاشیسم است. در لایههای بالایی بسیاری از اقشار فرهنگی از جمله هنرمندان ، روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی از ترس فاشیسم در حمایت از هاشمی متفقالقول شدند. این همبستگی حول شخصی که نه تنها نمیتواند قهرمان باشد ، بلکه با سابقه ذهنی بدی که در میان همین نیروهای حامی یاد شده دارد ضد قهرمان است. اما بیرون آمدن نام احمدینژاد از صندوقهای رای میتواند جوّی از عصبانیت و ترس عمومی را همراه داشته باشد.
٢ - درگیری اصلی پیش آمده که به باور نگارنده صوری نیست، بین دو جریان قدرتمند است. با مشخص شدن حمایت آقای خامنهای از احمدینژاد ، این درگیری انتخاباتی درگیری بین رفسنجانی و خامنهای است. نهایت این درگیری در صورت عدم رسیدن این دو فرد به توافق دو شکل غیر پایدار پیدا میکند.
اول - نام رفسنجانی از صندوق بیرون آمده و در گیری اصلی وی در دوران حکومتش ، مبارزه با جریان راست افراطی است که خود را پیروز انتخابات میداند. این امر سبب میشود که رفسنجانی مجبور باشد تا پس از رسیدن به قدرت نیز حمایت جامعه را داشته باشد.
دوم – احمدینژاد را از صندوق بیرون آورند. در این صورت تنها راه باقی مانده برای دولت خاتمی ، رفسنجانی ، اپوزیسیون و در نهایت جامعه ایران، مبارزه برای بقاست و تنها راه این مبارزه ریختن به خیابان است. شاید ریختن به خیابان باعث تغییر در ساختارهای حکومت شود. در این صورت تنها میتوان به قدرت معترضان درون نظام از جمله خاتمی (که هنوز دولت را در اختیار دارد) و رفسنجانی (به عنوان کسی که وجود چنین شرایطی حتی بقای وجودیاش را به خطر میاندازد) برای جلوگیری از سرکوب مردمی امیدوار بود.
٣ – در شرایط پیش آمده هاشمی به عنوان ضد قهرمانی که تنها ترس جامعه باعث حمایت از وی شده است ، نمیتواند به پرچمداری برای تغییرات موجود تبدیل شود. پس شاید اپوزیسیون و اصلاح طلبان جمهوریخواه برای چنین شرایطی باید برنامه داشته باشد و نهایتا برای استفاده از کمک یا عدم مداخله هر کدام از کسانی که در حکومت حاضر هستند ، بنا بر شرایط موجود میتواند به هر کدام از مسئولین امتیازاتی حتی ابقای برخی افراد در سمت خود را داشته باشد. شاید برای رفسنجانی تنها قول برای عدم پی گرد کافی باشد.
خوب شاید هیچ کدام از مواردی که در بالا بیان شد اتفاق نیفتد. شاید روزهای پس از انتخابات خیلیها بگویند که ما فریب یک سناریو را خوردیم. اما ترسیم فضای فوق تنها برای احتمالی است که شاید لازم باشد دقایقی به آن فکر کرد. شاید لازم باشد همین شنبه به صورت متمرکز در خیابانهای پایتخت بیصدا بنشینیم!