سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 25.05.2010, 23:51

مبارزه رژیم با بدحجابی، سیاسی است


دکتر حسین باقرزاده

سه‌شنبه ۴ خرداد ۱۳۸۹ – 25 مه 2010
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

گرم شدن هوا در ایران همه ساله با یک سرکوب فصلی همراه است: تعرض به زنان به بهانه بی‌حجابی یا «بدحجابی». در این فصل که پوشش سنگین سر و تن در هوای گرم غالب نقاط ایران با مشقتی طاقت‌فرسا همراه است، حجاب اجباری حکومت به عذاب مضاعفی تبدیل می‌شود. نفس این که زن در این حکومت محکوم به پوشش اضافه در مقایسه با مرد است خود بیان صریح زن‌ستیزی این رژیم است. این که زنان باید در تابستان گرم و در درجه هوای بالای ۳۰ و ۴۰ درجه نیز حکم حجاب را رعایت کنند و در کوچه و خیابان و اتوبوس مغازه و اداره و کارخانه زیر پوشش سنگین سر و تن خود، و گاه همراه با حمل کودک یا بار، عرق بریزند و رنج ببرند خشونت عریان این زن‌ستیزی را به نمایش می‌گذارد. طبیعتاً بسیاری از زنان در برابر این حکم خشن به مقاومت برمی‌خیزند و تا آن‌جا که بتوانند از اجرای دقیق آن سرمی‌پیچند. و همین امر بهانه‌ای به دست حکومت می‌دهد تا عوامل نظامی و امنیتی خود را بسیج کند و موج جدیدی از سرکوب فیزیکی و روانی زنان را به راه بیندازد.

این روند بیش از ۳۰ سال در ایران جریان داشته است و امسال نیز مستثنا نیست. عوامل و سردمداران حکومتی در چند هفته اخیر داد وااسلاما و واعفتا سر داده‌اند و به نام «مردم» خواهان سرکوب زنان شده‌اند. خطیبان نماز جمعه و روحانیان حکومتی عدم رعایت دقیق حجاب را از بزرگترین جنایت‌ها و مفسده‌ها خوانده‌اند و آن را باعث زلزله دانسته‌اند. نمازگزاران پس از نماز جمعه در شهرهای مختلف کشور به راه افتاده‌اند و به تهدید «بدحجابان» پرداخته‌اند. مجلسیان خواستار اجرای شدید قانون حجاب شده‌اند و سران قوه قضائیه در این مورد اخطار کرده‌اند. ذوقی دادستان رژیم در مشهد از افزایش 2500 درسدی جریمه بدحجابی از پنجاه هزار تومان به یک میلیون و سیسد هزار تومان خبر داده است. و مقامات امنیتی و نظامی رژیم از آمادگی نیروهای خود برای مقابله با بدحجابی سخن گفته‌اند. برنامه سالانه سرکوب زنان به بهانه بدحجابی امسال نیز در راه است - منتها با شدت و حدت به مراتب بیشتر.

زن‌ستیزی در جمهوری اسلامی ایران پدیده شگفت‌آوری نیست. در فرهنگ مردسالار ایران نمونه‌های نرم یا خشن زن‌ستیزی زیاد به چشم می‌خورد. جمهوری اسلامی خشن‌ترین نوع زن‌ستیزی را همراه با منحط‌ترین عناصر فرهنگی دیگر که در خرده‌فرهنگ‌ها یا زوایای فرهنگی جامعه ما وجود داشته، مانند خشونت و قصاص و دیگرستیزی (در انواع عقیدتی، ملیتی، نژادی، فرهنگی و مانند آن‌ها) و شادی‌کشی و عشق‌ستیزی، در خود انباشت کرده است. در واقع، این نظام را باید برآیند منحط‌ترین عناصر فرهنگی گذشته و حال جامعه ایران دانست. این نظام به دلیل نهادینه کردن تبعیض بر اساس جنسیت و عقیده، به لحاظ حقوقی یکی از نابرابرترین نظام‌های جهان بشمار می‌رود. ولی تبعیض جنسیتی در جمهوری اسلامی (بر خلاف انواع تبعیض‌های دیگر) فقط به عرصه حقوقی محدود نمی‌شود. جمهوری اسلامی با بدن زن نیز مشکل داشته و کنترل کامل آن را با خشونت تمام دنبال کرده است.

کنترل فیزیکی بدن زن عمدتا از طریق اعمال حجاب اجباری صورت گرفته است. این برخورد، زنان را به تنها گروه اجتماعی تبدیل کرده است که آماج حملات منظم فیزیکی حکومت قرار گرفته‌اند. اعمال حجاب علاوه بر هدف اولیه آن که کنترل زنان باشد یک هدف ثانوی را نیز دنبال می‌کند: نمایش قدرت به همه شهروندان. یعنی زن در این جا هم قربانی سرکوب است و هم نماد سرکوب. رژیم از طریق سرکوب زنان اقتدار خود را به رخ همه شهروندان می‌کشد، و درجه موفقیت رژیم در سرکوب زنان نشانی از درجه موفقیت رژیم در سرکوب تمام جامعه بشمار می‌رود. متقابلاً، از میزان عقب‌نشینی رژیم در برابر مقاومت زنان می‌توان به عنوان ملاکی برای ارزیابی عقب‌نشینی رژیم در برابر کل جامعه استفاده کرد. به عبارت دیگر، مبارزه رژیم با بدحجابی یک برخورد سیاسی نیز هست، و از این رو می‌توان فهمید که چرا سال به سال رژیم در اعمال حجاب ناتوان‌تر می‌شود و یا چرا دستگاه‌های مختلف حکومتی تا این حد در باره «بدحجابی» حساسیت نشان می‌دهند.

گسترش و ارتقای جنبش زنان در سال‌های اخیر به افزایش مقاومت آنان در زمینه حجاب مبدل شده و کار عوامل رژیم را در تحمیل آن سخت‌تر کرده است. شرکت فعال زنان در جنبش سبز نیز بیشتر آنان را هدف سرکوب رژیم قرار داده است. در آستانه سالگرد انتخابات سال گذشته، عوامل رژیم نقشه‌های وسیعی برای نمایش قدرت از یک سو و ارعاب مخالفان خود از سوی دیگر طرح کرده‌اند. برای منظور اخیر، البته رژیم از همه امکانات لازم تبلیغاتی و کاربرد حربه‌های دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام وسیعا بهره گرفته است. یک راه دیگر آن، ترساندن مردم و عناصر فعال در جنبش سبز است. ارزیابی رژیم آن است که زنان «بدحجاب» بالقوه یا بالفعل از جنبش سبز حمایت می‌کنند و با هدف‌گیری و سرکوب آنان می‌توان هم‌زمان این بخش از جنبش سبز را مستقیما تضعیف یا خنثا کرد و به بخش‌های دیگر جنبش نیز نامستقیم ضربه زد.

به این ترتیب، می‌توان دلیل پیکار تبلیغاتی وسیعی را که این روزها علیه زنان بدحجاب به راه افتاده است درک کرد. این بخش از زنان «مارک‌دارترین» افراد مخالف جمهوری اسلامی، خواهان رفع تبعیضات جنسیتی و یا فعال در جنبش زنان و یا جنبش سبز هستند. جمهوری اسلامی با سرکوب این زنان به بهانه بدحجابی، از یک سو بخشی از مخالفان خود را مستقیما هدف می‌گیرد و از سوی دیگر با نشان دادن اقتدار خود به ارعاب سایر مخالفان می‌پردازد. رژیم به بهانه مبارزه با بدحجابی در واقع تلاش می‌کند به جنبش زنان و جنبش سبز نیز ضربه بزند. تبلیغات وسیع علیه بدحجابی در این روزها بیش از هر زمان دیگر انگیزه سیاسی دارد. زنان شجاع جامعه ما که در برابر سرکوب عوامل رژیم مقاومت می‌کنند تنها به دفاع از حق خویش بر نخواسته‌اند - آنان در واقع پیشگامان مبارزه آزادی‌خواهانه مردم در برابر رژیمی هستند که از بدن زن به عنوان یک حربه سیاسی علیه زن و کل جامعه بهره می‌گیرد.

درک این مسئله که مبارزه رژیم با بدحجابی انگیزه سیاسی بسیار قوی دارد و هدف سیاسی آن سرکوب جنبش زنان و جنبش سبز است وظیفه خاصی بر دوش فعالان سیاسی قرار می‌دهد. جامعه سیاسی ایران باید درک کند که تعرض به هر زن و دختری به عنوان بدحجاب تعرضی به آزادی و دموکراسی است. آزادی زن در پوشش، شرط لازم آزادی سیاسی در جامعه است، و برخورداری زن از حقوق کامل و برابر با مرد شرط اساسی دموکراسی است. زن در جمهوری اسلامی هم قربانی سرکوب است و هم نماد سرکوب، و رژیم زنان بدحجاب را هم اصالتا و هم به عنوان نمایندگان جامعه مخالف خود هدف قرار می‌دهد. این وظیفه جامعه مخالف است که به کمک این «پیشمرگان» اجتماعی خود برخیزد و آنان را در برابر سرکوب خشونت‌بار رژیم تنها نگذارد. روزی که رژیم از کنترل زن عاجز شود آزادی ایران شروع شده است.



نظر کاربران:

با توجه به تحلیلهای روشن و نکات اساسی قابل تأئید در این مقاله، شاید بی مورد نباشد که نیز اشاره ای به کم کاری و کم توجه ای و (تا اندازه ای مرد سالارانه) فعالین، احزاب، انجمنها، و سازمانهای سنتی مدافع حقوق زنان داشته باشیم که از تدوین برنامه های ایشان در دفاع از حقوق زنان گرفته (مراجعه نمائم به برنامه یکصد سال پیش تمامی این نهادها) تا حمایت عملی از حقوق زنان (به یاد بیاوریم ابتدای انقلاب پنجاه و هفت، و تطاهرات زنان برای انتخاب حق پوشش) مورد حمایت اساسی این نهادها قرار نگرفته اند، که بنوبه خود قابل تعمق و انتقاد میباشند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024