iran-emrooz.net | Fri, 14.05.2010, 7:52
درسهای اعتصاب کردستان برای جنبش سبز
جواد طالعی
|
در ثبت تاریخی مبارزات ضداستبدادی یک سال گذشته مردم ایران، اعتصاب سراسری روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت مردم کردستان جای ویژهای خواهد داشت. این اعتصاب، به دو دلیل، با تظاهرات میلیونی مردم تهران در روز ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۸ قابل مقایسه است. یکی به دلیل نشان دادن یکپارچگی مردم، و دیگری به علت دست یابی به یک موفقیت قابل ثبت، با هزینهای اندک و قابل تحمل.
بر پایه گزارشهای مستند، اعتصاب سراسری مردم کردستان در بخشهائی از آذربایجان و کرمانشاهان نیز در عمل همراهی شد، اما به لحاظ عاطفی و روانی، همراهی همه آزاداندیشان و آزادیخواهان ایرانی را، در داخل و خارج از کشور، به همراه داشت.
شریعتمداری چرا عصبی است؟
فحاشیهای حسین شریعتمداری در کیهان وزارت اطلاعات، خود بزرگترین دلیل موفقیت بیهمتای اعتصاب سراسری کردستان است. درست در همان روزی که بازارها و مغازههای بیشترین شهرهای کردستان، یکپارچه، در اعتراض به اعدام چهار جوان کرد و یک جوان غیر کرد تعطیل شدند، نماینده ولی فقیه در کیهان، در یادداشتی مثل همیشه پرخاشگر و عصبی فریاد میکشد که چرا از ملی مذهبی و مذهبی گرفته تا غیر مذهبی، همه یکپارچه اعدام "پنج تروریست" را، نقض حقوق بشر دانسته و محکوم کردهاند.
اشاره نماینده ولی فقیه به بیانیههای همسوئی است که گروههای مختلف سیاسی ایران، همراه با مدافعان مستقل حقوق بشر، در محکومیت اعدامها و پشتیبانی از اعتصاب سراسری کردستان صادر کردند.
بی تردید، عصبیت شریعتمداری، بیشتر ناشی از موفقیت اعتصاب سراسری کردستان است. این اعتصاب، بدون آن که خون از دماغ کسی بریزد، نه تنها یکپارچگی مردم کردستان را، در مقابله با ترور حکومتی به روشنی آفتاب نشان داد، بلکه نخستین بارقههای وحدت و همدلی میان همه خلقهای ساکن ایران زمین را نیز، در دوره فعلی، آشکار ساخت. برای خود من، که نظمی دموکراتیک و فدرالیستی را برای فردای ایران آرزو میکنم، دریافت خبر شرکت مغازه داران باکو و بازرگان و ارومیه در اعتصاب، نوید بخش روشنائی و امید بود.
مقایسه دو تجربه
جنبش سبز ایران، از طریق مقایسه تجربههای یک سال گذشته خود، به ویژه تجربه تلخ ۲۲ بهمن با اعتصاب سراسری کردستان، میتواند به راهکارهای بسیار درخشانی برای گام نهادن در راه پیروزی، با پرداخت هزینهای کم و قابل تحمل دست یابد. تجربه کردستان را به ویژه میتوان به عنوان برابرنهاد تجربه ۲۲ بهمن مورد ارزیابی قرار داد و از این ارزیابی نتیجهای مثبت برای پیشبرد مبارزات مردمی کسب کرد:
آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به عنوان تنها شخصیتهائی که در میان طیفهای گوناگون جنبش سبز بر سر صلاحیت رهبری آنها، توافق هست، مردم را به شرکت در مراسم ۲۲ بهمن با حمل نمادهای سبز فراخواندند. اما گروهی دیگر از "رهبران خودگزیده"، با طرح پیشنهاد نامتناسب "اسب ترویا"، همه قواعد بازی را به نفع نیروی سرکوب به هم زدند. عاشورا، به همین دلیل، آخرین آزمون حضور خیابانی طرفداران جنبش سبز بود، آن هم با خاطرهای تلخ. تلفات و خسارات ین روز آنقدر زیاد بود که نمیتوان آن را با این دلخوشی که "دست کم حکومت مجبور شد همه نیروهای خود را به خیابان بکشد" توجیه کرد.
اما اعتصاب سراسری کردستان، همانطور که اشاره رفت، بدون آن که امکان سرکوب مردم را به سرکوبگران بدهد، نیروی تازهای در کالبد خسته آزادی خواهان سراسر ایران دمید که میتواند پشتوانهای برای ادامه مقاومت باشد.
دلیل شکست تجربه ۲۲ بهمن و پیروزی تجربه کردستان، چیزی نیست جز آن که مردم کردستان و رهبران آنان، در کوره مبارزات صد ساله خود، آبدیده شدهاند و طرفداران جنبش سبز، حتی اگر این جنبش دنباله مبارزات صد سال گذشته ایرانیان باشد، به دلیل گسست نسلها، در عرصه سازماندهی مبارزه، نخستین قدمها را بر میدارند.
درسی برای جنبش سبز
جنبش سبز، میتواند از تجربه اعتصاب سراسری کردستان درس بگیرد. راهکار مبارزه این جنبش، در شرایطی که ماشین سرکوب برای کشتارها و تجاوزهای فاشیستی بیشتر روغنکاری شده است، باید افزودن بر پیروزیها و کاستن از هزینهها باشد. اعتصاب، این امکان را به مردم ایران خواهد داد که لای چرخ دندههای این ماشین مخوف چوب بگذارند، بدون آن که هزینه سنگینی بپردارند، چنان که برای ۲۲ بهمن پرداختند و هنوز هم دارند میپردازند.
شاید فراخواندن مردم به اعتصاب عمومی در روز ۲۲ خرداد امسال، و دعوت از آنها برای ماندن در خانه و پیگرفتن گزارشهای شبکههای خبری درباره کیفیت اعتصاب، بتواند آن نیروئی را که مردم برای ادامه راه نیاز دارند به آنان بدهد.
بگذارید همانطور که در کردستان اتفاق افتاد، نیروهای انتظامی و نظامی هم مجبور شوند قدرت سکوت مردم را ببینند، بدون آن که کسی بتواند آنها را به جان هم میهنانشان بیاندازد.
تصمیم با رهبران واقعی و جدی جنبش سبز است که توازن قوا را با دقت بررسی کنند. اما برای من، تصویر بازارها و مغازههای بسته، خیابانهای تهی از جمعیت و ماموران علاف، خوشایندتر است تا تصویر جوانانی که در خون میغلتند و پیرانی که زیر دست و پا لگدمال میشوند.
جنبش سبز، مردم را، تنها زمانی میتواند به خیابان بکشد که آنها یا مورد تعرض قرار نگیرند و یا اگر گرفتند مجهز و مجاز به دفاع از خود باشند.
نظر کاربران:
باسپاس از دوستان گرانقدری که اشتباه مرا تذکر دادهاند، و با پوزش از همه خوانندگان، از سردبیر گرامی ایران امروز در خواست کردهام هرجا در متن "عاشورا" آمده آن را با ۲۲ بهمن جایگزین کنند.
طالعی
*
جناب طالعی، با سلام های دوستانه:
۱ـ موردی را که از تظاهرات خیابانی جنبش سبز آورده اید (تاکتیک اسب تروا) مربوط به ۲۲ بهمن بود و نه عاشورا. تظاهرات عاشورا به تصدیق اکثریت اپوزیسیون بسیار موفقیت آمیز بود.
۲ ـ شرایط اعتصاب عمومی در شهرهای بزرگی مانند تهران، با جمعیتی بسیار متکثر، باشهرهای کردستان قابل مقایسه نیست. اعتصاب عمومی به حد بالایی از همبستگی نیاز دارد. چنین چیزی با توصیه و نسخه به وجود نمی آید، بلکه با تداوم صبورانه و آگاهانهی جنبش.
ارادتمند خسرو
*
دوستان گرامی،
از دیدگاه من جناب جواد طالعی شکست تلخ جنبش در روز ۲۲ بهمن را با پیروزی جنبش در روز عاشورا جابجا گرفته اند. مهروزانه این لغزش را بزُدایید.
با سپاس -خشایار رخسانی
*
اعتصابات نیم بند و پراکنده میتواند همان نتایج جگر سوز پروژه ی اسب تروا را بهمراه داشته باشد. شخص معتصب (چه کارمند و چه مغازه دار) بلافاصله شناسایی و اذیت خواهد شد. در صورت درخواست اعتصابات سراسری از سوی موسوی و یا کروبی هم، شخص فراخوان خیلی زود دستگیر خواهد شد که این دستگیری در حال حاضر هیچگونه نفعی برای جنبش ندارد و آب را از آب تکان نخواهد داد. باید تا ۲۲ خرداد صبر کرد و دید آیا جنبش هنوز جانی در کالبد دارد که بتواند وارد فاز های جدی تر شود یا خیر