iran-emrooz.net | Thu, 13.05.2010, 16:53
آقای كديور لطفا ً به اين پرسشها پاسخ دهيد!
م رها
با تأكيد بر اينكه جنبش سبز در سايه همدلی تمام نيروهای پشتيبان آن و خواستههای حداقلی كه شامل دفاع از موازين حقوق بشر از جمعله آزادی زندانيان سياسی و برگزاری انتخابات آزاد در كشور میگردد، نقد نظری ديدگاههای درون جنبش میتواند به شفاف تر كردن خواستهها و انتظارات هرگروه ياری رساند و سبب كاهش برخی بدبينیها و پراكندگیها در ميان جنبش گردد و شرايط همكاری فعالتر و نزديك تر اين گرايشها را در پيكار با برنامههای كودتاچيان فراهم سازد. اين نوشته میكوشد به اتهاماتی كه آقای كديور به سكولارها نسبت دادهاند پاسخ دهد و در پايان پرسشهايی را مطرح سازد با اين اميد كه پاسخ شفاف اين دوست بتواند در رفع ابهامات نظری شان مؤثر واقع شود.
كديور بتازگی در دومين نوشته خود (جنبش سبز و قانون اساسی) [١] به كندوكاو چهار ديدگاه در مواجهه با قانون اساسی ازجمله بينش سكولارهای ايرانی پرداخته است. هرچند محتوی نوشتهی تازه تفاوت چندانی با مقالهی پيشين (جنبش سبز در چهار راه جمهوری) [٢] ندارد اما در آن از "سكولاريزم عينی (جدايی دين از دولت)" پيشيبانی شده است كه نسبت به نوشته گذشته تحولی تازه به شمار میآيد.
با اين حال كندوكاو اين روشنفكر دينی از بينش سكولارها دارای ايرادی پنيادی است. در اين بررسی با تعميم نظرات شخصی برخی از سكولارهای بنيادگرا و روشنفكران حد اكثر خواه به كليه سكولارها تلاش شده كه اين جريان را به دشمنی با دين و اعتقادات مذهبی متهم سازد. در اين نوشته میخوانيم: " از منظر دیدگاه چهارم [سكولار] اشکال اصلی جمهوری اسلامی استبدادی بودن آن نیست، دینی بودن آن است. بلکه استبدادی بودن آن ناشی از دینی بودن آن است. هر رژیم دینی استبدادی میشود. اگر فریب اصلاح جمهوری اسلامی از طریق اجرای بی تنازل قانون اساسی آنرا بخوریم، اصلاح بنیادی امور را به تاخیر انداخته ایم. اگر بپنداریم که اسلام با دموکراسی امکان سازگاری دارد، همانند این است که بگوئیم دیکتاتوری با لیبرالیسم توان جمع شدن دارد. با عناوینی از قبیل اسلام رحمانی میخواهند چهره خشن اسلام را بزک کنند. اسلام همانند هر دین دیگری در ذات خود با دموکراسی متضاد است. تنها ره رهائی سکولاریسم است و ورود دین در عرصه عمومی ام الفساد تمام تباهیهاست ".
پيش از هرچيز بايد تأكيد كرد كه گرچه برپايه پژوهشهای موجود ٦٦ درصد كشورهای دينی [٣]غير آزاد (استبدادی) و باقی مانده نيمه آزاد اعلان شدهاند اما كشورهای سكولار نيز از اين بلای سياسی و اجتماعی در امان نيستند بطوريكه در سال ٢٠٠٨ به باور خانه آزادی٢٠ كشور از ١١٦ كشور سكولار جهان "غير آزاد" (استبدادی) بودهاند [٤] اما اولين برداشتی كه از جمع بندی آقای كديور درباره ديدگاه سكولار به ذهن هر خواننده (به ويژه كسانی كه با اصول و موازين سكولاريزم آشنايی كافی ندارند) میرسد اين است كه تمام سكولارها دين ستيزند و هدف واقعی شان در مخالفت با حاكمان كودتاچی پيكار با دين و دين داری است. در زير با ارائهی تعريفی كوتاه از سكولاريزم به بی پايگی اين اتهامات پاسخ خواهم داد.
در باره دليلهای تاريخی جدايی دين و دولت سخن بسيار گفته شده كه پرداختن به آن در هدف اصلی اين نوشته نمیگنجد اما لازم میدانم از جبنهی نظری به دو گونه از سكولاريزم اشاره كنم كه شوربختانه تفاوت ديدگاهی ميان آندو در جمع بندی كديور فراموش گرديده و كليه سكولارها به داشتن گرايشهای تندروانه متهم شدهاند. گونه اول سكولاريزم منفعلانه و يا ميانه رو است كه بر جدايی دين و دولت تأكيد میكند و باور دارد كه دولت بايد از نهادينه كردن دين، تقويت آن و يا پشتيبانی رسمی از آن خودداری كرده بطور كلی در برابر دين بی تفاوت باشد. گونه دوم سكولاريزم بی چون و چرا (و يا تندرو) ناميده شده است. در اين گونه علاوه بر مبانی بالا بحثهای سياسی و بررسی امور تنها در گفتمان سكولار جايز شمرده میشود. به عبارت ديگر اين گونه از سكولاريزم خواستار خروج دين از پهنه عمومی است كه باز تأكيد میكنم بمعنی دين ستيزی نيست.
در ديدگاه ملايم سكولاريزم كه گونه انگلو آمريكن نيز خوانده شده و بوسيله لاك ((Lock و اسپينوزا (Spinoza) شرح و بسط داده شده است، حقوق فرد از اهميت مركزی برخوردار است كه در آزادی انديشه تبلور میيابد. اما در سنت سكولاريزم تندرو يا لائيسيته، اين آزادیها بوسيله دولت تضمين شدهاند كه متعهد است پهنهی همگانی را در رابطه با مذهب خنثی نگهدارد. در فرانسه ايدهی پهنه همگانی بطور تنگاتنگی با دخالت دولت پيوند خورده است. مدارس دولتی بخشی از اين پهنه به شمار میآيند زيرا در اين مكانها آموزش مدنی تحقق میپذيرد. دستگاه اداری دولت نيز شامل اين پهنه است. بهمين علت در اين كشور، برخلاف انگليس و كانادا، نمیتوان كارمند سيك را با عمامه و لباس سنتی شان در ادارات ديد. اين امر در فرانسه مرسوم نيست. [٥]
حال به بينيم در دنيای واقعی رويكرد سكولاريزم واقعا ً موجود در برخی از كشورها چگونه است. هند نمونهای از كشورهايی است كه با نظام سكولار ميانه رو اداره میشود. در اين كشور كه از تنوع دينی بسيار برخوردار است تنها در سايهی بیطرفی دولت و قانون اساسی در برابر مذاهب، مهار كشمكشهای فرقهای ميان مسلمانان و هندوها امكان پذير گرديده است. علی اصغر اينجينير اسلام شناس معروف هندی سكولاريزم هندی را چنين تعريف میكند: "سكولاريزم در هند به معنی احترام يكسان برای تمام دينها و فرهنگها و عدم دخالت دين در امور دولتی است. افزون براين بر اساس قانون اساسی اين كشور هيچ گونه تبعيضی بر پايه كاست، دين، جنسيت و طبقه اجتماعی پذيرفته نيست و تمام شهروندان هند بی توجه به گرايشهای دينی، وابستگی كاستی و جنسيت شان میتوانند در انتخابات شركت كنند." [٦]
به باور علی اصغر سكولاريزم در هند به معنی رواداری است. وی مینويسد: "سكولاريزم در اين كشور به معنی غير مذهبی بودن نيست سكولارها و غير سكولارها قابل شمارش نيستند. در برابر در بافتار هند میتوان پرسيد چه تعداد اقليت ستيزاند (عليه مسلمانان و مسيحيان) و چه تعداد حقوق آنها را برسميت میشناسند. در واقعيت امر اكثريت بزرگی از مردم هند مذهبی و روادارند و به پيروان دينهای ديگر احترام میگذارند. از اينرو در بافتار هند، سكولار به شمار میآيند. از اين ديدگاه حتی مرشدان صوفی و بكتی نيز سكولاراند....روح و معنای سكولاريزم در هند دگرپذيری، تكثرگرايی دينی و همزيستی مسالمت آميز است " [٧] آمريكا نمونه ديگری از نظامهای سكولار است كه جامعهای بسيار مذهبی دارد و " دين با سياستهای بسيج گر مردم برای رسيدن به هدفهای سياسی در هم آميخته است " [٨]. تجربههايی از اين دست در جهان بسيارند و نسبت دين ستيزی به سكولارها اتهامی نارواست.
نكته دومی كه در نوشتهی آقای كديور جلب نظر میكند ناروشنیها و تناقضاتی است كه خواننده را با سردرگمی روبرو میسازد و اميدوارم پاسخ شفاف ايشان به پرسشهای زير تصوير روشن تری از نظام مطلوب شان در اختيار هواداران جنبش سبز قرار گيرد و راه همدلی بيشتر ميان نيروهای استبداد ستيز را فراهم سازد:
١- در اين نوشته از يك سو از ايدهی جدايی دين از دولت پشتيبانی شده است اما از سوی ديگر به سكولارها انتقاد شده كه مخالف دولتهايیاند كه هويت دينی دارد. آيا اين تناقض را چگونه توضيح میدهيد؟
٢- در هردو نوشته تان در باره گرايشات و بينشهای سياسی در جامعه ايران بر جمعيت ٩٨ درصدی مسلمان كشور تأكيد كرده ايد با توجه به اين كه بسياری از سكولارهای كشور نيز مسلمانند اما از آنجا كه در جمهوری اسلامی با تبعيض، سركوب و استبداد روبرو شدهاند و در نتيجه از ايدهی جدايی دين از دولت پشتيبانی میكنند، تاكيد شما بر مسلمانی اكثريت جامعه از نظر حقوقی و سياسی به چه معناست؟
٣- تفاوت نظام مطلوب شما با يك نظام سكولار ميانه رو از نوع واقعا ً موجودش در چيست؟
٤- جايگاه حقوقی نهادهای دينی در نظام مورد نظر شما ناروشن است. در اين مورد توضيح دهيد.
٥- اگر احكام و دستورات دينی با حقوق بشر و اصول دمكراسی كه مورد پشتيبانی شماست سر ناسازگاری نشان دهد، قوانين نظام مورد مطلوب شما چگونه واكنش نشان خواهد داد؟ برای نمونه آيا حقوق زن و مرد در كليه امور برابر است؟
٦- در جمهوری مورد نظر شما آزادی فردی تا چه حد رعايت میشود؟ بطور نمونه پوشش اجباری است يا اختياری؟
بيستم ارديبهشت ١٣٨٩
---------------------------
١- http://www.rahesabz.net/story/14439/
٢- http://www.rahesabz.net/story/8260/
٣- يعنی دارای مذهب رسمیاند و قوای قضائيه و مقننهی آنها به نهادهای دينی وابستهاند
٤- - اين آمار با استفاده از دو منبع زير تهيه شده است:
- Ahmet T. Kuru, Secularism and State Politics Toward Religion, (Cambridge: Cambridge University Press, 2009), 247.
-http://www.freedomhouse.org/uploads/fiw08launch/FIW08Tables.pdf
٥-
Nader Hashemi, Islam, Secularism, and Liberal Democracies, (Oxford University Press, 2009), 112.
٦ و ٧
Asghar Ali Engineer, The Milli Gazette Online, 23 Jun 2006
٨-
- Corwin Smidt, Lyman Kellstedt, John Green and James Guth, "Religion and Politics in the United State", in William Safran, ed., The Secular and the Sacred, (London: Frank Cass Publishers, 2003), ISBN, 0-7146-5368-3.