iran-emrooz.net | Tue, 20.04.2010, 7:22
ماشااله رزمی
میگویند در نظامهای دیکتاتوری همه چیز سیاسی است غیراز خود سیاست. حال اگر سیاست را علم کشورداری تعریف کنیم، جمهوری اسلامی با حاکمیت نامشروع و بیبرنامه خود و امنیتی کردن و سرکوب غیرسیاسیترین حرکات مردم مصداق بارز مثل ذکرشده در بالاست.
روز سیزده فروردین ۱۳۸۹ که در ضمن روز طبیعت نیزنامیده میشود به دعوت طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز هزاران نفر از خانوادههای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی با تجمع در ورودیهای راه میان گذر دریاچه اورمیه که آذربایجان شرقی و غربی را بههم وصل میکند، اجتماع کرده و با خالی کردن بطریهای آبی که با خود آورده بودند در دریاچه بطور سمبلیک اعتراض خودرا نسبت به سیاست دولت جمهوری اسلامی که با بیمبالاتی وعدم توجه باعث خشک شدن دریاچه اورمیه میگردد نشان دادند اما یکانهای گارد ویژه جمهوری اسلامی به مردم بیدفاع حمله کردند و ضمن ضرب وشتم خانوادهها بیش از یکصد نفر را نیز دستگیر و زندانی کردند.
هم اکنون سطح آب دریاچه اورمیه نسبت به پانزده سال قبل شش متر پائین آمده و بعضی از جزیرهها به خشکی پیوستهاند و کشتیرانی در دریاچه مشکل شده است. دریاچه اورمیه دارای ۱۰۲ جزیره است که بزرگترین آنها جزیره شاهی میباشد و بدینجهت دریاچه اورمیه «شاهی دریاسی» هم نامیده میشود. دومین جزیره بزرگ کبودی نام دارد که هلاکوخان مغول فاتح بغداد و نوه چنگیزخان درآنجا مدفون است بقیه جزایر یا مرتع هستند و یا محل تولید مثل پرندگان مهاجر.
بنظر اکثر کارشناسان و نیز تحقیقاتی که دانشگاه اورمیه منتشر کرده اگر چاره اندیشی فوری نشود تا ده سال دیگر این دریاچه که دومین دریاچه آب شور دنیا میباشد بطور کلی خشک خواهد شد و املاح آن بوسیله باد درتمام آذربایجان پخش شده و منطقه را به شوره زار تبدیل خواهدکرد.
علت اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه سدسازیهای بدون محاسبه روی رودخانههائی است که به دریاچه میریزند و اگرهرچه زودتر آب موردنیاز به دریاچه نرسد یک فاجعه زیست محیطی بوجود خواهد آمد و عواقب طبیعی، اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری بدنبال خواهد داشت.
بعضی از مردم فکر میکنند که جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی عمدا میخواهد که دریاچه خشک شود همچنانکه علیرغم نظر مخالف کارشناسان برای ایجاد جاده میانگذر به شیوه ابتدائی کوه را کنده و به دریا ریختهاند که خشکیدن دریاچه را تسریع کرده است. خانم معصومه ابتکار که در دولت محمد خاتمی مسئول محیط زیست بود در سایت خود نوشته است که در دوره مسئولیت خود بارها با ادامه ساختن راه میانگذرمخالفت کرده است.
در زیر به چند مورد مشخص اشاره میشود تا روشن گردد که خشکیدن دریاچه به مقدار زیادی به عدم توجه و ناکارآمدی دولت مربوط است.
۱ – در روزهای شانزدهم و هفدهم نوامبر سال ۲۰۰۹ کنفرانسی در دانشگاه تبریز برای بررسی بحران دریاچه اورمیه تشکیل شد و کارشناسان و مسئولین آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ضمن گفتگو در باره آینده دریاچه همه متفقالقول بودند که وضع بحرانی دریاچه ناشی از بیتوجهی دولت است زیرا بارها موضوع خشک شدن دریاچه به دولت گزارش شده ولی ازطرف دولت هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است.
۲ – مسئول حفاظت از تالابهای آذربایجان شرقی میگوید که با توجه به تهدیدهای پیش روی دریاچه اورمیه سازمان حفاظت از محیط زیست با همکاری فنی و مالی و تسهیلات سازمان جهانی محیط زیست و دفتر برنامه عمران سازمان ملل متحد پروژهای را برای عملیاتی سازی یک برنامه مدیریتی جامع تهیه کرده است که میتواند تا حدودی مانع تخریب بیشتر دریاچه بشود.علیرغم وجود این پروژه و حمایت بینالمللی که وجود دارد دولت تاکنون هیچ قدمی برنداشته است.
۳ – در دور سوم سفرهای استانی هیئت دولت با اصرار مسئولین منطقه پروژه انتقال آب از رودخانه ارس به دریاچه اورمیه به تصویب هیئت دولت رسید ولی خیلی زود فراموش شد گوئی دولت چنین طرحی را تائید نکرده بود.
۴ – کارشناسان دلسوز آذربایجانی که هر روز شاهد پائین رفتن سطح آب دریاچه هستند طرحهای عملی متعددی تهیه و به مقامات مسئول ارائه دادهاند که یکی از آنها برگرداندن مسیر رودخانه زاب کوچک است که از آذربایجان غربی سرچشمه میگیرد و به عراق میرود و در آنجا به رودخانه دجله میپیوندد با رعایت قوانین بین کشوری و بینالمللی میتوان با ایجاد هیجده کیلومتر تونل و کانال سالیانه سه مییارد متر مکعب آب که مورد نیاز دریاچه اورمیه است از طریق زاب کوچک برداشت کرد که عملیترین طرح در دراز مدت است اما دولت درین مورد نیز هیچ اقدامی نکرده است.
طول دریاچه اورمیه در حالت پرآبی ۱۴۰ کیلومتر و عرض آن ۵۵ کیلومتراست. خشک شدن دریاچه به مهاجرت انبوه مردم منجر خواهد شد و محل فعلی دریاچه تبدیل به کویر نمک به وسعت ۴۰۰۰ کیلومتر مربع خواهد شد. مساحت کلی دریاچه در حالت معمولی ۵۲۰ هزار هکتاراست که درحال حاضر ۱۲۰هزار هکتار آن به شوره زار تبدیل شده است. این فاجعه زیست محیطی ناشی از سیاستهای حساب نشده فاجعهباری است که جمهوری اسلامی تحت عناوین عوامفریبانه خودکفائی کشاورزی و صنعتی تا بحال دنبال کرده و همچنان ادامه میدهد. بر روی رودخانهها سد زده و زیرسد چغندر کاشته است.
پل ویریلیو مهندس شهرسازی و فیلسوف فرانسوی که به تئوریسین فاجعه معروف است در نوشتههایش به رابطه غیر مستقیم فاجعه طبیعی با فاجعه سیاسی تاکید میکند. او میگوید که در قرن بیست یکم فجایع طبیعی نظیر سونامی، سیلهای بنیانکن، طوفانهای سهمگین بیسابقه، خشکسالیهای بیپایان، گرم شدن کره زمین و... همه و همه درحین فاجعه طبیعی بودن بهنحوی ناشی از فجایع سیاسی بوده و حاصل تخریب طبیعت بدست انسانهائی بوده است که قدرت سیاسی را در دست داشتهاند که با از بین بردن جنگلها و سوزاندن بیحساب هیدروکربورها وآلودن زمین با مواد سمی، انسان معاصر را با خشم طبیعت روبرو ساختهاند و به علت سیاستگذاریهای فاجعهآمیز صنعتی و زراعی، زمینه فجایع طبیعی را فراهم کردهاند. هرچند که بعضی از موارد یادشده هنوز توضیح علمی داده نشده است.
ویریلیو میگوید انسانهای اولیه به دلیل ناتوانی در مهار طبیعت همواره طعمه خشم طبیعت بودند و انسان امروز بهدلیل دخالت نادرست و برهم زدن تعادل طبیعت خود را با فجایع طبیعی روبرو میبیند. او پیشنهاد میکند که در هر کشوری یک دانشگاه مخصوص تاسیس شود و زمینشناسان، هواشناسان، اقیانوسشناسان، اقتصاددانان و سیاستمداران و فیلسوفان در آن دانشگاه سیاستی را طراحی بکنند که ویریلیو آنرا «متهئوپلیتیک» مینامد که میتوان آن را سیاست مبتنی بر آب وهوا ترجمه کرد. موضوعات مته ئوپلیتیک عبارت خواهند بود از آب، هوا و گازها که در صناعت و زراعت کاربرد دارند.
ویریلیو که در دوران نوجوانی شاهد فاجعه جنگ دوم جهانی بوده با مقایسه امروز با آن زمان میگوید که در اروپا مرزهای سیاسی از بین رفتهاند و گلوبالیزاسیون به تدریج مرزهای سیاسی دیگر را نیز بیرنگ میکند و ژئوپلیتیک به مته ئوپلیتیک تبدیل میشود. در مته ئوپلیتیک مرز سیاسی مفهوم خودرا از دست میدهد زیرا فجایع طبیعی مرز سیاسی نمیشناسد و مرز اصلی در آن، نقطه برخورد آب با خشکی است. دو سوم جمعیت کره زمین در کنار آب ساکن هستند و اکنون دراثر برهم خوردن تعادل طبیعی کره زمین آب دریاها بالا میآید و آب دریاچهها خشک میشود و در همه این موارد زندگی انسانها در معرض خطر جدی قرار میگیرد.(۱)
سیاستهای نادرست جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته خسارات سنگینی به فرهنگ، اقتصاد و جامعه زده است ولی شاید لطماتی که سیاستهای عوامفریبانه جمهوری اسلامی تحت عناوین خودکفائی غذائی و توسعه کشاورزی به منابع طبیعی وارد کرده است بسیار بیشتر از خسارات دیگربوده است که عواقب آن به تدریج آشکار میشود و خشک شدن دریاچه اورمیه نمونهای از آنهاست. قبل ازآن نیز دریاچه هامون در زابل که منطقه را آباد میکرد وهمچنین دریاچههای ساوه و قم در نتیجه چنین سیاستهائی بطور کامل خشک شدهاند. بنوشته روزنامه معروف «وانگاردیا» که به زبان کاتالان در اسپانیا منتشر میشود سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی در مناطقی که اقلیتهای غیرفارس زندگی میکنند عموما با هدف فشار سیاسی - اقتصادی بر مردم آن مناطق طراحی میشود.
از پنج سال پیش که کاهش سطح آب دریاچه اورمیه از خط بحران گذشته متخصصین و کارشناسان دلسوز چندین طرح نجات تهیه کرده و به دولت ارائه دادهاند ولی نتیجهای نگرفتهاند و هم اکنون زندگی روستائیان اطراف دریاچه در معرض خطر نابودی قرارگرفته است.
علل کم آب شدن دریاچه اورمیه
مسئولین دولتی علت بحرانی شدن وضعیت دریاچه را ناشی از تغییرات هیدرولیک کره زمین قلمداد کرده و به امید اینکه در آینده دریاچه خودبخود پرآب حواهد شد دست روی دست گذاشتهاند. ولی همه کارشناسان ازجمله کارشناسان مسئول خود جمهوری اسلامی و همچنین کارشناسان مستقل این وضع را ناشی ازعدم توجه دولت به فاجعهای میدانند که در حال وقوع میباشد.
عللی که باعث کم آبی دریاچه شده به قرار زیر میباشد:
۱ – ساختن سد برروی کلیه رودخانههائی که به دریاچه میریزند وعلاوه براینها چهل سد نیز بر مسیلهائی که هنگام بارندگی از آنجاها سیل میآمد و مقداری از آب دریاچه از این طریق تهیه میشد بستهاند و از سیلابها برای مصارف غیر ضروری استفاده میکنند.
۲ – منبع دیگر تامین آب دریاچه چشمههای زیرآبی بود که در تمام کف دریاچه وجود داشت. طی سی سال گذشته بطور بی حساب و به تعداد بیشمار چاه عمیق در دشتهای اطراف دریاچه حفر کرده و آب مخازن زیرزمینی را با پمپ بالا کشیدهاند و در نتیجه آب چشمههای زیر دریاچه کم و یا قطع شده است.
۳ – راه میانگذر که بدون درنظر گرفتن جریان داخلی آب دریاچه و به صورت غیرفنی ایجاد شده و دریاچه را به دو قسمت تقسیم کرده است بدلیل ورود آب شیرین از یک سمت غلظت آب دو طرف تغییر کرده و دو طرف یکسان گرم نمیشود و هرچه آب دریاچه کمتر میشود دریاچه بیشتر گرم میشود و آب بیشتر تبخیر میگردد.
۴ – کاهش بارندگی درسالهای اخیر نیزعلت دیگر کم آبی در منطقه بوده و آب باران موجود نیز به مصارف کشاورزی رسیده و به دریاچه نیامده است.
از پنج سال پیش آب دریاچه بین شصت سانتیمتر الی یک متر در سال پائین میرود و با توجه به عمق دریاچه که شانزده متر است اگر چاره اندیشی فوری نشود مرگ دریاچه در سالهای آتی حتمی خواهد بود.
مقدار آب دریاچه اورمیه در حالت عادی ۳۷ میلیارد مترمکعب است که هشت میلیارد متر مکعب آن املاح گوناگون میباشد در حال حاضر غلظت آب به سیصد و سی گرم درلیتر رسیده است. اگر دریاچه خشک شود این املاح بوسیله باد در منطقه پخش خواهد شد و تمام آذربایجان را به شوره زار تبدیل خواهد کرد. حیاط وحش منطقه نیز که به دریاچه وابسته است از بین خواهد رفت و همچنین یک ثروت استثنائی یعنی میگوی آب شور به نام «آرتمیا» که اوختاپوس نیز نامیده میشود و تنها در این دریاچه وجود دارد و هم اکنون در بازارهای جهانی کیلوئی ۴۰ دلار خرید و فروش میشود برای همیشه نابود خواهد شد.
در سایر نقاط دنیا نیز موارد مشابه پیش آمده ولی برنامه ریزی و علم و تکنیک توانسته است از فاجعه جلوگیری کند بعنوان نمونه دریاچه آرال در آسیای مرکزی بعد از انحلال اتحادشوروی در اثر بیتوجهی درحال خشکیدن کامل بود که سازمان محیط زیست جهانی وارد عمل شد و درعرض مدت کوتاهی دریاچه را نجات داد وهم اکنون یک قسمت از دریاچه کاملا زنده شده و کشتیرانی و ماهی گیری دوباره از سرگرفته شده است و یک شرکت بزرگ برای صید و صادرات ماهی درآنجا تاسیس شده است.
دریاچه بحر المیت نیز که ما بین اردن و کرانه غربی رود اردن قراردارد به دلیل انتقال آب رودخانههائی که به بحرالمیت میریختند برای مصرف در شهرهای اسرائیل و اردن کم آب شده ولی با بیتوجهی روبرو نیست و پروژه ایجاد یک کانال یکصد کیلومتری از خلیج عقبه در دریای سرخ جهت رساندن آب به بحرالمیت دردست اقدام است.
اقداماتی که برای نجات دریاچه اورمیه لازم است
دریاچه اورمیه را در سه مرحله یعنی با اقدامات فوری، برنامه میان مدت و برنامه درازمدت میتوان نجات داد:
درکوتاه مدت:
۱– قبل ازهمه یک کنفرانس بین المللی برای برنامه ریزی وهماهنگی استفاده ازتمام تجربیات جهانی درمحل تشکیل بشود وبودجه ومدیریت لازم برای نجات دریاچه تعیین شود.نجات دریاچه تنها ازطریق راهکارهای علمی ممکن است
۲ – بدون فوت وقت آب سدها و سیل بندها را باز بکنند و جلوی خشکیدن بیش از حد دریاچه را بگیرند.
۳ – با پرداخت کمک مالی به روستائیان چاههای عمیق را که دراطراف دریاچه حفرشدهاند مسدود کنند تا چشمههای زیردریا فعال شوند.
۴ – با ایجاد باران مصنوعی که تکنولوژی بومی آن موجود است تاحدی کمبود بارندگی را جبران کنند.
درمیان مدت:
۱ - سیستم آبیاری منطقه را تغییر بدهند و بامتداول کردن آبیاری قطرهای بین هشتاد تا نود درصد درمصرف آبیاری زراعی صرفه جوئی شود.
۲ – با ایجاد فاضلابهای مرکزی در کلان شهرهای اطراف دریاچه نظیر تبریز و اورمیه فاضلابهای شهرها را بعد از تصفیه به دریاچه هدایت بکنند.
در درازمدت:
برای آوردن آب از رودخانه زاب کوچک یا رودخانه ارس و حتی از دریای خزر به دریاچه اورمیه برنامه ریزی بکنند.
در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی طرح بازآفرینی دریاچه باستانی در کویرمرکزی ایران از طریق پمپاژ آب از خلیج فارس در دستورکار دولت بود اما نه تنها آن دریاچه احیا نشد بلکه دریاچههای موجود نیز یکی پس ازدیگری خشک شدند.
سخن مصطفی تاج زاده قبل از زندانی شدن است که گفته بود: «درآغاز تشکیل جمهوری اسلامی قرار بود ایران ژاپن اسلامی بشود، آقایان سیاستی را پیش بردند که بعد از سی سال به کره شمالی اسلامی تبدیل شدیم و اگر همچنان ادامه پیدا کند بزودی به زیمبابوه اسلامی تبدیل خواهیم شد.»
رابطه آب و آبادی
آب ساده ترین عنصر شیمیائی است. چهار پنجم سطح کره زمین را آب فراگرفته است و بدینجهت زمین را کره آبی لقب دادهاند. اما نود وهفت درصد این آبها شور بوده و قابل شرب نیست. دو درصد ذخیره آب شیرین هم به صورت برف و یخچالهای طبیعی هستند و تنها یک صدم آب کره زمین قابل استفاده در کشاورزی و مناطق مسکونی است. حجم آب کره زمین ثابت بوده و ازآغاز تابحال تغییر نکرده است ولی با ازدیاد نفوس کمبود آب شیرین هر روز بیشتراحساس میشود و بدینجهت صرفهجوئی و استفاده درست از آبهای موجود چالش بزرگ انسان قرن بیست یکم میباشد.(۲)
کلمات آبادی و بیابان از مشتقات کلمه آب هستند و هرجا آب هست آباد است و جای بیآب بیابان است. منطقه خاورمیانه برروی کمر بند خشک کره زمین قرار دارد و مساله آب اصلی ترین مساله این منطقه در طول تاریخ بوده است و بههمین جهت سیستمهای پیچیده آبیاری مانند حفر قنات در این منطقه متداول شده است و بسیاری از جنگها نیز برای تصاحب آب چشمهها و رودخانهها رخ دادهاند.
کارل مارس در توضیح دیسپوتیزم شرقی که جدا از سیستم بردهداری و فئودالی است، کمبود آب را علت اصلی پیدایش این نوع فورماسیون اجتماعی میداند. یعنی قدرتمندان با تصاحب آب مردم را مطیع خود میکردند و برای حاکمیت به یک کشور کافی بود آب رودخانهها و قناتها را کنترل بکنند.
فاجعه خشکیدن دریاچه اورمیه از زمانی تشدید شد که با به قدرت رسیدن افراطیترین جناح جمهوری اسلامی کار طبق برنامه تعطیل شد و سازمان برنامه و بودجه منحل گردید و برنامههای بزرگ عمرانی به فراموشی سپرده شد و اکنون عدم همکاری با نهادهای جامعه جهانی و انزوای بین المللی و تحریمهای اقتصادی ونبود سرمایه گذاری در زیر ساختهای اقتصادی و صنعتی بحرانهای متعددی تولید میکند که بحران محیط زیست نیزیکی از آنهاست. از طرف دیگر حاکمیت هیچ نوع تشکل حتی غیرسیاسیترین تشکلها را تحمل نمیکند. بههمین جهت در یک کشور با ۷۵ میلیون نفر جمعیت یک تشکل غیردولتی دفاع از محیط زیست نیز وجود ندارد و خود حاکمیت هم سیاست مشخصی در رابطه با حفظ محیط زیست ندارد. بنابرین فجایع محیط زیستی یکی پس ازدیگری رخ میدهند. با درنظر گرفتن شرایط موجود اکنون تنها راه نجات دریاچه اورمیه تصمیم گیری و برنامه ریزی سریع برای استفاده از تمامی امکانات ملی و بینالمللی میباشد.
------------
۱ – Paul Virilio – l universite du desastre (Galilee 2007)
۲ –Nationalgeographic.france- special eau avril 2010