iran-emrooz.net | Sun, 19.06.2005, 5:42
پس از انتخابات....
مرتضی نگاهی
http://www.negahi.com
يكشنبه ٢٩ خرداد ١٣٨٤
مراسمی که دیروز در ایران انجام گرفت در ظاهر البته مانند انتخابات معمول بود، ولی در نهان یک بازی دیگری بود با بازیکنان متفاوت. بازندههای اصلی اش هم البته بیچاره دکتر معین بود و کروبی. اما من این باخت را به آقای معین و طرف دارانش تبریک میگویم چون عقیده دارم که کسانی مانند معین در جامعه و در شکل گیری نهادهای مدنی بیشتر از مقام ریاست جمهوری "تدارکاتچی" و بی اختیار میتوانند موثر باشند. در حقیقت بزرگ ترین دستاورد این "انتخابات" هم جبهه دموکراسی و حقوق بشر بود که در کنار مبارزات انتخاباتی بذرش کاشته شد. البته تشکل زنان هم بود در جلوی دانشگاه و اعتصاب غذا و تحصن در زندان اوین و بیرون آن. این نوع مبارزات است که جامعه را برای انتخابات واقعی آماده میکند. و گرنه (در غیاب نهادهای مدنی و سیاسی) به قول ابراهیم نبوی ملت بین "حقوق پنجاه هزار تومان" و "حقوق بشر" اولی را انتخاب میکند و به آقای کروبی رای میدهد!
نوشته یا رنجنامه ای دراین باب خواندم از ابراهیم نبوی که بیشتر با "احساس" آنی و عصبیت ذهنی نوشته شده بود تا با منطق و حلاوت همیشگی قلم ایشان. او در مقالهء " احمدی نژاد،هدیه پوپولیستها به ملت ایران، سایت گویا" نیش قلمش را متوجه تحریم کنندگان اعم از چپ و راست کرده بود و حتی به گنجی و زرافشان و کشتگر و ... هم تاخته بود که چرا با تحریم خود راه را برای ورود احمدی نژاد باز کرده اند و اگر این بختک فاشیست مسلک به روی ایران بیفتد دیگر نه از تاک نشان خواهد بود و نه از تاک نشان! (برداشت من از نوشتهء نبوی، نه عین سخنان او)
به نظرم داور عزیز در داوری شتاب به خرج داده ، چون دستاوردهای دموکراسی و نهال آزادی (به تعبیر بهنود) اگر ریشه ای دوانده باشند (که دوانده اند) با ورود آقی ایکس یا برادر ایگرگ به صحنه، پژمرده و پر پر نخواهند شد. این خواستهای صد و اند سالهء ملت ایران آن چنان در ذهن و روان مردم حک شده که در نهایت این احمدی نژادها خواهند بود که سرانجام به آمال و آرزوهای مردم روی بیاورند و خود را با مردم وفق بدهند و سرانجام سخن از دموکراسی و عدالت اجتماعی و جامعه مدنی بگویند. (سخنان پس از انتخابات احمدی نژاد پیرامون این مباحث هم هست!)
در هر حال من با آنکه در تمام یک هفته به سبب بیماری و تب و حال نزار مطلبی ننوشتم، اما به طور کلی رای ندادن را هم نوعی رای دادن میدانم و نیز با آقای کروبی و دکتر معین بیشتر موافقم که سربرآوردن ناگهانی احمدی نژاد را ناشی از یک توطئه و یک حرکت حساب شده و طراحی شده قلمداد کرده و زبان به شکایت گشودند. اما افسوس که این دو نیز مانند آقای خاتمی در طول هشت سال گذشته کلیاتی گفتند که فقط مخاطبان خاص و خواص میفهمیدند و شفاف نگفتند! باز باید به "آفتاب" (نشریه) دست مریزاد گفت که گوشهای از پردهها کنار زده و نوشته: ".... اما گويا جريان، از قرار ديگری بود چرا که آرای غير منتظره و بالای احمدی نژاد در شهرهای بزرگ به ما نشان میدهد که نيروهای اصولگرايان بر سر يک نامزد توافق کردهاند. بر اساس اطلاعات رسيده اصولگرايان در يک استراتژی راهبردی و هماهنگ بر اساس نظر تکليفی آيت الله مصباح که گفته بود نيروهای تحت امرش، پنج شنبه و جمعه را روزه بگيرند و به احمدی نژاد رای دهند، بسيج شده و گزينه مشخص احمدی نژاد را برای رأی دادن انتخاب کردند.
اين سازماندهی هماهنگ ، در حالی آرای کل کشور را به سوی يک نامزد رهنمون ساخته است که اين نامزد، فقط در تهران و اردبيل شناخته شده است و اين شايبه را به درستی در اذهان همه ايجاد میکند که احمدی نژاد با چهار پنج سفر نصف و نيمه به چند شهرستان نمیتوانسته است به اين ميزان بر روی مردم تاثير بگذارد و توجه آنها را برای جلب آرا، به خود وا دارد.
وجه ديگر اين موضوع تبليغات گسترده اصولگرايان در رسانه ملی است که از احمدی نژاد تصويری در شمايل ياران رجايی و ... ارايه کردند و وجه عدالتخواه وی را در نظر مردم با پخش تصاويری از ديدار مردمی احمدی نژاد و مصاحبه و خبر، با اغراق در آن قوت بخشيدند و به دليل آنکه يکی از مطالبات اصلی توده مردم طبقات متوسط و پايين شهری عدالتخواهی از مديران فعلی و آينده است و از مسوول اجرايی بعدی کشور توقع سامان بخشيدن به اوضاع معيشتی مسکن و اشتغال جوانان خود را دارند، به احمدی نژاد اقبال بيشتری نشان داده اند و حرکت هماهنگ شاگردان مصباح يزدی در جلب حمايت نيروهای تندرو و معاش نداشتهها، تاثير به سزايی داشته و سيل آرای فله ای را به سوی احمدی نژاد روانه کرده است. "
بدبختانه هیچ یک از آقایان نامزدها که حق شان در یک نبرد برابر ضایع شده این چنین شفاف نبودهاند.
کوتاه سخن این که "بئله دیگ بئله چغندر!" در این "انتخابات" اصلاح طلبان بذر هشت ساله شان را که اغلب در چانه زنی در بالا خلاصه شده بود درو کردند و اصول گرایان از تمام امکانات سازماندهی مذهبی و فرقه ای و مالی بیکران حکام زمام دار استفاده و سوء استفاده کردند. و جز این بود عجب بود!
البته ممکن است بر من خرده بگیرید که چرا هشت سال پیش چنین نشد. باید خاطرنشان سازم که هشت سال پیش به هنگام حضور آقای خاتمی و شعارهای تر و تازهء اصلاح طلبانه اش شور و شوقی زیادی برانگیختند و اطرافیان آقای خاتمی نبض جامعه و بخصوص جوانان و زنان خوب دست شان بود. آن روزها هر جوان دانشجو و تحصیل کرده ای میتوانست تمام فک و فامیلاش را برای رای دادن به خاتمی مجاب کند. اما اکنون بسیاری از آن جوانان دلمرده و مایوس خود به پای صندوق نرفتند تا چه رسد به تبلیغ و تعریف. در این انتخابات جوانان دیگری بودند با سر و وضعی دیگر که برای جلب رای جوانان و زنان "استخدام" شده بودند و با این همه شعارهای انقلابی و اسلامی حتی توسط اصول گراترین نامزدها نیز بیان نشد.
در این میان مردم تهیدست و دوردست اقصی نقاط میهن هم دل به پنجاه هزارتومان کروبی خوش کردند یا دل به ائمهء جمعه شان سپردند که برای احمدی نژاد تبلیغ و رای دادن به او را یک وظیفهء شرعی قلمداد میکردند و بیچاره مردم بی یار و یاور و خسته از شعارهای غریب و روشنفکرانهای مانند "دوباره میسازمت وطن!" و خسته از رانت خواری و تازه به دوران رسیدهها و آقازادهها به کسی رای دادند شبیه خودشان بود و رسانههای دولتی هم مرتب شکل و شمایلاش را نمایش میداد.
سانفرانسیسکو ٢٨ خرداد ٨٤