iran-emrooz.net | Thu, 08.04.2010, 19:50
فرخ نگهدار
|
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
توضیح: مطلب حاضر عمدتا تکرار مواضعی است که در برنامه تفسیر خبر ۶ آوریل صدای امریکا در مصاحبه با خانم ستاره درخشش مطرح کردم. از آنجا که برنامههای تلویزیونی فرصت طرح همه جانبه زوایا کمتر امکان پذیر است و نظر به حساسیت فوق العاده موضوع بر آن شدم که مطلب زیر را تنظیم و برای نشریه الکترونیک ایران امروز نیز ارسال کنم.
اجماع در زمینه سیاست هستهای
به نظر من هیچ یک از جناحهای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و نیز هیچ یک از رهبران سبز در ایران در مورد توانمند کردن کشور به قدرت غنی سازی اورانیوم تردید ندارند و مصمماند. حد اکثر انعطاف در برابر خواست توقف غنی سازی قبول یک تعلیق موقت است. مساله انباشت اورانیوم غنی شده در ایران یک مطالبه اساسی جمهوری اسلامی نیست و میتواند در ازای واکنش مساعد "جامعه بین المللی" ایران نیز پیرامون انتقال آن به خارج برخورد مثبت داشته باشد.
علت عدم اجرای توافقات ژنو
این که توافقات دیدار در ژنو در اکتبر ۲۰۰۹ میان ایران و ۵+۱ در مورد انتقال اورانیوم کم غنی شده به خارج به سنگ خورد و پیش نرفت به علت تغییر نظر یا زیادت خواهی ۵+۱ نبود. آنها موافق و راضی بودند. تصمیم گیری نهایی در ایران، به دلیل بحران سیاسی داخلی، ممکن نشد. و این قابل تاسف است. ایران کاملا میتوانست توافقات انجام شده در ژنو را اجرا کند. اما بیم از این که مبادا اعتراض درونی برخیزد و تسلیم پذیری حکومت بر سر زبانها افتد تصمیم گیری مثبت را غیرممکن کرد. ایکاش چنین فشاری به وجود نمیآمد.
علت شتاب امریکا برای قطع نامه تازه
به دلیل وضعی که در ایران هست برای آقای اوباما مسلم شده که فعلا امکان پیشرفت در مذاکره با ایران وجود ندارد. از سوی دیگر برای دولت ایالات متحده پیشرفت در زمینه مساله صلح خاورمیانه و تاسیس دولت مستقل فلسطینی کلید ثبات سیاسی و امنیتی در منطقه است. اما این خواسته امریکا با مقاومت سرسختانه دولت دست راستی اسرائیل روبروست. این دولت توقف شهرک سازی در سرزمینهای فلسطینی را عملا با توقف غنی سازی در ایران گره زده.
اسرائیل فشار میآورد که اگر مساله هستهای ایران رها شود روند صلح خاورمیانه رها شده است. تدبیر دولت اوباما این است که با گذراندن قطع نامههای تحریمی از شورای امنیت این اطمینان را در فضای بین المللی غالب سازد که این طور نیست که امریکا دشمنان اسرائیل در منطقه را آسوده گذاشته و فشار خود را بر اسرائیل متمرکز کرده است.
به نظر میرسد امریکا برای همراه کردن چین و روسیه برای گذرانیدن یک قطع نامه دیگر از شورای امنیت را با قاطعیت، شتاب و موفقیت عمل میکند. امضای قرارداد کاهش عظیم زرادخانههای هسته ای، یک سال پس از الغاء برنامه سپر موشکی، بزرگ ترین و قاطع ترین گام برای همراه کردن روسیه است. به علاوه عزم قاطع دو قدرت اصلی هستهای جهان برای جهانی غیرهستهای انتظار بیشتری برای همراهی همه کشورها، من جمله ایران، پدید خواهد آورد.
اثر تحریمها
هر تحریمی، هر چه قدر هم ناچیز، حاوی زیانهای ملی است. این که کسی مدعی شود از این تحریمها ایران سود میبرد و یا هیچ اثری بر ایران ندارد خلاف واقع است. این که شما بیشتر با تحریم موافقید یا "حمله نظامی"؟ مثل این میماند که بپرسیم شما از بیشتر فحش خوردن لذت میبرید یا کتک خوردن؟ هیچ ملتی نیست که تحریم به سودش باشد. تحریم قطعا به سود رقبای منطقهای ایران تمام خواهد شد. به خصوص به سود اقتصاد آنهاست. در در دوران ۳۰ ساله پس از انقلاب، که غرب و به ویژه امریکا تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرده اند، ترکیه و امارات و نیز روسیه و چین و هند و مالزی و کره و امثالهم را تقویت کرده است. این تحریمها رشد اقتصادی کشور ما را کند کرده، و ظرفیتهای استفاده نشده اقتصاد را بیشتر و هزینه فعالیت اقتصادی را برای ایران در مقایسه با کشورهای بیشتر کرده است. به زبان دیگر تحریم بر اقتصاد ایران، بر قدرت نسبی ایران در دراز مدت تاثیر منفی دارد و این حقیقت با هیچ استدلال و هیچ ترفندی قابل نفی نیست.
اما اگر قبول کنیم که مقصود از تحریم صرفا وادار ساختن ایران به توقف غنی سازی و وادار سازی ایران به دست برداشتن است، آنگاه باید گفت تحلیل روندها و رفتارهای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نشان نمیدهد که برای جلوگیری از تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت ایران اعلام کند که توقف غنی سازی را میپذیرد. بنا بر این قابل پیش بینی نیست که قطع نامه تازه، در فضای سیاسی فعلی، به هدفی که به خاطر آن به تصویب میرسد (توقف غنی سازی) دست یابد.
از سوی دیگر درست کردن و حفظ یک اجماع جهانی در شورای امنیت ملل متحد به عنوان کشوری که از بند هفتم منشور ملل متحد تخطی میکند، و حفظ این حالت برای سالها، نگاه داشتن کشور در یک وضعیت خطرناک است. زیان اجماع بین المللی علیه ایران و صدور قطع نامه تحت بند ۷، صد بار از زیانهای اقتصادی تحریمها سنگین تر و جدی تر است.
نگرانیهای بی پایه
پیرامون وضعی که در شرف تکوین است رهبران کشور و رهبران سبز چه باید بکنند؟
چنانکه اشاره شد به نظر میرسد جناحها در نظام جمهوری اسلامی فکر میکنند از هر توافقی با جامعه بین المللی در مورد برنامه هستهای دفاع کنند طرفهای دیگر آن را مورد تعرض قرار داده و آن را به تسلیم طلبی و باج دهی تعبیر خواهند کرد. این نگرانی ناشی از آن است که جناحهای جمهوری اسلامی - درست مثل اقشار اجتماعی ما - روی تاثیر عامل بین المللی در اوضاع داخلی کشور تصوری اغراق آمیز و بشدت اشتباه در سر دارند.
در تاریخ ما نه تنها در میزان تاثیر امریکا و انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد اغراق شده، نه تنها عده بسیاری عدم حمایت کارتر از شاه را عامل بسیار مهم سقوط او تلقی میکنند، بلکه بسیاری حکومتیان فکر میکنند جنبش سبز و اصلاح طلبی نیز اساسا یک پروژه امریکایی-انگلیسی است. بسیاری از مخالفان نیز فکر میکنند اگر توافقی میان دولت احمدی نژاد با ۵+۱ به دست آید آن دولت ماندگار میشود و اگر توافقی نشود بهتر میتوان از پس آن برآمد.
توصیههای سیاست گذاری
زیان اصلی از هرگونه افزایش تنش در مناسبات بین المللی بیش از همه نصیب جنبش سبز است. رهبران سبز باید از توافقات معوقه ژنو حمایت میکردند. البته هنوز هم دیر نیست. این ارزیابیکه عدم توافق دولت فعلی با ۵+۱ در وضع فعلی ممکن است شرایط بهتری برای کشور و جنبش در بر داشته باشد بی پایه است. صدور قطع نامه دیگری در شورای امنیت، هم برای ایران، هم برای دموکراسی برای ایران، برای جنبش حق طلبانه سبز زیانبار است.
شایسته است تمام گرایشهای سیاسی کشور با صراحت و روشنی توافقات اکتبر ۲۰۰۹ ژنو در مورد مبادله اورانیوم را رد نکنند و برای اجرای آن راهگشایی کنند. این رویکرد را میتوان و باید به کل مناسبات ایران و امریکا، به خصوص در زمینه همکاری برای تامین صلح، امنیت و ثبات در عراق و افغانستان، بسط داد. مبنای مخالفت یا تایئد این همکاری این نیست که دولت احمدی نژاد مجری احتمالی است یا دولت دیگری. چنین روندی چون به سود کشور و به سود صلح است باید پی گرفته شود. تاخیر در پی گیری این مواضع سیر رویدادها را در سمتی پیش خواهد برد که هم به زیان کشور است هم به زیان تقویت اعتماد میان گرایشهای سیاسی عمده.
نظر کاربران:
به نظر من مشکل انرژی هستهای در ایران با شرایط سیاسی موجود گره خورده است. امریکا و اروپا در حال حاضر ایران را کشوری از نظر سیاسی بی ثبات و حکومت آن را فاقد مشروعیت میدانند و به نظر می رسد توافقات ژنو بیشتر بر روی خارج کردن اورانیوم غنی شده از دست یک رژیم از نظر سیاسی ناپایدار و خطرناک متمرکز شده است و ظاهرا تضمینی برای تحویل اورانیوم ۲۰% غنی شده به ایران در عوض دریافت ارونیوم غنی شده ایران وجود ندارد. به اعتقاد من راه برون رفت از این بحران این است که سران جمهوری اسلامی برای بهبود شرایط سیاسی موجود اقدام کنند و اولین قدم در این راه مذاکره با مخالفان و شرکت دادن آنها در روند تصمیم گیری در مورد مسائل و مشکلات کشور است. بی ثباتی سیاسی در ایران مشکل اصلی است و تا زمانی که این مشکل حل نشده غرب تمایل چندانی به جدی گرفتن این رژیم نخواهد داشت. آنها در پس هر توافقنامه ای به دنبال امتیاز گیری از حکومتی هستند که فاقد مشروعیت مردمی است .
کمال