iran-emrooz.net | Fri, 12.03.2010, 23:15
الزامهای استراتژیک سبزها
میرزسن قنبری
پیوستگی جنبش اجتماعی ایران با جنبش ضد جنگ، ضد مداخله خارجی و ضد جنگ طلبی اقتدارگرایان، در تحولات آتی و در سرنوشت مردم و سرزمین ایران نقش بسیار تعیین كنندهای خواهد داشت.
پیشنهادات رهبران سبزها در خصوص آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و رسانههای منتقد، آزادی برگزاری تظاهرات و تجمعات اجتماعی، بررسی و محاکمه مسئولان فجایع و جنایتها، فراهم آوردن شرایط انجام انتخابات آزاد با حضورناظرین بی طرف (ملی و بین المللی) و بالاخره اجرای کامل و بلا تنازل قانون اساسی بویژه حقوق ملت یا فصل سوم آن و ایجاد زمینهها و مقدمات اولیهای که امکان تغییرات آرام اجتماعی وعبور از بحران را فراهم میآورند، جناح اقتدار گرای حاکم را در شرایط دشواری قرارداده است که بالاخره به واگذاری بخش مهمی از قدرت و نحوه اداره کشور به سبزها و پاسخگویی آنها دربرابر ملت منجر خواهد شد. اما دستیابی به چنین اهدافی مستلزم زمان و اقدامات اساسی و مهمی است که برخی از آنها عبارتند از:
۱- تداوم پشتیبانی از اقدامات شجاعانه طبقه متوسط در پیگیری اهداف جنبش سبز از طریق جذب نیروها و گروههای وسیع قومی، طبقه كارگر صنعتی، خدماتی و تهدستان روبه افزایش شهروروستا، بمنظور ناکارسازی و شکاف در ماشین سرکوب هیئت حاكمه و تشكیلات اداری - نظامی و امنیتی آن که فرصتهای لازم برای تغییرات اجتماعی راهگشا را فراهم میآورد. همچنین توجه و بهره گیری از دیگر فرآیندهای ملی و بین المللی از قبیل بحران اقتصادی و تاثیرات تحریمها که به فلج سازی سیستمهای اقتصادی و اجتماعی کشورمنجر خواهد شد. ظاهرا تحولات جاری بین المللی و ملی در چنین جهتی سیر میکنند اما زمانهای دقیق و نحوه تاثیرات واشکال تبعی آن چندان قابل پیش بینی نیست وبی تردید آثار زیان باری نیز بجای خواهد گذاشت.
۲- تداوم پرهیز سبزها از رویارویی خشونت آمیز با اقتدارگرایان، و كاربست اعتصابهای سراسری دربخشهای موثر اقتصادی، اجتماعی و صنعتی ؛ مثل اعتصابهای عمومی در صنایع نفت، برق، نظام اداری، آموزشی و حتی در بدنه نیروهای نظامی وامنیتی و همچنین دردیگر فعالیتهای صنفی، سندیكایی و اتحادیهای که شکاف و فروپاشی در ماشین سرکوب را تسریع میکند. اینكه این موضوع تا چه اندازه و طی چه دورهای به امكانی بالفعل تبدیل شود، به نحوه تحولات اقتصادی – اجتماعی و انگیزهها و شکل گیری این نوع اعتراضات بستگی دارد. اما بررسی اولیه فرآیندهای جاری نشان میدهند که در اثر سوء تدبیر حکومت و بیکاریهای گسترده همراه با تورم، نوعی اعتصاب ناخواسته همراه با بحران اقتصادی شدید درحال وقوع و حدوث است که خروج از آن بدون قبول و اجرای برنامه سبزها غیر ممکن خواهد بود.
۳- با وجود این، حتی اگر مجموعه مبارزات طبقه متوسط، کارمندان و كارگران صنایع انرژی، دستگاه حكومتی و ماشین دولتی را بتواند ناكار كند، بدون شك، بدون پشتیبانی نهادهای بین المللی حامی حقوق بشر و دموكراسی و حتی بدون پشتیبانیهای سیاسی، رسانه ای، و درمواقع ضروری بدون برخی تحریمهای موثر، فرآیند تغییرات و تحولات اجتماعی به پایان مطلوب نمیرسد. و لذا اتخاذ نوعی سیاست مصالحه گرایانه، صلح آمیز و کار ساز از سوی سبزها درسطح جهانی، ضرورت استراتژیک و غیرقابل اجتناب خواهد بود.
۴- همچنین مناسبات فی مابین غرب (امریکا و اروپا) با روسیه و چین، و کمک به اتخاذ یك سیاست نسبتا کارآمد در خصوص خاور میانه و ایران تاثیر نسبتا عمیقی بر تحولات جاری و آتی منطقه و ایران خواهد گذاشت. چشم انداز این مناسبات هنوز وضوح كامل نیافته است. اما بزودی اتخاذ چنین سیاستی ناگزیر خواهد بود و شکل نهایی آن نیز پدیدار خواهد شد. رهبران وسخنگویان سبز از این نظر باید محطاط و دقیق باشند که هر نوع اشتباهی میتواند پیروزی جنبش سبز را با بحران و تاخیر تاریخی زیانبار مواجه کند.
۵- نگرانی اساسی و بسیار جدی در تحولات اجتماعی ایران با توجه به سیاست خاورمیانهای حاکمیت، امکان جنگ افروزی احتمالی سپاه پاسداران از طریق تشکیلات حماس و حزب الله لبنان یا برعکس حمله احتمالی اسرائیل با یا بدون متحدان غربی به مجموعه پایگاههای نظامی و هستهای ایران است كه بدون تردید به كلیه پایگاههای صنعتی و اقتصادی نیز سرایت خواهد كرد و اثرات ویرانگری بجای خواهد گذاشت.
۶- بنابراین پیوستگی جنبش اجتماعی ایران با جنبش ضد جنگ و ضد مداخله نظامی خارجی و نیز ضد سیاست جنگ افروزی اقتدارگرایان، در تحولات آتی و در سرنوشت آینده مردم و سرزمین ایران نقش بسیار تعیین كنندهای خواهد داشت.ای بسا اگر جنگ افروزی یا مداخله نظامی روی دهد، در فقدان تكامل جنبش تحول خواهی، مردم و سرزمین ایران در معرض فروپاشی کامل قرار بگیرد. خردمندی بیش از پیش جنبش اجتماعی و نیز خردمندی احتمالی بخشی از طبقات حاكمه (اگر مانده باشد)، میتواند مسیر عبور از این بحران و رودررویی شدید را كاهش داده و از نابودی باقی مانده سرمایههای تاریخی و اجتماعی كشور پیشگیری کند، امری که به سختی میسر خواهد شد.
۷- بررسی فرآیندهای جاری نشان میدهند که سیاست اقتدارگرایان در داخل به روشهای سرکوب شدید از یکسو و خفقان رسانهای از سوی دیگر اتکا دارد و نیز سیاست خارجی مبتنی بر تنش افزایی درمنطقه و در جهان را دنبال میکند که در هر دو شکل شکستهای سنگینی را تا کنون پدید آورده است و از این به بعد نیز ناگزیر از قبول شکستهای سنگین تری خواهد شد. سبزها اگر متحد وهشیار باشند، فرصتهای درخشان تری در پیش دارند.
تهران ۱۵ اسفند ۸۸