پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 10.02.2010, 5:47

ماهیت جنبش سبز چیست؟


دکتر حسین باقرزاده

سه‌شنبه 20 بهمن 1388 – 9 فوریه 2010
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

در باره ماهیت جنبش سبز سخن بسیار گفته شده است. برخی جنبش را بر اساس مواضع و اظهارات رهبران اصلاح‌طلب آن تعریف می‌کنند. گروهی با تأکید در مورد ماهیت اصلاحی یا انقلابی این جنبش نتایج مختلفی می‌گیرند. و دیگرانی بر اساس شعارهایی که در تجمّعات اعتراضی مردم داده می‌شود، و با تعمیم دادن آن‌ها به کل جنبش، به دست‌آوردهای ضد و نقیضی می‌رسند. ولی واقعیت آن است که نه رهبران اصلاح‌طلب جنبش سبز همه آن را نمایندگی می‌کنند، نه جنبش در کلیت خود خصوصیت اصلاحی یا انقلابی دارد، و نه غالب شعارهایی که در تظاهرات داده می‌شود مورد تأیید همه شرکت‌کنندگان در آن است. اگر خصوصیت مشترکی در جنبش سبز وجود دارد آن خصوصیت را باید در فقدان خصوصیات گروهی، سیاسی و ایدئولوژیک جستجو کرد. جنبش سبز این خصوصیت برجسته را دارد که دارای هیچ خصوصیت گروهی، سیاسی یا ایدئولوژیک نیست.

شاید بتوان عام‌ترین شعار جنبش سبز را «رأی من کو؟» دانست. این شعار در اولین تظاهرات جنبش سبز پس از انتخابات 22 خرداد مطرح و فراگیر شد. این شعار در عین حال برای تعریف جنبش سبز از هر ملاک دیگری گویاتر است. این یک شعار سیاسی یا ایدئولوژیک نبود. شعار بر فردیت انسان و نقش برابر او در تصمیم‌گیری تأیید می‌کرد. این «من» می‌توانست و می‌تواند هر ایرانی باشد با هر عقیده و نظر و جنسیت و قومیت و مذهب و گرایش. این «من» هویت دارد، ولی هویت او در این شعار مطرح نیست. مهم این است که این «من» با یک رأی، سهمی مساوی در تصمیم‌گیری اجتماعی را طلبیده و وقتی دیده دیگرانی به خود حق داده‌اند که رأی او را نادیده بگیرند و برای رأی خود ارزش بیشتری قایل شوند به خیابان آمده است تا به این نابرابری اعتراض کند. شعار «رأی من کو؟» تنها یک شعار حق‌طلبانه نیست، و بلکه شعاری است که بر برابری و تکثر جامعه ایرانی و نفی تبعیض نیز تأکید می‌کند.

در واقع، شعار «رأی من کو؟» شعار دموکراسی است. شعاری که می‌گوید تنها اراده شهروندان که از طریق صندوق رأی اعمال می‌شود، و نه هیچ عامل دیگری، باید در اداره جامعه تصمیم گیرنده باشد. شعاری که نقش هر عامل و نیروی دیگر را که منبعث از رأی شهروندان نباشد نفی می‌کند. شعار دهنده می‌گوید که کسی نمی‌تواند به نام دین، خدا، و یا هر قدرت طبیعی یا ماورای طبیعی دیگر رأی خود را بر رأی من مرجّح بشناسد و آن را نادیده بگیرد. شعار در واقع به معنای نفی سلطه دین یا حزب و ایدئولوژی بر حکومت است. شعار می‌طلبد که حکومت تنها مشروعیت خود را از رأی مردم بگیرد و رأی مردم که از طریق نمایندگان منتخب آنان ابراز می‌شود تعیین کننده تصمیمات حکومتی باشد. تأکید بر رأی مساوی افراد به معنای نفی هر نیرویی است که اقتدار خود را نه از رأی مردم و بلکه از منبع دیگری (مثلا دین) می‌گیرد. یعنی شعار «رأی من کو؟» یک شعار سکولار است.

سکولار بودن این شعار را می‌توان از گزاره پیشین یعنی «شعار "رأی من کو؟" شعار دموکراسی است» نیز نتیجه گرفت. دموکراسی نمی‌تواند سکولار نباشد. البته هر نظام سکولار دموکرات نیست، ولی هر نظام دموکرات بنا به تعریف سکولار است. کسانی که دموکراسی را به صفاتی از قبیل «دینی» متصف می‌کنند اگر منظورشان این است که کسانی به نام دین از حق تصمیم گیری بیشتری در مقایسه با سایر شهروندان برخوردار هستند دموکراسی را نفی کرده‌اند. و اگر جز این است، صفت دینی به دموکراسی دادن یک قید اضافی است. ممکن است در جامعه‌ای اکثریت مردم بر اساس عقاید مذهبی خود و به صورت دموکراتیک قانونی را به تصویب برسانند، ولی این اقدام نه دموکراسی آنان را «دینی» می‌کند و نه سکولار بودن نظام را نفی. در اکثر نظام‌های دموکراتیک/سکولار قوانین زیادی مانند ممنوعیت سقط جنین یا هم‌جنس‌گرایی در گذشته نزدیک با الهام از احکام مذهبی وضع شده بود (و در جاهایی هنوز هست) - بدون این که تصویب این قوانین ناقض دموکراتیک یا سکولار بودن نظام آنان باشد. (این قوانین البته بعضا ضد حقوق بشر جهانشمول بوده است که مقوله دیگری است.)

در هر صورت، از شعار «رأی من کو؟» می‌توان نتیجه گرفت که جنبش سبز یک جنبش دموکراتیک و در نتیجه جنبشی سکولار است، ولی الزاما جنبش حقوق بشری نیست. شعارهای دیگری که در اعتراضات این جنبش سر داده شده است نیز به عنوان قرائن این نظر را تقویت می‌کند. تنوع شعارها از کثرت‌گرایی این جنبش حکایت می‌کند که لازمه یک جنبش سکولار/دموکراتیک است. در عین حال، شعارهای حقوق بشری یا کم دیده می‌شود و یا گاه شعارهای انتقامجویانه («می‌کشم، می‌کشم، آن که برادرم کشت») یا اعدام‌طلبانه («اعدام باید گردد») به گوش می‌خورد. هم‌چنین در درون جنبش نیروهایی دیده می‌شوند که در عین تن دادن به بازی دموکراسی و پذیرش عملی لوازم آن (حاکمیت رأی مردم) خود به ارزش‌هایی معتقدند که در تعارض با حقوق بشر جهانشمول است و امیدوارند با کسب اکثریت آرای مردم بتوانند آن ارزش‌ها را در جامعه حاکم کنند.

دموکراتیک/سکولار بودن جنبش سبز البته به این معنا نیست که فعالان آن همه سکولار یا دموکرات هستند. بخش بزرگی از جنبش سبز احیانا خواهان استقرار یا ادامه نظامی «اسلامی» در ایران هستند. اینان معتقدند که اسلام به نوعی در نظام حکومتی ایران باید دخالت داشته باشد. البته برخی از اینان با اشاره به نظام‌های دموکراتیک غربی و نقشی که مثلا احزاب دموکرات مسیحی در سیاست در پاره‌ای از این کشورها ایفا می‌کنند استدلال می‌کنند که آنان نیز خواهان نقش مشابهی برای احزاب اسلامی در ایران هستند. این امر البته با دموکراتیک/سکولار این نظام‌ها تناقضی ندارد و الزاما این نظام‌ها را «مسیحی» نمی‌کند. مهم این است که این احزاب در عین این که دارای صبغه «مسیحی» هستند تنها به اتکای رأی مردم می‌توانند در حکومت نقش داشته باشند. اگر این دسته از «اسلام‌گرایان» نیز خواهان نقشی مشابه در ایران هستند می‌توانند با استفاده از ساز و کارهای دموکراتیک چنین کنند بدون این که نظام سیاسی ایران «اسلامی» باشد.

دیگرانی نیز هستند که ممکن است بیش از نقشی که احزاب دموکرات مسیحی در غرب ایفا می‌کنند، و فرای ساز و کارهای دموکراتیک، خواهان ایفای نقش دین (اسلام، روحانیت) در حکومت باشند. این نظر به صورت اصولی با ماهیت سکولار/دموکراتیک جنبش سبز که از شعار «رأی من کو؟» منبعث می‌شود در تضاد قرار می‌گیرد. البته برخی به دلایل تاکتیکی این موضع را توجیه می‌کنند. ولی صرف نظر از اعتبار سیاسی و کاربردی این تاکتیک، اگر کسی واقعاً چنین اعتقادی داشته باشد به سختی می‌توان حضور او را در جنبش سبز (در هر سطحی که باشد) توجیه کرد. در عالم سیاست، اما، گاه تن دادن به مراحل میانی تا رسیدن به هدف نهایی به صورت یک ضرورت تجلی پیدا می‌کند. این ضرورت را می‌توان در عالم سیاست توجیه کرد - در عین این که باید قرائنی در دست باشد که نشان دهد شخص در تعهد و اعتقاد خود به رأی شهروندان به عنوان تعیین کننده نهایی هر امر حکومتی صادق است.

جنبش سبز را به اعتبار تنوع وسیع طیف فعالان آن و شعار پایه‌ای «رأی من کو؟» می‌توان یک جنبش دموکراتیک دانست. فعالان این جنبش نیز با پذیرش رأی مساوی شهروندان به عنوان تعیین کننده نهایی امر جامعه، بازی دموکراسی را عملا پذیرفته‌اند. دموکراتیک بودن جنبش به معنای سکولار بودن آن نیز هست، ولی الزاما به جنبش صبغه حقوق بشری نمی‌دهد. در مورد افراد این رابطه شکل دیگری پیدا می‌کند: ممکن است فردی با احترام به حق رأی دیگران لوازم دموکراسی را پذیرفته باشد بدون این که خود سکولار باشد. در روند رشد و گسترش جنبش سبز باید کوشید که محتوای حقوق بشری آن تقویت شود و به خصوص با تأکید بر ارزش‌های برابر حقوقی همه افراد جامعه صرف نظر از تفاوت‌های جنسیتی، عقیدتی، قومی، زبانی و گرایش جنسی، و کاهش و نفی شعارهای خشونت‌بار و انتقامجویانه، از نظر فرهنگی ارتقا پیدا کند. جنبش سبز ماهیت سکولار/دموکراتیک دارد - تلاش کنیم که ماهیت حقوق بشری نیز پیدا کند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024