iran-emrooz.net | Thu, 28.01.2010, 22:41
٢٢ بهمن را به روزی سبز و خالی از خشونت تبدیل كنیم
م رها
٢٢ بهمن را به روزى سبز، فراگير و خالى از خشونت تبديل كنيم
كشور از روز عاشورا تاكنون تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته است. در آن روز نیروهای امنیتی - نظامی و هواداران تندروی احمدی نژاد صحنه گردانی رویدادها را در دست داشتند. آنها میكوشیدند كه با تحمیل خشونت و تندروی به معترضین و نیروهای وفادار به جنبش حمام خون براه اندازند و با قتل عامی شبیه كودتای شیلی و یا كشتار زندانیان در دهه ٦٠ بزعم خویش به "فتنه" خاتمه دهند. تظاهرات دولتی و ساندیسی ٩ دی و شعارهای "مرگ برموسوی" و " اعدام باید گردد" نیروهای بسیجی و لباس شخصی در این تظاهرات نشان از خواب و خیالات هواداران سینه به چاك دولت و نیروهای امنیتی داشت كه در انتظار فرمان آیت اله خامنهای برای دستگیری و یا حتی ترور رهبران جنبش سبز روز شماری میكردند.
اما پایداری هفت ماهه معترضین و رهبران جنبش، گسترش تظاهرات دانشجویی به شهرها و دانشگاههای كوچكتر، تظاهرات گسترده در شهرهای قم، نجف آباد و اصفهان در تشییع جنازه آیت اله منتظری، تأثیر بحران سیاسی بر اوضاع اقتصادی كشور، آقای خامنهای را وادار ساخت كه به غبارآلود بودن فضای سیاسی كشور اعتراف كند، بی حاصلی سركوب را درك كند و رویكرد تازهای را در برابر جنبش برگزیند. ایشان دریافت كه این جنبش برغم سركوبهای وحشیانه، كشتار، تجاوز، بازداشت و زندانی كردن هزاران نفر رو بگسترش است، افزون براین شكاف میان نظام و مردم هرروز عمیق تر میگردد و میرود كه پایههای جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار دهد. احتمالا ً ایشان خبر دار شدهاند كه حتی فرزندان برخی از نمایندگان مجلس و مقامات عالی رتبهی نظام از جمله علی لاریجانی نیز در تظاهرات اعتراضی شركت میكنند و بازداشت هم میشوند (جرس ٥ بهمن ٨٨).
بیانیهی هوشمندانهی آقای موسوی و پذیرش تلویحی دولت احمدی نژاد، رویداد مهم دیگری بود كه آیت اله خامنهای را واداشت تلویحا ً به تندرویها اعتراف كند، نیروهای تحت فرمانش را به رعایت قانون مكلف سازد و به اصولگرایان میانه رو امكان دهد كه در جهت رفع بحران نقش آفرینی كنند. سخنرانیهای محسن رضایی، علی مطهری و حتی لاریجانی كه به گوشههایی از خطاهای دولت احمدی نژاد در رویدادهای پس از انتخابات اشاره كردهاند، مناظرههای تلویزیونی، قطع تهدید روزانه جنبش سبز از سوی سرداران ریزو درشت سپاه و نیروی انتظامی در رسانهها و بلاخره جایگزینی واژه خواص به جای سران فتنه از سوی نیروهای تندرو مانند احمد خاتمی (جرس ٣ بهمن ٨٨) را میتوان از جمله این تلاشها نامید.
البته برخی باور دارند كه رویكرد تازهی حاكمیت مبنی بر میدان دادن به نیروهای میانه رو برنامهی حساب شدهای است كه سركوب نهایی جنبش در آن گنجانده شده است "برخی اصلاح طلبان این "چرخش" تلویحی آیت الله خامنهای و طرفداران میانه روتر او را بازی جدیدی برای شکاف انداختن میان مخالفان و آرام کردن آنها در آستانه راهپیمایی ۲۲ بهمن میشمارند. آنها با اشاره به سرسختی او میگویند وی هرگز از مواضع خود بازنگشته و به محض دست دادن فرصت مناسب، به سرکوبی شدیدتر معترضان روی خواهد آورد، و اگر دیگر نگران واکنش معترضین نباشد میرحسین موسوی و مهدی کروبی را نیز از زیر تیغ خواهد گذراند". (پرویز كامیاب، بی بی سی، ٦ بهمن ٨٨). اقدامات حاكمیت در آینده نزدیك از جمله توجه به درخواست معترضین از جمله آزادی زندانیان سیاسی و آزادی رسانهها میتواند سنگ مهكی برای درك رویكرد جناح حاكم و برنامههای واقعی آیت اله خامنهای بشمار آید.
باری موضع گیری تازه آقای كروبی مبنی بر برسمیت شناختن دولت احمدی نژاد و شایعهی نامه نویسی آقای محمد خاتمی به رهبر نیز موج نگرانی در میان بخشی از هواداران جنبش سبز ایجاد كرده است. آقایان مهدی و تقی كروبی برای رفع نگرانیها تأكید كردهاند كه شناسایی احمدی نژاد بعنوان رئیس دولت بمعنی نفی تقلب در انتخابات و مشروعیت بخشی به این دولت نیست. افزون برین خانم رهنورد نیز ضمن دفاع از بیانهی شماره ١٧ موسوی بر رد كودتای انتخاباتی تأكید مجدد كرده است بهر حال حتی شناسایی محدود دولت احمدی نژاد میتواند بهانه را از دست آقای خامنهای و نیروهای تندرو خارج كند كه رهبران جنبش را به زیر پاگذاشتن قانون و مقابله با ولایت فقیه متهم میساختند. افزون برین موضع جدید، میتواند شكاف میان اصول گرایان را تقویت كند و دست مجلس را برای برخورد با دولت بازتر سازد. اما نكته مهم این جاست كه رهبران جنبش بخاطر جلوگیری از بی اعتمادی هواداران راه سبز امید باید همواره با شفافیت بیشتر عمل كنند و جنبش را در جریان اقدامات خویش قرار دهند و در صورت امكان برای اتخاذ تصمیات مهم از هواداران جنبش نظرخواهی نمایند. افزون براین باید هشیار بود كه مواضعی از این دست تا چه حد به تحقق شعارهای حداقلی جنبش یاری خواهد رساند.
٢٢ بهمن
در این میان تظاهرات ٢٢ بهمن با توجه به جایگاه تاریخیاش برای جمهوری اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است. آقای خامنهای امید دارد كه بهر ترتیب جمعیت شایان توجهی را به خیابانها كشد و به جهانیان نشان دهد كه هنوز بخش مهمی از جمعیت بدنبال اوست. حتی، همانطور كه شایع است امكان دارد كه به جنبش سبز نیز در كنار راهپیمایی دولتی اجازه تظاهرات داده شود و در پایان قطعنامه مشتركی قرائت گردد. این امر به رهبر فرصت میدهد كه از جمعیت بی شمار معترضین نیز (همانطور كه شركت گسترده در انتخابات را بحساب پشتیبانی رأی دهندگان از جمهوری اسلامی اعلان كرد) بهره برداری سیاسی كند. از سوی دیگر تظاهرات با اجازه رسمی در صورتی كه از راهپیمایی دولتی قابل تفكیك باشد میتواند قدرت فراگیر جنبش را بار دیگر به اقتدارگرایان و جهانیان نشان داده روحیه هواداران جنبش را تقویت كرده و به معترضین رسمیت بخشد.
اما موضوع مهم، بركنار از قانونی بودن و یا نبودن تظاهرات، شعارهائی است كه شركت كنندگان در این روز بكار خواهند برد. در صورتی كه سبزها همچون تظاهرات قبلی شعارهایی علیه ولایت فقیه سردهند، باحتمال زیاد با حمله نیروهای امنیتی و نظامی و سركوب شدید روبروخواهند شد و نیروهای تندرو را برای بازگشت به میدان و اعمال سیاستهای خشن تر یاری خواهند رساند. افزون براین، موضع اصول گرایان میانه رو تضعیف خواهد شد و چه بسا بناچار در سركوب معترضین از دولت حمایت خواهند كرد. گفتار علی لاریجانی در مورد شعارهای معترضین آموزنده است وی در جمع روحانیون مركز خطاب به معترضین اظهار داشت "شما به انتخابات اعتراض دارید به ولایت فقیه چه اعتراضی دارید؟" (تارنمای پیك ایران اول بهم ٨٨) كه محدودیت این جناح را در مقابله با جناح تندرو در صورت سردادن شعارهای تند نشان میدهد. بنابراین رمز پیروزی در این مقطع میانه روی در طرح شعارها و پرهیز از خشونت است.
واقعیت آنست كه عملكرد دولت در زمینههای مختلف از جمله اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی بهترین پهنهای است كه با توجه به رویدادهای اخیر میتواند مورد بهربردادی جنش سبز برای طرح شعارها در روز ٢٢ بهمن قرار گیرد. اخبار رسیده از كشور حاكی از وضع دشوار اقتصادی است كه هم از ركود و هم از تورم در رنج است و تصمیمات نادرست و غیر كارشناسی این دولت بحران اقتصادی را به كشور تحمیل كرده است. طبق اخبار رسیده پس از رسانهای شدن حجم مطالبات معوقه بانكها كه معادل ٤٠ میلیارد دلار میشود (سایت آفتاب ٢٥ ژانویه ٢٠٠٩) و شایعاتی كه در پی محدود كردن پرداخت پول به مشتریان از سوی بانكها پخش شد سپرده داران در چندین شهر به شعبههایی از جمله شعبه بانك ملی بازار تهران برای برداشت سپردههایشان هجوم بردند و در مواردی به زدوخورد میان آنان و نیروهای انتظامی منجر شد. رویدادی كه بی اعتمادی مردم نسبت به دولت و نهادهای اقتصادی دولتی را نمایان میسازد. رویدادی دیگر كه شعارهای ٢٢ بهمن میتواند حول آن شكل گیرد نارضایتیهایی است كه بخاطر تقسیم مردم در خوشههای اقتصادی (برای توزیع در آمد حاصل از حذف یارانهها) شكل گرفته و پیامدهای اجرای هدفمند كردن یارانههاست. بگفتهی نماینده مینودشت و كلاله در مجلس و به نقل از كارشناسان اقتصادی اجرای این طرح، تورم به ٤٠ درصد خواهد رسید ( سایت بازیاب ٢٦ دی ١٣٨٨). افزون براین باید منتظر تورم ناشی از بودجه انبساطی سال ١٣٨٩نیز باشیم كه برپایه خبرگزاری آفتاب نسبت به سال ٨٨ حدود ٣٣ درصد افزایش یافته است (سایت خبرگزاری آفتاب ٥ بهمن). اتخاذ سیاست درهای باز وارداتی و تسخیر فعالیتهای بزرگ و سود ده اقتصادی از سوی نیروهای سپاه موارد دیگری هستند كه تولید كنندگان و كنشگران بخش خصوصی را با ورشكستگی روبرو ساخته و یا شكوفایی اقتصاد را با مخاطرات جدی روبرو ساخته است. بیكاری نیز موضوع دیگری است كه ازنگرانیهای مهم جوانان شهر و روستاست. هم اكنون بگفته وزیر تعاون حدود ٤ میلیون در كشور بیكارند كه نرخ بیكاری را به ٦/١٧ درصد میرساند ( وبلاگ كارگری ١٧ نوامبر ٢٠٠٩). این امر در مناطق اقلیت نشین بسیار وخیم تر است. برای نمونه براساس اظهارات نماینده سیستان و بلوچستان نرخ بیكاری در این استان به ٣٠ درصد میرسد ( رادیو فردا ٧ بهمن ٨٨).
از نظر سیاسی این دولت سیاه ترین كاركرد را در تاریخ جمهوری اسلامی داشته است. برگزاری انتخابات پر از تقلب اخیر و برخورد خشن با معترضین كه منجر به كشته شدن بیش از صد نفر شده است، بازداشت و زندانی كردن هزاران نفر و شكنجه و آزار زندانیان بدست نیروهای امنیتی و نظامی را باید بپای این دولت نوشت. گرچه احمدی نژاد چه از روی مصلحت جویی و چه بخاطر زرنگی خاص خودش در ماههای اخیر كوشیده است نشان دهد كه نحوه مدیریت سركوب اعتراضات تماما ً بوسیله نهادهای دیگر و بویژه بیت رهبری هدایت میشود اما نیابد فراموش كرد كه تصمیمات مهم امنیتی در شورای امنیت ملی كشور كه رئیس جمهور ریاست آنرا بعهده دارد اتخاذ میگردد و بی شك دست احمدی نژاد نیز در رویدادهای اخیر كاملا ً به خون آغشته است. در دورهی ریاست جمهوری مرد دروغگوی شهر آزادیهای سیاسی و اجتماعی نیز به حالت رقت باری در آمده است كه آزادی مطبوعات میتواند یكی از شاخصهای آن باشد. براساس گزارشگران بدون مرز در سال ١٩٨٦، ایران در میان ١٦٩ كشور جهان از نظر آزادیهای مطبوعاتی مقام ١٦٦ را داشت كه بی شك در پس از انتخابات كاهش بیشتری داشته است. هم اكنون ٤٢ روزنامه نگار در زندان بسر میبرند. این امر ایران را به بزرگترین زندان دنیا تبدیل كرده است (سایت گزارشگران بدون مرز http://www.rsf-persan.org/article16854.html).
سیاست خارجی و مسئله هستهای موضوع دیگری است كه كشور را در خطر تحریمهای بیشتر و حتی با تهدید نظامی مواجه كرده است. سیاستهای تشنج افزای احمدی نژاد و برنامه هستهای ماجراجویانهی حكومت، ایران را با انزوای كامل روبرو ساخته است. حاصل این سیاستها برباد رفتن درآمدهای نفتی كشور شده است و دولت را ناچار ساخته كه برای رفع نیازهای داخلی به خرید ویا اجاره بنجلهای خارجی از جمله هواپیماهای روسی اكتفا كند كه تاكنون در سانحههای هوایی گوناگون مسافران بسیاری جان سپردهاند. دخالت در كشورهای منطقه و بلندپروازیهای منطقهای حكومت به مانعی در برقراری صلح و آرامش در خاورمیانه تبدیل شده است.
با استفاده از مشكلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی كشور كه حاصل بی كفایتی و فساد دولت احمدی نژاد است میتوانیم بهترین شعارها را علیه این دولت و با هدف آزادی زندانیان سیاسی، گسترش آزادیهای سیاسی و مدنی و برگزاری انتخاباتی آزاد برگزینیم و روز ٢٢ بهمن را به روزی سبز، همه گیر و خالی از خشونت تبدیل كنیم.
٨ بهمن ٨٨